ولی هیچکدام از استادان، تحلیلگران و نظریهپردازان و منتقدین به موضوع بصورت عمیق نگاه نکردند و نتوانستند به صورت صحیح و واقعبینانه به بررسی بپردازند و این ضعف در اقتصاد کشور احساس میشود که اقتصاددانان کشور سطحی نگر شدهاند.
اجرای این طرح دارای مزیتهایی در اقتصاد است
البته اول اشاره کنم که بنده با اجرای این طرح در شرایط حساس کنونی موافق هستم ولی با توجه به موقعیت حساس اقتصاد کنونی کشور به نحوه اجرای آن انتقاد دارم و همیشه عنوان میکنم که اجرای این نوع طرحها میبایست با یک برنامه زمانبندی درست و قدرت اجرای بالا صورت پذیرد چون امکان دارد نتیجه معکوس را برای اقتصاد کشور به همراه داشته باشد.
معمولا اجرای این نوع طرحها از طریق مراجعی همانند صندوق بین المللی پول به کشورها پیشنهاد میشود.
یکی از مزیتهای اصلی که این طرح دارد تقویت پایه پولی در اقتصاد داخلی وخارجی است و تاثیر مثبت بر اقتصاد کلان دارد. بدان معنا که هر کشوری که تصمیم به چاپ اسکناس یا افزایش پایه پولی اصیل وبا قدرت داشته باشد میبایست بر اساس استانداردهای تعیین گردیده ذخیره قانونی بعنوان پشتوانه در داخل یا خارج از کشورداشته باشد در غیر اینصورت بدان پول بدون پشتوانه گفته میشود واین نوع پول در خارج از کشور دارای هیچ گونه ارزشی نخواهد بود و کشور را به سمت انزوا کامل پیش خواهد برد پس پولی با ارزش است که بر اساس آن با درصد میزان استاندارد بین المللی مشخص شده دارای پشتوانه وذخیره ازجمله طلا یا فلزات گرانبها باشد.
از اوایل دوره انقلاب حتی سالها پس از آن پایه پولی کشور تغییر نداشته است واین یکی از عوامل تضعیف پول ملی در اقتصاد است یعنی در دوران انقلاب اسکناس های جدید جایگزین قبلی شده است ولی پایه پولی همان بوده که رفته رفته ارزشش را از دست داده وباید عرض کنم که به نظر بنده زیاد توانسته است طاقت بیاورد و این نشانه گردش پول در داخل است چون به طور حتم میبایست خیلی سریعتر فرایند طی می شد
در نتیجه سالیان طولانی است که اسکناسهای با پشتوانه چاپ شده که سرنوشت آن مشخص نیست یا صاحبان آن فوت کردن یا ازبین رفته یا گمنام میباشد ودر بیشتر موارد هم به قصد ضربه زدن به اقتصاد یک کشور توسط عوامل بیرونی این اسکناسها به خارج از کشور قاچاق میشوند و در اختیار چرخه اقتصاد قرار نمی گیرند در اصل دارای ماهیت هستند ولی درچرخه اقتصاد قرار ندارند در این صورت است که ذخیره اسکناسی کشور به پایینترین حد ممکنه خواهد رسید و اقتصاد را دچار تلاطم میسازد.
حذف چند صفر از پول ملی یا تعویض و از رده خارج نمودن اسکناسها جزء فرایندی است که کشورها بنا به شرایط اقتصادی برنامهریزی و اجرا میکنند.
به طور مثال بانک مرکزی کشور آمریکا دلار زیر تاریخ ۲۰۰۶را از رده خارج کرده ودلارهای مربوط به سال ۲۰۰۴در خارج ازکشور از رده خارج هستند وهر بانکی این دلارها را در اختیار داشته باشد سریعا آن را سوراخ نموده و باطل میکند و دلارهای با تاریخ ۲۰۰۵ میبایست تعویض در بانکهای خارجی متصل به بانک مرکزی امریکا صورت پذیرد و در اصل اسکناسهای با تاریخ کمتر از ۲۰۰۶ از چرخه اقتصاد جهانی حذف شدند در صورتی که این اسکناسهای بی اعتبار همچنان در کشور ما دادوستد میشوند، یا کشور ترکیه توانست در سال ۲۰۰۱ با حذف ۵ صفر ازپول ملی و انجام همزمان اصلاحات اقتصادی قدرت پایه پولی کشورش را بالا ببرد و ثبات اقتصادی حاکم نماید.
در کشور ما وقتی مسئولین میزان نقدینگی را اعلام میکنند بر اساس آمار پایه پولی است و میتواند حتی اشتباه باشد چون آمار دقیقی در این خصوص وجود ندارد و صرفا به آمارهای چاپ اسکناس یا میزان ذخایر بانکی اکتفا میشود که درست نیست چون به هیچ وجه نمیشود تراول چکها یا ایران چکها را به عنوان پول رسمی شناخت. اینها همان اوراق وصولی یا پولهای بدون پشتوانه هستند.
اینکه ریاست بانک مرکزی فرایند اجرای این طرح را دوسال اعلام نموده بر این اساس است که میبایست پولهای قدیمی به تدریج وارد چرخه تعویض قرار گیرند وپول با قدرت و با پشتوانه به اقتصاد کشور برگرددوهمزمان اصلاحات اقتصادی بالاخص درزمینه های بانکی وتجارت بین الملل صورت پذیرد وازاین طریق بسیار پولهای قاچاق وموارد پولشویی مشخص خواهند شد حتی پولهایی که به قصد نامعلومی از کشور بیرون رفته از رده اقتصاد کشور خارج میشود وپایه پولی مشخص وکنترل شده ای در اختیار دولت قرار میگیرد که این پول با پشتوانه قوی میتواند جایگاه ویژه ای در میان ارزهای جهانی پیدا نماید ونگرانی کشور ها از انعقاد قراردادهای پیمانهای پولی دوجانبه هم رفع میگردد
پس این طرح در شرایط کنونی میتواند به اقتصاد کشور کمک کند البته مزیتهای دیگری هم دارد که در مراحل بعد میتوان بدان اشاره نمود.