سه شنبه / ۴ شهریور ۱۳۹۹ / ۲۰:۲۸
کد خبر: 2276
گزارشگر: 2
۸۹۳۹
۰
۱
۴
نگاهی به کرونا ؛

همبودی انسان و طبیعت

همبودی انسان و طبیعت
تن ز اجزای جهان دزدیده‌ای...........پاره پاره زین و آن ببریده‌ای-----------از زمین و آفتاب و آسمان...............پاره‌ای بردوختی بر جسم و جان (مولانا)

پدیده شگفت انگیز طبیعت، که بستر زندگی و زادگاه انسان وهمه نمودها ونمایشهای هستی است، ثمره فرایندی بس درازو پررازورمز است که، با کنشها،واکنشهاوهمکنشی اجزاوذراتش، رنگینکمانی از تمدنهای انسانی وجهانهای پررنگ و رخسار گیاهی و حیوانی را پدید می‌آورد.
طبیعت و محیط زیست برپایه ساختار وپویائی خود،کنش گراست وبرخوردارازجنبش ها وتغیرهای درون‌زا وبرونزا:

۱. تغیرهای درونزاو طبیعی:

هستی وحیات ثمره سامانه پیچیدهای از پیوندها,رویاروییها, دادوستد هاوتاثیر وتاثر پذیری های تمام ذرات هستی بر همدیگراست که با جنبش وتکاپو ،فراز وفرودوتب وتاب های آنی ,لحظه ای, مدام وپیوسته نیروهای درونی خود،دائما در تغییر وتحول است و دگرگونیهایی بس بزرگ پدید میآورندوبا حرکات خودساختارهائی رادرجائی ویران ودرجا ونقطه ای دیگر پدید می آورد(زلزله ,آتشفشان ,رآنش زمین, امواج دریاها ,سقوط شهابسنگ ها;کنش هاوواکنش های فیزیکی وشیمیائی و...).این تغیرها و دگرگونی ها که بر حسب گستره وتوان نیروی آنها، که گاه مرزهای جغرافیائی را درمی نوردد،برپایه قانونمندی ونظم ساختاری صورت می پذیرد والبته هرچند ممکن است برهم زننده سامانه ها وزیستگاه های انسان ودیگرزیستمندان دربرخی خشکادها باشد ولی با پدیدآوری وساخت نظام ها وسامانه هائی از سازواره های دیگر،توازن وتعادل رادرمیان عناصر ونیروهای طبیعت، درتمامی گیتی ،برقرار میسازد.

۲. تغیرهای برون‌زا:
اما تغیرهائی که در طبیعت براثردخالت انسان،برای رفع نیاز های مادی وپاسخ به جاه طلبی های او،صورت می پذیرد(جنگل زدائی وازمیان بردن مرغزارهابرای کشیدن راه ها وجادها،خشکاندن تالاب ها وآبگاه ها برای ساختمان سازی ،آلودن هوا باگاز های مسموم برآمده از رفت وآمدهای انبوه هوائی وزمینی ،آلودن آبهای دریاها واقیانوس هابا مواد نفتی وزباله ها،کشتار وشکار بولهوسانه جانوران و...) ناهنجاری هائی زیر عنوان بحرران زیست محیطیب پدید می آورد : آلودگی های هوائی ودریائی،نازائی خاک ،کمبودخوراک ،سختی زندگی و تنگدستی ومهمتر از همه بروز بیماری های برخاسنه اززآیش خردسازواره های شناخته ونا شناخته بلکه بسیار مرموز وپرازرآزورمز(سارس ،ابولا ،کرونا و...) در سراسر گیتی.

قانونمندی و نظم وکنش وواکنش سآزوآر ها و ساختارهای طبیعت به گونه ای بههم پیوسته و درهم تنیده است که ویرانی و یا زیاندیدن هریک ازآن ها،که سازنده مجموعه طبیعت و محیط زیست است، فاجعهها،دردهاوحررانهایی پدید میآورد که برهم زننده توازن زندگی واستمرار حیات و پویایی گردونه گیتی است و انسان راکه پیچیدهترین ،کمالیافتهترین و نیرومندترین عصاره مجموعه پدیدههای طبیعی است از جنبه های گوناگون مادی و روحی ومعنوی(هم بودی وهم پیوندی جسم وجان) بادشواریها،سختیهای توانفرساوحررانهای تاب وتوان سوزروبهرو میسازد. آدمی که در قلمرو بومشناسی تواناترین کنشگر در عرصه طبیعت است،طی هزاران سال زیست خود،در مراحل مختلف تاریخی ،درعرصه طبیعت برپایه آزمونهاوآموختهها درمصاف با عناصر گوناگون پیرامونی و باتحمل هزینههای سنگین، به گونهای از دادوستد با دیگر اجزاءمحیط زیست یعنی آب،خاک،هوا،گیاه وجانوران دست یافته بود. سامانه ها وساختارها ونظام های سآزواره ئی برآمده از کنش ها وواکنش های او درطبیعت، با نظام وساختار طبیعت هماهنگی داشت. برداشت های اواز طبیعت جبران پذیر بود وحتا خسارت هائی که در جنگ هاوستیزهای قومی ،قبیله ای،ملی وبین الملی بر پیکرطبیعت می رسید در اندک زمانی بازسازی می شد.

طبیعت زادگاه،،پرورشگاه،نیایش گاه،بستر وآرامگاه بشریت:

 
انسان درآغاز پیداییٔش به روی زمین زندگی ساده وبی پیرایه ای داشت.دران روزگاران برای پاسخ گوئی به نیازهای
مادی و سپس بهزیستی، ایمنسازی محیط زندگی و رویارویی با نیروهای سهمگین طبیعت،ازهدیه هاوآوردههای طبیعت ،به اندازه ،وبرای نیازهای ساده خود،مهربانانه بهره میبرد.آدم درصبح پدیداریش،در آن هنگام که هنوز طبیعت را چندان نمیشناخت، بااورفتاری محتاطانه داشت ودستکاریاش در گستره طبیعت به گونهای بود که طبیعت توان مرمت داشت و میتوانست با نیروی بازآفرین خودبه بازسازی ویرانیهای پیکرش بپردازد. دخالت آدمی درآن زمان ازآستانه توان و تاب آوری طبیعت فراتر نمیرفت.به سبب سادگی و بیپیرایگی زندگی وآلوده نشدن آدمی به اندیشههای سوداگرانه ،دغلکارانه ،سودجویی ، لوکس پرستی ،خودمحوری ،رابطه انسان با طبیعت برپایه دادومهر مشفقانه استوار بود.انسان به طبیعت نزده، بخشنده و روزی دهنده باعشق واحترام مینگریست و برای او تقدس و پاکی قایٔل بود.

آغازبیدادوویرانگری: خودپسندی وخودشیفتگی انسان ،انکارحقوق دیگران

با آغاز دورآن نوزایی و چیرگی «روشنایی» دانش بر «تاریکی» نادانی و پیامدهای آن که تجهیز انسان به ابزاردوسویه ودولبه: «سازنده» و «ویرانگر»است(تکنولوزی وماشین) ,دگرگونی ژرفی درارکان زندگی اورخ نمودکه به انقلاب صنعتی وتولید انبوه انجامید، مکتبهای سرمایهداری و سوداگری رشدکردو لاجرم جهانبینی آدمیان، باورهاو اندیشههایش در مورد هستی و طبیعت دگرگون شد. انسان «متجدد»و«متمدن»که به زیور دانش آراسته وبه سلاح«ابزار فنی» مجهز شد

