اگر را با مگر ممزوج کردند
تولد شد طفلی کاشکی نام
از اگر و مگر و شاید و اما که بگذریم کلاً امت ما امتی نمک نشناس و قدرندان و نصحیت ناپذیر است...
باور بفرمایید اگر مسئولان گرانقدر و فرهیخته ما، نصایح پربار و حرف های شیرین تر از عسل شان را در گوش سنگ هم فرو کرده بودند، شاید دل ان توده سخت و بی جان کمی نرم می شد و چه بسا از خود واکنش نشان می داد، ولی امت ما انگار نه انگار، اصلاً عین خیال شان نیست که وزیر شان، شب و روز خون دل می خورد و دندان به جگر می فشارد که این رعیت درختی بکارد و لطافت هوایش را در اینده تضمین کند...
وقتی می بینیم که دل ان وزیر اینده نگر به واسطه قدرنشناسی این امت ، پر غصه و خونین شده است، چشم ما نیز گریان و دل مان کباب می شود.
تصور بفرمایید اگر امت ما فقط به یک قلم از نصایح پربار وزیر در باب یک میلیارد اصله نهال، گوش جان سپرده بود، امروز نه تنها از حیث درخت و جنگل و سبزه و هوای لطیف و محیط زیست، وضع مان نور علی نور شده بود، بلکه دنیا هم با تبعیت از ما به گلستانی از گل و درخت و شکوفه تبدیل شده بود...
ای کاش مردمان اقلیم دیگر سعادت داشتن این وزیران نابغه و این مسئولان صاحب فکر را داشتند، حداقل این پیشنهادات عالمانه و مبتکرانه در باب هوای پاک و لطیف و بهشتی به هدر نمی رفت...
جای تاسف است که وقاحت امت ما تمامی ندارد، جدا از حرف نشنوی و نصیحت ناپذیری شان در عدم کاشت نهال، حتی جنگل ها و باغ های موجود را از نیز تخریب نموده و به جای ان، ویلا و ساختمان و قصر و کاخ می سازند...
واقعاً که امت بی خیال و بی مبالاتی داریم...
خداوند متعال به وزیر اموزش و پرورش و سایر مسئولان که دلشان از دست مردم پر غصه و خونین است، صبر جمیل و اجر جزیل عنایت فرماید...الهی امین