آسیانیوز ایران؛ سرویس ورزشی:
مبهوت، متحیر و کاملا افسرده و در حالی که چهرهاش با حالتی از شوک
مطلق پوشیده شده بود؛ پسر جوان حاضر نبود به سادگی آنچه را که گزارشگر تلویزیونی
در مرکز شهر لیورپول به او گفته بود باور کند. ناگهان تمام کابوسهای وحشتناکش به
حقیقت پیوسته بودند. مربیای که یک نسل از هواداران نیمۀ قرمز مرسیساید را به وجد
آورده بود، به شکلی ناگهانی کنارهگیری کرده بود. یکی دیگر از هواداران با شک و
تردید پرسید:«او دارد لیورپول را ترک میکند؟» گویی دوربین تلویزیونی بخشی از فریبی پیچیده بود. گزارشگر توضیح
داد:«او میخواهد استراحت کند. گفته است که خیلی خسته میشود، فشارها زیاد است، میخواهد
استراحت کند. من همین حالا در نشستی خبری بودم که او این را اعلام کرد.» سال ۱۹۷۴ بود. تونی ویلسون، گزارشگر گرانادا بود، کسی که بعدها به یکی از
چهرههای کلیدی در صحنه موسیقی منچستر تبدیل شد. مربیای که لیورپول را ترک میکرد،
بیل شنکلی بود. پنجاه سال بعد، جدایی یورگن کلوپ از آنفیلد هم هواداران را دقیقاً
به همان اندازه شوکه کرد. در یک لحظه اینطور به نظر رسید که پرافتخارترین دوران
این باشگاه در چند دهۀ اخیر به پایان رسیده است. ادامه دادن مسیر کلوپ به عنوان
سرمربی لیورپول؟ غیرممکن است. با اینحال، در نیمه راه اولین فصل این باشگاه بدون
سرمربی کاریزماتیک آلمانیاش، لیورپول شش امتیاز اختلاف در صدر جدول لیگ برتر
ایجاد کرده و یک بازی معوقه دارد. هرکسی که ژانویه گذشته، در همان روزی که کلوپ
جداییاش را اعلام کرد، چنین چیزی را پیشبینی میکرد، با نگاههای عجیبی روبرو میشد.
مارک لارنسن، که سابقۀ قهرمانی در لیگ برتر با لیورپول را دارد، با خنده میگوید:«کنار
خانهام یک خانه سالمندان هست و اگر آن موقع این حرف را میزدی، تو را به آن جا میفرستادم!» اما لیورپول نه تنها ضعیفتر نشده، بلکه زیر نظر آرنه اشلوت پیشرفت
هم کرده است.
سی سال رنج
بزرگترین روز کلوپ باید در آنفیلدِ مملو از جمعیت در تاریخ ۹ می ۲۰۲۰ رقم میخورد. قهرمانی در لیگ قهرمانان در فصل پیش از آن به اندازه
کافی ویژه بود اما نوزدهمین قهرمانی این باشگاه در لیگ برتر انگلیس- اولین قهرمانی
پس از ۳۰ سال- بزرگترین لحظه او بود. لیورپول در ماه مارس که شیوع ویروس
کرونا باعث تعطیلی فوتبال شد، ۲۵ امتیاز اختلاف داشت و قرار بود جام
قهرمانی در آخرین بازی خانگی فصل مقابل چلسی در اوایل ماه می اهدا شود. جان آختربرگ، مربی دروازهبانهای وقت این تیم، به یاد میآورد:«هتلها
از قبل رزرو شده بودند. یک میلیون نفر در خیابانها میبودند.» چه با کرونا چه بدون آن، هواداران در
همان لحظهای که قهرمانی لیورپول قطعی شد آنجا نبودند- شبی که منچسترسیتی در استمفوردبریج
شکست خورد. بازیکنان در هتلی در فرمبی مقابل نمایشگری بزرگ جمع شدند تا بازی را با
هم تماشا کنند. مارک لارنسن با خنده میگوید:« حدود پنج کیلومتر از خانهام فاصله
داشت. داشتم فکر میکردم که یواشکی وارد شوم اما فکر کردم زیادی تابلو میشود.» شیوع جهانی ویروس کرونا همچنین باعث
شد که هواداران در مراسم اهدای جام هم حضور نداشته باشند، زمانی که در نهایت بازی
خانگی مقابل چلسی در اواخر جولای پشت درهای بسته برگزار شد. پل گورست که اخبار این
باشگاه را برای سایت لیورپول اکو پوشش میدهد، میگوید:«واقعا سوررئال بود. باشگاه
هرچه در توان داشت انجام داد- آنها سکویی را روی جایگاه کوپ برای بالا بردن جام
برپا کردند، کنی دالگلیش شخصاً جام را اهدا کرد و آتشبازی هم برگزار شد اما به جز
بازیکنان، کادر فنی و خبرنگاران، کسی آن جا نبود.» شبی که برخی هواداران بیشتر از
نفس بعدیشان انتظارش را میکشیدند، تقریباً به شبی ناراحت کننده تبدیل شد. مت
لدسون، هوادار قدیمی لیورپول و نویسنده سایت مستقل This Is
Anfield، میگوید:« ۳۰ سال احساسات در
انتظار آن لحظه جمع شده بود، بارها در ذهنمان تصویرش را ساختیم. وقتی بالاخره
اتفاق افتاد، آن جا نبودم، در خانهام نشسته بودم و از تلویزیون تماشا میکردم.
تقریباً بیشتر ناامیدکننده بود تا این که لذتبخش باشد. اینکه آن لحظه را کنار
بازیکنان و هواداران، همه با هم جشن نگرفتیم… با خودت فکر میکنی
دیگر هرگز چنین فرصتی نخواهیم داشت، مگر این که دوباره ۳۰ سال منتظر بمانیم.