باگرفتاری درغرورقدرت،در کمند خود پسندی وخودشیفتگی بزندانیب شدوباخودنمائی در چهره «پیروز»بر طبیعت، زندگی وحیات راانحصاری خودپنداشت! انسان فراموش کردکه پیش ازپیدائی او،این طبیعت واجزایٔش بودندکه براساس قانونمندی پدیدآمدندوپس ازطی فرایندی بس دراز شکل گرفتند وازحق حیات ودرک واحساس برخوردار شدندوبابهره مندی ازهمین اولویت درآفرینش وبابهره مندی ازحق زندگی(مستقل ازانسان)باکنش ها،واکنش ها وهمکنشی های هوشیارانه وقانونمندانه فیزیکی وشیمیائی خود،در درازای میلیون هاسال ،انبوهی ازذخیرها وموادارزشمند وگرانبها: موادگازی ، معدنی،فلزی وشبه فلزی گوناگون رادرنقاط مختلف گیتی پدید آوردندودردل خودانباشتند. اندک اندک وپس از گذشت میلیونها سالهای پر پیچ و تاب وسرشارازرآز،طبیعت بسترخود را برای پیدائی وشکل گیری سآزوآره های گوناگون : ساده وسپس پیچیده تر وتکامل یافته تری مانند انسان آماده نمود. انسان پس ازنوزائی(رنسانس) باکنش درطبیعت بایاری ابزارمکانیکی به استخراج انبوه مواد گوناگون(که ثمره میلیاردها سال کار طبیعت است)نهفته در طبیعت دست زد ودراندک مدتی، با بیرون کشیدن بخشی بزرگ از داشته های زمین از دل خاک، به ثروت های کلان دست یافت وبدین سان دوره تجارت پیشگی وپیدائی مکتب های گوناگون سرمایه داری ودر نتیجه رقابت های سودجویانه وشیادانه آغاز شد. آدمی، باغرق در مادیات ورقابت های ماجراجویانه وسهمگین ،حق وحقوق اجزایٔ طبیعت راانکارنمود! وازیادبردکه طبیعت مادراوست : به او زندگی هدیه می کند، وی راخوراک می دهد،فرهنگ وساختار زندگی اش راشکل می بخشد ،محیط وفضای جغرافیائی پیرامونش رامی سازد ، اندیشه ، تمدن وشیوه زندگی اش راالهآم می دهد ،دردلش چراغ امید وشادی روشن می کند،،خواسته هایش رابرآورده می سازد ولذابایددر برابربخشندگی،تقدس،پاکی، مهر ومحبتش اورا سپاس گفت وسر تکریم وکرنش فرودآورد! ومحتاطانه وبه اندازه نیاز،از فرآورده هاوداده های گرانسنگش بهره برد(کلو وشربو ولا تسرفوان الله لا یحب المسرفین اعراف 11)(ترجمه: به اندازه نیازبخورید وبیاشامید اما،زیاده روی نکنید به درستی که خداوند زیاده خواهان(اسراف )کنندگان را دوست ندارد)وساحت پاک وزیبای اورآ لوده نکرد،برپیکرش گزندی نه زدودرپاسداری از او وعناصرش کوشید. اما دریغ ودرد! ؟ درحالی که جوامع انسانی از نظر دانش ،تکنیک وتکنولوژی وفرآورده های «بشرساخت»برای،آسان سازی زندگی مادی،به قله هاوبلندی های چشمگیری رسیده اند ،جهان معاصروباشندگانش در گردابی از گرفتاری هاوعسرت های تاب سوز روحی : تشویش ونگرانی ازآینده، بیماری های جسمی-روحی وروانی،جنگ ها وکشمکش های منطقه ای،بیدادوستم حاکمیت های غاصب، گرسنگی وفقر فرهنگی ومادی و...دست وپا می زند!آیا این دژم روئی روزگار برآمده ازستم برطبیعت نیست؟ آیانباید این حقیقت وراستی را پذیرفت که طبیعت را جان ، روح واحساسی است ظریف و قانونمند ،که البته ارزش والائی دارد؟واین ناخوشنودی و فلاکت زندگی انسان معاصرب پاسخ طبیعت ب(برپایه اصل مسلم کنش وواکنش)به چگونگی تعامل خشونت آمیز انسان«متمدن» با اونیست ؟ شرط بهره مندی جامعه بشری از آرامش وشادی وسلامت روحی،رفتارافرادجامعه با همدیگروبا طبیعت ونمادهایش برمبنای رعایت احترام دو سویه و عدل ودادگری است، اما، شوربختانه و برغم گسترش دانش وآگاهی انسان، وبروز جنبش های عدالت خواهانه، بشر دوستانه وادعای طبیعت دوستی و...،روز به روز وهرروز، بیداد وبی عدالتی و زورگوئی اقلیت قدرتمندان براکثریت مردم نا توان وبرطبیعت افزایش می یابد! انسان فراموش می کند ویا شاید نمی پذیردکه اوب پاره ای ازطبیعتب است لذاهر زخم وصدمه ئئ که بر طبیعت بزند، به گونه ای ،به خود زده است! شوربختانه ،درهیچ کجای دنیا اثری ازکوشش برای توزیع دادگرانه فرآوردهای طبیعت دیذه نمی شود! درحالی که در سرزمین ها وکشورهای گوناگون: ثروتمند وتنگدست، میلیون ها انسان از شدت پرخوری به انواع بیماری های سخت و وحشتناک دست وپنچه نرم می کنند ،درجاهای دیگری از همان کشور، بسیاری از مردم از تنگی معیشت و فشار گرسنگی وفقر برآمده از اختلاف طبقاتی،بی لیاقتی حاکمیت،نادانی، فساد، دزدی، ستم، وبیدادگری حاکمیت غاصب، جانشان به لب رسیده و«زنده مانی» می کنند ویا با مرگ روزمره روزگار می گذرانند! هرسال و هر ماه وهرروز،میلیاردها تن، ازفرآورده های طبیعی را، به منظور پاسداری از«بهای بازار» ویا به سبب نادانی وآشنا نبودن مردم به شیوه درست کشاورزی ومدیریت اقتصادی (در همه کشورها وسرزمین ها: پیشرفته ویا پس مانده )نابود می کنند!آیااین نا هنجاری کردار ویانادانی ومدیریت جاهل ونا پاک کشور ، نمادی از نا سپاسی نسبت به طبیعت نیست؟ به گزارشی دردناک ، در یک رونامه دولتی ایران، بنگرید وببینید که چگونه از انبوه حیف ومیل وتلفات مواد گرانبهای خوراکی،در کشور عزیزم ایران حکایت دارد (که البته یک نکته از هزاران است!)
بدر کشورماسالانه حدود ۴۰ ملیون تن محصولات کشاورزی به هنگام برداشت محصول وفرآیند آن ازبین میرود در حالی که برآورد وزارت جهاد کشاورزی نشان می دهد ضایعات سالانه قادر است چیزی بین ۱۶ تا ۱۸ میلیون نفررا سیر کند!
نکته قابل تامل دیگر در ضایعات کشاورزی،میزان آبی است که با دورریز این محصولات از دست می رود .به گفته مسیٔولان وزارت کشاورزی سالانه حدود9/1میلیارد متر مکعب آب {مایه حیات }همراه ضایعات کشاورزی هدر می رود،هدر رفت این میزان آب، همراه با
دورریز محصولات کشاورزی، درحالی صورت می گیردکه برای کشور خشکی مانند ایران هر متر مکعب آب ارزش حیاتی دارد! مهدی رضائی، روزنامه اطلاعات 22 /1199/0 ص 7 ب. ( خوانند گان ارجمند، این گزارش ازدورریز هنگفت موادخوراکی، در برگ نیرده هدر رفتن وقت، نیروی کاروانرژی «آب ،برق، گازیٔیل ،بنزین ،گاز»،از زمان آماده کردن زمین، بذر پاشی ،برداشت محصول وحمل ونقل به فروشگاه ها وسپس به خانه ها وخورشخانه ها نیست!)
آیا این نآدانی فردی واجتماعی، نآ هنجاری کرداری،جهل ونآ پاکی وندانم کاری در مدیریت« کشورومردمی که مدعی ترین دین داران وخدا پرستان عالمند » (که در سراسر روزهای سال از« ازبالا وپایٔین ،ریٔیس ومریٔوس والبته کافه ناسش » خود را گرفتار دربند انواع
تظاهرات “دینی ومذهبی”: شیوه های مختلف عزاداری:جدید وقدیم ،با مخلفاتش!؟می کنند ومتولیان امورش دائما در تلاش برای «مقدس »تراشی ومناسبت یابی های گوناگون ،برای افزایشبشیون وغم افزائی در میان مردم دا نردب والبته ، بهشت انورسرشت را، با آن غرفه
های سرشاراز لوعبتان طنازش ،از هم اکنون شش دانگه، برای ملاعبه، درآن جهان خریده اند؟!) ،نا سپاسی از نعمت های خداداد، رنج های جانکاه دهقان وکارگر وهمه کسانی که در تهیه آن مواد،رنج می کشند و به گونه ای مشارکت می کنند ،وبلاخره ستم
وبیدادنسبتبهطبیعتمهربانوبخشندهنیست!؟ انسانبامروزیبباخودگم کردنیا گم شدندرانبوه بکالایب دانستنی های دیجیتالی وسودای گذراندن عمر و زندگی، دربشادی بهای خیالی، بخوشیب می کند وروزگار می گذراند! وبااندیشیدن در موردهدف از زیستن وزندگی کردن ،چیستی هستی وجهان ،مآل امور وفرجام بودونبود بیگانه است! ومی پنداردبا تکنولوژی می تواند بر طبیعت، مانندمومی در دستش ،چیره شود، رفتار کند و برهمه تنگناها وسختی های زیستی فایٔق آید ! لذا با نگاه کمیت گرایانه وسود پرستانه به هستی وعناصرآن می نگرد واهمیت آسمانی و معنوی طبیعت راازیاد می بردوبا پرداختن به ظواهرامور،معنای زندگی رافراموش می کند! انسان فن زده امروز ازویژگی کمیتگرایانه دانشهای نوسخن می گوید و به گونهای آرمانی ,در پیی تبدیل کل کیفیت به کمیت و همه آنچه که در معنا و مفهوم فرآمادی ضروری و ذاتی است به ماده و امور مادی برآمده است!
او از یاد برده است که همه عناصر هستی: خاک، آب و باد، هوا، گیاه,حیوان و سنگ و خوداوو خلاصه هرآنچه که هست، ازخرد محض -جاودان -یگانه ،هوشیاروتوانمندی است که علت العلل است ومالک وصاحب اصلی این طبیعتی است که وحد ومرز جغرافیائی نمی شناسد.(مالکیت انسان برهر بخشی از طبیعت مالکیتی زود گذر ومجازی است) . تاچندحدیثجسموابعادوجماد
تاکیسخنمعدنوحیوانونبات یک ذات فقط بود محقق نه ذوات
این کثرت وهمی ز شیٔون است و صفات

