از دیدگاه «امیرحسین برمکی»؛ از طریق یک مدل مبتنی بر مشارکت بینالمللی، شفافیت کامل، تضمینهای امنیتی، و همکاری اقتصادی، این طرح قابلیت تبدیل شدن به یک الگوی نوین دیپلماسی فنی را دارد.
این بحران از دوران محمدرضا پهلوی آغاز نشده و در ابتدا برنامه اتمی ما با حمایت کامل غرب و اروپا، به ویژه آمریکا، توسعه یافت. جالب است بدانیم که در سال ۵۷، ۹۰٪ از نیروگاه بوشهر تکمیل شده بود. در آن زمان، غرب هیچ مخالفتی با برنامه هستهای ایران نداشت و حتی قراردادهایی با اروپا برای ساخت ۱۳ نیروگاه هستهای در ایران منعقد شده بود. حالا چرا این برنامه به بزرگترین تهدید جهانی تبدیل شده؟ آیا تنها به دلیل رفتن شاه است؟ این پرسشها نیاز به یک پاسخ منطقی دارند.اگر نگرانی اصلی، ساخت بمب هستهای است، بهترین راهحل این است که آمریکا بهعنوان شریک در پروژههای هستهای ایران وارد شود. پیشنهاد این است که مثلا ترامپ و ایران یک کنسرسیوم تشکیل دهند که آمریکا بهعنوان شریک اصلی آن باشد و به مدت ۵۰ سال، تاسیسات هستهای ایران را اجاره کند. در این صورت، این شرکت جدید میتواند برق تولید کرده و نیروگاههای جدیدی در کنار خلیج فارس بسازد، سپس برق تولیدی را به ایران و کشورهای همسایه با نرخ توافقی، مشابه قراردادهای نفتی عراق، بفروشد. آیا واقعاً باید جنگی صورت گیرد و تاسیسات نابود شوند؟ اگر غربیها خودشان در تاسیسات هستهای ایران حضور داشته باشند و ایران هم رسماً اعلام کرده که هیچگاه قصد ساخت بمب هستهای نداشته است، دیگر اسراییل چه توجیهی برای حمله به ایران خواهد داشت؟ وقتی که ایران بهطور رسمی اعلام کرده است که قصد تولید بمب هستهای ندارد و هیچ شاهدی هم بر آن نباشد و یک کنسرسیوم بین المللی مدیر تاسیسات باشند، چرا باید ایران بمباران شود؟ چرا با این پیشنهاد نمیتوانیم اسراییل و آمریکا را از تهدیدات خود خلع سلاح کنیم؟ این همان عقلانیت و راهحل بحران است که به آن نیاز داریم. وقت آن است که توپ را در زمین طرف مقابل بیندازیم! نیروگاه بوشهر را به یک شرکت آمریکایی یا تعدادی با هم مانند جنرال الکتریک اجاره دهید. تمام نیروگاههای هستهای در اروپا، کانادا و آمریکا خصوصی هستند و هیچ سرمایهگذاری دولتی در آنها وجود ندارد. به جمهوری اسلامی و ایران ۵۰ سال فرصت تنفس بدهید. همچنین، پرسنل خارجی و بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی میتوانند در تاسیسات فردو و بوشهر گشتزنی کنند تا تمامی نگرانیها رفع شود. این کار به ایران فرصت میدهد که از این بحران رهایی یابد. حتی میتوان به خود ترامپ سهام ممتاز اعطا کرد! وقتی میزان تولید و مصرف اورانیوم کاملاً مشخص است، دیگر چه بهانهای باقی میماند؟ علاوه بر این، ایران از این طریق درآمد خواهد داشت و برق تولید خواهد شد، که هماکنون با کمبود جدی آن مواجه هستیم. با یک تصمیم منطقی، میتوان صدها مشکل را حل کرد.
