آسیانیوز ایران؛
بخش اول: انرژی
بزرگترین نیروگاه خورشیدی و بادی جهان «خاودا» در ایالت گجرات در غرب هند، با هزینه حدود 20 میلیارد دلار در حال ساخت است. این پارک تجدیدپذیر جهان در حدود پنج سال آینده به بهره برداری میرسد و با 30 گیگاوات برق پاک، انرژی کافی برای تامین برق 16 میلیون خانه هندی تولید کند. اندازه آن پنج برابر مساحت شهر پاریس است و از فضا قابل مشاهده است. بزرگترین نیروگاه انرژی جهان، برقی معادل تامین برق کشور سوئیس را تولید میکند. پروژه در بیابان بیثمر نمکی در لبه غرب هند که دمای بالای 40 درجه دارد، در حال تاسیس است. منطقهای که آنقدر خشک است که حیات وحش وجود ندارد، پوشش گیاهی وجود ندارد، و حتی هیچ سکونت انسانی نیز وجود ندارد. هیچ استفاده جایگزین بهتری به جز تولید انرژی خورشیدی و بادی برای آن وجود ندارد. دولت هند 500 گیگاوات(GW) ظرفیت تولید برق با سوخت غیرفسیلی را تا سال 2030 هدف گذاری کرده است. AGELبزرگترین شرکت انرژی های تجدیدپذیر هندوستان، قصد دارد حداقل 9%از آن را تامین کند که نزدیک به 30 گیگاوات از پروژه خاودا تولید می شود. در واقع، هیچ گزینه ای برای هند وجود ندارد، جز اینکه شروع به انجام کارها در اندازه و مقیاسی کند، که قبلا تصور نمی شد.
نکته: تمام کشورهای در حال توسعه جهان بخش بزرگی از رشد اقتصادی آینده خود را منوط به انرژی های تجدیدپذیر و میزان حجم تولید آن میدانند. گذار از انرژی فسیلی برگشت ناپذیر است و کسانی که در ایران وظیفه برنامه ریزی تامین انرژی برای نسل های آینده را پذیرفته اند، باید پاسخگو تاخیر خود تا کنون و معرفی منابع انرژی نسل آینده باشند.
بخش دوم: ورزش
تعداد ورزشکاران یک کشور در المپیک و یا جدول توزیع مدالی المپیک علاوه بر اینکه نشان از توسعه ورزشی و سرمایهگذاری کلان کشورها در حوزه ورزش است، نشانگر یک چیز دیگر هم هست و آن مسئله فرهنگی است.
اینکه هندوستان یک و نیم میلیاردی یک طلا در المپیک کسب نمیکند یا عموم کشورهای خاورمیانه که بخشی از آنها (مانند عربستان و امارات) سرمایهگذاری کلانی در ورزش دارند اما موفقیت ورزشی چندانی به دست نمیآورند، یک مسئله فرهنگی و تربیتی نیز است. افراد در جوامع غربی از همان سنین کودکی و نوجوانی در فردگرایی شدید و رقابت سخت با دیگران رشد مییابد و کسب موفقیت در حوزههای مختلف را به عنوان مهمترین هدف و غایت زندگی میشناسند. اینکه رونالدو در چهل سالگی، هنوز همان عطش بیست سال قبل را دارد، اما فوتبالیست برزیلی قبل از سی سالگی تمام میشود، ریشه در تربیت غربی دارد که فردیت و موفقیت فردی و دنبال کردن منافع فردی را به عنوان مهمترین اصل و هدف زندگی در کودکان نهادینه میکند و شاید به خاطر همین است که هیچوقت شهروند مهاجر خاورمیانهای (یا هندی و آفریقایی و آمریکای جنوبی) توان هضم شدن کامل در فرهنگ اروپایی را ندارد. تفاوت عمده نسلهای دوم و سوم و چهارم انقلاب با نسل اول انقلاب و کسانی که در جبهههای جنگ با عراق بعثی حضور داشتند، در این است که اگر نسل ما علوم سیاسی و روابط بین الملل و نظم جهانی را در کتابها و دانشکدهها علوم سیاسی و شبکههای تلویزیونی و پای تحلیل عدهای به اصطلاح کارشناس و تحلیلگر فلان دانشکده و امثالهم شناختیم، اما آنها نظم جهانی و واقعیت روابطبین الملل را در سنگرهای جنگ و در موشکهای فرانسوی و ایتالیایی و انگلیسی و... مطالعه کردهاند؛ واقعیت این است که ما واقعیت روابط بین الملل و نظم جهانی را در جزوههای (عموما بیسروته) اساتید دانشکدهها و نظریات روابط بین الملل و تحلیلهای کارشناسان تلویزیونی و اینترنتی خواندهایم، اما آنها روابط بینالملل را در بمبهای شیمیایی ساخت آلمان در سردشت و حلبچه مطالعه کردهاند.نسل اول انقلاب در همان سالهای ابتدایی پس از انقلاب، سیلی نظم جهانی و واقعیت روابط بینالملل را با گوشت و پوست و استخوان و جانهای عزیز دوستان و نزدیکان خود شناخت و دیگر به هیچ روایت سادهلوحانه ای از واقعیت حاکم بر عرصه بینالملل و نظم جهانی و نظریات ایدهآلیستی و اخلاقگرایانه تن نداد.