انسان زاده طبیعت ،ضدطبیعت وقاتل طبیعت

انسان امروزمست و مغروراز«پیروزی» برطبیعت، باکمک ابزار صنعتی ودرمنتهای سنگدلی وبی پروائی ,حریصانه به جان طبیعت می افتدوباچپآول وحشیانه، توان نیروهایش را می گیرد وبا غارت توان طبیعت و او رامی کشد و نسلش را برمی اندازد !(اکوساید).
رس یدن به ثروت ،قدرت، لذت وراحتی هدف و آرزوی انسان امروزی شده است؟!. باابزار صنعتی وا ّرههای برنده درختان سترک ،زآینده وباروررااز بیخ وبن می کند ومی کشد، جنگلهارانابود می کند،آب وجان زمین رابا انواع مواد شیمیائی آلوده می سازد، مرغزارها ودشت هارابرای گسترش خانهها و شهرهابه اتش می کشد، حیوانات وجانوران زندگی سازو زیبایی آفرین را قتل عام می کند ، نسلشان را برمی اندازد وفدای بولهوسیهای جاهطلبانه خود می کند! هرروزانبوهی اخبار اندوه زا وجانسوز ازجنایت «انسان» برعلیه حیوان به گوش می رسد! نسل بسیاری از حیوانات برافتاده واز روی کره زمین رخت بربسته است! انسان معاصر بی اعتنابه ناسازگاری ساختاری وژنتیکی میان خود و بسیاری ازحیوانات وگیاهان وممنوعیت های آیٔینی(ادیان ابراهیمی واخلاقی)وذاتی برای استفاده خوراکی از«هرآنچه» در طبیعت هست و صرفا برپایه برخی افسانه هاو خرافه ها(برای تقویت نیروی جنسی !)ویا کنجکاوی های ویرانگر،به کشتار حیواناتی مانند مورچه خور, خفاش ,سگ وگربه(سالی ده ملیون سگ وچندین ملیون گربه ( ونهنگ وانواع جانداران وحیوانات زیبا وبی گناهی که سودمندی ونقش آفرینیشان درطبیعت مسلم است ،بادردناکترین شیوه ها می کشند ومی خورند!(ژاپن ،چین وکشورهایشرقی وجنوبی آسیا) بر اثرشکاربلهوسانه،کشتار سبعانه ویا تخریب بوم وکاشانه حیوانات به وسیله«انسان؟» نسل بسیاری از جانوران ازگستره زمین نابود شده است!
هر روزبرای پاسخ گوئی به بازاربسیار گسترده وسودمند تقاضای گوشت لذیذگوسفند وگوساله وماکیان،دامداری های مدرن و صنعتی گسترش می یابد .دراین دامداری هاحیوانات را ،بنا به اولویت های اقتصادی و خوردوخوراک والبته پاسخ گوئی به شکم پرستی انسان ،با انواع وسایٔل زآدآوری مصنوعی، به دنیامی آورند وازهمان نوزادی، در شرایٔطی سخت وناهنجار ،بدون این که این جانداران هوشمند فرصت برآوردن ابتدائی ترین خواسته ها وتمایلات ذاتی وطبیعی خود راداشته باشند،برای رسیدن به سودبیشتر، در کمترین زمان، از محیط طبیعی خود ( مادر وفضای باز) جدامی نمایندودرسلول ها، اتاقک هاویاسوله های کوچک، جائی که امکان راه رفتن برای آنها ممکن نیست، زندانی می کند وانواع موادخوراکی هورمونی ومحصولات کشاورزی دستکاری شده وآمیخته با مواد شیمیائی را،به منظور رشدتندتر و«بازار پسندتر» به آنها می خورانند! بدیهیی است که این جانداران«پروار شده» ,اسیر در شرایط غیرطبیعی وناهنجار ،به بیماری های عصبی و روان پریشی دچار می شوند وتازمانی که برای رفتن به مسلخ وقربانگاه آماده شوند باید مجموعه ای ا ز شکنجه های برآمده از زخم هائی که، به سبب تنگی جا ودعوای باهمنوعان خود، بر پیکرشان نازنینشان وآرد می شود تحمل کنند!
بما باحیوانات دیگر چگونه رفتار می کنیم؟در مزرعه ,درحیات وحش ودرآزمایشگاه های تحقیقاتی به واقع چه برسرآن هامی آید؟درحالی که دادن پاسخ کامل به این پرسش ها ممکن نیست به دست دادن برخی واقعیت های مربوط ضروری است. وقتی مسیٔله حقوق حیوانات در میان باشد با موجودات گوشت وخون داری که همان هوائی را تنفس می کنند که ما تنفس می کنیم وروی همان سیارهای می زیند که مازندگی می کنیم مسلما واقعیات در باره نوع رفتار با انها اثبات نمی کند که حیوانات حقوقی دارند .انجه این واقعیت هامی توانندبدان اشاره کنند ,اگر بتوانند ,کثرت شری است که براین موجوداتمیرود.ب(تامریگان1197حقحیوانخطایانسانترجمهبهنامخداپناه -نشرکرگدنص19)
حیوان ها قربانی زیبائی«مد» پوست نرم وقشنگ وارزشمندشان می شوند!پوست میلیونها روباه، پلنگ ،سمور و... با دردناکترین وجانگدازترین وناانسانی ترین شیوه ها: زنده نزده ازپیکراین بندگان پاک وبی زبان خدا،غلافکش ،جدامی کنند وراهی بازارهای پربسودباروپا وامریکامی سازند!. هزاران فیل وکرگدن برای بهره مندی ازعاج وشاخشان مظلومانه کشته می شوند(به رغم ممنوعیت های مثلا بین المللی!)ومحصولات به دست آمده به سوی فروشگاه های شیک نیویورک و پاریس ولندن روانه وبه بهائی بسیار هنگفت فروخته می شود!
بتعدادحیوانات استفاده شده برای صنعت خزدرامریکادرطول زمان متغیربوده است.تقریبا0/2میلیون حیوان در سال 2441 به خاطر خزشان در ایالات متحده کش ته شدند.مینک معمول ترین منبع است وتقریبا 14 درصد همه خرده فروشی های خز را شامل می شود.امروز بیشتر حیوانات مورد استفاده درتجارت خز (2/2 ملیون) درجاهائی پرورش می یابندکه این صنعت بدان نام «مزارع» راداده است. وآژه ای که تصاویردهقانی مرتبط با مزارع سنتی مک دونال را به خاطر می آورد،تنها بااین تفاوت که این بار برای مینک ودیگرحیوانات خزداراستفاده می شود.از قضا« مزرعه تولید خز» همان قدر به مزرعه ای واقعی نزدیک است که اصطبل مخصوص نگهداری از گوساله ها به چراگاه.
عنوان مناسب تر «کارخانه تولیدخز» است زیرااین کارخانه ها حیوانات خزداررابه ش یوه ای تولید می کنند که کارخانه
های تولید نوردتیرهای آهنی راب(همان ص11 ).
هم اکنون بربریت مدرن ، رایانه ئی وبمجازیب،بینش اشراقی انسان رانسبت به حقیقت هستی کورکرده ووجدان اورا کشته است به طوری که نمیتواند روح،عشق و زبان ونیآیش آفریدهها و طبیعت پویاوزنده رادرک کندو(معلوم نیست چرا وچگونه انسان فقط خودراشایسته برای داوری درمورد درک ,فهم وشعوردیگر عناصر می داند؟! درحالی که به رغم پیشرفتهای فراوان در دانش هنور وهمیشه میزان نادانسته هاونادانائی های آدمی در موردطبیعت واسرارش بسیارفزونتر وبیشترازدانسته های نه چندان ثابت شده اوست!)انسان غرق در مادیات،نمی تواند آه وفغان وناله جانسوز طبیعت راازستم وبیدادی که براو روامی دارد بفهمد وبرای سلامت و زندگیش حق واحترامی قایٔل شود!
انسان امروز نمی اندیشد که بامرگ طبیعت ونابودی محیط زیست، برهوت خاک،تیرگی افلاک ، کو ، نسل کشی حیوانات ونابودی مرغان نغمه سراوموسیقی ساز،زندگی معنای خودراازدست می دهدو به جهنمی زشت وسوزان وبی رحم تبدیل می شود!

فروکاست اخلاق ،مروت ومهربانی ، در سوگ طبیعت وزوال تمدن!

