معرفی بهای تمام شده کالا فروش رفته
بهای تمام شده کالای فروش رفته ( (Cost of Goods Sold COGS ، شامل هزینههای مستقیم تولید کالاهای فروخته شده توسط یک شرکت است. این مقدار شامل هزینههای مواد مصرفی در تولید کالا و هزینههای مستقیم نیروی کار است. به بیان دیگر هزینههایی که مستقیماً برای درآمدزایی کسب و کار صرف میشوند و هزینههای غیرمستقیم مانند هزینههای توزیع، فروش، آب، برق، گاز و بازاریابی محاسبه نمیشوند.
به عنوان مثال برای تولید یک موبایل تنها هزینه قطعات، ساخت و دستمزد نیرو کار محاسبه میشود و هزینههای غیر مستقیم مانند هزینههای بازاریابی و تبلیغات، هزینه ارسال محصول به نمایندگان فروش و هزینه نیروی لازم برای فروش دخیل نیست.
موجودی یکی از اجزای مهم بهای تمام شده کالا است و قوانین حسابداری روشهای مختلفی برای محاسبه آن در این بها وجود دارد. اگر بهای تمام شده در طول دوره از درآمد شرکت بیشتر باشد، به این معناست که کسبوکار هیچ سودی نداشته است. همچنین بهای تمام شده کالا نباید بیشتر از ۵۰ تا ۶۵ درصد فروش باشد. در صورتی که بیشتر باشد نشان از تخصیص نادرست هزینهها، افزایش هزینهها، چالشهای مربوط به بهرهوری عملیاتی و راهبرد ضعیف قیمتگذاری است.
بهای تمام شده در صورت سود و زیان شرکت نمایش داده میشود و برای محاسبه حاشیه سود ناخالص از درآمد کسر میشود. هنگام فروش، بهای تمام شده کالا از حساب موجودی کالای ساخته شده به حساب بهای تمام شده کالای فروش رفته منتقل میشود و در پایان دوره مالی به خلاصه حساب سود و زیان انتقال مییابد.
اصل بهای تمام شده چیست؟
اصل بهای تمام شده یکی از اصول بنیادی در حسابداری است که به ثبت هزینههای واقعی مرتبط به تولید محصولات یا ارائه خدمات میپردازد. این اصل، که همچنین به نام اصل هزینه شناخته میشود، داراییها را به قیمت نقدی در زمان خرید یا موجود بودن آنها ثبت میکند. به عبارت دیگر، داراییها به ارزش اولیهای که در زمان خرید یا بهدستآوری آنها پرداخت شده، ثبت میشوند و تغییرات در ارزش آنها در طول زمان، مانند کاهش یا افزایش ارزش یا استهلاک، در این اصل لحاظ نمیشود.
بنابراین، با وجود این که ممکن است ارزش و بهای داراییها در طول زمان تغییر کند، اصل بهای تمام شده همواره ثابت باقی میماند و تنها هزینههای واقعی پرداختشده در زمان خرید دارایی را منعکس میکند. از این اصل با هدف کمک به کاربران اطلاعات مالی تا به ارزش داراییها و سودآوری شرکتها اطمینان بیشتری داشته باشند، استفاده میشود.
انواع بهای کالای تمام شده در حسابداری
امروزه به علت تنوع بالا در کسب و کارها، هزینههای دقیق محاسبه بهای تمام شده کالا متفاوت بوده و به نوع کسبوکار بستگی دارد. به همین دلیل روشهای مختلفی برای محاسبه بهای کالای تمام شده وجود دارد.
بهای تمام شده در ترازنامه
افزایش بهای تمام شده کالای فروش رفته منجر به افزایش موجودی نقد/ بانک و سود میشود. موجودی نقد که در ترازنامه به عنوان دارایی جاری شرکت نمایش داده میشود، با افزایش بهای تمام شده کالای فروش رفته، افزایش مییابد. این تغییر همچنین بر سود تأثیرگذار است، بهطوریکه سود سالانه افزایش یافته و در نتیجه سود انباشته بیشتر میشود که بر حقوق صاحبان سرمایه نیز تأثیر خواهد گذاشت. به همین دلیل، محاسبه نقطه سر به سر اهمیت ویژهای دارد؛ زیرا به تعیین میزان سود یا زیان شرکت کمک میکند.
