در یک دهه ی اخیرازسال1389 با شروع برنامه ی " هدفمند کردن یارانه ها " بهای بنزین از 100 به 400 تومان رسید . در سال 1393 بنزین سهمیه ای شد وبهای آن از 400 به 700 تومان افزایش یافت.در سال 1394 سهمیه حذف شد و قیمت آن به لیتری 1000 تومان رسید ، اما این افزایش قیمت ها به بهبود اقتصادی جامعه منجر نشده است . حال ظاهراً دولت در صدد است مجدداً آن را سهمیه بندی کند و با قیمت 1500 تومان عرضه کند !
ایا این انتظار به جائی است که حکمرانان اقتصادی از مردم بخواهند با آن ها همدلی کنند در مقابل راه حلی که بارها وبارها تکرار شده واز آن نتیجه ای مطلوب استخراج نشده است ؟
اگر انرژی در معاملات ومبادلات بین المللی یک کالای سیاسی تلقی می شود ؛ انتظار این بود از فردای پیروزی انقلاب سیاسی بهمن 1357 این برداشت به مناسبات داخلی سرایت نکند .
انتظار این بود که انرژی دراین مرز وبوم همچون یک کالائی عادی که متعلق به ثروت ملت است وملت حق دارد در منافع آن سهیم باشد نگریسته شود ونه ثروتی در اختیار دولت که می بایستی با ملت مبادله شود .
انتظار این بود وقتی دولت سالیانه حدود 900 میلیارد تومان ــ یعنی دو برابر بودجه عمومی کشور ــ صرف یارانه ی انرژی می کند ؛ سطح زندگی مردم در این حد نازل نباشد .
انتظار این نبود که در دوره ی 20 ساله اخیر میانگین نرخ تورم 20 در صد در سال باشدو هرساله تعداد بیشتری از اهالی این سرزمین به زیر خط فقر مطلق ره سپار شوند !
انسان وامی ماند که علت شکست های پی در پی حکمرانان اقتصادی در چیست ؟
اگر بر این باور بودیم که هیچ گام اساسی مثبت اقتصادی بدون متقاعد کردن اکثریت مردم نمی تواند برداشته شود و رواج عنصر آگاهی در میان مردم اصلی ترین شرط تحقق هر پروژه ی اساسی اقتصادی موفقی است ، با اقتصادی چنین آشفته وبهم ریخته روبرو نبودیم .
سهیم کردن مردم در مباحث و تصمیمات اقتصاد سیاسی زینت المجاس نیست بلکه یک ضرورت است . این ضرورت متکی بر دستآوردی تارخی ــ جهانی است .
بالا بردن سطح آگاهی مردم صرفاً با برسمیت شناختن دموکراسی به مفهوم رایج آن امکان دارد .
این آگاهی به محض آن که در جامعه نهادینه شد در قالب تشکل های شناخته شده به نیروی مادی تبدیل می شود .
چهار دهه از عمر ج.ا.ایران می گذرد ولی هنوز ما مردم انرژی را ثروت دولت می دانیم ونه ثروت ملت ! ... وبدتر از آن راه درست مصرف کردن آن را نیاموخته ایم ! هنوز برای خیلی ها روشن نیست که علت قاچاق برخی از فرآورده های نفتی ، ارزانی آن است نسبت به قیمت آن در بازارهای کشورهای همجوار !
این مباحث و آموزه های صحیح آن ها اگر صرفاً از سوی مبانی رسمی دولتی بیان شوند آنچنان تاثیری ندارند که در فضای دمکراتیک در نقد عملکردهای دولت بیان شوند .
هم اکنون خیلی از تنگناهائی که حکمرانان اقتصادی به آن گرفتار آمده اند ناشی از ازدست دادن حمایت مردم از سیاست های آن هاست .
خطاهای فاحش حکمرانان اقتصادی اعتبار آن ها را مخدوش کرده است و به جو بی اعتمادی دامن زده است ؛... واعتماد در یک رابطه ی متقابل سازنده همه چیز است !