به گزارش آسیانیوز؛ در داخل کشور هم هر از چند گاهی، برخی از صاحبنظران وارد کارزار عرصه بحث و فحص و تبادل آراء میشوند و از مشکلات قطعی برق در تابستان و قطعی گاز در زمستان و آثار و عواقب وخیم آن بر صنعت گفته میشود.
از مزایای انرژیهای تجدیدپذیر (که گویا سهم آن در تولید انرژی در حال حاضر یک درصد از سهم انرژیهای تجدیدناپذیر است)، کربنزُدایی و حفاظت از محیط زیست و آمادگی برای شرکت در اجلاس کاپ ۲۸ و کاهش گازهای گلخانهای برآمده از نیروگاههای فسیلی و مصارف بهینه و بالا بردن بهرهبرداریها و برخورداری از جذابیت بازار بورس برای توسعه سرمایه گذاری در صنایع تولیدی انرژیهای تجدیدپذیر، استقبال از صدور مجوز در حوزه ایجاد نیروگاههای بادی که پیشرفت در این موارد که به اقتصاد کلان مملکتی مربوط میشود، نیاز عاجل به سرمایهگذاری دولت دارد، همه در چارچوب چشمانداز آینده دور یا نزدیک دولت.
همانطور که در ابتدا گفته شد، شاید بتوان از منظری دیگر هم به این ماجرا نگاه کرد، مگر نه اینکه هر سکهای دو رو دارد؟!
همانطور که میدانیم بحث مضرات گازهای گلخانهای که طبق معمول تاریخ تکامل بشر، ابتدا نظریهاش در سال ۱۹۰۰ توسط یک دانشمند سوئدی مطرح شد (که ثابت میکرد این ره که اربابان صنایع در پیش گرفتهاند، لاجرم به مرگ کره خاکی منجر میشود)، در سال ۱۹۵۸ رسماً رسانهای شد! متعاقب آن، تدریجاً بحث استفاده از انرژیهای سبز، پاک و تجدیدپذیر راه افتاد. پیرو آن، مباحث پردامنه در خصوص تکنولوژیهای ایجادکننده انرژیهای تجدیدپذیر!
توربینهای بادی، سولار پانلها، باطریهای لیتیومی، بهکارگیری هیدروژن و... و این امیدواری پیدا شد که خوشبختانه این بارهم بشر دارد برای گرفتاریهایش راه پیدا میکند! ما مدافعان قسمخورده محیط زیست، نمیگذاریم به این کره منحصر بهفرد عالم هستی خللی وارد شود! حتی دولت باراک اوباما، در نقش ناجی ۱۰۰ میلیارد دلار برای اجرایی کردن و توسعه این پروژهها، بودجه تصویب کرد که کماکان ادامه دارد.
پیوست آن دانهپاشی اولیه، گردنکلفتترین سرمایهداران بخش خصوصی ایالات متحده آمریکا پا به میدان گذاشتند. با سرمایهگذاریهایی در ابعاد نجومی. اما شاید میبایست قبل از تحقق هرخیالی، صبورانه روی کاغذ، و نه پس از کلی هزینههای مادی و معنوی، به عواقب کار بیشتر توجه میشد، تا راه برای توجیه ندانمکاریها هم گشوده نمیشد!
حال پُربدک نیست سری هم به پشت پرده نمایش بزنیم و به کاراکترها، خارج از صحنه و سِن نظری بیندازیم.
۱- درواقع هر توربین بادی، برجی است به ارتفاع ۱۴۶ متر با وزن تقریبی ۶۰۰-۷۰۰ تن حاوی ۱۶۰ تن فولاد با تیغههایی پلیمری به وزن ۳ تن، با طول عمری نهایتا ۲۰ ساله که خود نیاز به یک نیروگاه برق حرارتی دارد که دائم - بدون قطع و وصل - پرههایش را همچنان با ابهت به آرامی بچرخاند. متاسفانه تولید اجزاءشان، استقرارشان و تأمین فضاهایشان که غالباً با تخریب جنگل همراه است و بازیافت آن، از صرفهجوییای در مصرف انرژی حرارتی تجدیدناپذیر که قرار است از قِبّل آنها حاصل آید، به مراتب بیشتر و درنتیجه خود زیانبارتر هستند.