بهای تمام شده در سیستم ادواری
در سیستم ادواری، موجودی کالا در پایان هر دوره مالی شمارش شده و ارزش آن با روشهای مختلف قیمتگذاری نظیر FIFO (اولین صادره از اولین وارده)، LIFO (اولین صادره از آخرین وارده)، میانگین موزون و شناسایی ویژه تعیین میشود. برای محاسبه بهای تمام شده کالاهای فروش رفته، ابتدا موجودی ابتدای دوره و خریدهای دوره به هم اضافه میشود و سپس موجودی پایان دوره از آن کسر میگردد. این روش شامل محاسبه هزینه کالاهای فروش رفته، منسوخ شده، حذفشده و سرقترفته است. با استفاده از این روشها، میتوان ارزش موجودی پایان دوره را تعیین کرده و اقدامات مالی لازم را انجام داد.
بهای تمام شده کالا در سیستم دائمی
سیستم دائمی، با دقت بیشتری نسبت به سیستم ادواری، بهای تمام شده کالای فروش رفته را از طریق ثبت دائمی و مداوم کالاها در حسابها محاسبه میکند. این سیستم شامل ثبت اطلاعات مربوط به انبارگردانی دورهای، فروش، کالای منسوخ شده و سایر رویدادهای مالی است. در سیستم دائمی اقلام خرید و فروش به ترتیب تاریخ موجودی ثبت میشود و موجودی کالا، میزان بدهی و بستانکاری بهطور دائمی بهروزرسانی میشود.
هنگام خرید، موجودی کالا به حساب بدهکار و حسابهای پرداختنی به حساب بستانکار ثبت میشود. هنگام فروش، بانک یا صندوق یا حسابهای دریافتنی بدهکار و درآمد فروش بستانکار میشود. این سیستم دقت بالا، کاهش خطاها و صرفهجویی در زمان و هزینه را فراهم میآورد و بهبود مدیریت مالی و موجودیها را تضمین میکند.
حسابداری بهای تمام شده صنعتی
حسابداری بهای تمام شده، که به عنوان حسابداری صنعتی نیز شناخته میشود، روشی تخصصی برای محاسبه هزینههای تولید یا خرید کالاها است. این روش به مدیران کمک میکند تا هزینههای مربوط به تولید محصولات را به دقت تعیین کرده و در نهایت سود یا زیان خالص را محاسبه کنند.
مدیریت هزینه از اهمیت بسیار زیادی در تمامی کسب و کارها مخصوصا شرکت های تولیدی برخوردار است. زیرا مدیریت هزینه باعث جلوگیری از به هدر رفتن بودجه، بهینه سازی هزینه ها و حتی بهینه سازی هزینه های غیر قابل پیشبینی میشود. مثلا اگر یک شرکت قصد گسترش سبد کالا خود را داشته و در حال طراحی یک محصول جدید باشد، سیاست قیمت گذاری مناسب از اصلی ترین شروط موفقیت آن محصول در بازار است.
در این سیستم، تمامی عملیات تولید به دقت اندازهگیری میشود و هزینهها برای تحلیل و مقایسه نتایج نهایی به کار میروند. این تحلیل به مدیران این امکان را میدهد که بهرهوری بخشهای مختلف تولید را بررسی کنند و تشخیص دهند کدام موجودیها نیاز به بهبود دارند. به طور کلی، حسابداری بهای تمام شده به بهینهسازی مدیریت مالی و افزایش کارایی فرآیندها کمک میکند، که به نوبه خود منجر به بهبود عملکرد مالی و تصمیمگیریهای استراتژیک دقیقتر میشود.