تاریخچه دوگانه رفتار غرب
بررسی مواضع غرب در قبال برنامه هستهای ایران نشاندهنده تناقضی آشکار است. در دوران پیش از انقلاب، زمانی که ایران تحت حاکمیت نظامی همسو با غرب اداره میشد، ایالات متحده و متحدان اروپایی آن نه تنها مخالفتی با پیشرفت هستهای ایران نداشتند، بلکه به صورت فعال از آن حمایت میکردند. در آن مقطع تاریخی، آمریکا راکتور تحقیقاتی تهران را با سوخت اورانیوم غنیشده تا سطح ۹۳ درصد - که مستقیماً قابلیت استفاده در تسلیحات هستهای را دارد - در اختیار ایران قرار داد. شرکت آلمانی زیمنس قرارداد ساخت نیروگاه بوشهر را امضا کرد که تا سال ۱۳۵۷ حدود ۹۰ درصد پیشرفت داشت. فرانسه نیز توافق کرد تأسیسات غنیسازی اورانیوم در اصفهان را برای ایران احداث کند.
این همکاریهای گسترده نشاندهنده آن است که موضوع اصلی نگرانی غرب نه در ذات فناوری هستهای بلکه در مسائل ژئوپلیتیکی، وابستگی یا استقلال کشورها و توازن قدرت منطقهای نهفته است. رفتار دوگانه غرب بعد از انقلاب 57، که در آن مواضع کاملاً متضادی اتخاذ شد، نشاندهنده نوعی استاندارد دوگانه و معیارهای غیرفنی در ارزیابی برنامههای هستهای کشورهاست. بررسی مواضع غرب در قبال برنامه هستهای ایران نشاندهنده تناقضی آشکار است. در دوران پیش از انقلاب، زمانی که ایران تحت حاکمیت نظامی همسو با غرب اداره میشد، ایالات متحده و متحدان اروپایی آن نه تنها مخالفتی با پیشرفت هستهای ایران نداشتند، بلکه به صورت فعال از آن حمایت میکردند.اما پس از انقلاب، همان کشورهایی که خود بانی و مشوق توسعه برنامه هستهای ایران بودند، ناگهان مواضعی کاملاً متضاد در پیش گرفتند. این تغییر جهت آشکار ثابت میکند که نگرانی اصلی غرب هرگز ماهیت فناوری هستهای نبوده، بلکه استقلال سیاسی و پیشرفت علمی کشوری است که خارج از نظم مورد نظر آنان عمل میکند.
جزئیات طرح پیشنهادی کنسرسیوم بینالمللی
۱. ساختار و ترکیب کنسرسیوم
پیشنهاد میشود کنسرسیومی بینالمللی متشکل از شرکتهای پیشرو در صنعت انرژی هستهای جهان تشکیل شود. این کنسرسیوم میتواند شامل شرکتهای آمریکایی (مانند جنرال الکتریک و وستینگهاوس)، اروپایی (نظیر EDF فرانسه و زیمنس آلمان) و روسی (روساتوم) باشد. ترکیب سهامی این کنسرسیوم به گونهای طراحی میشود که منافع همه طرفها را تأمین کند: ۴۰ درصد سهام برای شرکتهای آمریکایی، ۳۰ درصد برای اروپاییها، ۲۰ درصد برای روسیه و ۱۰ درصد برای ایران. این ساختار به نحوی طراحی شده است که هیچ کشوری بهتنهایی قادر به کنترل کامل برنامه هستهای نباشد، بلکه مشارکت متعادل بین قدرتهای جهانی و ایران، به شفافیت و اعتمادسازی منجر شود. ترکیب سهمیهها همچنین انعکاسی از وزن اقتصادی، فنی و سیاسی طرفین در حوزه انرژی هستهای است و حضور ایران در این ترکیب سهامی، نشانهای از حاکمیت ملی در عین همکاری بینالمللی خواهد بود.