بایداین حقیقت یعنی یگانگی هستی را از ژرفای دل پذیرفت و بدانیم که ،ما همه ،نماد ها ونشانه های وجودیم و سر نوشتی مشترک داریم ولاجرم ،از مسیٔولیتی سنگین و مشترک در برآبر هم برخورداریم! ( هرموجودزنده ای که از مواهب هستی بهره می برد ،فی نفسه،بار مسیٔولیتی در برابر دیگر عوامل پدید آورنده آن موهبات ،بر دوش دارد). باید دانست که سلامت روحی وجسمی ،آرامش ،امنیت غذائی ،شادی،,سرزندگی ورفاه انسان باپاکی ،طراوت ،سلامت طبیعت وحفظ توان و توازن ورعایت مهر وداددررفتارو برداشت ازدارائی های طبیعت و محیط زیست گره خورده است.تاریخ جهان گواه است که علت اصلی بربادرفتن تمدن های بزرگ باستانی،ویرانی محیط زیست ومرگ طبیعت بوده است.
باید گفت که متاسفانه باوضاع امروز ما{دنیا} بسیار چالش انگیزتر است زیراعلاوه برتحلیل رفتن جنگل ها وفرسایش خاک ها باید باپایٔین رفتن سفره های آب زیرزمینی، امواج مکرر وبیشترگرمای محصول سوز, تخریب مراتع ,مرگ صخره های مرجانی ,آب شدن یخچال های طبیعی ,بلا امدن آب سطح دریاها ,طوفان های نیرومند تر،نابودشدن گونه های زنده، و...رویارو شویم(لستربراون1111 برنامه ب-2 ترجمه مجلسی فریدون اطلاعات ص20) بهرهبرداری از محیط طبیعی، بیرون از هرنوع مهار و چپاول ثروتهای آن دراین دوراین گسترش سرمایهداری و لوکس و راحتطلبی و فانتزیسازی زندگی، که با دخالت بیحد و حصر آدمیان در سیمای طبیعت واختراعات وابدعات دائمی همراه است(و چه بسا،هرکدام باامواج پیداو پنهان خود،آثاری گاه ویرانگر برجهان گیاهی و حیوانی و انسانی و آب وخاک و... دارد) و...همه و همه برهم زننده توازن زندگی و سلامت وآرامش محیط زیست انسان وسایر موجودات است .براستی انسان با کنش افراطی وبیدادگرانه خود ،در طی سال های پس ازسده 17 میلادی درطبیعت ،تیشه به ریشه خود می زند وزمینه رابرای پریشانی، درماندگی وبلاخره مرگ تمدن ها را فراهم می سازد. سرنوشت تمدن امروزبشرراحکیم،عارف وشاعرشیرین سخن ،حضرت سعدی دراین شعرزیباچنین تشبیه نموده است
یکی برسر شاخ و بن میبرید خداوند بستان نظر کرد و دید بگفتا که این مرد بد میکند نه برمن که بر نفس خود می کند
هماکنون،درچارچوب تحولات انقلاب علمی و فنی و صنعتی، گسترش شتابناک شهرزیستی، افزایش سرسامآور جمعیت و برای تآمین نیازهای گوناگون وبیشتر بلهوسانه مردم, برداشت ازمواد طبیعت و تجاوز به عناصر محیط زیست ازآستانه تاب آوری طبیعت گذشته است به گونهای که طبیعت دیگرازدرمان زخمهای برخاسته ازدخالت بیحدومرز وناروای انسان بازمانده است! لاجرم، محیط زیست جهانی به سبب از دست دادن توازن طبیعی خود(به سبب فشار برمحیط زیست ،یعنی بر داشت های بسیار از مواد ونیروهای طبیعت )منابع دردادوستدمواد وانرژی به بیماری جانکاهی گرفتار آمده است (توان اکولوژیکی خود را از دست داده است)واین خود خطری عظیم برای زندگی و سلامت جسمی و روحی انسان کنونی وآیندگان است.
به این آیه از قران بنگریدکه به روشنی سبب روانپریشی ونا خوشی واضطراب و وآماندگی انسان معاصررا بیان می دارد:ظهرالفسادفی البروالبحر به ما کسبت ایدی الناس(روم ایه 01) ترجمه:فساد،خودکامگی حاکمیت ،سفله پروزی نظام غاصب، خودشیفتگی،بیدادوستمگری حاکمان ، بت تراشی وبت پرستی مردم، ناهنجاری ونادرستی کردار و بدی
استفاده انسان ازنعمت های خدا،خشکی ها، قاره ها وآب هاواقیانوس های (جهان)را فراگرفته است.(امان وآسایش وآرامش ازانسان معا صرسلب شده است) ودرآیه دیگرآمده است :ویسعون فی الارض فساداوالله لا یحب المفسدین(مایٔده 10)ترجمه:وچون آدمیان در گسترش فساد(خودکامگی دولتها،بت تراشی وبت پرستی، دزدی وچباول اموال،زورگوئی ، جنگ وخونریزی و...)کوشش می کننداز مهرخدا محروم می شوند وخدا فاسدان رادوست ندارد.! درسالهای اخیر،آتش سوزی(یاآتش افروزی برای تصرف زمین) های گسترده در جنگل های آمازونی (که به عنوان ریه های کره زمین تلقی می شود) –در ایران نیز،برای استفاده از معادن وذخایٔرآن، سوختن چند ماهه جنگلهای استرالیابه سبب گرمایش زمین ،آلایشهای هسته ای ،عملیات گسترده جنگل زدائی برای توسعه کشاورزی ویا ساختمان سازی ،آلودن آب اقیانوس ها ودریا ها با مواد نفتی ویا باریختن انواع زباله های پلاستیکی ومسموم ساختن محیط نزدگی ومایه حیات موجودات بسیار سودمند دریائی، آلودن هوا با انواع گازهای مسموم از هواپیماها وخودروها،سوراخ شدن لایه ازون که سپر دفاعی کره زمین در برابر پرتوهای زیانبارخورشیدی است، ساخت انواع گلوله های جنگی با موادپرتوزا،ساخت ابزارهرروزبیچیده ترآدمکشی، تولید سلاح های سهمناک بیوشیمیائی- بیولوژکی برای نابوی انسان- طبیعت(کاربرد بمب های ناپالم برای سوزاندن پوشش های جنگلی در ویتنام ) در جنگ امریکا با ویتنام وحمله به عراق، دستکاری های روزافزون بشر در فرآورده های کشاورزی به منظور ایجاد تنوع غذائی واستفاده ازمواد وفرآورده های شیمیائی درفست فودها ،برای مثلا خوش بوئی وخوشمزه کردن غذا و به منظور جلب هرچه بیشترمشتری (گونه ای دغلکاری)، استفاده از کود شیمیائی برای تولید بیشتر وصدها وهزآرآن دخالت های بی مورددیگر در طبیعت به منظور تنوع بخشی وتولید بیشترمواد خوراکی و راحتی ولوکسی زندگی، همه وهمه مسبب پیدائی بیماری هادرانسان ودرحیوان وبروز فاجعه هائی شده است که بیش از بیش به تخریب محیط زیست خاکی ،آبی وهوائی می انجامدو تعادلهای طبیعی رادرجهان دگرگون می نماید.(دخالت های ناروا وتغیرات ژنتیکی وبی حساب وکتاب در طبیعت،خود سیستم هاونظام هائی ویرانگر پدید می آورد واین نظام ها خود سلسله وار زیر- نظام های مخرب دیگری تولید می کند و...)
همه کنش ها،برداشت ها وتغیراتی که انسان در طبیعت انجام می دهد برای رس یدن به رفاه، لذت وسود آنی درزندگی است .اما غافل ازاین که ، با توجه به نسبیت همه امور درزندگی این جهانی وجکونگی ساختارطبیعت وهستی ،هیچ کنش وبرداشت و تغیری درعرصه وجود و طبیعت نیست که بدون پاسخ باشد واثری صرفاخوب ومورنظرداشته باشد . برای هرکنش وکرداری در جهان باید همیشه اصل هزینه –فایده-سود را برای حال وآینده والبته، آیندگان، درنظر گرفت و عاقبت اندیشی را فراموش نکرد!وچه بسیار کنش هاو برداشت هاوتغیرهائی هست که دربلند مدت اثر زیانبخش وویرانگر خود راآشکارمی سازد!: زدن دیوانه وار چاه های بسیارژرف در ایران از دهه1104 وتشدید آن پس از انقلاب که به ته کشیدن آبهآی زیر زمینی انجامیده و...، سدسازی های نمایشی بنا به خواست ارباب قدرت به منطور بردن آب به املاک شخصی و سرزمین های زیر نفوذ، کاهش تنوع زیستی در بابالادست رودخانه ها، ویرانی کشتزارهای کهن به سبب به زیر آب رفتن روستاها،(ساخت سد گتوند بر روی گنبد نمکی وشور کردن آب شیرین ؟!فاجعه زیست محیطی در استان زرخیز خوزستان)و.....
هدف نهائی از ابداع و اختراع وساخت ابزار وتکنولوژی های گوناگون وبهره برداری از آنها در زندگی،دخالت وبرداشت هرچه بیشتر ازطبیعت ، به منضورآسان نمودن شیوه زندگی مادی، و بهره مندی از رفاه وتامین آرامش روحی وروانی و لذت بری فزونتر انسان است.(بدون توجه به این که بر حال واحوال جهان طبیعت وعناصرزندگی سازش ،براثر این ابدآعها واخترآعهاودخالتها چه می گذرد!) .اما متاسفانه امروز،هرچند زیست مادی بهتروخستگی بدنی کمتر شده است ، روان رنجوری ،ترس وتشویش بشراز نا بسامانی روزگار حال و آینده بسیار سنگین تر وفراگیر تر شده است وانسان به سردر گمی،حیرانی وگیچی بیشتردچار شده است! چنان که به فرموده سعدی:
شدغلامی به جوی کب آرد آب جوی آمد وغلام ببرد! دام هربار ماهی آوردی ماهی این بار رفت ودام ببرد
بکاهش زمین های قابل کشت وتسریع درقطع درختان زمینه را برای فرسایش خاکها{که زمینه را نیزبرای سیلهای بنیانکن فراهم می کند} مساعد می سازد ودشتها ودره های حاصلخیزبااسفالت وبتون پوشیده می شوند.اقیا نوس ها نیز مانندمجموعه گیاهان وجانوران کره خاکی روز به روز فقیر تر می گردندوآلودگی محیط زیست ما را تهدید می کند.