بهای تمام شده در صورت سود و زیان
بهای تمام شده تأثیر بسزایی در تعیین سود و زیان شرکتها دارد. هنگام فروش یک کالا، هزینههای مرتبط با تولید، حمل و نگهداری آن به عنوان بهای تمام شده محاسبه میشود و در گزارشات مالی شرکت به عنوان هزینه دوره ثبت میگردد. این اطلاعات بر اساس اصل تطابق حسابداری تنظیم میشود تا گزارشات مالی دقیق و شفاف ارائه شوند. با تطبیق هزینه و درآمد حاصل از کالای فروختهشده، سود یا زیان ناخالص محاسبه میشود که بهای تمام شده در این فرآیند نقش حیاتی دارد.
برای محاسبه سود ناویژه در سیستم دائمی، ابتدا باید بهای تمام شده کالای فروش رفته را از درآمد فروش کسر کنید تا سود ناویژه به دست آید.
درآمد فروش – بهای تمام شده کالای فروش رفته = سود ناویژه
در سیستم ادواری، ابتدا باید بهای تمام شده کالای فروش رفته را با جمع موجودی ابتدای دوره و خریدهای طی دوره و سپس کسر موجودی پایان دوره محاسبه کرد و پس از آن، این مقدار را از درآمد فروش کسر کرد تا سود ناخالص بدست آید.
موجودی کالا در اول دوره + خرید طی دوره – موجودی پایان دوره = بهای تمام شده کالای فروش رفته
بهای تمام شده کالای فروش رفته – درآمد فروش = سود ناخالص
انواع بهای تمام شده با توجه به نوع هزینه
روش دیگر برای محاسبه بهای تمام شده کالا براساس هزینه است.
بهای تمام شده مستقیم
این هزینهها شامل مواد اولیه و هزینههایی است که به طور مستقیم به خط تولید مربوط میشود. این نوع بهای تمام شده به ویژه برای شرکتهایی با فرآیندهای تولیدی کاربرد دارد.
بهای تمام شده غیرمستقیم
این هزینهها به طور مستقیم در خط تولید دخیل نیستند و شامل هزینههای مرتبط با نیروی کار برای جابهجایی و کار با مواد اولیه تولید محصول میشود.
بهای تمام شده فرصت از دست رفته
این نوع هزینه به کسبوکارهایی مربوط میشود که فرصتهای سودآور دیگر را از دست میدهند. مثلاً اگر یک شرکت روی پروژهای سرمایهگذاری کند و بعد از یک ماه به سود ۲۰ درصدی برسد، اما با سرمایهگذاری در پروژهای دیگر سود ۲۵ درصدی را تجربه میکرد، این شرکت میتواند میزان ۵ درصد سود از دست رفته را برای محاسبه بهای تمام شده فرصت از دست رفته در نظر بگیرد. در محاسبه بهای تمام شده، چندین نوع هزینه وجود دارد که به ویژگیهای مختلف آنها بستگی دارد.
بهای تمام شده اختیاری
برخی هزینهها میتوانند به اختیار شرکت در محاسبه بهای تمام شده محصول گنجانده یا از آن حذف شوند. نمونههایی از این هزینهها شامل هزینههای آموزش کارکنان یا تبلیغات برای یک محصول هستند که بسته به تصمیمات مدیریتی میتوانند تغییر کنند.
بهای تمام شده کنترلپذیر و کنترلناپذیر
هزینههای کنترلپذیر به هزینههایی اطلاق میشود که مدیریت بر روی آنها تاثیر دارد، مانند هزینههای تولید یا ماشینآلات. در مقابل، هزینههای کنترلناپذیر، مانند هزینههای بیمه یا مواد محصولات ثانویه، خارج از حوزه کنترل مدیران است.
بهای تمام شده تفاضلی
این نوع بهای تمام شده برای مقایسه هزینههای مختلف به کار میرود. برای مثال، اگر تولید یک قطعه داخلی هزینهبرتر از خرید آن از بازار یا واردات از دیگر کشورها باشد، بهای تمام شده تفاضلی به شما کمک میکند تا تصمیمات استراتژیک بهتری بگیرید.
