➖ ر. اعتمادی در ادامه خاطرات با چهرهی اول ورزش ایران در دههی ۳۰ و ۴۰، از همراهی با تختی در مسابقات جهانی آمریکا میگوید. از لحظاتی که تختی دیگر تابِ به دوش کشیدن بار خواستههای جامعه را نداشت؛ جامعهای ناتوان، که به جای پذیرش مسائل و ساخت راهکاری برای تغییر، همه را به دوش قهرمانی که در خیالپردازیهایش ساخته میگذارد. در این مسئالهی کهنه قهرمان یا تسهیلگرِ اوامرِ «دولت» میشود، یا بر خودش میشورد و یا راه سومی برای بقا خواهد ساخت، و این راه سوم جز از مسیر امر اجتماعی نمیگذرد؛ فسخِ شرم و آریگویی به تفاوتها: تختی حق داشت «خاک» شود.
➖فریبا هشترودی به ادامهی بورسیه زلاند نو میپردازد و از فیلم سینمایی «متری شیشونیم» که به تازگی در یکی از فستیوالهای پاریس اکران شده میگوید.
➖ آقای مهندس عطاردیان ساخت کارگاه پروژهی راهآهن بافق-بندرعباس میگوید. کارگاه فاضلیه که با باغها و درختان پسته، انار، خرما و دیگر میوهها بخش اعظم آذوغهی کارکنان را تامین میکرد و سرآمد کارگاههای راهسازی کشور بود.
پنجشنبه ( ۳ تیر ۱۴۰۰)