برنه دومون در گزارش سالانه1919 موسسه«ورلدوا » چنین می نویسد:بقای بیشتر وطولانی ترشدن نزدگی انسانهاازاین پس به سرعت عمل تصمیم گیرندگان بزرگ امور سیاسی واقتصادی وجریٔت سیاسی برای اخذتصمیمات بستگی دارد... هرگز نسل بشر دربرابر چنین مشکلات عظیمی قرار نگرفته بود. بدین سان وی اعتراف کمیته بین المللی دانشمندان در اوایٔل سالهای14 را مشعر براینکه بباتوجه به عطش وشوقی که انسانها به توسعه اقتصادی وبهره برداری از ثروتهای طبیعی دارندباید بدانند وبپذیرندکه منابع وظرفیتهای اکوسیستمها محدوداست وآنهاباید نیازهای نسلهای آینده رادرنظرگیرند مورد تایٔید قرارمی دهدب.(ادوار بونفو 1172 آشتی انسان وطبیعت ترجمه صلاح الدین محلاتی مرکز نشر دانشگاهی ص 110).
لوئی آرمان پیشگوئی کرده است که بآینده علیه بشریت به پیش می رود وانسان به صورت مهاجمی در آمده که دیگر نیروی خود را نمی شناسدب.همان ص2)
فردریک نیچه فیلسوف آلمانی سده نوزدهم هشدار داده است کهبما در زمانی زندگی می کنیم که تمدن آن به وسیله تمدن در خطرنابودی است!هم اکنون بشرمی داند که آینده اش نا معلوم استب!(ص 0همان) دریغا ودرداکه این ویرانگری حتاازسوی «پیروان» ادیان آسمانی ومکتب های «اخلاقی» بدون توجه به مفهوم دین وآیٔین واخلاق( که باید بر پایه وداد، دوستی ،عشق ومهر نسبت به همه ذرات کایٔنات وهمه موجودات:انسان، آ ب، خاک ،هوا، گیاهان وحیوانات و...اس توار باشد)به شدت ادامه دارد!(هس تی ازارزش ذاتی بهره منداست). هر روز خبر های دردناکی از جنایات جانگدازانسان«متمدن »علیه بندگاان پاک ومعصوم خدابه گوش میرسد : کشتار داعشی واروشکنج آمیزبسیاری ازحیوانات گوناگون،لگدمال کردن وزنده به گورنمودن میلیون ها جوجه مرغ در یکی از مرغداری های مازندران ، کشتن گروهی سگ هاوگربه ها(به وس یله مردم ویا عوامل شهرداری) ,مسموم نمودن تآلب چمخاله و قتل عام ملیون ها پ نرده مهاجرومهمان . باآتش زدن جنگل ها برای کشیدن جاده و ساختمان سازی(ساختن حوزه بعلمیهب وویلا برای «علما» در شمال ایران). هرسال خبر های ناگواری از پیشرفت بیابان واز دست رفتن لایه خاک های حاصلخیز ومتاسفانه سوداگری با خاک های ایران وقاچاق خاک(با یاری وپشتیبانی عوامل قدرتمند در حاکمیت)به گوش می رسد! ببه دلیل سد و راه سازی وفعالیت های «عمرانی» و آتش سوزی وقاچاق چوب، سالانه 12444 هکتارازجنگل های ایران تخریب می شود:رضا بیانی مدیرکل دفتر مهندسی ومطالعات سازمان جنگل ها ومراتع همشهری 1199/1/11 ص1) پدیده کوه خوری وتجاوز انسان به کوه وتراشیدن از میان بردن کوه ها (که نقش بسیار مهمی در جذب بخارات آب ازهوا وبارندگی وخلاصه ایجاد تعادل زیستمحیطی دارند) زیر عنوانبموقوفهب ،در واقع برای بهره برداری از ذخایٔر انباشته در زیر کوه واشغال وتخریب مرغزارها( با سویٔ استفاده از عناوین وشعارهای مذهبی وباورهای مردم عوام :ساخت مسجد ،تولید زیارتگاه و«امامزاده»)برای ساختمانسازی، گسترش کشتزارها ویااستخراج معادن سالههاست که در ایران با شتاب تمام ادامه دارد( دامنه های وبلندی های کوه زیبای دماوند، الوند و...) اخباراین گونه جنایات ورویدادهای اندوه زا به ویژه در ایران والبته در سراسر جهان بخشی از اخبار روزانه رادر برمی گیرد! به خبر زیر که در صفحه 14 روزنامه اطلاعات چهارشنبه 1 امرداد1199 امده است توجه فرمایٔید:
ثبت مالکیت بخش وسیعی از جنگل های هیرکانی به نام یکنفر . به گزارش صداوسیما طی روزهای اخیر، فردی پس از بیست سال تلاش توانست2144هکتاراز جنگلهای هیرکانی(معادل2112 متر زمین فوتبال) که به عنوان میراث جهانی بشریت ثبت شده اند بنام خود کند. این فردحالا، با استناد به س ندی که گفته می شود به دوره قاجاریه بازمی گردد، مالک بخش وسیعی از جنگل های بکر کشور در روستای آق مشهد ساری شده است واز سازمان جنگل ها محوز قطع درخت می خواهد. این کار یعنی214 هزار درخت کنهسال با خطر جدی قطع شدن مواجه اند . نکته:(لابد این جناب متولی امامزاده، که «سیداست واهل علم» است؟! می خواهد با قطع این درختان،صحن امامزاده خوش سلیقه وجنگل پسند وحتما «واجب التعظیم»! را، برای جلب بیشتر «حاجتمندان» ،گسترش دهد وبقعه وبارگاهی بزرگتر وبنورانی ترب،با استفاده ازب جراغ های فلوروسنت با نور سبزب بسازد تا مردم بیچاره ودرمانده وعوام مرده پرست، بیایند ونذورات خود را در آن ضریحبمقدس ونورانیب بیاندازند وبه حاجت و خواسته خود برسند وهرماه ،با مراسم غبارروبی از ضریح بمطهرب ،نذورات گردآوری شود و.....) نکته: جند سال پیش عین همین داستان در تهران، درمیان باغ های روستای ونک وبا قطع درختان کهنسال توت وخرمالو، زیر جشم خودم، اتفاق افتاد وامام زاده ای مجهز به حمام سونا وجکوزی ورستوران ساخته وپرداخته شد و.... به حکم کدام دین،انسانیت، مروت وتمدن ازمیان بردن کوه ها،جنگل هاو مرغزارها, که باجذب آب باران و پالایش هوا ،اکسین زندگی بخش را به میلیونها انسان وبه طبیعت هدیه می دهد ولانه وخانه هزاران حیوان وجاندارزندگی سازرا فراهم می سازد ، جایز است؟ هر روز وهرساعت خبرهای غمبار،از کشتار وشکار دلخراش وسنگدلانه سودمندترین وبا وفاترین حیوانات : سگ ها
خرس ها وبلنگ ها و...، به گوش می رسد و ازکنار خبرهای روزانه درمورد تلف شدن ماهی ها،نهنگ ها وسایر موجودات دریائی به سبب صید وشکار بلهوسانه و سودجویانه ویاآلودگی دریا ها ویا فعالیت های تفریحی ویا بازرگانی انسان بی اعتنا می گذریم !آیاجان ووجوداین بندگان خدا وموجودات سود مند که نمادی از شکوه هستی وآفرینش اند وبا آموزش ومهربانی می توانند در خدمت انسان باشند، از جان وزندگی مشتی شیاد، زورگوی فاسد وخودکامه( که با خدعه ودروغ ودغل براریکه قدرت نشسته اند وبا چباول وغارت اموال مردم وکشتارحق گویان وحق طلبان ملتی را به تنگدستی وفقرکشیده اند ) بی ارزش تر است؟
به حکم کدام دین ،آیین ،اخلاق وتمدن هرسال گروهی از موجودات بی گناه وحیواناتی بس زیبا وارزشمند رااز سرزمین مادری وطبیعی خود جدامی کنند وبرای سرگرمی وتفریح آدم ها به سرزمین هائی که هزاران کیلومتر ازسرزمین مادری آنهابسیار دوراست وبا اقلیم زادهشان بیگانه، می برند وبا مواد نامناسب خوراک می دهند ودرمکان هائی( فقط برای تفریح آدمها والبته سودآوری برای صاحبان باغ وحش ویا خانه های شخصی ) که هیچ تناسبی با شرایٔط زیستگاه طبیعی آنها ندارد ، در قفس های تنگ وناجور، به اسارت می گیرند(مشاهده شخصی در باغ وحش تهران اسارت در قفس های تنگ آهنی وتغذیه با غذای نا کافی و فاسد و...)!
چشمان جذاب وسیمای زیبا و شکوهمند (که زیبائی آفرینش را به نمایش میٔ گذارند) این حیوآنات اسیردر قفس، سرشارازاشک و آه واندوه، ازدورافتادگی از سرزمین مالوف وبه ویژه از ستم «انسان» است وفریاد وفغان جگرگدازو جانسوزشان به آسمان بلند!اما دریغا ودرد! که نه دادرسی هست ونه فریادرسی!
امید می رفت جنبه انسانی،مهر آفرینی ومعرفتی انقلاب «اسلامی »که گفته شد:بانقلاب ما انفجار نور بودب(فیلسوف شهید، شیخ شهاب الدین سهره وردی گویدبنوربدر حالی که نمادمعرفت است ،زیبائی هم هست وزآینده خیر،مهر ولطف است) برجنبه های دیگرچیره گردد وایران عزیزما بهشت برین شود؟!ومردم دررفاه،صلح وآرامش با خود وبا طبیعت وبا جهان وجهانیان ،به خوشی وعزت ؟! زندگی کنند واین انقلاب الگوئی از حاکمیت و مدیریت شایسته ودادگرانه ، لبریز ازمهر،محبت، درستی ،راستی ، دادگستری ،سلامت، شادی وفرخندگی ورفاه به بشریت ارایٔه دهد اما دریغ وهیهات! به درستی که رفتار سفآکانه وویرانگرانه انسان متمدن ویا«دین دار» معاصر با طبیعت وتمامی پدیده های نزده وپویای آن، که بنده های پاک ومعصوم خدایند ونیایشگرحق، بسیار دورازانصاف, دادو ومروت است!

