سید مجید صافی سال ها پیش، به واسطه دریافت جوایز بین المللی، مهمان روزنامه آسیا بود. اهل اهواز است و هم اکنون عضو هیات علمی گروه مهندسی مکانیک دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز می باشد. دریافت جایزه اسکار انجمن دانشمندان مالزی، مدال طلای اختراعات از سوییس، مدال نقره اختراعات از آلمان، که به واسطه تحقیقات وی در زمینه فولادهای فوق مستحکم بوده است که کاربرد نظامی دارد، باعث شد که ایشان سال ها پیش به همراه گروهی از نخبگان به دیدار رهبری بروند و از ایشان نیز تقدیرنامه دریافت نمایند.
در یک سال اخیر نامه هایی از ایشان به رسانه ها ارسال شده است که مستندات ارسالی مدعی پرونده سازی آگاهانه بر علیه ایشان در دانشگاه آزاد اسلامی است و علیرغم پیگیری های مکرر ایشان، متاسفانه نتیجه ای دریافت ننموده اند. قصه تحقیر و تخریب نخبگان در این مملکت، داستان تازه ای نیست ولی آسیانیوز در جهت رسالت همیشگی خود در حمایت از نخبگان، قسمتی از آخرین نامه سرگشاده ایشان خطاب به مقام رهبری را تقدیم خوانندگان خود می نماید. شاید که به دست رهبری نیز برسد...:
مسیحای جوان مرد من ای ترسای پیر پیرهن چرکین
هوا بس ناجوانمردانه سرد است ... آی ...
دمت گرم و سرت خوش باد سلامم را تو پاسخ گوی در بگشای!
قربان سلام بنده را پذیرا باشید. بعد از اجرایی شدن وعده پرونده سازی بر علیه بنده، 2 سال می شود که در حال نامه نگاری به معاونت ارتباطات مردمی حضرتعالی هستم. نزدیک به ۳۰ نامه و ۱۰۰۰ صفحه تاکنون به دفترتان ارسال شده است. چند سوال از حضرتعالی دارم: کارکرد ارتباطات مردمی حضرتعالی در چیست؟!؟ آیا بنده جزو مردم محسوب نمی شوم؟!؟ یا نامه های یک کارگر این سرزمین، یک معلم، یک جوان، یک هنرمند، یک منتقد، یک کودک کار، یک اندیشمند، یک زن دردمند، ... به دستتان می رسد و هنوز بعد از ۲ سال، از آن هزار صفحه حتی یکی نوبت به نخبه ای که خود تقدیر نموده اید نرسیده است؟!؟ تقدیر نامه تان برای افرادی در راس دانشگاه آزاد و شورای عالی انقلاب فرهنگی، ... بی اعتبار است، برای معاونت ارتباطات مردمی دفتر خودتان، چرا بی اعتبار است؟!؟ و سوال مهم تر: قربان حضرتعالی رهبر و صاحب این مملکت هستید، در طول این 2 سال که نامه به ریاست دانشگاه آزاد و شورای عالی انقلاب فرهنگی و ... زده ام با رونوشت به دفتر حضرتعالی، نه مزدوران پرونده ساز، و نه آنان که باید پیگیری می نمودند، چرا عین خیالشان نیست که نامه ای هم رونوشت به دفتر رهبر و صاحب این مملکت می رود؟!؟ چرا؟!؟ خیالشان از کجا آسوده است که این نامه ها به دست حضرتعالی نمی رسد؟!؟
بگذارید پاسخ خود را نیز تقدیمتان نمایم:
قربان وقتی موضوعی اینچنینی را می خواهیم بررسی نماییم آن را باید در بستر تاریخ و فرهنگ مردمان یک سرزمین تحلیل نمود که جواب روشن تری پیدا نماییم.
در طول چند هزار سال تاریخ و فرهنگ این سرزمین، کدام پادشاه یا رهبری معاونتی برای ارتباط با مردم داشته است؟!؟ و پاسخ روشن است. هیچکدام!!! لذا حضرتعالی اولین رهبری هستید که در این سرزمین این معاونت ارتباط با مردم را ایجاد نموده اید که هر شهروند این سرزمین امکان مکاتبه با حضرتعالی را داشته باشد. اتفاقا این مهم قابل تقدیر است. ولی برای مردمان یک سرزمین که بعد از هزاران سال داشتن پادشاه و رهبر و ... حالا رهبری پیدا شده است که این معاونت را ایجاد نموده است نباید انتظار ایده آل داشته باشیم. همین ماکت هم قابل تقدیر است. و بر بستر همین هزاران سال تاریخ گذشته باید امیدوار باشیم که لااقل هزار سال بعد مردمانی که این معاونت را اداره می نمایند کارکردی واقعی برای رهبرشان داشته باشند.
قربان در طول این ۲ سال که مشغول نامه نگاری به دفتر حضرتعالی هستم گاهی بعضی دانشجویان بنده می پرسند که استاد آیا مکاتبات شما تاثیری هم دارد؟!؟ به آنها پاسخ می دهم که انشاالله آری. و در دلم می گویم که این ماکت هم قابل تقدیر است. برای همین می نویسم. بنده معتقد هستم که حضرتعالی به عنوان رهبر این مملکت اینقدر شرف و غیرت دارید که اگر فقط یک خط از نامه های بنده به دست حضرتعالی برسد، نیاز به ۲ سال مکاتبه و ارسال این همه نامه نبود.
ولی یک نکته مهم تر: قربان در نامه های قبلی هم برایتان اشاره نمودم که دشمنان بسیار دانایی دارید. به قول سعدی شیرازی در کار خودشان که شر و خیانت است استادند. بگذارید یک لحظه خودمان را جای دشمنان حضرتعالی و این وطن بگذاریم. می خواهیم فساد و خیانت کنیم. خب یکی از بزرگترین مشکلات ما همین معاونت ارتباط مردمی حضرتعالی خواهد شد به گواه تاریخ این سرزمین. قبلا که در این سرزمین خیانت می کردند شاه و رهبری اصلا امکان اطلاع یافتن از امور مردم بصورت مستقیم را نداشت. پس اولین کار دشمنان این باید باشد که در عین خیانت و فساد، از عدم کارکرد این راه ارتباطی حداقل خیالشان راحت باشد!!! چرا که اگر مردمان یک سرزمین به راحتی امکان گزارش فساد و خیانت را به رهبرشان داشته باشند، هم عقوبت سختی در انتظار خائنین خواهد بود و هم امکان تکرار خیانت هایشان سلب می گردد.
مثلا حالا می توانیم متوجه بشویم چرا در طول این ۲ سال نامه نگاری بنده، نه مزدوران پرونده ساز بر صندلی قدرت نشسته و نه مسئولینی که باید پیگیری موثر می نمودند چرا عین خیالشان نبود که نامه های بنده به دفتر حضرتعالی هم ارسال می گردد!!! دشمنانتان از رگ گردن هم به حضرتعالی نزدیک تر شده اند. خیالشان آسوده است!!! عاقلان را اشارتی کافی است قربان و عاشقان را نیز ارادتی کافی است. به امید روزی که هزار سال بعد در این سرزمین نامه های یک کارگر این سرزمین، یک معلم، یک جوان، یک هنرمند، یک منتقد، یک کودک کار، یک اندیشمند، یک زن دردمند، ... به دست رهبر این سرزمین برسد انشاالله.