آسیانیوز - همچنین با افزایش مصالح ساختمانی و با دور شدن سرمایهها از این بخش بازار مسکن دچار رکود شده است. از این رو دولت برای خروج از رکود بازار و جلوگیری از افزایش قیمتها طرح نهضت ملی مسکن را مطرح کرد. از سوی دیگر در پی افزایش اجاره بهای مسکن، در کلانشهرهایی مانند تهران، طی سالهای گذشته بخشی از مردم به سمت اجاره خانههای کوچک و همچنین اجاره زیرزمین یا پشتبام کشانده شدند. از آنجایی که وعده دولت برای ساخت مسکن ارزان تحقق پیدا نکرد، پدیدهای به نام بدمسکنی بهوجود آمده است، بهطوری که روش سکونت کانکسنشینی بهخصوص در حومه شهرها رواج پیداکرده است. به گفته تولیدکنندگان، این کانکسها در ابعاد ۱۵الی ۱۸متری ساخته میشوند و یک خانواده ۳ نفره در آن میتوانند زندگی کنند.
بر اساس آمارها در حدود ۱۹میلیون نفر بدمسکن داریم و بررسیها نشان میدهد با ادامه مشکلات اقتصادی شرایطی بهوجود آمده تا کسانی که به صورت مستاجر در مناطق مرکزی شهرها زندگی میکردند، مجبور شدهاند به مناطق پایینتر بروند تا بودجهای برای اجاره مسکن داشته باشند و دیگر مستاجرها نیز به سمت حاشیهنشینی شهرها سوق داده شدهاند. بیتردید حاشیهنشینی و سکونت در بافتهای ناکارآمد و عمدتا فرسوده، افزایش آسیبهای اجتماعی را به همراه خواهد داشت. از طرفی، افزایش قیمت مصالحه ساختمانی باعث گردیده تا قیمت تمامشده مسکن نیز گرانتر از سالهای قبل شود و این موضوع روی اجاره بها تاثیر مستقیم داشته است. زمانی که ابراهیم رئیسی سخن از ساخت ۴ میلیون مسکن در مدت چهار سال گفت، بسیاری میدانستند چنین وعدهای آن هم در شرایطی که بستر و زیرساخت آن وجود ندارد، تنها شعاری بیش نیست.
باید خاطرنشان کنیم تحقق ساخت این تعداد مسکن در مدت یادشده در حرف ساده به نظرمیآید، اما در عمل این کار شدنی نیست، زیرا برای ساخت مسکن با تعداد انبوه باید در وهله اول این موضوع را در نظر بگیریم که زمین برای اجرای چنین پروژهای در کجا واقع شده باشد و بعد، دولت برای تامین آب، برق، گاز و دسترسی مردم به مراکز خرید و رفاهی، همچنین حمل ونقل عمومی مانند مترو، اتوبوس و... چه اقداماتی در نظر گرفته است. مسلما برای ایجاد اینهمه امکانات، دولت میبایست منابع مالی آن را در اختیار داشته باشد، آن هم در شرایطی که برای بسیاری از پروژهای عمرانی و زیرساختهای اقتصادی با کمبود بوجه مواجه هستیم. با این حال مسئولان به پشتیانی کدام منابع مالی وعده ساخت مسکن ارزانقیمت را میدهند؟
اکنون که بیش از دو سال از عمر دولت گذشته است، بررسیها نشان میدهد تا امروز کار عملیاتی خاصی صورت نگرفته است. علاوه بر این اگر کسی تصمیم داشته باشد مسکنی برای خود بسازد، با موانع و مشکلات زیادی مواجه میشود. در وهله اول گرفتن مجوز از شهرداری چندان کار آسانی نیست و دریافت آن گاهی پروسهای بسیار طولانی بوده و هزینه زیادی برای متقاضی دارد. مرحله بعدی شرایط دریافت وام است که از کجا و با چه شرایطی میتوان وام ساخت گرفت. ضمن آنکه باید ضامن معتبر هم داشته باشید. در صورت موفق شدن و دریافت تسهیلات، مشکل بعدی میزان بازپرداخت مبلغ وام و مدت زمانی است که از سوی بانک تعیین خواهد شد. در حال حاضر مصالح ساختمان گران شده است و این موضوع تاثیر خود را بر افزایش هزینه ساخت مسکن گذاشته است. به همین علت هرکسی نمیتواند به راحتی وارد چنین بازاری شود.
از آنجایی که تأمین مسکن برای اقشار جامعه اهمیت زیادی دارد، دولت بهجای وعدهای که قادر به انجام آن نیست، این واقعیت را بگوید که توانش چقدر است و تا چه اندازه میتواند به مردم در مسیر ساخت مسکن و خانهدار شدن کمک کند. اگر وعده دولت پایه و اساس درستی نداشته باشد، منجر به بیاعتمادی بیشتر مردم میشود. در حال حاضر یکی ازم عضلات پیش روی دولت، کمبود زمین در حریم شهرهای بزرگ است که باعث شده تا تورم زمین نسبت به تورم مسکن، افزایش بیشتری داشته باشد. براساس آمارها طی ۱۱سال از ۱۳۸۷تا ۱۳۹۸ تورم زمین ۵/۱برابر افزایش داشته است و سهم هزینه تولید مسکن از سال ۱۳۹۹ از ۲۵ درصد به حدود ۶۵ درصد در سال ۱۳۹۹رسیده است. هرچند بعد از آن، تورم مسکن تا اندازهای کاهش پیدا کرد، اما تورم ساخت روند افزایشی داشته و به بالاترین میانگین تورم عمومی رسیده است.
یکی از اولویتهای اصلی مردم داشتن مسکن است، اما دولت بودجه کافی برای ساخت آن در اختیار ندارد. به همین دلیل در ایران مشاهده میشود مسئولان وعدههای زیادی میدهند، اما در عمل فاصله زیادی تا تحقق شعارهایشان وجود دارد. در نتیجه بحث مسکن در کشورمان بهعنوان یک موضوع پیچیده و لاینحل باقی میماند. به هر حال اگر در مورد امکانات و ظرفیتهای موجود شفافسازی نشود، وعده ساخت مسکن برای اکثر مردم تنها یک آرزوی دستنیافتنی خواهد بود.