چهارشنبه / ۱۷ اَمرداد ۱۴۰۳ / ۲۱:۵۸
کد خبر: 23600
گزارشگر: 464
۲۹۳
۰
۰
۳
یادداشت| پروفسور سیدحسن امین

ضرورت همکاری ملی‌گرایان با نیروهای اعتدال‌گرا

ضرورت همکاری ملی‌گرایان با نیروهای اعتدال‌گرا
داشتن تشکل‌های مدنی و سیاسی و در رأس آن‌ها احزاب سیاسی فراگیر، قوی و پایدار از لوازم مردم‌سالاری وفرمانروایی مردم بر مردم است. با این‌همه در تاریخ ایران،متأسفانه احزاب پایدار نبوده‌اند.

به گزارش آسیانیوز؛ با ظهور جنبش بزرگ مشروطیت، حزب سیاسی هم پا گرفت، اما تحزب دولت مستعجل بود. حزب توده فراگیرترین احزاب ایران بود، اما سران آن، از اتحاد جماهیر شوروی خط می‌گرفتند. جبهه ملیایران، میراث ارزشمند معنوی دکتر محمد مصدق یکی از آن استثناهاست که هفتاد و شش سال استمرار داشته و سه نخست‌وزیر هم از درون آن بیرون آمده‌اند: دکتر مصدق، دکتر شاپور بختیار و مهندس مهدی بازرگان؛ اینان شخصیت‌های درجه یک جبهه ملی بودند، هر چند بازرگان و یارانش از جبهه ملی انشعاب کردند و نهضت آزادی راتشکیل دادند.

محمدرضا شاه در آخرین ماه‌های سلطنت خود برای نجات ایران دست به دامن جبهه ملی شد و نخست‌وزیری را به سه نفر از سران جبهه ملی یعنی دکتر غلامحسین صدیقی،دکتر کریم سنجابی و دکتر شاپور بختیار پیشنهاد کرد. صدیقی، قبول خدمت را مشروط به ماندن شاه در ایران کرد. سنجابی قبول خدمت را مشروط به موافقت آیت‌الله خمینی کرد، ولی بختیار بدون شرط و شروط نخست‌وزیری را پذیرفت و به‌رغم فشارها بر سر پیمان خویش بر اساس قانون اساسی مشروطیت که شاه باید سلطنت کند نه حکومت، ایستاد. اما این امر موجب دودستگی در جبهه ملیشد و سنجابی و فروهر در کابینه مهندس بازرگان پست گرفتند و در نهایت هم بختیار در پاریس و هم فروهر در تهران کشته شدند و هم سنجابی مجبور به ترک ایران و اقامت در آمریکا شد.

پرفسور حسن امین
پرفسور حسن امین
در این فاصله جبهه ملی همچنان و مخصوصا در خارج کشور فعال بود و از جمله در لندن هفته‌نامه‌ای به نام «جبهه» به مدیریت احمد انواری منتشر می‌کرد که من هم در آن مقالهمی‌نوشتم و خاطرات دکتر مصدق را هم در همان تاریخ به همکاری دکتر همایون کاتوزیان از فارسی به انگلیسیترجمه و منتشر کردم.

از آن پس هم در داخل ایران، چهره‌های درخشانی در جبهه ملی فعال ماندند، مانند علی اردلان، ادیب برومند، دکتر پرویز ورجاوند، حسین شاه‌حسینی، سرلشکر ناصر فربد، دکتر هرمیداس باوند و... که همه به رحمت خدا رفتند. از فعالان باقی‌مانده مهندس کورش زعیم، دکتر علی رشیدی و دکتر سیدحسین موسویان و جمال درودی همه در سنین بالایهشتاد در داخل کشور همچنان نام جبهه ملی را زنده می‌دارند.

آخرین چهره شاخص جبهه ملی. دکتر هرمیداس باوند، دیپلمات صادق و سرشناس و استاد محبوب و پرتوان روابط بین‌الملل بود که روز یکشنبه ۲۱ آبان ۱۴۰۲ در تهران چهره در نقاب خاک کشید، مردی از تبار دکتر غلامحسین صدیقی و اللهیار صالح و عزالدین کاظمی با کارنامه‌ای درخشان.

البته اکنون سال‌هاست که جبهه ملی با محدودیت‌های تحمیلی روبه‌روست و ساختار با تکیه بر اسلامیت، به ملی‌گرایان فرصت فعالیت علنی نمی‌دهد، لذا جبهه ملی از جهت کمی و تعداد اعضای فعال رونق و روایی پیشین را ندارد، اما همچنان به همت نوآمدگان و مخصوصاً جوانتران سرپا نگاه داشته شده و شعله‌ی کم‌فروغ آن خاموش نشده است.

نقدی که بر جبهه ملی وارد است، کمبود انسجام داخلی بین صفوف سازمانی و کم‌کاری در جذب یا حتی ائتلاف با نیروهای هم‌اندیش و هم‌سوست. البته در میان اعضای یکحزب یا یک جبهه، همیشه اختلاف‌نظرهایی وجود داشته و یک حزب با وجود فراکسیون توانسته و می‌تواند کلیات و اصول مرام‌نامه را در عین اختلاف‌نظرها و‌ مخالفت با راهکارها حفظ کند. در چند سال اخیر اختلاف‌ها در جبهه ملی به تشکیل دو شورای موازی به عنوان سامان پنجم و ششم انجامید که بیانگر اختلاف‌نظر جدی اگر نه در اصول، در فروع مبارزه سیاسی زیر چتر واحد جبهه ملی است.