هدف از محاسبه بهای تمام شده کالای فروش رفته چیست؟
محاسبه بهای تمام شده کالای فروش رفته به معنای تعیین هزینههای خرید یا تولید محصولاتی است که در نهایت به فروش رفتهاند. این معیار یکی از مهمترین ابزارهای ارزیابی عملکرد یک شرکت به شمار میآید و به مدیران امکانهای زیر را میدهد.
- توانایی شرکت در تولید محصولات با هزینه مناسب را ارزیابی کنید. استفاده مداوم از این مفهوم به معنای بهرهبرداری از نتایج قبلی برای پیشبینی روندهای آینده است. با تحلیل دادههای گذشته، میتوانید فرصتهای جدیدی را شناسایی کنید که به رشد کسبوکارتان کمک میکنند.
- قیمتگذاری اصولی روی محصولات داشته باشید. با قیمتگذاری صحیح، میتوانید هزینههای عملیاتی کسبوکار خود را جبران کنید و در عین حال از حاشیه سود مناسبی برخوردار شوید. این به شما این امکان را میدهد که زمان مناسب برای کاهش یا افزایش قیمت محصولات خود را شناسایی کنید. همچنین میتوانید این روش را همراه با سایر تکنیکهای معتبر صنعت به کار ببرید تا از رقابت مؤثر با سایر کسبوکارهای مشابه اطمینان حاصل کنید.
- مالیات را مدیریت کنید. بهای تمامشده رابطه مستقیمی با مالیات دارد. توجه داشته باشید که کالاهای فروختهشده، مشمول کسر مالیات میشوند و به همین دلیل این مبلغ معمولاً در دومین سطر صورت سود و زیان شرکتها درج میشود. اگر بهای تمامشده برای محصولات فروختهشده کسبوکار شما بالا باشد، با درآمد خالص کمتر، مالیات کمتری پرداخت خواهید کرد. با این حال، این وضعیت ممکن است نشاندهنده سود ناکافی کسبوکار شما باشد.
- منابع و هزینههای دقیق تولید را شناسایی و کنترل نمایند.
- مدیران با نظارت دقیق بر هزینههای تولید مانند خرید مواد اولیه، استفاده از ماشینآلات و پرداخت دستمزد پرسنل میتوانند هزینههای سازمان را کاهش و مدیریت کنند. این موضوع باعث افزایش بهرهوری و بهبود انگیزه پرسنل خواهد شد.
نحوه محاسبه بهای تمام شده کالا یا خدمات
برای محاسبه بهای تمام شده کالای فروش رفته، پنج نوع هزینه اصلی در نظر گرفته میشود:
هزینههای ثابت: این هزینهها با تغییر در میزان تولید تغییری نمیکنند و شامل هزینههایی مانند اجاره محل فعالیت میشود. در طبقهبندی اقلام ثابت، دو نوع اقلام ثابت شناسایی میشود. اقلام ثابت تعهد شده، این اقلام غیرقابل حذف هستند و به تمامی تسهیلات تولیدی مانند استهلاک ساختمان و کارخانه، مالیات و عوارض مربوط میشوند. اقلام ثابت اختیاری، این اقلام بسته به تصمیم مدیریت و نیازهای خاص قابل تغییر و حذف هستند. نمونههایی از این اقلام شامل هزینههای برنامههای بازاریابی، حقوق مدیران و هزینههای تحقیق و توسعه است.
- هزینههای نیمه ثابت: با افزایش حجم تولید این هزینهها به شکل پلکانی زیاد میشود.
- هزینههای متغیر: به صورت مستقیم با تغییر در حجم تولید این هزینهها تغییر میکنند و شامل مواردی مانند مواد اولیه، سربار ساخت، دستمزد مستقیم، هزینههای توزیع و فروش و هزینههای اداری و تشکیلاتی است.
- هزینههای نیمه متغیر: این هزینهها با حجم تولید رابطه مستقیم دارند، اما نرخ تغییر آنها به حجم تولید ثابت نیست.