تقدس و پاکی طبیعت هوشیار و نیایشگر:

 

پس زمین و چرخ را دان هوشمند           چونکه کار هوشمندا نمیکنند           مولانا

طبیعت وعناصرش در پیشگاه خداوندازچنان اهمیتی برخورداراند که درقران کریم سوره ها وآیه ها ی بسیاری به آنهااختصاص یافته ویا نام برده شده است :سوره های : بقره(گاو)انعام(چهار پایان)نحل(زنبور)نمل(مورچه)عنکبوت وازعناصری مانند:آسمان، زمین ،کوه ،دریا، شب ،روز ،گیاه، درخت ،انجیر ،زیتون، انار، گندم وپرندگان... .بنظر می رسدنام بردن ازطبیعت ونماد ها وعناصرش درقرآن (که کتاب راهنمای انسان به سوی توحید وخداشناسی وبه ویژه ،راهنما و هدایت اخلاقی مردم به سوی کمال،یعنی: نیکی پندار،نیکی گفتار وبلاخره وبه ویژه،نیکی کرداراست) شناساندن شاهکار آفرینش خود ، نقش مهم طبیعت در زندگی انسان وقایٔل شدن اهمیت برای بهره برداری درست ،منصفانه وبه اندازه از آورده های محیط زیست وداشتن رفتاری داد گرانه باپدیده های آن است. (هدف اصلی رسالت پیمبران ،دراین جمله خلاصه می شود:ببعثت لاتمم مکارم الاخلاق، ترجمه: هدف ازبرگزیدن شدن من از سوی خدا برای پیام آوری ،شناساندن اصل وعصاره دین یعنی آموزش کرامت ها وفضیلت های اخلاقی به مردم است )زیرا: 1- طبیعت وعناصرآن، پویاوجنبنده اند و آیه ها و(نشانه ها)آیٔینه های تمام نمای خداهستند وهرموجودی، (سنگ کوه وهر چیزجامدی هر چندکه بنظر ساکت وبی حرکت بنظر می آیند )زنده است وجنبنده وبرحسب توان وظرفیت وجودی خود دارای درک وشعور است وبه سپاس وستایش خدایش مشغول. هیچ چیزی ثابت وبر جای نیشت جمله در تغیرو سیر وسرمدی است ذره هاپیوسته شد با ذره ها تا پدید آمدهمهارضوسمآ تاکهماآنجملهرابشناختیم بهرهریکاسمومعنیساختیم ذره هابینمکهازترکیبشان صدهزارانآفتابآمدمیان حضرتمولانا
(هرذره وجسمی ازآتم هاتشکیل شده وهرآتم ازالکترون ها نوترون هاو پروتون ساخته شده است که سبب بودن وبقاان ذره وجسم هماناجنب وجوش وحرکت مدام اجزایٔ آن است).
وانگهیی به سبب نقش بسیارمهمی که این عناصر درزندگی وآفرینش دارند سودها وفایده هابران ها مترتب است لذاازارزش واحترام برخوردارند. 2-چون طبیعت وعنصرش دارای ارزش واعتبارند بایدازحق وحقوقی برخوردارباشند والبته هرتجاوز وبی حرمتی نسبت به حقوق آنها موجب فلاکت وبدبختی متجاوز ومسیٔولیت در پیشگاه داور راستین است. طبیعت واجزایش نمادی ازشکوه آفرینش اند و تجلیگاه حقند وهمیشه به نیایش آفریننده خود مشغول. بالم تران الله یسجدمن فی السمآوات والارض والشمس والقمر والنجوم واجبآل والشجر والدواب وکثیر من الناس و... آیه11 از سوره حج(ترجمه:آیا نمی بینی هرآنچه وهرآنکه در آسمان وزمین است وخورشیدوماه وستارگان وکوه هاودرختان وهمه جنبندگان وبسیاری از مردم آفریننده وخدای خودراسجده وستایش می کنند) ودرآیه 00 از سوره الاسراچنین آمده است:بتسبح له من فی السماوات السبع والارض ومن فیهن وان من شیٔ الا یسبح حرمده ولاکن لا تفقهون تسبیحهم انه کان حلیما غفورا(ترجمه:آسمان های هفتگانه وزمین وهرآنچه وهرآنکه درآنهاست به سپاس خداوند مشغولند ولی شما ستایش آنهارا نمی توانید درک کنید به درستی که خداهمیشه شکیباوآمرزنده گناه است.
شاعرو عارف حضرت مولانا جلالاالدین بلخی ایرانی چنین فرماید: نطق آب ونطق خاک ونطق گل هست محسوس حواس اهل دل ما سمیعیم وبصیریم وهشیم با شما نامحرمان ما خامشیم.
به راستی که انسان فرورفته درمادیات نمی تواند زبان حال طبیعت رادرک کندوندآهاونغمه های آسمانی پرندگان رابفهمد و این نیزسخن جادوئی مولا ناست:
چون مسبح کرده ای هر چیز هریکی تسبیح بر نوعی دگر
قلمرو مالکیت خودنیست بلکه آنها باخواندن هدف دیگری را درنظر دارند. هنگامی که بلبلی آوازخوانان و چهچه زنان صدای زیر ،نازک وظریف خواننده ای را,که به خوبی فراتر ازانتقال ساده اطلاعات است درمی آورد،هنگامی که چکاوک کاکلی، به گونه ای آهنگین ،صدای سوت چوپان را باتغیر پرده ،تقلید می کند ،هنگامی که یک توکا درموقعیتی است که نیازی ندارد واز چیزی نمی ترسد ولی هنرمندانه باصدای خود نغمه ای سرمی دمی ،هنگامی که یک گنجشک خالدارآمریکائی آوازی می خواند که با نوآی ویالون سولو در کنسرت بتهون برابری می کند ،می توان در آنها مرحله ای ازقدمت حضور درهنر وعشق به زیبائی وستایش طیبعت وپرستش خداوند را ملاحظه نمود. پس از سالهاپژوهش شماری ازکارشناسان براین باورند که این نظریه توجیه پذیر است.
ذات با تمیز وبی تمیز را گویدوازحال اواین بی خبر
وآن جماداندرعبادت اوستاد
بکارشناسان براین باورند که آوازخوانی ونغمه سرائی پرندگان فقط پاسخی به نیازهای مادی ،ترساندن رقیب ودشمن و تعینآدمی منکرزتسبیح جماد پرفسورکنرادلورنز دراین باره چنین می نویسد: ما می دانیم که نغمه سرائی وآوازخوانی پرنده هنگامی ،که نیازی به دفاع از قلمرو زیستگاه خود نداردو جلب نظرجنس ماده ویاترساندن یک دشمن هدف او نیست، پرنده برای دل خود نغمه سرائی می کندو باصدائی در نهایت استادی می خواند. یک توکای شاما فقط هنگامی به خوانندگی دراوج زیبائی موسیقیائی وهنری می پردازد که مست ومدهوش زیبائی های پیرامونش شده است.اوقشنگی طبیعت را ستایش می کند.ب(ویتوس ب شرودر1194، رازورمز زندگی حیوانات ،ترجمه صلاح الدین محلاتی ،انتشارات هو تهران ص91-90) واین سروده زیبای حضرت فریدالدین عطار است: بلبلی شیدادرآمد مست مست وزکمال عشق نه نیست ونه هست معنئی درهرهزارآوازداشت هر معنی جهانی رازداشت شددراسرارمعانی نعره زن کرد مرغان رازبان بندازسخن گفت برمن ختم شداسرارعشق جمله ی شب می کنم تکرار عشق

طبیعت میراث مشترک بشریت

دوستی وعشق ورزی با طبیعت، پیام آور تندرستی،شادی و صلح وآرامش جهانی:
پاپ ژان پل دوم رهبر فهیم آگاه وفقید میلیون ها مسیحیان جهان، به منا سبت روز جهانی صلح پیامی با عنوانبشرط صلح وآرامش درجهانب برای مردم دنیاارسال داشت . او دراین پیام ،که در آغازین روز ژانویه 1994 صادر شد ، شرط صلح وسلامت وپایداری آن د رجهان بشری را
بپذیرش مسیٔولیت مشترک انسانها درنگهداری واحترام به طبیعت یعنی میراث مشترک
انسانیتبدانست. روشن است که کیفیت وچگونگی زندگی هرانسانی بازتاب پندار،رفتار وکرداراونسبت به خودو دیگر موجودات است
ودراین جهان هر عملی را بازتابی در خوراست!(ومن یعمل مثقال ذره خیر یره ومن یعمل مثقال ذره شرا یره). حضرت مولانا در دیوان شمس(رباعیات) فرموده است:.
بد می کنی ونیک طمع می داری بدباشدسزای بد کرداری باآنکه خداوندکریم است ورحیم گندم ندهدبار،چوجو می کاری. وحضرت سعدی گفته است:
هرانکهتخمبدیکشتوچشمنیکیداشت دماغبیهدهپختوخیالباطلبست زگوشپنبهبرآرودادخلقبده وگر تو می ندهی داد،روز دادی هست
شکی نیست که طبیعت این کتاب بزرگ آفرینش با همه نمادهایش در بالاترین درجه نظم وتدبیر وحمت وهوش ودرک واحساس است.در برابرهر کنشی واکنشی در خور ومناسب دارد .مهر ورزی را مهربانانه پاسخ می گوید وستمگری
زیروبیدادراباخشونت !
طبیعت نیز براثر ستمگری وبیداد ،آه می کشد ناله می کندو فغان از دل برمی آورد! والبته در روز بازپسین، آن روز که دفتر کردار همه موجودات در پیشگاه داور راستین گشوده می شود(واذالوحوش حشرت آیه 2 از سوره تکویر ترجمه: آن روز حیوانات وگیاهان نیز درحضورخداحاضر شوندو ازآنچه درزندگی این جهانی برآنها رفته است درپیشگاه آفریننده خود باز می گویند. ازآنجا که همه عناصرطبیعت( انسان، حیوانات، گیاهان، آب، هوا، زمین) دارای درک فهم وشعوراند لذاگونه ئی مسیٔولیت دارندو درروزداوری داورراستین، برای پرسش وپاسخ از کردارورفتارشان درزندگی ازدوجنبه: رفتار با سایر حیوانات وموجودات و رفتار با انسان وبرعکس، موردپرسش قرار می گیرند و البته چه بسااز رفتار بیدادگرانه انسان نسبت به خود به خدا شکایت کنند(بارسنگینی که بردوش حیوانات باربر می گذارند وکشتار بی سبب وبی رحمانه حیوانات بی گناه سوزاندن گیاهان ویران کردن جنگل هاآلودن هوا دریا خاک و....)
مولانا
سر ازآن رو می نهم من بر زمین تاگواه من بود در روز دین یوم دین که زلزلت زلزالها این زمین باشد گواه حالها

سرنشینان کشتی طبیعت، شناور در اقیانوس هستی

شرط صلح وسلامت جهانی

این هستی یگانه آفریده نیروئی یگانه وخردمندی است که برپایه قوانینی استوار رفتار می کند.ماانسانها وهمه عناصر این هستی ،که سازنده چشم اندازها، سپهرها، اقلیم ها، سرزمین ها وبلاخره تمدن های گوناگونیم ،همه باهم ،در یکی از خانه های کوچک ،زیبا،گوی مانند ومعلق آفرینش،یعنی سامانه چرخنده خورشید ی ،که در فضائی بی کرانه، درجنبش وچرخان است ،در کنارهم زندگی می کننیم .ما با دیگراعضا هستی درارتباط بوده ودادوستد تنگاتنگ داریم وضمن این که دراین پیوستگی هاودادوستد ها هر لحظه تغیر می کنیم، برهمدیگرنیز اثر می گذاریم.
جامعه بشری ودیگر عناصر طبیعت سرنشینان کشتی وجودیم وهم اکنون در دریای ناآرام وسرشارازاضطرب وپر فراز وفرودهستی، زندگی پر دغدغه وسوسه وسر شارازاضطرابی را می گذرانیم. هریک ازمسافران برای هدایت این کشتی به سوی ساحل مراد(آرامش ،صلح، سلامت وشادی) بر حسب ساختار وتوان وجودی خود نقشی ارزنده ومهم بردوش دارد والبته بانسانبکه عصاره آفرینش است وبه لحاظ بهره مندی از توان بالای اندیش یدن وگزینش نمودن(گیاهان وحیوانات نیز به گونه ای از این توان برخوردارند) وساختار وجودی بهباشرف مخلوقاتبشهرت دارد، سکانداری وفرماندهی این کشتی رابر دوش گرفته است. شرط هدایت درست این کشتی، دردرازای سفر سخت وپر فراز وفرود زندگی به سوی ساحل سلامت، صلح ،دوستی
وآرامش این است که قافله سالار وسکاندار کشتی یعنی بانسانب، باآگاهی گسترده ازاحوال واحساس ،کارکرد وسودمندی هریک از همبودان و همسفران واشراف بر توان وساختاروجودی و رفتار وکارکرد سرنشینان ، به افق وسپهر هستی بنگرد، پاکی روح وتقدس جان همه بیاران سفربرادرک کند، به حقوق وقلمروزندگی آنها احترام گذارد ورفتارو کرداری منصفانه و مهربانانه داشته باشد،از بسکوت وبی زبانیب(همه موجودات عالم زبان دارند اما این انسان است که زبان آنهارا نمی فهمند) موجودات عزیزطبیعت سو استفاده نکند ووظیفه وبار سنگینی بردوش آنان نگذارد. انسان بایدباگوش دادن به ندای وجدان و سر سپردن به حکم دادوخردومعرفت، بارسنگینبامانتبراهبری کشتی به سوی ساحل سعادت وخوشبختی و آرامش را بردوش بگیرد.