ما باید آن لحظه را میداشتیم، لحظهای که کلوپ با جایگاه کوپ جشن میگیرد، هر
کاری که در نهایت میخواست انجام دهد- مطمئنم که فوقالعاده میشد. او در ومبلی و
مادرید جام برده بود، اما هرگز در آنفیلد نه.» ابتدا تحت هدایت کلوپ و حالا با
آرنه اشلوت، لیورپول با تیمی که بازیکنانش به دقت جذب شده و توسط واحد تحلیل داده
که پس از خرید باشگاه توسط گروه ورزشی فنوی در سال ۲۰۱۰ شکل گرفت پشتیبانی میشود، نتایج درخشانی به دست آورده است. جان
دبلیو هنری مالک باشگاه بیسبال بوستون رد ساکس هم هست که توجه به آمار و دادهها
در آن عادی است و لیورپول در استفاده از این روشها از بسیاری باشگاههای دیگر
جلوتر بود. یان گراهام، هوادار دوآتشه ولزی لیورپول که در سال ۲۰۱۲ رییس بخش تحقیقات باشگاه شد و پیشتر با تاتنهام همکاری کرده بود،
توضیح میدهد:«این بررسی موشکافانه است- آیا این بازیکن شواهدی ارائه داده که نشان
دهد برای لیورپول مناسب خواهد بود؟ به عنوان طرف سوم، هرگز واقعاً نمیدانید که چه
چیزی در جریان است و چرا بازیکنی جذب شده یا نشده است. یکی از جذابیتهای پیوستن
به لیورپول این بود که در تصمیمگیریها نقش بیشتری داشته باشم.» اگرچه روشهای
سنتی استعدادیابی همچنان مهم مانده بودند اما گراهام نقشی اساسی در فرآیند تصمیمگیری
هنگام جذب محمد صلاح از رم با مبلغ ۳۶.۵ میلیون پوند در سال ۲۰۱۷ داشت. بازیکنی که خیلی
زود لقب فرعون را به دست آورد و مدتی بود که تحت نظر این باشگاه قرار داشت. این
فارغالتحصیل دانشگاه کمبریج میگوید:«نزدیک بود که او را در ژانویه ۲۰۱۴ از بازل
جذب کنیم. جوان بود و در لیگ قهرمانان و لیگ اروپا عملکرد درخشانی داشت. ما دادهای
از سوئیس نداشتیم اما در چند هزار دقیقهای که در رقابتهای اروپایی بازی کرده
بود، عملکردش بالاتر از میانگین لیگ برتر بود و پیشبینی میشد که یک فوقستاره
شود. فکر میکردیم که او را جذب کردهایم اما چلسی با پیشنهادش ما را کنار زد. ژوزه
مورینیو سرمربی آنها بود و فکر
میکنم با وجود این که علاقه زیادی به این بازیکن نداشتند اما او را جذب کردند تا ما
نتوانیم این کار را انجام دهیم. خیلی برای آنها بازی نکرد.» تا سال ۲۰۱۷ که کلوپ
هدایت لیورپول را بر عهده داشت، صلاح در سری A
احیا شده بود و حتی بیشتر از قبل برای این تیم مناسب به نظر میرسید. گراهام میگوید:«یورگن
سبکی کاملا مشخص داشت که فرآیند جذب بازیکن را بسیار آسان میکرد. او از سیستم
1-3-2-4 به 3-3-4 تغییر روش داد تا بهترین بهره را از روبرتو فیرمینو در پست شماره
۹ ببرد، سپس مشخص شد که دو مهاجم کناری نمیتوانند وینگر باشند اما
درعینحال، نمیتوانستند مهاجم نوک هم باشند. آنها مهاجمان کناریای بودند که به
سمت داخل متمایل میشدند-چیزی بین وینگر سنتی و مهاجم نوک. ما در سال ۲۰۱۴ دوم
شدیم- رحیم استرلینگ، لوییس سوارز، دنیل استوریج و فیلیپه کوتینیو را داشتیم، بنابراین
مطمئن نیستم که صلاح میتوانست جلوتر از آنها در تیم قرار بگیرد. اما او در
ایتالیا یکی از پنج مهاجم کناری زیر ۲۴ سال برتر دنیا بود و مایکل ادواردز،
رییس من (مدیر ورزشی وقت باشگاه که حالا مدیر فوتبال است)، به من گفت: نگران نباش،
ما قطعا صلاح را جذب خواهیم کرد. معمولا رقابت برای جذب بازیکنان در کلاس جهانی
بسیار زیاد است اما سایر باشگاههای لیگ برتری به او علاقهای نداشتند- چون فکر میکردیم
که در چلسی ناکام بوده است. او تنها ۵۰۰ دقیقه در لیگ بازی کرده بود- اگر دادههای
پایهای را بررسی میکردید، عملکرد خوبی داشت اما سوال این بود که چرا بازی نمیکرد.
جواب برای اکثر باشگاهها این بود که او به اندازه کافی برای لیگ برتر انگلیس خوب
نبود اما اگر ترکیب آنها را نگاه میکردید، متوجه میشدید که ادن هازارد در پست او
بازی میکرد- اگر هازارد باشد، شما بازی نخواهید کرد. چلسی آکادمی فوقالعادهای
داشت اما بازیکنان جوان به ندرت فرصت بازی پیدا میکردند، مخصوصا زیر نظر
مورینیو. بنابراین، شما یک هازارد داشتید و یک سرمربی که علاقهای به استفاده از
بازیکنان جوان نداشت. شما میتوانید بازیکن بسیار خوبی باشید و همچنان فرصتی برای
بازی پیدا نکنید، بنابراین ما از این بابت که دورۀ حضور او در چلسی مشکل خاصی
نبود، اطمینان داشتیم. ممکن بود که او از نظر روانی نتواند در لیگ برتر عملکرد
خوبی داشته باشد و این موضوع به قضاوت مایکل بستگی داشت- آیا این بازیکن ذهنیت
لازم برای موفقیت را دارد؟ نظر مایکل این بود که صلاح قویترین ذهنیتی را دارد که
او تا به حال در بازیکنی دیده است. محمد میخواست به لیگ برتر نشان دهد که میتواند
در اینجا بدرخشد.» با این حال، کلوپ همچنان باید متقاعد میشد- او در ابتدا ترجیح میداد
یولیان برانت، بازیکن آلمانی بایر لورکوزن، را جذب کند. گراهام میگوید:«برانت بازیکن خوبی
است و یورگن او را بسیار بهتر میشناخت. مایکل، دیو فالوز و بری هانتر که تیم جذب
بازیکنان را هدایت میکردند، کار فوقالعادهای در متقاعد کردن یورگن انجام دادند.