- هزینههای مختلط: این هزینهها شامل ترکیبی از هزینههای ثابت و متغیر هستند و رابطه مشخصی میان میزان تولید و این هزینهها وجود ندارد. نمونههایی از این هزینهها شامل مخارج آب و برق و دستمزد غیرمستقیم هستند.
در شرکتهای بازرگانی و تولیدی، روش محاسبه بهای تمام شده کالای فروش رفته به شرح زیر است.
در شرکتهای بازرگانی
- موجودی کالای ابتدای دوره را با خریدهای انجامشده طی دوره جمع کنید.
- نتیجه این محاسبه، بهای تمام شده کالای آماده برای فروش است.
- موجودی کالای پایان دوره را از بهای تمام شده کالای آماده برای فروش کم کنید تا بهای تمام شده کالای فروش رفته محاسبه شود.
در شرکتهای تولیدی
- موجودی کالای ساخته شده ابتدای دوره را با بهای تمام شده کالای ساخته شده طی دوره جمع کنید.
- حاصل این محاسبه، بهای تمام شده کالای آماده برای فروش است.
- این مقدار را از موجودی کالای ساخته شده پایان دوره کسر کنید تا بهای تمام شده کالای فروش رفته به دست آید.
در شرکت خدماتی
هزینههای خدمات در موسسات خدماتی شامل دستمزد و هزینههای سربار است. برای محاسبه هزینه تمامشده خدمات، میتوان اقلام هزینه تمامشده را بین کار (خدمات) در دست اقدام و یا بخشهای مختلف موسسه خدماتی توزیع کرد. به عبارت دیگر، برای محاسبه هزینه تمامشده میتوان از روش هزینهیابی سفارش کار یا روش هزینهیابی مرحلهای استفاده کرد.
- هزینهیابی سفارش کار : برای هر یک از خدمات در دست اقدام، یک حساب کار در جریان در دفتر کل افتتاح شده و هزینه تمامشده هر خدمت بهطور جداگانه محاسبه و کنترل میشود.
- روشهای هزینهیابی مرحلهای : برای هر یک از بخشهای ارائهدهنده خدمات، یک حساب کار در جریان در دفتر کل افتتاح شده و هزینه تمامشده خدمات بر حسب بخشهای ارائهدهنده آن خدمات تعیین و کنترل میشود.
برای مثال، در یک موسسه خدمات مالی که به ارائه خدمات حسابرسی و مشاوره مالیاتی میپردازد، میتوان برای هر یک از این خدمات به عنوان یک بخش تولیدی، یک حساب کار در جریان در دفتر کل افتتاح کرد و یا اینکه برای هر یک از مشتریان این خدمات، یک حساب کار در جریان در دفتر کل افتتاح نمود. پس از تکمیل کار، "حساب هزینه تمامشده خدمات" در دفتر کل بدهکار و "حساب کار در جریان" بستانکار میشود. به این ترتیب، "هزینه تمامشده خدمات ارائهشده به مشتریان" در صورت سود و زیان تعیین میشود.
فرمول بهای تمام شده کالای فروش رفته
قبل از بررسی فرمول بهای تمام شده کالا با چند تعریف اولیه آشنا میشویم.
- موجودی کالا در اول دوره: ارزش نقدی تمامی کالاهای موجود آماده در انبار در ابتدای دوره تهیه گزارش تعریف میشود.
موجودی شمارش شده کالا در انبار * بهای هر واحد = موجودی اول دوره
- خرید خالص طی دوره: یعنی هزینه کل کالاهای خریداریشده در طول دوره، پس از کسر بازگشت از خرید، کسورات و تخفیفات خرید.
