رکود بخش مسکن در ایران و کاهش شدید مصرف تولیدات صنایع مرتبط با فعالیتهای ساختمانی مانند سیمان، میلگرد، کاشی، سرامیک و دهها صنعت دیگری که به این حوزه ارتباط دارد یک مساله شدیدا سیاسی و در عین حال هدایتشده از کانالهای خاصی است. در دولتهای نهم و دهم تجربه ساختن مسکن به شکل انبوه که یکی از لازمههای ارزانسازی، سبکسازی و انبوهسازیست، در کشور شکل گرفت ولی به علت سیاستهای غلط اجرایی عملا به کاریکاتوری از ساخت مسکن برای طبقات کمدرآمد تبدیل شد. در حال حاضر نه تنها در پایتخت که میبایست سمبل توسعهیافتگی هر کشوری باشد، بلکه در شهرهای بزرگ هم حاشیهنشینی و عدم استفاده از امکانات اولیهای که هر انسانی به آن احتیاج دارد، به یک بحران تبدیل شده است که همزمان، عدم وجود سیستمهای زیربنایی درست به آن علاوه شده است.
آمارهای منتشرشده توسط شهرداریها نمایانگر این واقعیت است که پروانههای صادره شدیدا رو به کاهش گذاشته و ساخت و ساز عملا متوقف شده است. همچنین میزان مصرف سیمان که بهطور مثال درعربستان سعودی یا امارات متحده عربی یا قطر بالای 1600 کیلوگرم بهصورت سرانه است، در ایران به رقمی زیر 500 کیلوگرم کاهش پیدا کرده که این عمق فاجعه رکود در بخش مسکن را نشان میدهد. به نظر من این مساله در آینده ممکن است تبدیل به یک مساله امنیتی و سیاسی شود که میتواند مورد استفاده دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی کشورهای دیگر قرار بگیرد.
بنده چندینبار به شکل رسمی درخواست کردم که مساله رکود در بخش مسکن برای قشرهای کمدرآمد به عنوان یک بحران امنیتی در شورای عالی امنیت به ریاست آقای علی شمخانی مورد بررسی قرار گیرد. در حال حاضر هم بر پایه آنچه که دولت و رییسجمهور اعلام کرده است، تا به حال بالغ بر سه هزار هکتار زمین دولتی در شهرهای مختلف ایران شناسایی شده که این زمینها متعلق به دولت هستند و میتوانند در اختیار شرکتهای ساختمانی گذاشته شوند و آنها هم اقدام به انبوهسازی، صنعتیسازی، سبکسازی، بلندمرتبهسازی و ارزانسازی کنند. با این وجود متاسفانه تا به حال هیچگونه اقدام اساسی در رابطه با این مساله صورت نگرفته است.
در سایر کشورها این یک امر کاملا مرسوم است و دولتها زمین را با این شرایط در اختیار شرکتهای ساختمانی قرار میدهند تا در نهایت آنها بتوانند نسبت به ساخت مسکن برای قشرهای کم درآمد اقدام کنند، حتی در انگلستان و شهر بزرگی مانند لندن، دولت زمینهای خاصی را برای بلندمرتبهسازی در اختیار شرکتهای ساختمانی میگذارد تا مسکن ارزان برای مردم ساخته شود. این امر در ایران هم میتواند صورت گیرد ولی متاسفانه تا به حال ما اقدامی در این زمینه مشاهده نکردیم.
اقداماتی نظیر «مسکن مهر» هم تبدیل به یک فاجعه شد و سبب شد در مناطقی مثل پرند، هشتگرد یا پردیس در اطراف تهران که اصولا برای شهرکهای اقماری مناسب نیستند، خانهسازی انجام بگیرد و از آنجایی که فاصله این مکانها تا محل کار افراد بعضا به صد کیلومتر هم میرسد، طبیعتا از جذابیت کافی برای مردم برخوردار نشد. به همین دلیل تعداد زیادی مسکن مهر بدون متقاضی و خالی در این مناطق باقی ماند. بنابراین تصور من این است که دولت بایستی از ابزارهای خاصی استفاده کند و افراد متخصص و دلسوز و آگاه را به کار بگیرد تا در نهایت بتواند جلوی یک بحران سراسری در آینده نزدیک را بگیرد. بحرانی که من اسم آن را سونامی تقاضای مسکن میگذارم.