آسیانیوز - برای رعایت انصاف ترتیب حروف الفبایی کاندیداها رعایت شده است:
۱. مسعود پزشکیان
در مناظرات صورتگرفته نقش او مرا یاد ایام کودکیام میاندازد. آخر بازیمان همهاش دعوا و مرافعه و در نهایت قهر بود. در این میان یکی از ما میداندار شده و بر طبل رفاقت میکوفتیم. عبارت (بیایید با هم دوست باشیم) برای ما بچههای گذشته عبارت آشنایی است. ظاهراً پزشکیان مأموریتش در بازی سیاست، همین جمله است که مدام تکرار میکند. هرچند زاکانی به او چشمغره رفته و میگوید: «بیایید شوخی نکنیم»، استثناً در این یک مورد حق را به جانب زاکانی میدهم.
در کمپین انتخاباتی پزشکیان تنها پاس گلی که به او داده شد، اما پزشکیان به آن اعتقادی نداشت، ۸ دقیقه صحبتهای طوفانی ظریف بود و لاغیر. پزشکیان تأکید دارد که اصلاحطلبان از او حمایت کردهاند، ولی به صراحت خود را نامزد اختصاصی آنان نمیداند و ظاهراً اصلاحطلبان هم در رودربایستی و بلاتکلیفی گیر کردهاند. پزشکیان خود را (صدای بیصدایان) میداند، هرچند تاکنون از او صدای واضحی نشنیدهایم و در حقیقت آنچه دیدهایم بیصدایی است، وای به حال بیصدایانی که به او امید بستهاند.
۲. مصطفی پورمحمدی
شاید همانطور که از قبل هم پیشبینی میشد، پدیده این مناظرات پورمحمدی باشد. او با جسارت بیشتری سخن میگوید و میتواند در مناظرات پیشرو حقایق و برگهای برنده بیشتری از آنچه در مورد جلیلی و اف.ای.تی.اف گفت، رو کند. صرفنظر از پیشینه امنیتیاش که شهاب اسفندیاری رئیس دانشکده صدا و سیما و دوست برادران جلیلی با انگشت گذاردن بر آن میخواست او را در مخمصه بیندازد، اما توفیقی نیافت و پورمحمدی آن را نقطه قوت حیات سیاسیاش دانست. کاری که اسفندیاری در رابطه با فاضلی مشاور پزشکیان توانست انجام دهد و فاضلی عنان از کف داد.
محمد فاضلی باید بداند که عرصه سیاست صبوری میخواهد و شاید بهتر است همان فاضلی شبکههای مجازی باشد.
3. سعید جلیلی
او برای خود و حواریوناش آرمانشهری ایدئولوژیک ساخته و پرداخته، ولی به مانند معلمی است که قدرت انتقالش ضعیف است. از طرفی اصولاً دانشآموزان را در باغ بیاناتاش نمیبیند و ایضاً دانشآموزان نیز او را. بهنظر میآید در این مناظرهها چندان سازش کوک نیست. او وقتی از حوزه بهداشت و درمان و مشکلات آن سخن میراند، به جاده خاکی زده و تنها از جادههای خراب و آمار مصدومان و فوتیها میگوید.
۴. علیرضا زاکانی
در دوره پیشین انتخابات یارانش او را مفتخر به لقب تانک انقلاب کردند، در این دوره بدون کوچکترین تغییری همان نقش را ایفاء میکند. او بیشتر در مناظرهها گرد و خاک میکند و عجالتاً هم دیواری کوتاهتر از روحانی پیدا نکرده است. از طرفی وعدههای رایگانسازیاش هم نقل محافل است، هرچند داغترین آن در مورد زنان باردار بهخاطر لغزش زبانی در گفتار، موضوع طنز شبکههای مجازی است. لیکن وعده ۲۰ گرم طلا معادل ۱۱۰ میلیون تومانی که گفت با حساب کتاب ما و نرخ طلای هر گرم سه میلیون و پانصد هزار تومان کنونی نمیخواند. توئیت مصطفی پورمحمدی در مورد او: «ای کاش خودتان پوششی نبودید/ ای کاش وعدههایتان پوشالی نبود» هم جای تأمل دارد.
۵. امیرحسین قاضیزاده هاشمی
در مورد ایشان به تصورم تا حال شاهبیت سخناناش تبریک پیروزی تیم ملی والیبال و بهتر بودن مربی داخلی از مربی خارجی است. از طرفی در نگاهش پشیمانی از وعده انتخاباتی دوره قبل که ۳ روزه بورس را سامان میدهد، موج میزند.
۶. محمدباقر قالیباف
در این دوره از انتخابات بهنظر میآید کاپیتان دکتر قالیباف در هیبت همان انتخابات سال ۱۳۸۴ ظاهر شده، ولی این دفعه با اطمینان بیشتری از پیروزی سخن میگوید. بنابراین محتاطانه وعدههایی به مردم میدهد، هرچند به غلظت و شوری وعدههای زاکانی نیست. پیش از شروع تبلیغات تصور میشد که دوگانه قالیباف ـ پزشکیان شکل گیرد، ولی برخلاف انتظار آنها تنها نامزدهایی هستند که در مناظرات مُهر تأیید بر گفتههای هم میزنند. قالیباف مفتخر به توان مدیریتی و اجراییاش است. در بیلبوردهای تبلیغاتیاش نوشته: «تهران را ساختیم/ ایران را هم میسازیم» شعار قشنگی است، هرچند باید به کمپین تبلیغاتیاش تذکر دهد که چگونه بهطور تعجبآوری در این تابلوها «ایران» را بسیار کوچکتر از «تهران» نوشتهاند. او میخواهد کیک اقتصاد را بزرگتر کند تا همه از آن حظی ببرند، هرچند باید مراقب افراد رژیمی باشد تا خامه و شکر زیادیاش موجب سکته نشود.