خرید طی دوره – (برگشت از خرید و تخفیفات + کسورات خرید) = خرید خالص طی دوره
- موجودی کالای آماده فروش: مجموع ارزش موجودی اول دوره و خرید خالص طی دوره
موجودی اول دوره + خرید خالص طی دوره = موجودی کالای آماده فروش
- موجودی کالای پایان دوره: ارزش نقدی کلیه کالاهای موجود در انبار در پایان دوره
موجودی باقیمانده کالای آماده موجود در انبار در پایان دوره * بهای هر واحد = موجودی پایان دوره
براساس تعاریف گفته شده در بالا فرمول بهای تمام شده کالا برای شرکتهای تولیدی و بازرگانی به ترتیب به شرح زیر است:
موجودی کالای آماده فروش - موجودی کالای پایان دوره = بهای تمام شده کالای فروش رفته
موجودی کالا در اول دوره + موجودی کالا در طول دوره – موجودی پایان دوره = قیمت تمام شده کالای فروش رفته
نحوه محاسبه هزینههای غیر مستقیم
اهمیت محاسبه هزینههای غیرمستقیم در تعیین بهای تمامشده کالا، با بررسی دقیق این هزینهها، هزینههای مستقیم تولید نیز بهتر مشخص میشود. به این ترتیب، برای محاسبه صحیح و واقعی بهای تمامشده، لازم است که هزینههای غیرمستقیم به دقت شناسایی و از محاسبات کلی جدا شوند. برای محاسبه هزینههای غیرمستقیم، میتوانید مراحل زیر را دنبال کنید:
- شناسایی هزینههای غیرمستقیم: ابتدا هزینههایی را که ارتباط مستقیمی با تولید محصول یا ارائه خدمات ندارند، شناسایی کنید. سپس، با جمع کردن این هزینهها، کل سربار تولید را محاسبه نمایید.
- محاسبه هزینههای اداری و عمومی: هزینههای اداری و عمومی که به طور مستقیم با تولید محصول یا ارائه خدمات مرتبط نیستند، را جمع کنید. این رقم نهایی، نشاندهنده کل سربار اداری خواهد بود.
- محاسبه کل هزینه غیرمستقیم: برای به دست آوردن کل هزینه غیرمستقیم تولید، کافی است که مجموع سربار تولید و سربار اداری را با هم جمع کنید.
محاسبه کردن بهای تمام شده با چه محدودیتهایی مواجه است؟
محاسبه بهای تمامشده کالا با محدودیتهایی مواجه است. این مفهوم بهراحتی توسط حسابداران یا مدیران قابل دستکاری است و میتوان تغییرات زیر را در آن اعمال کرد.
- نمایش تخفیفهای بیش از حد
- عدم حذف موجودی منسوخ
- تغییر مقدار موجودی در انبار در پایان دوره حسابداری
- تخصیص هزینههای سربار تولید به موجودی بیشتر از هزینههای واقعی صرفشده
- گزارش بازدهی بیش از حد به تأمینکنندگان
- ارزشگذاری بیش از حد موجودی
وقتی مقدار موجودی بهطور مصنوعی افزایش مییابد، بهای تمامشده کمتر گزارش میشود که این امر منجر به گزارش حاشیه سود ناخالص و درآمد خالص بالاتر از واقعیت میگردد. در این وضعیت، سرمایهگذارانی که صورتهای مالی شرکت را بررسی میکنند، میتوانند با مشاهده افزایش غیرعادی موجودی نسبت به درآمد یا کل داراییهای گزارششده، به حسابداری ناموجه موجودی پی ببرند.
محاسبه بهای تمام شده در اکسل
در این روش، اطلاعات هزینههای یک شرکت و بهای تمامشده محصول مانند هزینه مواد اولیه، هزینههای ثابت ماهانه، محصولات نهایی و منابع مصرفی را در یک فایل هوشمند اکسل وارد میکنند. به این منظور، اطلاعات واقعی موارد زیر را وارد اکسل کنید و جدول بهای تمامشده براساس اطلاعات زیر تکمیل کنید.
