آسیانیوز - ما لاجرم و به جبر جغرافیا همچون همه دیگر ملل،همسایه (Neighbor)داریم؛لیک سنت«همسایگی یا Neighborhood» نداریم و ندانیم.در روابط بین الملل و سنت سیاست خارجی،درپیش گرفتن راهبرد تعاملات و حفظ و تقویت روابط با هریک از نهادهای سیاسی اعم از دولت-ملت ها یا سازمان های بین المللی یا اتحادیه های منطقه ای دنیای معاصر،مستلزم لحاظ نمودن تفاوت ها و بارزه های ویژه هر یک از این واحدهای سیاسی جهت افزایش بهینه نیل به منافع و اهداف سیاست خارجی است.هرگاه در تنظیم و تنسیق سیاست خارجی اصول برگفته رعایت شود و برون داد آن حفظ،تقویت و گسترش روابط از یک حوزه موضوعی به حوزه دیگر فنی و غیرفنی(سیاسی) باشد،می توان مدعی بود که اولاً، سیاست خارجی داریم نه روابط خارجی؛دوم،موفق بوده ایم؛و سوم،در ارتباط با همسایگان،همسایگی را مرعی داشته ایم و همسایه صرف نبوده ایم.
روابط ایران و پاکستان تا به امروز همیشه در نقطه ثبات و حسن همجواری باقی مانده است.به رسمیت شناخته شدن پاکستان توسط ایران و استفاده از این کشور بعنوان وزنه ای در برابر هند و دیگر رقبای منطقه ای ایران از جمله عوامل مهمی بود که حکومت پهلوی را وادار به شناسایی پاکستان بعنوان دولت-ملتی جدید کرد.از طرف دیگر در ابتدای تشکیل این کشور،با توجه به تحریم آن از سوی هند و برخی دیگر کشورهای منطقه و عدم شناسایی آن،به متحدان جدیدی نیاز داشت تا از این کشور تازه تاسیس حمایت کند.بر همین مبنااساس نگاه ایران زمان پهلوی برای پاکستان حکم متعهد قوی و ثروتمند را داشت.
با وقوع انقلاب اسلامی ایران این تحول باعث شد تا در ان زمان ژنرال ضیاءالحق تحت تاثیر انقلاب ایران به اسلامی کردن امور پاکستان سرعت ببخشد و شیعیان این کشور منسجم تر و سیاسی تر شوند.گرچه طی جنگ ایران و عراق و اعمال تحریم های اقتصادی،نظامی و تکنولوژیک علیه ایران یکی از مسیرهای ارسال تجهیزات و اسلحه به کشورمان پاکستان بود اما هیچ گاه این عامل به نقطه ثقلی برای ایجاد و تحکیم روابط استراتژیک میان دو کشور تبدیل نگردید.در تاریخ معاصر عوامل متعددی همچون تفاوت نگرش دو کشور به تحولات و رویدادهای سیاسی همچون تحولات بهار عربی،انتقال و تحولات قدرت در افغانستان،رقابت پاکستان و هند و تلاش چین برای توسعه بندر گوادر پاکستان به ضرر توسعه چابهار در ایران،وجود گروه های تروریستی در دوسوی مرز دو کشور و حتی تحولات سوریه و یمن باعث واگرایی دو کشور در صحنه سیاسی گردیده است.در واقع نقطه اوج تیرگی روابط میان دو کشور را می توان در حملات موشکی علیه یکدیگر در روزهای گذشته با بهانه مبارزه با تروریسم در خاک یکدیگر دانست.
در چارچوب نظریه های روابط بین الملل،یک نظریه دهه شصت و هفتاد میلادی تحت«نظریه وابستگی متقابل» وجود دارد.این نظریه بلحاظ ریشه و هستی شناختی در چارچوب مکتب لیبرالیسم و نقطه مقابل نظریه رئالیستی است.اساس این نظریه این است که اولاً،روابط بین الملل محدود و محصور به روابط صرف دولتها نیست و سایر بازیگران همچون فروملی یا فراملی(دولتی و غیردولتی) نیط در شبکه ای از روابط و تعاملات با یکدیگر مربوط هستند.دوم،هرچه میزان وابستگی متقابل کشورها در حوزه های سیاسی و غیر سیاسی(فنی و کارکردی) بیشتر باشد،احتمال بروز جنگ و سایر اشکال منازعات میان آنها کاهش می یابد و در واقع هزینه قطع ارتباطات ناشی از جنگ و خشونت افزایش خواهد یافت.بنابراین می توان انتظار داشت که وجود منافع مختلف اقتصادی و فرهنگی مشترک میان ایران و پاکستان چه بصورت کل و چه در منطقه سواحل مکران و دریای عمان و سرمایه گذاری های مشترک دو کشور می تواند باعث تحکیم و گسترش روابط در عرصه سیاسی گردد.امری که تاکنون عقیم مانده است.