بسیاری از سرمربیان را نمیتوان متقاعد کرد، اما باید او را تحسین کرد که متقاعد
شد.» کلوپ نسبت به دادهها پذیراتر از برندان راجرز، سرمربی سابق
لیورپول، بود-گراهام توانسته بود با تعریف و تمجید در اولین دیدار پس از ورود
کلوپ، او را با خودش همراه کند. گراهام میگوید:«او پیش از آن در معرض تحلیل دادههای زیادی قرار
نگرفته بود، فکر میکنم گلهای مورد انتظار را هم ندیده بود. تحلیل عملکرد
دورتموند در فصل ۱۵-۲۰۱۴ را به او نشان دادم، زمانی که آنها در کریسمس در خطر سقوط بودند.
بر اساس گلهای مورد انتظار، آنها باید فصل را در رتبه دوم تمام میکردند اما در
تمام کردن موقعیتها، چه برای خودشان و چه از سوی تیم مقابلشان به شدت بدشانس
بودند. بازی به بازی همه چیز را مرور کردم و نشان دادم که چطور باید
بعضی از مسابقات را میبردند. او میدانست که دورتموند آن فصل خیلی بهتر از نتایجشان
بازی میکرد و واکنشش این بود که: آره، معلومه که باید اون بازی لعنتی رو میبردیم،
لهشون کردیم!» پس از ایجاد این رابطه بود که دپارتمان جذب بازیکنان هر زمان که
فکر میکردند بازیکنی ارزش جذب شدن دارد، با دقت نحوه ارائه اطلاعات به کلوپ را
انتخاب میکردند. گراهام اظهار داشت:«او دوست نداشت که جدولهای عددی یا نمودارها
را بررسی کند. راه متقاعد کردن او این نبود که بگوییم ببین یورگن، محمد در صدک ۹۵ این شاخص عملکردی
قرار دارد. بلکه باید ویدیویی به او نشان میدادیم و میگفتیم میدانی زمانی که
لیورپول این حرکت را انجام میدهد و به نتیجه نمیرسد؟ این همان حرکت با محمد است
و این کاری است که او میتواند انجام دهد.»
خرید فوقالعاده
اندی رابرتسون در همان تابستانی که صلاح آمد به لیورپول پیوست- در
این مورد، کلوپ بیشترین تمایل را داشت، در حالی که دادهها این بازیکن اسکاتلندی
را بعد از بنجامین مندی و امرسون پالمیری در لیست اولویتها قرار داده بودند.
گراهام تایید میکند:«امتیازات دفاعی او خوب نبود. هالسیتی در حالی سقوط کرده بود
که سبک بازی باز و خط دفاعی چهار نفره داشت- با دفاع پنج نفره در چمپیونشیپ بازی
کردند و دفاعشان واقعاً خوب بود، بنابراین او از بازیکنی که خیلی خوب به نظر میرسید،
به بازیکنی که خیلی بد به نظر میرسید، تبدیل شد. نگرانی ما این بود که دقیقاً در حال
جذب کدام مدافع هستیم؟ اما یورگن گفت: اگر او ضعفهای دفاعی داشته باشد، میتوانیم
با حمایتی از خط میانی آنها را پوشش دهیم، من به یک مدافع کناری با کیفیت هجومی
نیاز دارم. آلبرتو مورنو مدافع چپ قبلی ما بود و سبک مشابهی داشت- در حمله خوب
بود اما شاید در دفاع ضعف داشت. دلیل این که ما مدافع کناری دیگری میخواستیم این
بود که فکر میکردیم میتوانیم در آن پست پیشرفت کنیم اما در حال جذب بازیکنی با
همان مشخصات بودیم، بنابراین این یورگن بود که ما را متقاعد کرد. او در لیست ما جایگاه بالایی داشت و از جذبش خوشحال بودیم اما فقط میخواستیم
این را روشن کنیم که اگر این بازیکن اشتباه دفاعی کرد، کلوپ از ما شکایت نکند! همانطور
که مشخص شده، او اشتباهات بسیار کمی مرتکب شده است. او مدافعی فوقالعاده است.» چنین تردیدهایی در مورد ویرژیل فندایک ۷۵ میلیون پوندی وجود نداشت. گراهام میگوید:«او ۲۶ ساله بود و ما
قانونی غیررسمی داشتیم که فقط بازیکنان زیر ۲۴ سال را جذب کنیم تا آنها را قبل از
رسیدن به دوران اوجشان به دست بیاوریم. اما تیم پیش از آن هم خوب بود و ما میخواستیم
آن را به سطح بالاتری ببریم و ۲۴ سالگی برای مدافع میانی سن کمی محسوب
میشود، بنابراین از جذب بازیکنی کمی مسنتر که تجربه زیادی در لیگ برتر داشت،
خوشحال بودیم. ما او را به عنوان بهترین مدافع میانی لیگ در دو فصل قبل از
پیوستنش به لیورپول ارزیابی کرده بودیم- بهترین مدافعی که هنوز برای بارسلونا،
بایرن مونیخ یا یکی از غولهای اروپایی بازی نمیکرد. نگرانی و اضطراب مربوط به مبلغ انتقال
بود چون همیشه به دنبال ارزش اقتصادی بودیم. اما او حتی با این قیمت هم ارزشش را
داشت. اما بازیکنانی بودند که ۸۰ درصد کیفیت فندایک را داشتند و ۸۰ درصد هزینه او را
میطلبیدند. سوال این بود«:آیا میخواهیم رکوردی جهانی را برای یک مدافع میانی
پرداخت کنیم؟ این واقعیت که کوتینیو را به بارسلونا فروختیم به این معنا بود که
منابع مالیای را در اختیار داشتیم که پیش از آن در دسترس نبودند.» آلیسون بکر هم
شش ماه بعد به لیورپول پیوست. آختربرگ میگوید:«من از سال ۲۰۱۲ او را زیر نظر داشتم» و به زمانی اشاره میکند که این دروازهبان
برزیلی هنوز در کشورش بازی میکرد. قبل از این که به رم برود، با مدیر برنامههایش