- تعریف مواد اولیه و مشخص کردن قیمت خرید آنها
- تعریف محصولات نهایی برای محاسبه بهای تمامشده
- تعریف هزینههای ثابت ماهانه مانند هزینههای ثابت و سربار
- تعریف منابع و مواد مصرفی مورد استفاده
- مشاهده منابع مصرفشده در فرآیند ساخت محصول نهایی با تفکیک از سهم هزینههای ثابت
انواع روشهای محاسبه بهای تمامشده در اکسل
استفاده از روشهای محاسبه بهای تمامشده در اکسل به شما این امکان را میدهد که به دقت و به طور مؤثر، هزینهها و سودآوری کسبوکار خود را محاسبه کنید.
روش فایفو (FIFO)
به این روش "اولین صادره از اولین وارده" میگویند. در این روش، کالاهای وارد شده اول به عنوان کالاهای صادره اول شناخته میشوند. به عبارت دیگر، اولین کالایی که وارد انبار میشود همان کالایی است که ابتدا از انبار خارج میشود. بنابراین، موجودی پایان دوره شامل کالاهایی است که دیرتر خریداری شدهاند. در دورههای تورم و افزایش قیمتها، کالاهای ارزانتر برای محاسبه بهای کالای فروش رفته استفاده میشوند.
روش لایفو (LIFO)
روش لایفو یک روش محاسبه هزینههای انبارداری است و برعکس روش فایفو، در این شیوه "اولین صادره از آخرین وارده" میشود. به این معنا که آخرین کالایی که وارد انبار شده است به عنوان اولین خروجی در نظر گرفته میشود. کالاهایی که ابتدا خریداری شدهاند، موجودی پایان دوره را تشکیل میدهند. در شرایط تورم، از کالاهای گرانتر برای محاسبه بهای کالای فروش رفته استفاده میشود. چراکه میتوان از آن بهعنوان روشی برای کاهش سود قبضه مالیات استفاده کرد.
روش میانگین
در این روش، مجموع هزینه کالاهای خریداری شده در دوره را محاسبه و بر تعداد کالاها تقسیم میکنند تا قیمت متوسط هر کالا مشخص شود. در این روش، زمان ورود و خروج کالا اهمیتی ندارد و قیمت با هر بار ورود و خروج کالا تغییر میکند.
روش آخرین خرید
قیمت آخرین کالای خریداری شده را در تعداد آن ضرب میکنند تا قیمت آن مشخص شود. در این روش، بهای تمامشده بیشتر شده و سود کاهش مییابد.
روش استاندارد
در این روش، قیمت مشخصشده برای کالا به عنوان قیمت استاندارد لحاظ میشود. قیمت خرید در پایان دوره مورد توجه قرار نمیگیرد و تنها قیمت استاندارد در تعداد کالاها ضرب میشود.
منظور از سیستم هزینهیابی چیست و چه ارتباطی با بهای تمام شده کالا دارد؟
هزینهیابی به فرآیند طبقهبندی و هدف نظارت بر هزینههای کسب و کار به منظور تعیین بهای تمامشده محصولات و خدمات اشاره دارد. این سیستم شامل مجموعهای از فرآیندها، فرمها، کنترلها و گزارشهایی است که برای جمعآوری و گزارشدهی اطلاعات مربوط به درآمدها، هزینهها و سودآوری به مدیران سازمان طراحی شدهاند. گزارشهای تهیهشده میتوانند به هر بخش از شرکت از جمله مشتریان، بخشها، فرآیندها، خدمات، امکانات، محصولات، تحقیق و توسعه و همچنین بهای تمامشده کالای فروش رفته مربوط شوند.
اگر هزینهها به درستی طبقهبندی نشوند، مشکلاتی در بررسی علل ایجاد هزینهها، تصمیمگیری در مورد مصرف و روشهای صرفهجویی به وجود خواهد آمد. اهمیت هزینهیابی تنها محدود به این مسائل نیست؛ در حسابداری صنعتی، هزینهیابی معمولاً به یکی یا چند مورد زیر مربوط میشود:
- تعیین بهای تمامشده تولید یک محصول
- تعیین بهای تمامشده ارائه یک خدمت
- تعیین روشهای مدیریت هزینهها
اهداف هزینهیابی چیست؟
گزارشهای هزینهیابی برای اهداف مختلفی به کار میروند. از مهمترین گزارشهای این سیستم میتوان به موارد زیر اشاره کرد.