یکی ازپروژهﻫﺎیی که می ﺗﻮاﻧﺴﺖ ﻧﻘﺶ ﻫﻤگرایی را ﺑﺮای دو کشور و ﺑﻪوﯾژه ﺑﻪ وﺟﻮد آورد، ﺧﻂ ﻟﻮﻟﻪ ﺻﻠﺢ ﺑﻮد.ﺑﺎ وﺟﻮد ﻓﻮاﯾﺪ زﯾﺎدی کﻪ اﯾﻦ پروژه ﺑﺮای ﻫﺮ ﺳﻪ کشوراﯾﺮان، پاکﺴﺘﺎن و ﻫﻨﺪ دارد؛ ولی ﺗﺎ کنون اﻗﺪاﻣﺎت ﻋﻤلی ﺟﻬﺖ اﺟﺮای کامل ﻃﺮح از ﻃﺮف پاکستان اﻧﺠﺎم ﻧگرﻓﺘﻪ اﺳﺖ.ﺗﺤﺮﯾﻢﻫﺎی ﺑﯿﻦاﻟﻤﻠلی ﻋﻠﯿﻪ اﯾﺮان، ﻓﺸﺎرﻫﺎی ﻋﺮﺑﺴﺘﺎن ﺳﻌﻮدی ﺑﺮدوﻟﺖ پاکستان، اﺧﺘﻼﻓﺎت داﻣﻨﻪدار و ﻋﺪم اﻋﺘﻤﺎد دوﻟﺖ ﻫﺎی ﻫﻨﺪ و پاکستان ﺑﻪ ﯾکدﯾگر، ﺣﻀﻮررﻗﺒﺎی ﻣﻨﻄﻘﻪای(ﺗﺮکمنستان،ﻗﻄﺮ،ﻋﻤﺎن)و اراﺋﻪ پیشنهادات ﻣﻄﻠﻮبﺗﺮ دال ﺑﺮ ﻓﺮوش اﻧﺮژی ارزانﺗﺮﺑﻪ پاکستان،از ﺟﻤﻠﻪ ﻋﻮاﻣلی اﻧﺪ که در ﺑﻪ ﺳﺮاﻧﺠﺎم ﻧﺮﺳﯿﺪن پروژه ﺧﻂ ﻟﻮﻟﻪ ﺻﻠﺢ بیﺗﺄﺛﯿﺮﻧﺒﻮدﻧﺪ. پاکستانی¬ها با وجود تظاهر به دوستی با جمهوری اسلامی، در پروژه های خط لوله انتقال گاز ایران ـ پاکستان، موسوم به «خط لوله صلح» و «تاپی» (انتقال گاز ترکمنستان از طریق افغانستان و پاکستان به هند) به طور علنی و عملی با واشنگتن در منزوی ساختن جمهوری اسلامی از طریق دور زدن آن همکاری می کنند. در همین راستا، تنها چند روز پس از سفر وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی به پاکستان و به رغم تبلیغات مکرر رسانه های حکومتی در ایران در زمینه شتاب گرفتن روند اجرای پروژه خط لوله صلح در ماه¬های اخیر، مصدّق مالک، وزیر نفت پاکستان در اوت ۲۰۲۳ (مرداد ۱۴۰۲) در نامه ای به مجلس ملی این کشور مدعی شد که پاکستان به دلیل تحریم های ایالات متحده ضد جمهوری اسلامی قرارداد خرید گاز از ایران را به شکل فورس ماژور به حالت تعلیق درآورده است. مالک وعده داد که به محض رفع تحریم ها و عدم وجود تهدید تحریم ها، اسلام آباد بار دیگر فعالیت خود را در قالب پروژه خط لوله گاز ایران ـ پاکستان آغاز خواهد کرد. وی در عین حال اذعان کرد که اگر ایران این موضوع را به دادگاه بکشاند، اعتراض ایران به اعتبار اطلاعیه تعلیق فورس ماژور تعهداتش تنها از طریق دادگاه داوری بینالمللی میتواند حل و فصل شود.
