دکتر محمد رسولی شاهنامه شناس و نویسنده و پژهشگر میباشد. ایشان پس از سالها حضور در پای درس استادان بزرگ شاهنامه پژوه و تحقیق و پژوهش درباره شاهنامه و علوم مرتبط با شاهنامه، اینک به عنوان شاهنامه شناس مطرح و بنا به نظر برخی، از برترین شاهنامه شناسان زمان است.
دکتر رسولی در نگرش حقوقی شاهنامه و استخراج مفاهیم حقوق عمومی، علوم سیاسی و جامعه شناختی از شاهنامه بیبدیل و شاید بتوان گفت از این جهت تنها شاهامه شناسی است که با تسلط کافی به علوم شاهنامه و نیز حقوق عمومی (سیاسی) قادر به کشف مفاهیم حقوقی، سیاسی تاریخ ایران در عهد کهن از طریق شاهنامه است. بجز ایشان تاکنون این توانایی برای شخص دیگری ایجاد نشده است. از جمله آثار استاد دکتر محمد رسولی ( شاهنامه شناس ) کتابی با عنوان " بزرگمهر حکیم " میباشد. بزرگمهر حکیم یکی از شخصیتهای شاهنامه است. در این کتاب که یکی از صدها پژوهش شاهنامه شناسی دکتر محمد رسولی میباشد، بزرگمهر حکیم مورد شناخت کافی قرار میگیرد. میتوان کتاب بزرگمهر حکیم نوشته محمد رسولی را کاملترین کتاب راجع به شخصیت دانست و اعلام کرد.
براساس نوشته رسولی، بزرگمهر حکیم یک شخصیت واقعی در تاریخ است که وجود داشته و بزرگمهر دانشمند و حکیم بوده است.
اهمیت پرداختن به این شخصیت از آن جهت میباشد که اثبات وجود او و روشن شدن دانش این دانشمند، نشانگر وجود تمدن و دانش و علم در دوران پیش از اسلام در ایران است. که این پاسخی در خور به یاوه گویانی است که مدعی هستند پیش از ورود اسلام به ایران، ایرانیان فاقد علم و دانش و تمدن بودهاند! بر اساس اشارات کتاب " بزرگمهر حکیم " بسیاری از جملات و گفتار این حکیم بعدها به نام اشخاص و عالمان دیگر بیان شده است.
براساس گفته درست شاهنامه، دیو و دیوان همان عیبهای اخلاقی و رفتاری آدمی است که گریبان انسانها را میگیرد. در این باره روزی خسرو انوشیروان، از بزرگمهر حکیم راجع به چیستی دیوها میپرسد. بخشی از گفتگوی این بزرگان را از کتاب " بزرگمهر حکیم " نوشتهی استاد محمد رسولی ( شاهنامه شناس ) میآوریم:
بدو گفت کسری که ده دیو چیست کزیشان خرد را بباید گریست
چنین داد پاسخ که آز و نیاز دو دیوند با زور و گردن فراز
دگر خشم و رشکست و ننگست و کین چو نمّام و دوروی و ناپاک دین
دهم آنک از کس ندارد سپاس به نیکی وهم نیست یزدان شناس
بدو گفت ازین شوم ده با گزند کدامســت آهرمــن زورمنــد
چنین داد پاسخ به کسری که آز ستمکاره دیوی بود دیرساز
که او را نبینند خشنود ایچ همه در فزونیش باشد بسیچ
نیاز آنک او را ز اندوه و درد همی کور بینند و رخساره زرد
کزین بگذری خسروا دیو رشک یکی دردمندی بود بی پزشک
اگر در زمانه کسی بی گزند به تندی شود جان او دردمند
دگر ننگ دیوی بود با ستیز همیشه به بد کرده چنگال تیز
دگر دیو کینست پر خشم و جوش ز مردم بتابد گه خشم هوش
نه بخشایش آرد برو بر نه مهر دژ آگاه دیوی پر آژنگ چهر
دگر دیو نمّام کو جز دروغ نداند نراند سخن با فروغ
بماند سخن چین و دوروی دیو بریده دل از بیم کیهان خدیو
میان دو تن جنگ و کین آورد بکوشد که پیوستگی بشکرد
دگر دیو بی دانش و ناسپاس نباشد خردمند و نیکی شناس
به نزدیک او رای و شرم اندکیست به چشمش بد و نیک هر دو یکیست
باید توجه داشت که دیو در ایران کهن بد نبوده است. ولی به هر حال در دگرگونیهای سیاسی_اجتماعی_دینی، فلسفی از حدود سی و هفت سدهی پیش دیو در گفتار مرسوم به عنوان مظهر شریر و اهریمنی رایج شده است لذا بدیهای شناخته شده مثل رشک، دروغ و آز را نیز با پاژنام دیو آوردهاند.
در کتاب بزرگمهر حکیم که برگرفته از شاهنامه است، همهی این موارد آمده است.
در پایان گفتنی است " موسسهی فرهنگی، حقوقی بزرگمهر حکیم " نیز به نام این شخصیت تاریخی نام گذاری شده است.