بخش سوم:سیاست
نسل اول انقلاب در همان شهریور سال ۵۹ به واقعیت مبتنی بر آنارشیسمِ وحشی حاکم بر عرصه بینالملل پی برد و دانست که در چنین جهانی نه موعظههای اخلاقی و نه شعارهای حقوق بشری و امثالهم بلکه قدرت بازدارندگی است که ضامن بقا و امنیت کشور است. حال امروز این روایت دروغ که عدهای میگویند که اگر غرب و امثالهم با ایرانی دشمنی میکند و ایران را تحت شدیدترین تحریمهای اقتصادی قرار میدهند، برای این است که دکترین سیاست خارجی ایران مبنی بر حذف رژیم صهیونیستی از کره زمین است و غرب برای بقای اسرائیل به چنین اقداماتی مبادرت میکند را هم همان کارشناسانِ شبکههای تلویزیونی میسازند که هیچگاه نگفتند که چرا ایران چند ماه پس از انقلاب باید مورد وحشیانهترین تجاوز از سوی دهها کشور عربی و غربی و شرقی قرار میگرفت؟ پاسخ نمیدهند که آن جماعت انقلابی عمدتا فقیر و روستایی چه هیزم تری به عربستان و فرانسه و مصر و آلمان و شوروی و آمریکا و دیگران فروخته بود که باید با بمبها و موشکها و گلوله های ساخت آنها کباب میشدند؟ آنها پاسخ نمیدهند که در سال 1359 که هنوز حکومت جدیدِ انقلابی سر و شکل درست و حسابی هم نگرفته و اصلا بحث غنی سازی هستهای و قدرت موشکی ایران هم در میان نیست، چرا صدام را تحریک به حمله به ایران کرده و تمام قد در خدمت این جانی بزرگ قرن بیستم قرارمیگیرند؟ آنها پاسخ نمیدهند در دهه شصت که مسئله هسته ای ایران مطرح نبود، چرا تحریمهای همه جانبه علیه ایران اعمال کرده و انواع سلاحهای کشتار جمعی و شیمیایی را در اختیار صدام قرار داده و هواپیمای مسافربری ایران را نشانه میگیرند؟ واقعیت این است که مردم ایران به درست یا غلط انقلابی انجام داده بودند که با خوانش غربیها و آمریکاییها و برخی همسایگان از منافعانشان در یک راستا نبود و علت همه تحریم ها و فشار طی سالیان گذشته همین بوده است و باقی لفاظی و شعاری بیش نیست. واقعیت این است که ایران در همان چند سال ابتدایی پس از انقلاب متوجه شد که برای بقا در این جنگلِ وحشی، چارهای جز قدرتمند شدن و ساخت سلاح و موشک ندارد. برای فهم دقیقتر چرایی کنشهای وحشیانه اسرائیلیها باید روان تحقیر شده قوم یهود در طول تاریخ را هم مدنظر قرار داد. یهودیان تا نیمه اول قرن بیست اقلیتی پراکنده در سراسر جهان بودند و تقریبا در میان همه ملل و مذاهب، فرقهای منفور به شما میرفتند. در ایران (حداقل تا قبل از ظهور بابیت و بهائیت) مردم در پس هر بیماری واگیردار و بلای طبیعی به خانه یهودیها ریخته و به آنی جان و مالشان را بر باد میدادند. در اروپا یهودیان به طور مستمر مورد آزار و اذیت مسیحیان قرار میگرفتند و در پس چهره هر یهودی، تصویر به صلیب کشیده شدن مسیح را مشاهده میکردند. یهودیان همیشه دشمن شماره یک مسلمانان و مسیحیان به شمار میرفتند و این مسئله باعث رشد دورویی و پنهانکردن هویت، از سوی یهودیان در سراسر جهان میشد. این جماعت با چنین روحیه پر از کینه و نفرتی رشد یافت و هنگامی که این روح تحقیر شده خود را در قالب یک ملت جعلی مشاهده کرد و قدرت و سلاحی به دست آورد، شروع به گرفتن انتقام کر و از بد حادثه ملتی که مامور پرداخته این هزینه و خالی کردن عقده های انباشته شد، ملتی بود که شاید کمترید ن نقش را در تحقیر تاریخی آنها ایفا کرده بود.
