آسیانیوز - بزرگ مردی که علیرغم همه کاستی ها و محدودیت های زمانه، عزم خود را جزم کرد، و با تحمل مشقّت های بسیار به عرصه روزنامه نگاری و دنیای پیچیده سیاست و کتاب و نویسندگی، وارد شد و نشان داد که یک روستازاده از گچویه بستک هم می تواند نقشی بس تعیین کننده در عرصه های مختلف جامعه و کشور خود داشته باشد...
در تاریخ روزنامه نگاری ایران فرامرزی از معدود کسانی است که در سلاله روشنفکر، سیاستگر و روزنامه نگار جای می گیرد.به راستی که جمع این سه در یک شخص به ندرت اتفاق می افتد.
سیاستمداری که زبان حقیقت گوی او در بیان کجروی ها و کاست ها و قدرت سحرآمیز او در نوشتن واقعیت ها، خواب را بر چشم بسیاری از بد خواهان وطن اشفته کرده بود.
اهمیت فرامرزی تنها در بنیاد نهادن روزنامه کیهان نیست، انچه اهمیت دارد، قلم بیدار و اتشین اوست که پیوسته در خدمت مصالح کشور بود و به سان شمشیری بود بر بازوان کسانی که ایران را "ایرانستان" می خواستند..
فرامرزی در گچویه فرامرزان پا به عرصه وجود گذاشت. تحصیلاتش را در کشور های بحرین و عربستان ادامه داد و با کلی اندوخته و تجربه علمی به ایران بازگشت. در تهران به خدمت وزارت فرهنگ درامد و در دارالفنون و دار المعلمان به تدریس پرداخت و همان زمان نیز علی دشتی را در انتشار "شفق سرخ" یاری کرد و از ان دوران تمام همّت و تلاش خود را در راه خدمت به وطن از طریق روزنامه نگاری و سیاست و ادبیات به کار گرفت..
وی در سیاست نیز همان زبان تند و تیزی داشت که در روزنامه و نوشتن داشت.
مصلحت اندیشي و به نرخ روز نان خوردن در فرهنگ و قاموس فرامرزی، محلی از اعراب نداشت، زمانی که پای وطن و منافع و مصلحت و تمامیت ارضی کشور در میان بود، برای او شاه و شاهزاده و نخست وزیر و فلان مقام، فرقی نداشتند و هیچ کدام نمی توانستند مانعی در برابر حق گویی و حق خواهی او باشند...
پرسش شجاعانه فرامرزی در مورد قضیه فلسطین در مصاحبه مطبوعاتی شاه و نیز سخنان وی در خصوص ارتباط گرفتن با مصر در مجلس انهم در حضور شاه، نشان بارزی از پایبندی وی به مصالح کشور و عدم مصلحت اندیشی او به شمار می رود...
فرامرزی چند دوره نماینده لارستان و لنگه و هم چنین ورامین و ایوانکی در مجلس بود، نقش او در مجلس نیز همان التزام به حکومت قانون و احقاق حقوق مردم بود.
موضع سفت و سخت او در مقابل اقدام غیر قانونی مصدّق در مجلس هفدهم برای انحلال مجلس و هم چنین مقاومت و ایستادگی وی در برابر زیاده خواهی های نخست وزیر در گرفتن اختیارات گسترده از مجلس، نمونه دیگری از پایبندی فرامرزی به اجرای قانون و اهمیت دادن به مقام و منزلت مجلس بود..
فرامرزی به همراه دکتر مصباح زاده درست زمانی کیهان را به وجود اورد که کشور در اتش هرج و مرج کامل می سوخت و متفقین در جریان کنفرانس تهران، در مورد اینده ایران به توافق مشخصی نرسیده بودند. شوروی و انگلستان، ایران را قسمتی از غنایم جنگی خود به حساب می اوردند و ملت و وطن و کشور معنایی نداشت.
روزنامه ها چندان به ملّیّت و وطن پرستی اهمیتی نمی دادند و بیشتر به شوروی و انگلیس گرایش داشتند. قشر وسیعی از روشنفکران نیز ادعای چهان وطنی سوسیالیسمی داشتند!!
انگلیس سنگ حزب سعادت خوزستان و شیخ خرعل را به سینه می زد و شوروی نیز از حزب توده و فرقه دمکرات اذربایجان حمایت می کرد.
پیشه وری با تمام قوا می کوشید اذربایجان را به شوروی استالین ببخشد...
در چنین شرایطی وجود روزنامه کیهان و مطالب اتشین فرامرزی، نور امید و کورسوئی بود برای میهن پرستان و ازادی خواهانی که نمی خواستند وطن شان چند پاره شود...
فرامرزی به نبرد پیشه وری رفت و به وی گفت:
"اگر حسن نیت دارد و سرزمین ابادتر می خواهد این تنها اذربایجان نیست، تمام ایران باید اباد شود"
مقاله های وی اولین هشدار منطقی و حساب شده ای بود که به پیشه داده می شد.
متاسفانه در شناساندن این بزرگمرد نامی و افتخار ایران و جنوب به نسل جدید، و معرفی کتاب ها و اثار وی ان طور که باید و شاید
اهتمام لارم صورت نگرفته است..
شاید حق با دولت ابادی باشد که گفته است
«تیر اجل، بزرگترین اهل قلم و نویسندەی نامی ایران عبدالرحمن فرامرزی را از پای در آورد مردی که معلوم نیست کی و کی جای او را در حلقەی نویسندگان پر خواهد کرد»