شادروان هرمیداس باوند سخنگو و عضو هیأت رهبری شورای پنجم بود که همین سمت را در سامان ششم حفظ کرد، اماهنگامی که در مصاحبه‌ای سخن از انشعاب به میان آوردند، با حفظ اصول، گفت که بین دو شورای پنجم و ششم، تضادیوجود ندارد. با توجه به همین رویکرد چهره‌های شاخصی مانند باوند لزوم هماهنگی و رفع اختلاف بین دو شورا، مقبول اکثریت اعضا و هواداران جبهه ملی بوده است و پیوست هم ذاکراتی برای ایجاد وفاق و اتحاد بین دو شورا و در نهایت تشکیل کنگره و انجام‌ انتخابات درون سازمانی مطرح است.

چند سال پیش، هنگامی که من عضو هیأت رهبری و اجرایی جبهه ملی سامان پنجم و مسئول تشکیلات آن بودم، برای وفاق بین جبهه ملی پنجم و ششم، با حسن نیت کمیسیونی به عنوان هیأت مصلحه تشکیل شد مرکب از سه نفر: دکتر هرمیداس باوند به نمایندگی سامان ششم، من که در آن تاریخ، عضو هیأت اجرایی و رهبری سامان پنجم بودم، به نمایندگی سامان پنجم و مرحوم خسرو سیف دبیرکل حزب ملت ایران و جانشین زنده‌نام داریوش فروهر به نمایندگی احزاب همسو با جبهه ملی. آقای ضیا مصباح هم دبیر این هیأت مصلحه و کمیسیون داوری ولی بدون حقرأی بودند.

به منظور ایجاد وفاق، جلسه هیأت مصلحه با حضور سه تن آقایان عضو کمیسیون یعنی باوند و بنده و مصباح در منزل ما تشکیل شد. آقای سیف که عازم فرانسه بود، به من نمایندگی داد که رأی او موافق رأی من باشد.

برای رفع اختلاف بین دو سامان و ایجاد ائتلاف آقایان مهندس کورش زعیم از سامان ششم و دکتر سیدحسین موسویان از سامان پنجم که بیشترین زاویه را با هم از منظر اولویت‌بندی برنامه‌های مبارزاتی داشتند، به جلسه هیأت مصلحه دعوت شدند. مهندس زعیم در جلسه حضور یافت و دکتر موسویان نیامد.

ما در هیأت مصلحه درصدد بودیم که محترمانه نیامدن آقای موسویان را نه به‌عنوان تخلف بلکه به عنوان بی‌احترامی و بی‌اعتنایی به همراهان تذکر دهیم که ایشان خائف از عکس‌العمل تند ما که البته در دستور کار ما نبود، پیشدستی کرد و با اطمینان از این‌که اگر بین دو فراکسیون یا سامان پنجم و ششم، ائتلاف شود، ریاست شورا در انتخابات بعدی به ایشان نمی‌رسد و آقای دکتر باوند (و شاید من) بیش از ایشان رأی می‌آوریم، با تمهیداتی گازانبری عضویت مرا از شورایمرکزی و عضویت‌ام در هیأت رهبری اجرایی سامان پنجم را لغو کرد و من به‌رغم اعتقاد به لزوم اتحاد، ناچار به سامان ششم پیوستم و افتان و خیزان با همه فشارهای بیرونی و بی‌مهری‌های درونی، اکنون همچنان در مقام ریاست هیأت اجرایی جبهه ملی شورای ششم در این سنگر ملی ایستاده‌ام.

خوشبختانه اکنون هم تعدادی از اعضای هر دو شورا با دیدارهای فردی با دوستان شورای معارض خود در جهت اتحاد مجدد هر دو شورا رایزنی‌ها‌یی کرده‌اند و می‌کنند.‌ کسانی دیگر هم که عضو هیچ‌کدام از دو شورا نیستند، برایتشکیل کنگره‌ای فراتر از هر دو شورا مساعی جمیله خود را به کار گرفته‌اند. در دراز مدت ضروری است که این اقدامات با تصویب و تأیید اکثریت دو شورا به سرانجام رسد که مدار کار جبهه ملی باید بر حفظ وحدت و احتراز از انشعاب و انشقاق باشد، وگرنه لفظ و معنای جبهه و ملی و ترکیب لغوی و مفهومی آن از کاربرد اصلی بی‌جا خواهد بود.

من در مقطعی سعی کردم حزب ایران را با هیأت مؤسس به ثبت برسانند و موفق نشدم.‌ در مرحله بعد خواستم تشکیلاتجدیدی با نام زنجیره هم‌اندیشان ملی (هما) را وسیلههم‌افزایی نیروهای پراکنده ملی کنم. آن نیز به رغم انتشار ده‌ها بیانیه و دعوت ملی‌گرایان به همگرایی به نتیجه نرسید. اکنون هم هم صدا با ایران‌دوستان و دغدغه‌مندان آینده ایران، برای چندمین بار ضرورت همکاری ملی‌گرایانرا با نیروهای اعتدال‌گرا و خشونت‌پرهیز فریاد می‌زنم، امیدکه گوش شنوایی باشد. ایران باید با فکر ایرانی، به دست ایرانی و برای ایرانی ساخته شود که بیگانگان منافع ملی خود را منظور می‌دارند و در اندیشه ما و شما نیستند.

https://www.asianewsiran.com/u/f1I
اخبار مرتبط
تعدادی از تألیفات پروفسور حسن امین، فیلسوف و حقوقدان معاصر، در انجمن فرهنگی و نیکوکاری سبزواری‌های مقیم مشهد، ۲۷ مهرماه معرفی و نقد شد.
آسیانیوز ایران هیچگونه مسولیتی در قبال نظرات کاربران ندارد.
ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 1000
نظر خود را وارد کنید