۲- سولارپانلهای مستقر در مساحتی به وسعت یک زمین فوتبال، در بهترین حالت میتوانند برق یک ساله ده خانه را که مصرف بالا نداشته باشند، تأمین کنند. آنها طول عمری ده ساله دارند. تولید آنها بدون دسترسی به معادن کوارتز و استخراج از آن معادن و هزینهای بسیار که از نحوه جداسازی دارند که با استفاده از کورههای حرارتی فوقالعاده انرژیبر، صورت میگیرد امکانپذیر نیستند. تازه، آسیبی که به محیط طبیعی بیابانها وارد میسازند و مشکلاتی که خود آنها در مرحله بازیافتشان پس از مستعمل شدنشان برای طبیعت میسازند، بسیار قابل توجه و جبرانناپذیر است.
۳- تهیه لیتیوم یا فلزات کمیاب برای تولید باطریها، خود پروسهای قابل توجه دارد. لیتیوم بهصورت رگههای فلزاتی چون آهن و مس نیست که بتوان از معادن استخراج شوند. انبوه خاکها باید به توبره کشیده شوند و تحت روشهای شیمیایی پرهزینه تصفیه و جداسازی شوند. در این پروسه، امکان آلودگی به مواد رادیواکتیو بسیار زیاد است.
یکی دو دهه است که از خاکهای برخی از کشورهای اروپای شرقی و آمریکای لاتین برای این منظور استفاده میشود که منجر به آسیبهای محیط زیستی در آن مناطق شده است. بحث این است که تأمین این ماده دارد نقشه ژئوپلیتیک جهان را عوض میکند، چنانکه از اوائل قرن بیستم، پیدایش نفت در خاورمیانه چنین کرد.
هم تولید و هم بازیافت مواد اولیه فرآوردههای مذکور، شدیداً به انرژی حاصل از سوختهای فسیلی نیازمند است. مضاف بر اینکه نیاز مصرف آلومینیوم در آنها بالاست و میدانیم که تولید آلومینیوم، هشت برابر بیشتر از تولید انواع فولاد نیاز به انرژی دارد.
بررسی سایر منابع حرارتی که مدعی هستند با سوختهای تجدیدپذیر انجام میشود، مثلاً استفاده از هیدروژن به جای هیدروکربوراتها بسیار دشوار است. آنها که ادعا میکردند از چوبهای خشک جنگلها جهت تولید حرارت استفاده میکنند، با اولین تحقیق خلاف اظهاراتشان ثابت شد. در واقع آن چوبها با قطع درختان از جنگلها فراهم میشده است.
طبق آمار سال ۲۰۲۰، آلمان، مهد تکنولوژی اروپا، توانسته بوده صرفاً یک ونیم درصد انرژی موردنیازش را از سولارپانلها و ۳ درصد را از توربینهای بادی، تأمین کند.
جنگ در اوکراین برای اروپای مدرن با صنعتی پیشرفته، مشکلات بسیاری ایجاد کرد. اروپای نیازمند به گاز فدراسیون روسیه، به ناگاه برای جبران مافات به نیروگاههای حرارتی با سوخت زغال سنگ روی آورد که خود مظهر آلودگی محیط زیست است و نیروگاههایی ساخت با سوخت خریداری شده LNG از ایالات متحده آمریکا.
بله، چنان که مینماید، آن روی سکه، جلوهها وحکایات دیگری دارد که نمیتوان نادیده، ناشنیده وغیرملموس به امان خدا رها شوند. پژوهشها و ارزیابیهای علمی امروزه نشان می دهد دل بستن به انرژیهای سبز، می رود که به افسانههای تاریخی ملحق شوند.
راه نجات این نقطه پریدهرنگ آبی در عالم هستی، مهار مصرف است. راه نجات صرفهجویی مطلق در مصرف منابع است. منابع محدود و کمینه را باید از گزند حرصهای نامحدود اقلیتی به غایت بیشینهخواه نجات داد. راه خلاصی از این بدبختی، تنها در یک کلام خلاصه میشود: تک به تک انسانها، باید صرفهجویی در مصرفشان را به حداکثر برسانند. انسان تا وقتی خود را از چنگ حرص و آز و زیادهخواهی به بهای دامن زدن به انواع تبعیضها نجات ندهد، قادر به نجات کره خاکی نخواهد بود.
که نه ده درویش، بلکه میلیاردها انسان، در گلیمی معادل یک میلیونیوم خشکیهای کره خاکی، در آرامش تن هم بخُسبند و دو پادشاه، از صحابی کمشمار قدرقدرت جهانی، در اقلیمی در ابعاد عالم هستی، دور ازهم به فاصله سالهای نوری، نه!