۲. مدل مالکیت: تأسیس شرکت ایرانی و واگذاری بهرهبرداری به کنسرسیوم
بر اساس این پیشنهاد، دولت ایران یک شرکت دولتی یا نیمهدولتی جدید تأسیس خواهد کرد که مالکیت کلیه تأسیسات هستهای، نیروگاهها، و زیرساختهای مرتبط را در اختیار دارد. این شرکت، به عنوان نماینده حاکمیت ملی، طی قراردادی ۵۰ ساله، بهرهبرداری، نگهداری و مدیریت روزانه این تأسیسات را به کنسرسیوم بینالمللی واگذار خواهد کرد.
این مدل اجازه میدهد که مالکیت حقوقی و رسمی کلیه زیرساختهای هستهای در اختیار دولت ایران باقی بماند و در عین حال، با استفاده از دانش فنی و سرمایهگذاری کنسرسیوم بینالمللی، بهرهبرداری بهینه و ایمن از این تأسیسات تضمین شود. مشابه این مدل در صنایع نفتی، حملونقل و حتی بنادر در سایر کشورها نیز موفق بوده و نوعی "مدیریت اجارهای بلندمدت" محسوب میشود که ضمن حفظ استقلال، امکان همکاری گسترده بینالمللی را فراهم میسازد.
ایران از این طریق ضمن حفظ حاکمیت بر داراییها، از مزایای فناوری، مدیریت مدرن، فروش انرژی، اشتغالزایی، و رفع تحریمها بهرهمند خواهد شد. همچنین این ساختار برای شرکای بینالمللی نیز جذاب خواهد بود، چرا که اطمینان از چارچوب قانونی، ضمانت اجرایی قرارداد، و امکان بازگشت سرمایه را فراهم میآورد.
۳. مدت و حوزه فعالیت
مدت این قرارداد ۵۰ سال در نظر گرفته میشود که دورهای کافی برای بازگشت سرمایه و ایجاد اعتماد متقابل است. حوزه فعالیت کنسرسیوم تمام چرخه سوخت هستهای را پوشش خواهد داد: از استخراج اورانیوم و تولید سوخت گرفته تا ساخت نیروگاههای جدید، بهرهبرداری از تأسیسات موجود و مدیریت پسماندهای هستهای. این جامعیت باعث میشود تمام نگرانیهای جامعه بینالمللی درباره امکان انحراف برنامه هستهای ایران به سمت نظامی برطرف شود. بعلاوه، این رویکرد میتواند ایران را به عنوان الگویی برای سایر کشورهایی که خواهان توسعه صلحآمیز انرژی هستهای هستند مطرح کند. کشوری که با شفافیت کامل، در قالب یک مدل همکاری مشترک، انرژی هستهای را در راستای توسعه پایدار و منافع ملی استفاده میکند.
۴. مدل مدیریت و نظارت
مدیریت روزمره تأسیسات هستهای ایران به طور کامل به این کنسرسیوم سپرده میشود. نظارت فنی نیز توسط آژانس بینالمللی انرژی اتمی به صورت ۲۴ ساعته و با حضور دائمی بازرسان بینالمللی در تمام مراکز هستهای انجام خواهد شد. این سطح از شفافیت، هرگونه ابهام درباره اهداف برنامه هستهای ایران را از بین میبرد. همچنین پیشنهاد میشود که یک سامانه گزارشدهی عمومی نیز ایجاد شود که به صورت دورهای، گزارش عملکرد تأسیسات، نتایج بازرسیها، میزان تولید، و وضعیت ایمنی را منتشر نماید. این رویکرد، الگویی از حسابدهی عمومی در عرصه فناوریهای حساس ارائه خواهد داد.
۵. مدل اقتصادی و تولید انرژی
کنسرسیوم مسئولیت کامل تولید و توزیع برق هستهای را بر عهده خواهد گرفت. برق تولیدی به شبکه سراسری ایران و کشورهای همسایه (مانند عراق، ترکیه و پاکستان) فروخته خواهد شد. درآمد حاصل از این فروش پس از کسر هزینههای عملیاتی و سود سرمایهگذاران، به توسعه زیرساختهای انرژی کشور اختصاص خواهد یافت. همچنین پیشنهاد میشود بخشی از درآمدها به "صندوق توسعه انرژیهای پاک" واریز شود که در پژوهشهای هستهای صلحآمیز و توسعه انرژیهای تجدیدپذیر سرمایهگذاری کند. این مدل اقتصادی میتواند ایران را به یک قطب صادرات انرژی در منطقه بدل کرده و جایگاه ژئوپلیتیکی کشور را در حوزه انرژی تقویت نماید. از سوی دیگر، تنوعبخشی به منابع درآمدی، ثبات اقتصادی بیشتری به همراه خواهد داشت.
