آسیانیوز - شاید در نظر اول با توجه به گذرِ بیش از چهار دههی زمان،این ابراز نظر توجیه گرایانه یا فرافکنی تلقی گردد . اما باقدری اصلاح کلامی ، متوجه میشویم پُر بی راه نمیگوید !
اولاً: دودمان پهلوی در زمان روی کار بودنشان (۱۳۰۴-۱۳۵۷) در مسیر تکامل جامعه یا بطور مشخص اعتلاء اقتصادسیاسی کشورمان ، چاله ها حفر نکردند ، بلکه چاههای عمیقِ پُرشمار و موانع اساسی عدیده ایجاد کردند.
ثانیاً از آنجا که حکمرانان ج.ا.ا. یا نخواستند یا نتوانستند گُسَل ها و سدهای جدی مبتلا بِه اقتصاد سیاسی ایران را شناسائی و برطرف کنند ، تلاشهایشان هم مِنحیث المجموع مفید به حال مردم واقع نگردیده است .
مصداقِ غنای ضربالمثلِ : "خشتِ اول گرنهد معمارکج / تاثریّا میرود دیوارکج!" وامگرفته از مطلع غزل بزرگترین غزل سرای سدهییازدهم هجریقمری ،صائب تبریزی ، ابدی است !
کجا ، چه وقت، چهگونه، باچهامکاناتی، برایچهمدتِ زمانی، باچه هدفی(چرا؟) و رعایت صدها نکته یباریک ترازمو دخیل هستند در امرِ حیاتیِ نهادن خشت اول !
در اروپا بناهائی ساخته شده اند که حکومت ها میآمدند و میرفتند اما ساختِ بنا بیوقفه ادامه داشته است! (عصرِ عطَش ، آرتورکوستلر، مرتضیثاقبفر ، انتشارات سحر )
ازبکاربردنِ استعارهی به غایت هوشمندانه صائب گذشته ، در کلیه ی امور زندگی این حکم جهان شمول کارکردی بهغایت ارزشمند دارد ، ودرقیاس شاید بتوان ضرب المثل معروف دیگر فارسی :" جنگِاول ، به زصلح آخر است !" را به نوعی دیگر هم تراز آن دانست .
به محضِ حضورِ حزبِ نازی در آلمان ، عده ای اقتصاددانِ وطن پرست ترکِ دیار کردند و روی این پروژهی نظری سرمایهگذاری کردند که در فردای تاریخی که قطعاً با آلمانی مخروبه و باخاک یکسان شده روبرو هستیم ، برایبازسازی، بازآفرینی و احیاء آن چه بایدکرد؟ ... و از صفر تا صد مسیری که باید رفت تا از ویرانههای جنگی نه خانمانسوز بلکه جهان سوز، باروئی دیگر بسازند را...با کاردانیتمام مدوّن کردند ؛ که حاصل آلمانِ پس ازجنگ است به رغم چوب لای چرخ گذاشتن های بلا انقطاع آمریکا ، ... و در فرازی دیگر از یک کارشناس آلمانی پرسیدم :" حالا با این تحفه ی دریافتی [که همان آلمان شرقی پس از فروپاشی دیوار برلین درسال ۱۹۸۹ بود] چه خواهید کرد؟ بالفور و با قدرت پاسخ داد :"آبادتر از آلمان غربی بنایش خواهیم کرد !" ... و کردند آنچه را وعده اش داده بودند .
بله ! سرنوشت کشورهائی که انقلاب صنعتی شان را پشت سرگذاشته باشند و به مظاهر شکوهمند تاریخی اش یعنی مدرنیسم دست یافته باشند، چنین است !
بعد از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷،سران حزب که ازاهداف سوسیالیستی خود عقب نشینی کره بودند و برآن بودند تا جامعهیماقبل فئودالی تحت سیطرهی مخوف ترین دیکتاتوریهای تاریخ را قدری به جلو هل بدهند تا کوره راهی به سمت سوسیالیسم بگشایند به رغم اشرافشان به روسیه وجهان ، آهجگرسوز از نهادشان برمیخاست که امان ازدوری ازمظاهر مدرنیسم ! ... سعی برآن داشتند که کتاب های اندیشمندان پایه گذار مدرنیسم را بین مردم رواج بدهند ...
امام راحل به ویژه در زمان تبعید بر این باور بود که در فردائی، علمداری جنبش اش به نتیجه خواهد رسید و باید برای آن روزِموعود ، احکام قضاء اسلامی را به شکلی مدون و مستند و قابلاجرا در دست داشت تا بقاء وتداوم اسلام به خطر نیاُفتد .ازاین رو شرحی بر"وسیله النجاه"[ هردو به "ه" تاَنیث] ، آیت الله سید ابوالحسن موسویاصفهانی ( ۱۲۸۴-۱۳۶۵ ق.) ملقب به : زعیم الطایفه را قلمی نمود به نام :"تحریر الوسیله" و منتشر کرد که کاربردش هم اکنون اَظهرمِنالشّمس است .
ازسلوک سیاسی زعیم الطایفه نقل است که نمایندگی مجلسِ دوم راردّ کرد و ازمنش شخصی ویآن که قاتل فرزندش را نه تنها بخشید بلکه به او پناه داد تا جان سالم ازمهلکه بدربرد !
اگر خیانت آشکار پهلویها به مظاهر واقعی مدرنیسم ( یعنی : رهروی درمسیر صنعت به طور جدی وبنیادی و اشاعه علم زمانه نه به صورت گزینشی و منفعت طلبانه بلکه در حد ابعاد جهانشمولیاش) صورت نمیگرفت چه بسا سرنوشتی دیگر در برابرمان رقم خورده بود .