از طرف باشگاه صحبت کردم اما او پاسپورت اتحادیه اروپا نداشت، بنابراین نتوانستیم
او را جذب کنیم. در ایتالیا پاسپورت گرفت و ما موفق شدیم او را به خدمت بگیریم. سرمربی باید او را میپسندید و باشگاه
باید تصمیم میگرفت که آیا توان مالی جذبش را دارد اما من تحقیقات خودم را انجام
دادم و به این نتیجه رسیدم که اگر قرار باشد پولی خرج کنیم، او تنها کسی است که
باید برایش هزینه کنیم. واکنشهای سریع او فوقالعاده است، توانایی تغییر سرعت و
جهت خیلی سریع دارد و بسیار قدرتمند است. اگر نگوییم بهترین، برای مدت طولانی یکی
از بهترین دروازهبانهای جهان بوده است. در تمرینات همیشه آماده است. به سختی
تلاش میکند.» پس از پیوستن آلیسون، فندایک، صلاح و دیگر بازیکنان، لیورپول در
سال ۲۰۲۰ قهرمان لیگ برتر شد و قرمزها امیدوار بودند که بتوانند عنوان
قهرمانیشان را حفظ کنند و به رکورد ۲۰ قهرمانی منچستریونایتد برسند. اما
این اتفاق رخ نداد. مصدومیتهای پیاپی در خط دفاع، به خصوص پارگی رباط صلیبی فندایک
باعث شد که آنها تا ماه مارس به رتبه هشتم سقوط کنند اما در نهایت به رده سوم
بازگشتند. همهچیز دوباره روی روال افتاده بود و آنها در فصل ۲۲-۲۰۲۱ در آستانه فتح چهارگانه بودند- قهرمان جام اتحادیه و جام حذفی
شدند اما در روز آخر رقابت قهرمانی در لیگ برتر را به منچسترسیتی واگذار کردند و
در لیگ قهرمانان هم مغلوب رئال مادرید شدند. با این حال، لیورپول پس از یک فصل
پرهیجان در فصل ۲۳-۲۰۲۲ دوباره افت و به رتبه پنجم سقوط کرد. لدسون میگوید:« ما امتیازات
۹۹، سپس ۶۹، ۹۲ و ۶۷ داشتیم- تقریبا هر سال ۳۰ امتیاز اختلاف. این مثل ترن هوایی و
از نظر ذهنی فرسایشی بود. اگر به اکثر بازیکنانی که پنج سال تحت هدایت کلوپ بازی کردند
نگاه کنید، میبینید که آنها بعداً دچار مشکل شدند- سادیو مانه، فابینیو، جوردن هندرسون.» هر سه این بازیکنان در میان کسانی بودند که در
تابستان ۲۰۲۳ که با بازسازی لیورپول همراه بود، از این تیم جدا شدند- به خصوص در
خط میانی که رایان گراونبرخ، دومینیک سوبوسلای و الکسیس مکآلیستر از جمله بازیکنانی بودند که به آنفیلد آمدند. گورست
روزنامهنگار میگوید:«این که مکآلیستر را با بند فسخ حدود ۳۵ میلیون پوند جذب
کردند، حالا خریدی فوقالعاده به نظر میرسد.» یان گراهام در ماه می ۲۰۲۳ از لیورپول جدا شد، بنابراین مستقیماً در این فرآیند نقل و
انتقالات درگیر نبود اما قبلا این بازیکنان را به عنوان بخشی از کارش زیر نظر
داشت. او توضیح میدهد:«در اولین فصل گراونبرخ در آژاکس، او فورا در رتبهبندی ما
به عنوان یکی از بهترین هافبکهای زیر ۲۱ سال اروپا ظاهر شد. او مثل ستارهای
آیندهدار به نظر میسید- برایم تعجبآور بود که وقتی به بایرن مونیخ رفت، واقعاً
فرصت بازی پیدا نکرد و حتی وقتی بازی کرد، خیلی درخشان به نظر نمیرسید. این همان
جایی است که تفسیرها اهمیت پیدا میکند. او در چه پستی بازی میکرد؟ سیستم بایرن
چگونه بود؟ آیا مشابه آژاکس بود؟ آیا به او اجازه داده میشد کارهایی را انجام دهد
که در آنها مهارت داشت؟ نکته جالب این است که آرنه اشلوت او را بیشتر به یک شماره
شش تبدیل کرده است- در آژاکس بیشتر هافبک حاضر در هر دو محوطه جریمه بود.» الکسیس
مکآلیستر در آرژانتین بازیکن شماره ۱۰ بود و هنوز هم همان شماره را میپوشد
اما وقتی برای اولین بار به لیگ برتر آمد، در این نقش برای برایتون دچار مشکل شد.
یادم میآید که فکر میکردم چرا برایتون او را خریده است؟ او به عنوان بازیکن
شماره ۱۰ مشکل دارد. زمانی که یک پست عقبتر در خط میانی بازی کرد، اوضاع
تغییر کرد.» لوئیز دیاز، کودی خاکپو و دیوگو ژوتا پیشتر برای تقویت خط حمله به
این تیم اضافه شده بودند و همگی گزینههای مناسبی بودند. گراهام ادامه میدهد:«
ژوتا در وولوز مهاجم نوک بود اما از آن جا که آنها با دو مهاجم نوک بازی میکردند
و رائول خیمنز یک شماره ۹ کلاسیکتر بود، دیوگو تمایل داشت به سمت چپ متمایل شود. مانه و صلاح در لیورپول در موقعیتی بین مهاجم نوک و وینگر بازی میکردند-
ژوتا در جهت مخالف حرکت کرد و از مهاجم نوک به مهاجم کناری تبدیل شد. دیاز هم
شرایط مشابهی داشت و وقتی به امضای قراردادهای ارزشمند در اروپا نگاه میکردیم، او
در دادههای ما عملکرد خوبی داشت. خاکپو هم یکی دیگر از این گزینهها بود، یکی از
بهترین بازیکنان زیر ۲۴ سال.» بازسازی تیم با این انتظار انجام شد که کلوپ برای مدتی
طولانیتر در تیم بماند- او در آوریل ۲۰۲۲ قراردادش را تا تابستان ۲۰۲۶ تمدید کرد اما خبر شوکه کنندهای در ژانویه گذشته منتشر شد.