۶. تضمینهای امنیتی
ایران به صورت رسمی از هرگونه غنیسازی بالای سطح مورد نیاز نیروگاهها (حدود ۵ درصد) خودداری خواهد کرد. فتواهای رهبری درباره ممنوعیت شرعی سلاح هستهای به عنوان ضمانت اجرایی در توافقنامههای بینالمللی ثبت خواهد شد. مکانیزمهای شفاف برای نظارت بر کل چرخه سوخت هستهای ایجاد میشود. ثبت فتوای رهبری در قالب یک سند رسمی بینالمللی، میتواند به ابزار دیپلماسی دینی و فرهنگی در عرصه روابط بینالملل تبدیل شود و ایران را به عنوان کشوری پیشرو در استفاده صلحآمیز از فناوریهای پیشرفته معرفی نماید.
منافع متقابل طرح
این طرح برای همه ذینفعان مزایای قابل توجهی دارد:
- برای ایران: رفع کامل تحریمها، انتقال فناوریهای پیشرفته، ایجاد اشتغال تخصصی و درآمد پایدار از فروش انرژی
- برای غرب: اطمینان کامل از صلحآمیز بودن برنامه هستهای ایران و فرصتهای سرمایهگذاری سودآور
- برای منطقه: ثبات در تأمین انرژی و توسعه همکاریهای بینالمللی در حوزه انرژیهای پاک
- برای جامعه جهانی: ایجاد الگویی جدید برای حل مناقشات مشابه از طریق دیپلماسی و همکاری اقتصادی
چنین مدلی میتواند به کاهش تنشهای منطقهای، افزایش اعتمادسازی بین قدرتها، و ایجاد ظرفیتهای مشترک برای حلوفصل سایر بحرانهای امنیتی و انرژی منجر شود.
آزمون حسن نیت برای غرب
این پیشنهاد در حقیقت آزمونی برای سنجش نیات واقعی قدرتهای غربی است. اگر آمریکا و متحدانش به راستی نگران استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای هستند، باید از این فرصت استثنایی برای مشارکت و نظارت مستقیم استقبال کنند. اما اگر این پیشنهاد منطقی را رد کنند، ثابت میشود که:
- نگرانی آنها هرگز مسئله هستهای نبوده است
- اسرائیل به عنوان عامل اصلی مخالفتها عمل میکند- این کشور که خود دارای زرادخانه هستهای غیرقانونی است و هرگز به NPT نپیوسته، به صورت سیستماتیک در ایجاد موانع برای برنامه هستهای صلحآمیز ایران فعال بوده است.
- هدف واقعی، جلوگیری از پیشرفت علمی و فناورانه ایران تحت هر شرایطی است
نتیجهگیری
طرح کنسرسیوم بینالمللی مدیریت انرژی اتمی ایران راهحلی جامع، عملی و عادلانه برای پایان دادن به بحران هستهای است. این پیشنهاد که مبتنی بر همکاری بینالمللی و تقسیم منافع است، میتواند به الگویی برای حل سایر مناقشات جهانی تبدیل شود. ایران با ارائه این طرح، حسن نیت خود را به جامعه جهانی نشان داده است. حال نوبت غرب است که با پذیرش این راهحل منطقی، یا با رد آن و افشای نیات واقعی خود، به این آزمون بزرگ پاسخ دهد. پذیرش این طرح میتواند فصل جدیدی در روابط بینالمللی و همکاریهای صلحآمیز هستهای گشوده و الگویی برای حل سایر بحرانهای مشابه در جهان باشد./