به گزارش آسیانیوز؛ مشکلی در کار است، یک مشکل عظیم که نمیشود از آن چشم پوشید. نمیتواند نادیده گرفته شود. بیشتر از آن است که طبق معمول قابلیت جارو کردن و قائم شدن زیر فرش را داشته باشد .
یک اقتصاد سالم کموبیش بهبود یک جامعه سالم را بهبار میآورد و یک جامعه سالم، رشد و تعالی انسانیت را به ارمغان میآورد... و انسانیت یعنی به قول فردوسی حماسهسرا: همان عصاره وجودی که در نبودش «... دگر عضوها را نماند قرار» و به زبان سعدی شیوا سخن همان که فقدانش یعنی: «... نشاید که نامت نهند آدمی!»
تناقضهای تاریخی، گرههایی هستند که اگر گشوده نشوند، از اسارتی به اسارتی دیگر گرفتاری بهبار میآورند و نه رهایی. تناقضهای تاریخی همان تعارضات ریشهداری هستند که باید با آنها درافتاد، قبل از آنکه ما را بیش از این دراندازند در دام بلا !
همه «محکومان» جهان از «حاکمان»، انتظار رعایت «داد» دارند . «داد» همان که جلوههای انسانیت را بارزتر میکند. همان که محک دموکراسی است، همان که ما را از سایر موجودات این کره خاکی جدا میکند. همان وسیله اندازهگیری که اعتبارش بیش از آنچه مورد اندازهگیری قرار میگیرد است. در قیاس همان دقیقترین ترازو که گرانبهاترین الماسها را وزن میکند، همان میکروسکوپی که ریزترین آفات را شناسایی میکند، همان عیارسنج تعیینکننده عمیقترین رابطه بین «حاکمان» و «محکومان»
محکومان تاریخ، از حاکمان میخواهند که انسانیت را رعایت کنند. در حیطه اقتصادی فقر را براندازند، بهداشت و درمان را اعتلاء ببخشند و یکنواخت، همگانی و مجانی کنند، آموزشوپرورش روزآمد را از ابتدا تا انتها رایگان و مساوات کنند، بازنشستگان را دریابند، با خیل گسترده تبعیضها درافتند و به محیط زیست، این مأوای بشر، توجه داشته باشند و آن را قربانی سود وسوداگری نکنند، و در یک کلام غم محنت دیگران را بخورند که فرزندان ابوالبشر، رسم عدل و انصاف را فراموش نکنند که از یک پیکرند، که رعایت انسانیت، همان معیار «داد» است، که به خواستههای «محکومان» توجه بلیغ بنمایند، بر آنان خشم و غضب نثار نکنند. حکومتِ خود را عطیه گرانسنگ به منظور رعایت انسانیت تلقی کنند و نه وسیله بقاء خویش، اما ...
بنا به آمار موثق از ۷ اکتبر سال ۲۰۲۳ تاکنون در غزه ۱۵ هزار کودک و ۱۰ هزار زن و دختر جان سپردند. از محکومان غیرخودی جیکی شنیده نمیشود! نه تجمعی، نه شعاری، نه ندایی و نه پچ پچی. همگی پیشکش، روی برتافتن و دماغ بالا گرفتن دیگر چرا؟
حُکمِ رعایت انسانیت را فقط از حاکمان در حیطه تنگ جغرافیایی خود خواستن، بدون در قلبهایمان در ابعاد جهانی داشتناش، روا نیست! آن محکومان که در قلبهای کوچک خود غم عظیم بشریت را تاب نمیآورند، رهایی از درد و رنج را برای خود هم ناممکن میکنند. قلبهایی که جوهره عظیمترین دستآورد بشری یعنی انسانیت را در ابعادی تاریخی ـ جهانی در خود دارند، خود معجزه هستند و نه معجزهآفرین !
همان سنجهای که پا فراتر از محدوده تنگ جغرافیایی دارد، همان عیاری که قامت بنیآدم را در گذر هزارههای تاریخی استوار نگاه داشته است. همان که اگر نداشته باشی، انگار هیچ نداری. همان سنگ بنای آفرینشی که پیر فرزانه گفت، همان محنت دیگرانی که استاد سخنِ سهل و ممتنع گفت.
به کدام گذشتههای دور و دراز تاریخی خود میتوان بالید که از آثار غنای جوهرههایشان کمتر در خود سراغشان را می یابیم. آنکه کشتارهای کودکان و زنان را توجیه میکند، خود قدر مشترکی هولانگیز و لاعلاج با کشتارکنندگان دارد که رهایی از آنان را نه دشوار بلکه ناممکن میکند.