آختربرگ به یاد میآورد که چگونه اعضای کادر فنی از این موضوع مطلع شدند:«او وارد
دفتر شد، همه را صدا زد و موضوع را به ما گفت. این شوکی بزرگ بود و افراد زیادی
ناراحت شدند.» از آن جا که میدانستند ترکیبی از حسرت، اندوه و حتی کمی ترس شهر را
فرا میگیرد، اعلام رسمی این خبر با دقت مدیریت شد. گورست، خبرنگار لیورپول اکو،
میگوید:«لیورپول چهارشنبه شب در بازی برگشت مرحله نیمه نهایی جام اتحادیه برابر
فولام بازی داشت و به ما گفته شد که نشست خبری پیش از بازی آخر هفته روز پنج شنبه
برگزار میشود که برخلاف معمول بود. در ابتدا چیزی به ذهنم نرسید اما بعد متوجه
شدیم که نشست خبری مَت بِرد، سرمربی تیم زنان، که قرار بود روز جمعه برگزار شود هم
تغییر کرده است. همان جا بود که شروع به فکر کردیم. این جا چه خبر است؟ این موضوع
مثل رازی کاملا محافظت شده به نظر میرسید. کارکنان سایت رسمی لیورپول عصر پنج
شنبه برای انجام مصاحبهای با یورگن فراخوانده شدند و حتی وقتی به مرکز تمرینی میرفتند،
نمیدانستند که این مصاحبه درباره چیست.» هواداران صبح جمعه از شنیدن این خبر شوکه
شدند. لدسون به یاد میآورد:« در باشگاه بدنسازی بودم که گوشیام شروع به زنگ
خوردن کرد. هیچ کس انتظار چنین چیزی را نداشت.» لیورپول در آن زمان با اختلافِ
پنج امتیاز در صدر جدول لیگ برتر از منچسترسیتی پیش بود، هرچند سیتی یک بازی کمتر
داشت. هدف این بود که کلوپ با دومین قهرمانیاش در لیگ از این تیم خداحافظی کند
اما این امیدها با تنها یک برد در پنج بازی در ماه آوریل از بین رفت. لیورپول در
پایان فصل با ۹ امتیاز اختلاف در جایگاه سوم پس از سیتی قرار گرفت. گورست میگوید:«
بزرگترین مشکل، مصدومیتها بود. آنها از نفس افتادند- فصل گذشته بیش از حد از
حریفان عقب افتادند و مجبور بودند انرژی بیشتری برای جبران و پیروزی صرف کنند. این
اتفاق در طول فصلی طولانی، سخت و احساسی تاثیر منفی گذاشت.»
سادگی، نبوغ است
در اواسط تابستان گذشته و پیش از بازگشت بازیکنان برای پیش فصل،
چهرهای جدید با لبخندی بزرگ وارد زمین تمرینی کرکبی لیورپول شد. او هنگام دریافت
لباس تمرینی باشگاه برای اولین بار با شوخی از مسئول لباس پرسید:«منتظر سایز مدیوم
بودید یا لارج؟» او از همان ابتدا آرام به نظر میرسید. سرمربی هلندی در حالی که
به یکی از اعضای تدارکات اشاره میکرد با خنده گفت:«این جا یکی دیگه هم کچله!» و
لحظهای از خودش پرسید که آیا لیورپول در تابستان تعدادی کارمند کم مو جذب کرده
است تا او احساس راحتی بیشتری کند. گورست توضیح میدهد:«او
نشست خبری را با ریچارد هیوز برگزار کرد- معمولا مدیر ورزشی در کنار سرمربی حاضر
نمیشد. این کار برای نشان دادن تغییر رویکرد انجام شد- کلوپ همهچیز باشگاه را در
دست داشت. یورگن قدرت و مسئولیت زیادی را بر عهده گرفته بود- تقریباً همهچیز از
طریق او اداره میشد و در نهایت این مسئله انرژیاش را تحلیل برد. خودش گفته بود
که زمانی که جلسهای درباره پیش فصل برگزار شد، به فکر جدایی افتاد- وقتی جلسه در
جریان بود، با خودش گفت: حوصله یک پیشفصل دیگر را ندارم. آرنه کاملا متفاوت از یورگن است- گاهی اوقات سوالات سختی از او
پرسیده میشود اما هرگز مضطرب به نظر نمیرسد. همهچیز را با آرامش میپذیرد و از
روی تجربه شخصی میتوانم بگویم که این همیشه در مورد یورگن صدق نمیکرد. اگر او از
سوالی خوشش نمیآمد، کاملا مشخص بود. این فصل در میکسدزون با چند بازیکن صحبت کردهام-
فندایک، ترنت، اندی رابرتسون، کرتیس جونز- و یکی از موضوعات مشترک این است که
آنها چقدر از تمرینات آرنه لذت میبرند.» اشلوت همیشه گزینه مناسبی به نظر میرسید. یان گراهام میگوید:«بیشتر مربیان برای این که
فراتر از انتظارها ظاهر شوند با مشکل روبرو هستند اما یورگن کلوپ این کار را انجام
داد و اشلوت هم همین کار را در آلکمار و فاینورد انجام داد- او با بیش از یک تیم
نتایج خوبی گرفت، مشابه کاری که کلوپ با ماینتس و دورتموند انجام داد. فاینورد
همچنین بازیکنان جوانی داشت- آنها فوق ستارهها نبودند و سبک فوتبالی مشابهی بازی
میکردند.» پیشفصل با شکستی پشت درهای بسته مقابل پرستون آغاز شد اما تیم اشلوت
تنها در یکی از ۳۳ مسابقه بعدی در همۀ رقابتها باخت. این در حالی بود که تنها خرید
تابستانی او فدریکو کیهزا بود که در این دوره فقط ۱۲۳ دقیقه بازی کرد، که تقریبا همه این دقایق در جام اتحادیه بود. مارک
لارنسن میگوید:«مربی جدید فوقالعاده باهوش بود. او به بازیکنان نگاه کرد و با
خودش فکر کرد: من نیازی به تغییرات اساسی ندارم، میگذارم تقریبا به همان روش بازی
کنند، فقط تغییرات جزئی-چیزی خراب نیست، پس بیایید ادامه دهیم. او احتمالا در
دفترش نشسته و فکر میکند که چه شغل خوبی دارد- خیلی ممنون، یورگن. او فقط باید
کار خوب را ادامه دهد. او همچنین باهوش بود که بازیکنانی را در چند بازی اول از