فرجام سخن

گوی کوچک وزیبای ما،بکره زمینب،سیاره ای خرد ازنظام درخشان،زرین ونور افشان خورشیدی است که این خود، باهمه سترکی و بزرگی اش، ستاره ای کوچک در میان میلیاردهاسامانه ها وکهکشان های عظیم آسمان، معلق،و در فضائی بی انتها، چرخان است.! وانسان برآیندحیاتی است که پیدائی وشکل گیریش، ثمره فرایندی بس درآز وسرشار از راآز است. انسان، که روزگاری محورجهان هستی شناخته می شد، امروز به ویژگی ذاتی واستثنائی خودکه ،همانا بهره مندی ازتوان بالای وجود خود: نیروی گزینش ،اندیشه ورزی وخیال پردازی بی انتها ست، پیی برده است . انسان از همان نخستین روزهای شکل گیریش ،از طبیعت پیرامون خود به شدت هرآسان وترسآن بودوبرای گریز ازاین ترس و تسکین روح وآرامش جانش، در آیٔینه خیال خود و درپیی یافتن پناهی ،به تصویر پردازی از آفریننده خود پرمی داخت وچون می یافت، با اوراد واذکار، به نیایش و ستایش او(طبیعت) سرگرم می شد ومایه استمرار رندگی ورزق وروزی دهنده خود را جستجو می کرد و او را سپاس می گفت وارجمندش می داشت. سپس انسان ماهر، به یاری اندیشه مجرب وآزمون های پیا پیی ، برای آسان نمودن زندگی و کار خود در طبیعت،به ساخت ابزار دست زد واز آن پس ،به ژرفای توانائی ها ومهارتهای خویش پیی برد وخودرا برای رویاروئی باخطرهای پیرامونی آماده کرد واندک اندک،با آگاهی وپیی بردن به ویژگیها وفوایٔدعناصر طبیعت ،به ساخت ابزار ووسایٔلی برای مهار نیروهای طبیعی وبهره بری از آنها به منظوربهزیستی وتامین خواست ها وبرآوردن آرزوهای خود،اقدام نمود. با جریان زندگی وبد ست آوردن تجربه ها ،انسانهابا همپیوندی وتبادل آگاهی از دست آورد آزمو ن های همدیگر،به بذل کوشش های مشترک پرداختند وبرای آبادی سرزمین های خویش به یآری هم شتافتند : جنگل هاراشکافتند وبه کشتزار تبدیل کردند،مسیر رودخانه هارا تغیر دادند، سدهاوبناهای شگفت انگیز وغول آسا ساختندو... همه این کنش ها واقدامات به همان اندازه که جمعیت انسانهازیر تاثیر فراز ونشیبهای ورویدادهای گوناگون: بلاهای وآفتهای طبیعی وانسانی:زلزله،آتشفشان،سیل، جنگ،بیماری های همه گیرو...است،محدود می ماند.
انقلاب صنعتی،همراه باپیشرفت های علمی وفنی وپزشکی به گونه ای ژرف وشگفت آور،اوضاع را دگرگون نمود. از سده هجدهم ، به سبب رویدادهائی مانند گسترش کشاورزی وافزایش فرآوان زآدوولد وجمعیت،تغیرات، شتاب و تندی گرفت: انسان،بی شمارتراز همیشه، به ابزار ووسایٔل وراه هائی پیشرفته تر ورشدیابنده تری دست یافت ،که برای پاسخ گوئی به جاه طلبیها و بلندپروازی ها و چیرگی وسلطه بیش از پیش خود بر نیروهای طبیعت وبهره برداریهای بسیار از محیط زیست، به کار گرفت.. سده های نوزدهم وبیستم گواه دگرگونی های سترک وافسانه ای در همه امور زندگی انسان بود: صنعتی شدن وگسترش شهر نشینی. چهره آبادی های اروپارا،که بر پایه مقررات ودستورهای مذهبی سالهای آغازینب سده های سیاه میانهب
ایجاد شده بود، تغیرداد،بدینسان، دوران طلائی برای پیشرفت دانش وساخت ابزار، رخ نمود. دراین دوران، آدمی براین باوربودکه می تواند از اندوخته ها وگنجینه هائی که طبیعت به وی ارزانی داشته،بی حساب وکتاب
وجاودانه بهره برد! هنرمندان ونویسندگان،شهر های بد قواره واختاپوسی وزایٔده دارودودآلودرا،دررویاروئی باجادبه های زیبآی روستا ها
یافتند وبدین گونه، به دونیازشهرنشینان پاسخ می گفتند : بازیابی ریشه های روستائی وگریز از آنجه که برای بسیاری به صورت دوزخی آکنده ازتنگناه ها ونا بسامانی های برآمده از انباشتگی ها وتر اکمهای انسانی واقتصادی در آمده بود. نویسندگان سده هجدهم به نگارش نوشته هائی در وصف بعشق به طبیعتب پرداختند. برای ژاک-هنری دوسن- پیر(نویسنده وگیاه شناس فرانسوی سده نوزدهم) ویا ژان-ژاک-رسوبنچه طبیعی است خوب وزیباست ب. ستایش از طبیعت،بازتابی از ناخوشنودی وانتقاد از آلودگی،سختی آمدورفت،«فساد وویرانگری» برخواسته ازطلیعه ناهنجاری های انسانی-اقتصادی است. درسده نوزدهم طبیعت دوستی وستایش طبیعت خصلت اجتماعی نیز پیداکرد. کافی است که گفته ژرژسان(رمان نویس مردمگرای فرانسوی سده نوزدهم) وهمه جنبشهای مردمگرائئ ویا روستاگرائئ را که در سراسر اروپا زاده شد به یاد آوریم: طبیعت ومردم اثر هنری مشترکی را تشکیل می دهند. هر چند در همه ادیان: زردشتی، ابراهیمی و آیٔین های اخلاقی ازنقش،پاکی، ارزشمندی واهمیت طبیعت در استمرار حیات وزندگی ولذا، لزوم نگهداری و تکریمش بسیار سخن رفته وبه پیروان خود ضرورت حفاظت ومراقبت از طبیعت سفارش و تاکید شده است،اما، در آن روزگاران، بیشتر مردم به این گفته ها اهمیت نمی دادند. مردم وباشندگان به سبب نا آگاهی ویا غوطه وری درمسایٔل و دنگ وفنگ زندگی وبه ویژه سودجوئی، منابع طبیعی را پایان نا پذیر می پنداشتند . اما از دهه 1924 بود که به سبب بروز برخی آثار شوم وناخواس ته صنعتی شدن : آلودگی های گوناگون والبته گسترش آگاهی،نگرانی از دخالت در طبیعت وبرداشت بی پروا از گنجینه های آن فزونی گرفت به
طوری که بژان رستان(زیست شناس ورمان نویس فرانسوی) می گوید: ب ازاین پس انسان می فهمد که
مسلما برای حفظ مصالح ومنافع خود،باید به نگهبانی وپاسداری از طبیعت بپردازد وبر
منش ورفتار خویش با طبیعت جام نزد وحتا از طبیعت برضذ تمنیات وخواستهای خویش
محافظت کندب( بونفو، آشتی انسان وطبیعت،ترجمه صلاح الدین محلاتی ،مرکز نشر دانشگاهی 1172ص212). اما، امروز، بسی مایه شادمانی است که تنها طبیعت گرایان نیستند که از نا بسامانی،نا هنجاری وبه ویژه ، بیماری
برخاسته از زخمهای هولناک پیکر طبیعت وآثار نا پسند وشوم آن در زندگی وپیدایش بیماریهای مرگ آور انسانی نگرانند واز لزوم ترمیم زخم هاوصدمه هاو ارج نهادن ونگهداری از طبیعت سخن می گویند، بلکه سیاستمداران، کارشناسان بهداشت،پزشکان،جامعه شناسان، اقتصاد دانان، فرهیخه گان ومتخصصان مناظر وچشم اندازاها و حتا،برخی ازرهبران مذهبی روشن اندیش وخلاصه همه کسانی که آموزشی دیده اند ونسبت به آینده بشریت و شرایط زندگی آیندگان دلواپسی دارند، از مخاطراتی که طبیعت را تهدید می کند آگاهی یافته اند ودر گفتگوهای روز مره خود از این مقوله سخن می گویند. اکنون آگاهی و آشنائی مردم گیتی به اهمیت سلامت طبیعت در زندگی مادی ومعنوی خودشان ، به اندازه ای گسترش یافته است که، تقریبا در همه کشورهای جهان به هنگام برگزیدن نمایندگان مجلس و دولتمردان، اعضای حزبی
و گروهی پیروز می شوند که برنامه های جامعی برای توسعه پایدار در عین نگهبانی وپاسداری از سلامت محیط زیست ارایٔه دهد.
باتوجه به همین موضوع، ازسال های اخر دهه1924 درکشو های مختلف دنیادر،همه سال ، گردهمائی های ملی ،بین منطقه ای وبین المللی برای مبارزه باآلودگیهای زیست محیطی و جپاول داشته ها وثروت های کره زمین ویافتن راهی برای تداوم توسعه پایدار، در عین پرهیز از دستکاری وبرداشت های نادرست در طبیعت وخلاصه بهره برداری از انژی های پاک تشکیل می گردد. در سال1919،جان مک کانل،فعال صلح طلب برای نخستین بار پیشنهاد نامگذاری روزی بنام زمین را ارایٔه داد و بلاخره درسال1994 سازمان ملل متحد، برای بزرگداشت طبیعت، روز دوم آوریل را بنام بروز زمینب نام گذاری کرده است.