- گزارش هزینههای پیشبینیشده و واقعی: این گزارشها به مقایسه بین هزینههای پیشبینیشده و هزینههای واقعی میپردازند و به تحلیل انحرافات و مدیریت بودجه کمک میکنند.
- گزارشهای سودآوری: این گزارشها سودآوری را بر اساس مشتریان، مناطق فروش، فروشگاهها، محصولات یا خطوط تولید بررسی میکنند و به ارزیابی عملکرد و شناسایی نقاط قوت و ضعف کمک میکنند.
- گزارشهای روند هزینهها: این گزارشها هزینههای پرداخت شده را بهصورت ماهانه یا برای چند ماه متوالی نمایش میدهند و به تحلیل تغییرات و روندهای هزینهای کمک میکنند.
ABC چیست؟
ABC (هزینهیابی بر مبنای فعالیت)، یک مدل هزینهیابی مدرن است که تمرکز آن بر هزینههای غیرمستقیم سازمان است، در حالی که روشهای سنتی بیشتر به هزینههای مستقیم توجه دارند. این روش با تحلیل فعالیتهایی که به طور مستقیم در فرآیندهای عملیاتی شرکت دخیل هستند، اطلاعات دقیقی از بهای تمامشده ارائه میدهد. روش ABC بر اساس اهمیت کالاها در کسبوکار، ارزشگذاری آنها را انجام میدهد.
مدیران با استفاده از این روش، کالاها را بر اساس اطلاعاتی درباره تقاضا، هزینه و ریسک رتبهبندی میکنند. این روش به رهبران کسبوکار کمک میکند تا شناسایی کنند که کدام محصولات یا خدمات برای موفقیت مالی سازمان از اهمیت بیشتری برخوردارند.
در این تحلیل، واحدهای نگهداری موجودی (SKU) به سه دسته طبقهبندی میشوند:
- طبقه A: کالاهایی که بیشترین اهمیت را دارند و بر اساس حجم فروش یا سودآوری رتبهبندی میشوند.
- طبقه B: کالاهایی که اهمیت کمتری نسبت به طبقه A دارند.
- طبقه C: کالاهایی که کماهمیتترین هستند.
مراحل اجرایی ABS چیست؟
برای پیادهسازی سیستم هزینهیابی بر مبنای (ABC)، مراحل زیر را دنبال کنید:
- شناسایی نوع هزینه
- شناسایی خروجیها از این سیستم
- شناسایی فعالیتها
- تخصیص منابع و ایجاد مخازن هزینه
- تخصیص هزینه فعالیتها به خروجیها
- تحلیل و گزارشگیری بهای تمامشده
مزایا و معایب ABC
این روش نیز مانند تمامی روشها مزایا ومعایب خاص خود را دارد که براساس این ویژگیها میتوانید تصمیم بگیرید از این روش برای هزینه یابی بهای تمام شده کالا یا خدمات خود استفاده کنید یا خیر.
مزایا
- تخصیص دقیقتر هزینههاABC
- بهبود بهرهوری
- پذیرش سریع
- گسترده بودن کاربرد
- ابزار بهبود عملکرد ABC
معایب
-
پیچیدگی
- زمانبر بودن
- هزینههای بالا
جمع بندی
بهای تمامشده کالا شامل هزینههای مستقیم مرتبط با تولید و ارائه خدمات است. محاسبه دقیق این هزینهها، به ویژه از طریق روشهایی مانند FIFO، LIFO، میانگین و استاندارد، برای تعیین قیمت منصفانه و مدیریت هزینهها ضروری است. سیستمهای هزینهیابی مانند ABC به تخصیص دقیق هزینهها کمک میکنند، هرچند ممکن است با چالشهای پیچیدگی و هزینههای بالا همراه باشند.