روی نیمکت وارد زمین کرد، حتی اگر فقط برای ۲۰ دقیقه بود تا
بتواند آنها را ببیند و همچنین رضایت رختکن را حفظ کند. واقعاً نیازی ندارد چیزی
به بازیکنانی که وارد زمین میشوند بگوید و فکر نمیکنم که این کار را بکند. سادگی
محض در نحوه مدیریت تیم احتمالا مهمترین نکتهای است که میتوانم دربارهاش
بگویم. در زمان ما هم همهچیز بسیار ساده بود. وقتی گرام سونس قراردادش را امضا
کرد، روز قبل از اولین بازیاش از جو فاگان، مربی تیم، پرسید که چطور باید بازی
کند. جو به او نگاه کرد، پشت چشمی نازک کرد و گفت: ما برای تو ۳۵۰ هزار پوند پرداخت کردهایم – اگر تا حالا نفهمیده
باشی، چه شانسی داریم؟ فقط بحث ادامه دادنِ همان چیزی است که در باشگاه قبلیات انجام
میدادی.» نیل روداک، مدافع سابق لیورپول، معتقد است که فقط حضور صدایی جدید تاثیر
داشته است. او به فورفورتو میگوید:«وقتی مربی جدید میآید، به همه تلنگری میزند-
همه برابر هستند، همه از صفر شروع میکنند. اشلوت آمده و شرایط آنها را بهبود
بخشیده که شگفتانگیز است. فکر نمیکنم کسی این را پیشبینی کرده باشد.» جان
آختربرگ هم که بعد از جدایی کلوپ از لیورپول تصمیم به ترک این باشگاه گرفت و به
کادر مربیگری استیون جرارد در الاتفاق عربستان پیوست و اکنون از دور نظارهگر است،
تفاوتهایی را مشاهده کرده است. او میگوید:« آنها بعضی چیزها را تغییر دادند، کمی آرامتر بازی میکنند-
فکر میکنم اشلوت قدردان تمام کارهایی که کلوپ انجام داد هست اما سعی کرده برخی
چیزها را برای کمک به پیشرفت تیم انجام دهد. باید به این خاطر تحسینش کرد. تیم با
انرژی زیادی بازی میکند. آنها خوشحال هستند، این را میتوان در صورتشان دید.» دیگران هم تغییراتی را مشاهده کردهاند
که بیشتر در نحوه کنترل بازیها توسط لیورپول است. مت لدسون میگوید:«اشلوت در
تابستان دربارۀ این صحبت کرد که نمیخواهد مسابقات شبیه بازی بسکتبال باشد. او نمیخواست
در برابر ضدحملات آسیبپذیر باشد که این مشکلی بزرگ در دو سال آخر تحت هدایت کلوپ
بود.» مایکل اوون معتقد است که اشلوت در ایجاد این تغییر موفق بوده است.
این مهاجم سابق لیورپول میگوید:«بازی حالا بسیار کنترلشدهتر و مبتنی بر مالکیت
توپ است، آنها دیگر دوست ندارند توپ را از دست بدهند و ریسک زیادی کنند. آنها از
نظر دفاعی بسیار کمتر آسیبپذیر هستند. من همیشه بازی تیمهای یورگن کلوپ را میدیدم
و فکر میکردم که مسابقات میتواند ۴-۰، ۵-۰ یا ۶-۰ تمام شود. حالا دیگر هرگز این حس را ندارم، بیشتر به نظر میرسد
که هر بار که وارد زمین میشوند با یک پیروزی کنترلشده ۲-۰ بازی را به پایان میبرند.» نقش ترنت الکساندر آرنولد هم تغییر
کرده است. لدسون میگوید:«ترنت همچنان به میانه زمین متمایل میشود، اما نه به
اندازه قبل. او مثل یک دفاع راست سنتی بازی میکند و به نظر من این تصمیم درستی
است. حرکت به سوی خط هافبک در ابتدا مفید بود و کمی غیرقابل پیشبینی بودن ایجاد
کرد اما تعادل تیم را به هم زد. تیم برای خلق موقعیت در خط هافبک به ترنت وابسته بود اما وقتی او
آن جا نبود، هیچکس دیگری برای انجام این کار وجود نداشت. حالا گراونبرخ خودش را
نشان داده و مکآلیستر در پستی بازی میکند که در آن موثر است- او فصل گذشته بیش
از حد در نقش شماره شش بازی میکرد و این سبکش نبود. لوئیز دیاز احیا شده است و
خاکپو بسیار بهتر به نظر میرسد- او فصل گذشته در همه جا جابجا میشد، اما اشلوت
آمد و گفت: تو در سمت چپ بازی میکنی، این همان چیزی است که من از تو میخواهم.» به این شرایط خوب، فن دایک و سه
بازیکن هلندی تیم که تحت هدایت هموطنشان عملکرد درخشانی داشتهاند را اضافه کنید.
به خصوص گراونبرخ که لارنسن را تحت تأثیر قرار داده است. او میگوید:«این بازیکن
عملکرد فوقالعادهای داشته است. باشگاه پول زیادی پرداخت کرده و از او انتظار میرود
که عملکرد خوبی داشته باشد اما گاهی در سال اول این اتفاق رخ نمیدهد و بازیکن
مدام وارد ترکیب و از آن خارج میشود اما او تا به حال بازیکنی کاملا متفاوت به
نظر میرسد.» امیل هسکی هم موافق است. این مهاجم سابق میگوید:«گراونبرخ عالی بوده است. اشلوت نیامده که همهچیز را تغییر
دهد و آن را به نام خودش کند-همهچیز مربوط به بازیکنانی است که به ارث برده،
گرفتن بهترین عملکرد از سیستمی که دوستش دارد و وادار کردن بازیکنان به درک آن
سیستم. ما بارها در باشگاههای دیگر دیدهایم که بازیکنان لزوماً از همان
ابتدا متوجه موضوع نمیشوند. اما او آمد و موفق به انجام این کار شد. او فلسفه
خودش را آورد، تغییرات ظریفی ایجاد کرد و خودش را به شکل فوقالعادهای به رسانهها
و هواداران معرفی کرد.» اوون اضافه میکند:« او آرام است. من واقعاً تحت تاثیر رفتارش قرار
گرفتهام-مهم بود که او وارد شود و خودش باشد، نه این که سعی کند از کلوپ تقلید
کند. او کاملاً همان چیزی بوده که شما از یک مربی لیورپول میخواهید، همان چیزی که
از جانشین کلوپ انتظار دارید.»