نگاهی به کرونا: تنگناها،ناکامی ها وفرصتها

چند ماهی است که «دست غیب» (یاشاید دست آشکار؟ ویا«رقابت ها ودشمنی های سیاسی-اقتصادی ، ملی ویا بین المللی؟» ویاچرخه طبیعت امور؟ ویا به اقتضای ساختار هستی؟ و ویژگی کره زمین ویابالاخره، دست انتقام طبیعت!...؟!به هرحال، نا آگاه ازمنشاپیدائی وبروز)موجودی بس ریز، مرموز وسرشارازرآز(کووید19)را به جان جهان وباشندگانش انداخته وحاکمیت ها ودولت های مغرور ومقتدر(والبته مجهز به انواع سلاح های کشتار جمعی فوق مدرن!)دنیا رابه فشلی ،رکود وگیجی وندانم کاری کشانده است! تاکنون، هزاران شغل وکسب وکارا نابود گشته اند و میلیونهاانسان ازکار بیکارشده اند واززندگی مالوف ورسیدن به هزاران آمال وآرزوی خود بازداشته شده اند . هم اکنون این موجود کوچلو ونادیدنی ملیون هاآدم را (دین دار وبی دین عارف وعامی مدرن و سنتی و...)درسراسرگیتی از فعالیت، جنب وجوش ومسافرت و... بازداشته وبه کنج خلوت و تنهائی دلگیروجهانگیر وتشنج زا کشانده است!
اینبکرونابی خرد وریزبا تغیرات ودگرگونی ژرفی که، ازاندک زمان پیدایٔیش، در همه ابعاد زندگی مادی ومعنوی بشر داده، درجامعه جهانی آنچنان زلزله ویرانگری انداخته وجسم وجان و پیکر گیتی را به لرزه در آورده که با ید گفت، نقطه عطفی در تاریخ زندگی بشر به جای نهاده است.
این سازواره ریز به درستی،روزگار بشریت(چه دارا ومدرن وچه نادار وسنتی) امروزرا در همه شیٔون وامورزندگی: باورهای دینی،آیٔینی،اخلاقی، آداب ورسوم ،شیوه زندگی ومعیشت دگرگون ساخته وانسان را ازبسیاری ازآیٔین ها ومراسم و نمادهای زیست اجتماعی، دینی ومذهبی-اخلاقی-محروم نموده است: (تاکید ادیان وآیٔین ها به شرکت گروهی وجمعی مردم در عبادتگاهها و نیایش در صفوف نزدیک به هم) تماس نزدیک وفشردن دست وبوسه زدن، در آغوش گرفتن دوستی وعشق ورزی نسبت به همدیگر.
گمانمیرودکه،اینوضعیت،اندیشهانسانرابهسویمدنیتوشیوهنزدگی دیگریمیکشاندوطلیعهتمدن دیگری را در سپهر هستی نوید می دهد؟! از زمان بروز کرونا،بشر با ابهام ها،سختی های گوناگون ورنجها ودردهای روحی بسیاری رو شده است : نا آگاهی از منشاوسبب پیدائی کرونا،ناراست گفتاری دولتمردان در همه کشورهای گیتی(آزاد ومردمی وخود کامی وغاصب)،بی اعتمادی نسبت به دولتمردان ومهمتر از همه ورشکستگی کار وکسب مردم وداشتن غم واندوه نان و ترس ووحشت ژرف ازاین که این وضعیت به کجا وبه چیزی می انجامد.
وانگهیی، هم اکنون بیشترین مردم دنیایا خود را(از ترس مرگ)از بسیاری از لذت هائی که بودن و نزدگی کردن را، با همه سختی ها وناکامی هایش،شیرین می کند : لذت بوسه زدن ودر بغل گیری عزیزان:فرزندان، دوستان و...و خوشی ها وزیبائی های سفربرای کشف سرزمینها ودیدن وآشنائی بامردم ومیراث گذشتگان،شرکت در گردهمائی های خادنوادگی، رفتن به خورشخانه ها،سینما ها ، عبادتگاه ها، زیارت گاهها وشرکت در نیایش های گروهی محروم نموده( ویابراثر قرار ومقررات واجبار به پرداخت تاوان از سوی دولت) محروم شده اند.! تعطیلی مهد کودک ها، کودکستان ها دبستانها ودانشگاهها (آموزش های مجازی هیج گاه نمی تواند زمینه جامعیت وزیست اجتماعی را در نسل جوان فراهم آورد) علاوه براینکه بانوان ومردان وخانوادها را با معضلات ودردسرهای روحی وروانی دجار نموده،کودکان ونسل جوان راازفراهم نمودن زمینه های دوست یابی وآشنائی به رسوم وآداب وخلقیات ضروری برای شناسائی و کسب معرفت لازم به منظور همزیستی مسالمت آمیز با دیگرهمنوعان وتاب آوری وپذیرش باورها وویژگیهای اخلاقی دیگران باز داشته است. خلاصهب کروناب این پدیده شگفت آور با تغیرات کلی وهمه جانبه ای که در زندگی مادی وروحی آدمی روی داده نقطه عطفی درتاریخ بشر معاصر گذاشته است ومفاهیم دیگری از دریافت های انسان از خدا،هستی،دین، زندگی ،مذهب وباورهای مرتبط با آنها در ذهن آدمی شکل داده ومی دهد که البته جای تامل بسیار دارد وشایسته است دانشمندان وعلمای متخصص در رشته های فلسفه،علوم فیزیک، جامعه شناسی،روانشناسی،جغرافیا و....دیر یا زود به تجزیه ،تحلیل وتفسیر اآن ها بپردازند.
اما ازان جاکه در عرصه هستی هیچ پدیده ورویدادی نیست که از نظراثرونتیجه دوسویه نباشد(اثر مثبت واثرمنفی در کوتاه مدت هرچندکه آثارهمه پدیده ها وکنش ها :طبیعی و انسانی در بلند مدت ودر بعد هستی سود مند است چون همه چیز مآلا روبه کمال است) این ویروس «کشنده»، فرصت زمانی فراوانی را به بشریت عرضه نموده است. بنابراین شایسته است، انسان هوشمند وشیفته توسعه پایدار، در این عصر پرشتاب مدرنیسم وفن آوری، سر به جیب تفکر فروبرد ولختی بیاندیشد وروزگارگذشته خودرادرارتباط باشیوه برخورد باطبیعت وعناصرآن را، از پس از انقلاب صنعتی، مرورنماید و به بررسی ونقدزندگی سودآزده وسودپرستانه ونا عادلانه دیرین خود بپردازد و بداند وبفهمد که هستی را جان وروحی بیدار وسرشار ازرآز ورمزوتشنه مهر ومحبت وبه ویژه داد ودادگستری وعدالت است. و سپس باچراغ فروزان آگاهی، دانش ،انصاف ومعرفت به ساختارهستی بنگرد ویگانگی آفریننده وهستی رادرک کند وبفهمد که طبیعت وهمه نماد هایش (خاک آب گیاه وحیوان وخود انسان و...)ازخرد حاودان ونیروی یگانه ای جان گرفته وزندگی یافته اند بنا براین جان وزندگی هر موجودی ازسطح وحدی تقدس وارزش(برپایه ساختار وجودی وتوان ومیزان بازی گری و اثرگذاری در چرخه هستی) برخورداراست ودریابد که در کار وبار وامور این جهان حساب وکتاب وقانون ومقررات است و امر توسعه پایدار که در بستر طبیعت انجام گیرد باید بر پایه دانش و شناخت ازساز وکار وحال واحوال آن صورت پذیرد. ازدخالت های سوداگرانه،زور مندانه ونامنصفانه در چهره زمین،آب،خاک، پوشش گیاهی و زندگی حیوانات بپرهیزد.

.

منابع:
1- آکادمی عاوم شوروی(سابق)(1170) انسان،جامعه ومحیط زیست ،ت، صلاح الدین محلاتی، دانشگاه ملی ایران(بهش تی) 2-براون لستر(1111) برنامه ب-2، ت،فریدون مجلسی انتشارات اطلاعات. 1-بونفو ادوار(1192) آشتی انسان وطیبعت،ت،صلاح الدین محلاتی ،مرکز نشر دانشگاهی، تهران. 0-ریگان تام(1197)0 حق حیوان،خطای انسان،ت، بهنام خداپرست،نشر کرگدن. 2-جامویتس دانیل(1192)حواس ششگانه گیاهان،ت، محمد رحیمی،انتشارات اطلاعات. 1-دروشر ویتوس(1194) ،رازورمز زندگی حیوانات، ت، صلاح الدین محلاتی،انتشارات هو تهران. 7- سان ژیرون بنوا(1192) کلید های آرامش وآسایش را در دست بگیر،ت،صلاح الدین محلاتی ،انتشارات هو. 1-فراستخواه ،مهدی باکوساید یا جنایت علیه محیط زیست بنگاه نو فصلنامه(1191) تابستان شماره122. 9-کرباسی زاده،امیر حسینبآب وآبروی علمبنگاه نو،فصلنامه تابستان1191. 14-محقق دامادسیدمصطفی،(1191) الاهیات محیط زیست،مویٔسسه پژوهشی حمت وفلسفه ایران. 11-محلاتی صلاح الدین (1112) مزارع نفتخیز،مجله رشد جغرافیا شماره 7. 12–محلاتی صلاح الدین(1111): نابودی طلای سبز ، مرگ محیط ریست ، فاجعه جهانی فقر، تحقیقات جغرافیائی پایٔیز ،شماره1.
20
صلاح الدین محلاتی
11 – محلاتی صلاح الدین(1114-11) :باور، جهانبینی ورفتارزیسمحیطی : مجله علمی-پژوهشی دانشکده ادبیات وعلوم انسانی دانشگاه تهران. 10-محلاتی صلاح الدین، (1172)بررسی حرران زیستمحیطی از زاویه ای دیگر،مجله علمی-پژوهشی دانشکده محیط زیست، دانشگاه تهران. 12-محلاتی صلاح الدین(1114)،طبیعت، محیط،حرران زیستمحیطی،نامه فرهنگستان علوم سال 1 ،شماره17 . 11- مادلی جان(1111) تجارت گرسنگی،ت، صلاح الدین محلاتی، ،امیرکبیر. 17-نصرسیدحسین(1114)معرفت وامرقدسی، ت،فرزادحاجی میرزائی. 11- روزنامه اطلعات. 19-روزنامه همشهری. 24-اینترنت.
21

صلاح الدین محلاتی
https://www.asianewsiran.com/u/1FL
اخبار مرتبط
پیشنھاد می شود در زمان مطالعه این مقاله یک نقشه از دنیا را ھمراه داشته باشید. برای سھولت در یافتن شھرھا و مناطق قدیمی از نامھای امروزی آنھا استفاده کرده ام.
آسیانیوز ایران هیچگونه مسولیتی در قبال نظرات کاربران ندارد.
تعداد کاراکتر باقیمانده: 1000
نظر خود را وارد کنید