در بسیاری از نمایشنامهها و رمانهای نویسندگان برجسته قرن نوزده و قبل از آن تیپ شخصیتی که از یهودیان ارائه میشود، انسانهایی به غایت فرصت طلب، نزول خوار، ریاکار، ضعیف کش و فاقد عواطف و پیوندهای عمیق اجتماعی و انسانی هستند. (شبیه این تصویر از جهود در ادبیات کلاسیک ایران نیز قابل مشاهده است) نفرت از یهودیان چه در میان مسیحیان و چه در میان مسلمانان نه نتیجه نفرت نژادی وقومی و دینی، بلکه محصول یک تجربه زیسته بوده است. یهودیان جهان را بنگریم؛ طرف در عمرش اسرائیل را یکبار هم ندیده ولی به تنها سرزمینی که تعصب دارد اسراییل است و خودش را اسرائیلی میداند. (کدام دین دیگری وجود دارد که فردی به خاطر دین، خود را مالک سرزمین دیگری بداند؟) در پی بردن به قدرت رسانهای این قوم پلید همین بس که اگر امروز یک فرد ریشویی در هر نقطه دنیا نارنجکی منفجر کرده یا به سوی کسی تیراندازی کند، رسانههای غربی و شرقی روزها در مورد رادیکالیسم اسلامی و تروریسم اسلامی سخن میگویند اما اگر امروز یک نفر در جهان جرات کرده توحش اسرائیل را به آموزههای عهد عتیق نسبت دهند، سریعا به فاشیسم و یهودستیزی متهم شده و دودمانش بر باد میرود. به قول امام موسی صدر:
«اسرائیل شرّ مطلق است. اسرائیل ضد اسلام، ضد مسیحیت، ضد ایمان، ضد قومیت عربی، ضد انسانیت و ضد میهن است. بدتر از اسرائیل در جهان وجود ندارد. ما اسرائیل را شرّ مطلق می دانیم. بدتر از اسرائیل در جهان وجود ندارد. اگر اسرائیل و شیطان با یکدیگر بجنگند، ما در کنار شیطان می ایستیم. اگر اسرائیل با چپ بجنگد، ما درکنار چپ خواهیم ایستاد. اگر اسرائیل با راست بجنگد، در کنار راست خواهیم ایستاد. این است معنای «اسرائیل شرّ مطلق است». من شخصا در حد مطالعاتم هیچ نهادی را خطرناکتر از اسرائیل نمی شناسم.»
بخش چهارم: انسانیت
آرمسترانگ از اولین فضانوردان تاریخ بشر میگوید:
«من آدم حساسی نیستم؛ وقتی خانهی والدینم را ترک کردم گریه نکردم! وقتی گربهام مرد گریه نکردم... وقتی در ناسا کار پیدا کردم گریه نکردم ! و حتی وقتی روی ماه پا گذاشتم گریه نکردم... اما وقتی از روی ماه به زمین نگاه کردم ، بغضم گرفت؛ با تردید با پرچمی که بنا بود روی ماه نصب کنم، بازی میکردم. از آن فاصله رنگ و نژاد و ملیتی نبود؛ ما بودیم و یک خانه ی گرد آبی... با خودم گفتم: انسانها برای چه میجنگند...؟ انگشت شستم را به سمت زمین گرفتم؛ کره زمین با آن عظمت پشت انگشت شستم پنهان شد...من با تمام وجود اشک ریختم!»