«محمد صلاح میتواند تا ۴۰ سالگی بازی کند»
محمد صلاح در آوریل گذشته درحالیکه
از میکسدزون ورزشگاه لندن، ورزشگاه اختصاصی وستهام، عبور میکرد، هیچ تمایلی نداشت
که بایستد تا با خبرنگاران صحبت کند. او گفت:« اگر صحبت کنم، آتش به پا خواهد شد»
و سپس به سمت اتوبوس تیم رفت. سه هفته پیش از پایان دوران حضور کلوپ در لیورپول،
این دو نفر در کنار زمین با هم مشاجره کردند، در حالی که صلاح آماده میشد تا به
عنوان بازیکن تعویضی در دقیقه ۷۹ وارد زمین شود.
او در هفت بازی قبلیاش دو گل زده بود و از این استراحت اجباری
خوشش نیامد. در آستانه تولد سی و دو سالگیاش، در اوایل همان فصل نامش بارها در
کنار نام باشگاهی عربستانی به گوش رسیده بود. لدسون میگوید:«گفته شده که اگر کلوپ
هنوز در لیورپول بود، صلاح به دنبال امضای قرارداد جدید نبود. کمی تنش وجود داشت.»
این ستاره مصری تحت هدایت اشلوت دوباره احیا شده است. پس از به ثمر رساندن ۱۸ گل در لیگ برتر در
طول فصل ۲۴-۲۰۲۳- که آمار قابل توجهی است اما کمترین آمار او از زمان پیوستن به این
باشگاه محسوب میشد- این بازیکن در این فصل تنها در ۱۹ بازی به همان
تعداد گل رسید، با وجود این که وارد سال پایانی قراردادش شده است. آختربرگ میگوید:«دیدن
این که محمد هنوز این قدر خوب است و همچنان گل میزند، دیوانهکننده است. این
باورنکردنی است که او چقدر به سختی تلاش میکند- شما فکر میکنید طبیعی است که او
همیشه گل میزند اما او واقعا برایش زحمت میکشد. قبل از تمرین در باشگاه بدنسازی
کار میکند، بعد از تمرین هم همینطور. در خانهاش باشگاه بدنسازی دارد تا تمرینات
اضافی انجام دهد. آنچه میخورد، آنچه مینوشد- همه کارها را برای تبدیل شدن به یک
بازیکن حرفهای تمامعیار انجام میدهد. او تا ۴۰ سالگی در سطح خوبی
بازی خواهد کرد چون وضعیت بدنیاش فوقالعاده است و به خودش خیلی خوب رسیدگی میکند.
امیدوارم که آنها مشکل قراردادش را حل کنند. این موضوع به افراد جدید و مالکان
بستگی دارد که چه کاری میتوانند انجام دهند اما اگر من در لیورپول بودم، قطعا میخواستم
که او بماند.»
هجدهمین گل لیگ برتری صلاح در این فصل باعث شد که او با رکورد تیری آنری برابر شود و ۱۷۵ گل در تاریخ این رقابتها به ثمر
رسانده باشد- اگر لیورپول این فصل قهرمان شود، این ستاره مصری به دو عنوان قهرمانی
آنری هم خواهد رسید. اگر بسیاری از کارشناسان، آنری را بزرگترین بازیکن تاریخ لیگ
برتر میدانند- او در سال ۲۰۲۱ در رتبهبندی فورفورتو در صدر قرار
گرفت- حالا صلاح در چه جایگاهی قرار دارد؟ لادسون تاکید دارد:«او باید در بین سه
بازیکن برتر باشد، اگر درباره گلزنان صحبت کنیم، به آلن شیرر و هری کین نگاه میکنید
اما صلاح فقط مهاجم کلاسیک شماره ۹ نیست که از فاصله نزدیک گل بزند- او
در بین ۱۰ بازیکن برتر تاریخ لیگ برتر از نظر پاس گل هم قرار دارد. او دستکم
گرفته شدهترین بازیکن فوتبال مدرن است- مدام رکوردها را میشکند اما حتی نامزد
توپ طلا هم نشد و جایزه بهترین بازیکن ماه لیگ برتر را در دسامبر نبرد، در حالی که
رکورد بیشترین گل و پاس گل به صورت مساوی در یک ماه را به ثبت رساند. اگر دو یا سه
سال دیگر قراردادش را با لیورپول تمدید کند، ممکن است او را به عنوان بهترین
بازیکن تاریخ لیگ برتر ببینیم. تمام آمارها هم احتمالاً این را تایید میکنند.» ویرژیل
فندایک هم به سرعت به بحث بهترین مدافع تاریخ لیگ برتر وارد شده است. روداک،
مدافع سابق لیورپول، با شیطنت میگوید:«خب، یکی دو نفر از او بهتر بودهاند اینطور
بگویم که اگر پای چپ من را داشت، بازیکن بهتری میشد! مدافع میانی پستی است که
هرچه بیشتر در آن تجربه کسب کنی، بهتر میشوی. موضوع فقط نحوه بازی فندایک نیست،
بلکه سبک رهبری و اطلاعاتی که به همتیمیهایش منتقل میکند هم مهم است. آنها
جوردن هندرسون را از دست دادند، کسی که همیشه در هدایت تیم فوقالعاده بود اما فندایک
جای او را پر کرده است. اعتماد به نفس هم برای او مهم بوده است- پس از مصدومیتی
وحشتناک بازگشت و باید دوباره از زانویش مطمئن میشد. قرار بود دوباره به همان شکل
پیش برود؟ اینکه او توانسته به این سطح برگردد، شگفتانگیز است.» مارک لارنسن،
مدافعی که پنج عنوان قهرمانی لیگ دارد، همچنان از طرفداران پر و پاقرص او است. او میگوید:«فن دایک مهمترین بازیکن تیم ماست چون
تیم حول محور او ساخته شده- میتوان دید که بازیکنان چقدر به او به عنوان کاپیتان
احترام میگذارند. برای من، اولویت اول تمدید قرارداد با فندایک است، بعد صلاح و
سپس هر اتفاقی که برای ترنت الکساندر آرنولد افتاد، افتاد. ترنت همه افتخارات ممکن
را با لیورپول به دست آورده است اما از میان بازیکنانی که از لیورپول رفتند و ما