نکته مهم در مورد عدم تمایل مقامات پاکستانی نسبت به تکمیل خط لوله صلح این است که دولت شهباز شریف، نخست وزیر پاکستان سالانه حدود دو میلیارد دلار از آمریکا انواع کمک های نظامی، مالی و توسعه ای را دریافت می کنند. این رقم تقریباً معادل حجم مبادلات تجاری جمهوری اسلامی و پاکستان است، با این تفاوت که ریسک همکاری با تهران جای خود را به وابستگی اسلام آباد به واشنگتن داده و پاکستانی ها همواره دومی را به اولی ترجیح داده اند.
این در حالی است که پاکستان یکی از بهترین مقاصد صادراتی کالاهای ایرانی به شمار می رود. به ویژه آنکه بازار ۲۰۰ میلیون نفری پاکستان به عنوان دومین کشور مسلمان بعد از اندونزی، یک بازار وارداتی است و نسبت تقریباً دو برابری واردات به صادرات در پاکستان زمینه حضور کالاها و خدمات ایرانی در بازار این کشور را به صورت بالقوه فراهم کرده است. این درحالی است که اقلام عمده صادراتی به اکثر شرکای تجاری ما مواد پتروشیمی است؛ اما حجم متنوعی از کالاها به پاکستان صادر می شود و باید با دیپلماسی اقتصادی و تجاری فعال، حجم ارزشی صادرات به این کشور تا سطح پنج میلیارد دلار افزایش یابد. بازار پاکستان یکی از بازارهای مکمل ایران نیز به حساب می آید؛ یعنی علاوه بر اینکه کالاهای متعددی به این کشور صادر می شود، در مقابل برخی از کالاهای اساسی به ویژه در محصولات کشاورزی از پاکستان وارد می شود.
پیشنهادات
۱-تقویت نقش سفارت خانه ها به عنوان یک منبع بالقوه تبلیغ ظرفیت های اقتصادی ایران در کشور پاکستان، با ایجاد زمینه سرمایه گذاری های خارجی برای کشور و برقراری روابط کارگزاری بانکی، صدور ضمانتنامه بانکی برای پروژه های خدمات فنی و مهندسی، ایجاد خطوط اعتباری و تسهیل تبادل اسناد و رفع موانع غیرتعرفه ای.
۲-گسترش تعامل معاونت دیپلماسی اقتصادی وزارت امور خارجه و بخش های مرتبط در وزارتخانه های اقتصادی با دولت پاکستان در جهت تحکیم روابط اقتصادی.
۳-سرمایه گذاری مشترک به ویژه در حوزه های نساجی، چرم و صنعت بسته بندی با توجه به ظرفیت بالای پاکستان در این زمینه ها.
۴-تقویت اتاق مشترک بازرگانی دو کشور و تشکیل کنسرسیوم های صادراتی جهت حضور پایدار در بازار پاکستان.
۵-تقویت سرمایه گذاری مشترک در منطقه آزاد چابهار با ایجاد واحدهای مشترک برای صادرات کالا به پاکستان و هم صادرات مجدد کالا به کشورهای ثالث و همچنین تأمین نیاز بازار داخل در برخی از اقلام.
۶-شناسایی و معرفی نیازهای خدمات فنی ـ مهندسی مورد نیاز پاکستان و حضور به موقع شرکت های داخلی.
۷-ایجاد شبکه توزیع محصولات ایرانی در جهت معرفی مزیت های رقابتی کالا و خدمات ایران در بازار پاکستان.
۹-افزایش حضور فعال بخش خصوصی واقعی (کارآفرینان، صنعتگران و بازرگانان) در بازار پاکستان و اتصال بازرگانان ایرانی به تجار پاکستانی.
۱۰-برگزاری نمایشگاه های تخصصی-کالاهای ایرانی در بخش های کشاورزی و مواد غذایی، شیمیایی، پتروشیمی و نساجی با هدف فروش و صادرات.
۱۱-اعطای نمایندگی فروش و پخش کالاهای ایران از سوی تولیدکنندگان ایرانی به بازرگانان پاکستان و ایجاد شبکه خدمات پس از فروش.
۱۲-توسعه پیمان پولی برای استفاده از پول های محلی در تجارت با پاکستان و کنار گذاشتن دلار از روند معاملات.
۱۳-جلوگیری از تغییرات مداوم قوانین صادراتی و نرخ ارز، کاهش خدمات بندری و تقویت حمل ونقل ریلی.