اهداف کلی در مورد طبقهبندیِ درآمدهای بودجهریزی شامل موارد ذیل میشود:
۱. تسهیل برنامهریزی، تصمیمگیری بهتر و سیاستگذاری مناسبتر
۲. افزایش بازدهی و تخصیص مطلوب منابع
۳. تجزیه و تحلیل آثار اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی عملیات دولت (ناشی از اجرای بودجه)
۴. فراهم کردن زمینههای نظارت بر عملیات دولت
۵. قیاس درآمدها و هزینهها با هم
۶. بهبود مدیریت
حال میخواهیم به بررسی هر یک از این شش مورد بپردازیم:
۱- تسهیل برنامهریزی، تصمیمگیری بهتر و سیاستگذاری مناسبتر
طبقهبندی بودجهای باید بهشکلی باشد که تصمیمگیری دربارهی برنامهها را آسان نموده و تغییرات پیشنهادی در بودجه را شفاف و واضح مشخص نماید؛ همچنین تفکیک درآمدها-هزینهها و سازمانهای مجری، برنامهها و عملیات مختلف دولتی، امکان تجزیه و تحلیل اطلاعات را فراهم کرده و موجب تسهیل برنامهریزی مربوطه میشود؛ برنامهریزی درست و اخذ تصمیمات صحیح، احتمال موفقیت دولت برای دستیابی به اهداف موردنظر را افزایش میدهد؛ هر چقدر دیتاهای درستتری به کارشناسان تیم مدیریت برسد، برنامهریزی بهتری بر اساس سیاستهای مدنظر، توسط مدیر قابل انجام بوده و با اتخاذ تصمیمات مناسبتر، احتمال حصول و تحقق اهداف، بیشتر میشود.
۲- افزایش بازدهی و تخصیص مطلوب منابع
طبقهبندی بودجهای، حجیم عملیات را پیشبینی نموده، از طریق فرآیند تقسیم کار، وظایف و فعالیتهای سازمانها را تعیین کرده و سپس میزان اعتبارات لازم را برای تحقق اهداف، را مشخص میسازد؛ علاوهبر ایجاد آگاهی نسبت به وظایف و اهداف، عامل هماهنگکننده فعالیتهای مختلف دستگاهها و واحدهای اجرایی بوده و از تداخل وظایف و انجام وظایف تکراری، جلوگیری میکند؛ در هماهنگی عملیات، بهویژه از طریق طبقهبندی عملیات، ضمن تجدیدنظر در مراحل مختلف در برآوردهای هزینه بودجه، تکرار و تداخل وظایف و برنامههای دستگاههای اجرایی پی برده، از صرف اعتبارات غیر ضروری و مازاد، جلوگیری نموده و به تخصیص مطلوب منابع، کمک شایانی میکند. منابع قابل استفاده، همواره محدوند و این تخصیص منابع بهشیوهی مناسب است که باعث میشود از آن منابع، بهصورت بهینه استفاده شده و به بهترین خروجیهای ممکن دست یابیم؛ علم تحقیق در عملیات، به همین منظور بهکار میرود.
۳- تجزیه و تحلیل آثار اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی عملیات دولت (ناشی از اجرای بودجه)
از آنجا که دولت بخش عمدهای از هزینههای کشور را به خود اختصاص داده است، لذا عملیات دولت، تاثیر زیادی بر اقتصاد کشور دارد؛ بر اساس طبقهبندی بودجهای، میتوان اثرات اقتصادی فعالیتهای دولت را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد؛ مجموع درآمدها و هزینههای دولتی بر درآمد ملی، اشتغال، بهرهوری، توزیع درآمدها و همچنین تشکیل سرمایه، اثرات بسیار مهمی دارد و اهمیت روزافزون طبقهبندی بودجهای را یادآوری میکند. اگر آنالیز اثرات بهخوبی انجام شود، احتمال موفقیت در کار بالا میرود؛ اثرات هم باید همه جانبه و چند وجهی سنجیده شود؛ اثرات اجتماعی، اثرات فرهنگی، اثرات اقتصادی، اثرات زیست محیطی، اثرات فنی و تکنولوژیکی و ....
۴- فراهم ساختن زمینههای نظارت بر عملیات دولت
طبقهبندی صحیح موجب تسهیل کنترل و نظارت بر بودجه میشود؛ نظارت بر اجرای بودجه، حائز اهمیت فراوانی است؛ اصل نظارت مردم بر وصول درآمدها و انجام هزینهها در تمام کشورهایی که از حکومت پارلمانی برخوردارند، مورد پذیرش قرار گرفته است؛ طبقهبندی بودجه، مسئولیت اجرای بودجههای دولت و واحدهای سازمانی را تعیین کرده و افراد مسئول، حدود اختیارات و مسئولیتها را مشخص نموده و طبقهبندی بودجهای، مکانیزم لازم برای کنترل و نظارت بر انجام فعالیتها را مهیا میکند. هر چقدر نظارت بهتری داشته باشیم، احتمال خطا کاهش مییابد و بدینترتیب احتمال تحقق اهداف مربوطه، افزایش خواهد یافت.
۵- مقایسه درآمدها و هزینهها با هم
از طریق طبقهبندی درست، میتوان درآمدها و هزینهها را با هم مقایسه نمود و کسری-مازاد یا تعادل بودجه را نمایان کرد؛ قیاس بین درآمدها و هزینهها، بسیار مهم است و در تصمیمات تاثیر بسزایی دارد. بودجه تنظیمی دولت، بیانگر اهداف، استراتژیها، سیاستها، برنامهها و عملیات اقتصادی و اجتماعی کشور است و باید بهشکلی باشد که هر یک از دو عامل اساسی در تنظیم بودجه یعنی درآمدها و هزینهها به روشی معقول، منطقی و واقعی، بیان شده و ویژگیهای هر یک از آنها روشن شود و مقایسه میان آنها هم امکانپذیر باشد.
۶- بهبود مدیریت
یکی از مهمترین مباحث، بهبود مدیریت است؛ کارایی (راندمان) مدیران را میتوان با تحقق برنامههای اعلام شده و چگونگی نیل به اهداف یک سازمان، مورد سنجش قرار داد؛ هر قدر که مدیران توانسته باشند به اهداف دست یافته و آنها را محقق سازند، میتوان آنها را موفقتر پنداشت. از آنجا که بودجه، مجموعه برنامههای کشور است و چنانچه با استفاده از طبقهبندیهای بودجهای دستگاههای اجرایی، اهداف آنها، درآمدها، هزینهها، برنامهها و عملیات آنها شناسایی شود، میتوان میزان موفقیت و کارایی دستگاههای اجرایی و مدیریت آنها را ارزیابی نمود. مدیران اجرایی نیز میتوانند با در دست داشتن اطلاعات مذکور، حدود وظایف، اختیارت و مسئولیتهای خود را با امکاناتی که در اختیار دارند، مورد سنجش قرار داده و میزان نیل به اهداف سازمانی خود را با ملاک تعیین شده، قیاس و ارزیابی کنند. در اینجا مباحث کنترل که جزو وظایف یک مدیر است، چشمگیر میباشد.
علیرضا محمودیفرد – ویراستار ارشد پایگاه خبری کلام ماندگار