میخواستیم بمانند، چند نفر بعد از ترک این باشگاه بهتر شدند؟ تنها نامی که به
ذهنم میرسد، لوئیس سوارز است. شاید بگویید استیو مکمنمن، اما آیا او در رئال
مادرید بازیکن بهتری شد؟ فکر نمیکنم. بعد هم فیلیپ کوتینیو بود که پس از جدایی
کاملا سقوط کرد.» لیورپول که میدانست ممکن است روزی به جانشین نیاز داشته باشد،
مشغول پرورش کانر بردلی بوده است، بازیکنی که در دیدار مقابل رئال مادرید در ماه
نوامبر با تکلی محکم روی کیلیان امباپه درخشید. آنها همچنین به دیگر بازیکنان حاضر
در فهرست هم نیاز داشتند تا قدم جلو بگذارند و نقششان را ایفا کنند، بازیکنانی
مانند کلهر، دروازهبان دوم تیم، که در هشت بازی لیگ جای آلیسون مصدوم را به خوبی
پر کرد. آختربرگ، مربی سابق دروازهبانها، میگوید:«او هم فوقالعاده
بوده- بدنی ورزیده دارد، سرعت واکنشهایش دیوانهکننده است، میتواند با هر دو پا
بازی کند، همه ویژگیهایی که دروازهبان لیورپول به آنها نیاز دارد. این باشگاه
اساساً دو دروازهبان شماره یک دارد- به نظر من، آنها احتمالاً بهترین ترکیب
دروازهبانی در تاریخ لیورپول را دارند. هیچکس وقتی آلیسون غایب است نگران نمیشود،
چون کلهر در همان سطح بازی میکند.» کلهر که در حال حاضر ۲۶ ساله است، در تابستان احتمالاً از
باشگاه جدا میشود چون لیورپول قرار است گئورگی مامارداشویلی، ستاره گرجستان در
یورو ۲۰۲۴، را در تاریخ اول جولای از والنسیا به خدمت بگیرد. آختربرگ میگوید:«باشگاه از فروش دیگر
دروازهبانها درآمد خوبی داشته است، مثل دنی وارد و اگر کلهر برود، از او هم سود
خوبی خواهند برد» و در ادامه با شیطنت اشارهای به نقش خودش در پیشرفت آنها میکند:«فکر
کنم همین حقوق من را در این سالها تامین کرده است- باید ۱۰ درصد از سود فروش
آنها را برای خودم در نظر میگرفتم!»
مراقب باش، منچستریونایتد!
لیورپول در همین بازه زمانی در سال گذشته همچنان در کورس قهرمانی
بود، قبل از آن که مصدومیتها به این تیم ضربه بزنند. سبک بازی با جنب و جوش کمتر
«ماشین اشلوت» میتواند مانع از تکرار آن شود. لادسون میگوید:«بحرانهای مصدومیت
بارها و بارها لیورپول را در دوران کلوپ گرفتار کرد- این مسئله یکی از بزرگترین
ناامیدیها برای هواداران بود. امیدوارم بعضی از روشهایی که اشلوت استفاده کرده
است باعث شوند بازیکنان در پایان فصل سرحالتر باشند، ما دچار مصدومیتهای عضلانی
قابل اجتناب نشویم و پایان فصل قدرتمندی داشته باشیم. این همان چیزی است که اشلوت
در فاینورد هم داشت.» با نزدیک شدن به مراحل حساس فصل، توصیه مارک لارنسن که تجربه
فراوانی دارد ساده است:« هیچ کدام از کارهایی که در حال انجامش هستید را تغییر
ندهید چون همهچیز دارد جواب میدهد.» پل گورست، خبرنگار اکو، میگوید:«خیلی از بازیکنان این تیم یک
دوران حرفهای افسانهای در لیورپول داشتهاند. اما شاید این سوال مطرح باشد که
“آیا نباید بیشتر از این قهرمان میشدند؟” اضافه کردن یک قهرمانی دیگر در لیگ برتر
باعث میشود این دوران بیشتر شبیه به عصری موفق به نظر برسد.» شاید آختربرگ دیگر در این باشگاه حضور
نداشته باشد اما او و تمام اعضای سابق کادر فنی کلوپ هنوز این تیم را تشویق میکنند.
او همچنان هنگام صحبت درباره لیورپول از کلمه «ما» استفاده میکند. او توضیح میدهد:«من ۱۵ سال آن جا بودم،
زمان زیادی بود، بعد از آخرین بازی فصل گذشته سعی کردم زیاد جلب توجه نکنم- خیلی
سخت بود که با مردم روبرو شوم، بیش از حد احساسی بودم. در ماه دسامبر فرصت استراحت
داشتم، پس برای تماشای بازی مقابل فولام رفتم و با چند بازیکن ملاقات کردم- آنها
از من خواستند به زمین تمرین بروم. واقعاً نمیخواستم چون احساس میکردم کار درستی
نیست. حالا افراد دیگری مسئول هستند اما برای یک ساعت رفتم و خوشحال شدم که دوباره
آن ها را دیدم. دوران فوقالعادهای در باشگاه داشتم و چندین بار نزدیک بود بیشتر
از چیزی که به دست آوردیم، قهرمانی کسب کنیم. در دوران کلوپ هشت جام بردیم اما میتوانستیم
دو لیگ قهرمانان دیگر داشته باشیم، قهرمانیهایی را با یک امتیاز اختلاف از دست
دادیم. همیشه این حس را داشتیم که میتوانیم هر سال یک جام ببریم و به نظر میرسد
که این روند میتواند در چند سال آینده هم ادامه داشته باشد، اگر بازیکنان، انگیزه
و انرژیشان را حفظ کنند. از تماشای این تیم لذت میبرم، امیدوارم که بتوانند به پیروزی
ادامه دهند- ما میخواهیم بهترین تیم انگلیس و بهترین تیم دنیا باشیم. این همان
چیزی است که لیورپول برایش به میدان میرود.» اگر این تیم بتواند بار دیگر خودش را
به عنوان بهترین تیم انگلیس تثبیت کند، هیچکس خوشحالتر از یان گراهام، هوادار
قدیمی و نابغه تحلیل داده که نقشی کلیدی در جذب این بازیکنان داشت، نخواهد بود. رییس سابق بخش تحقیقات لیورپول که
حالا شرکت خودش به نام لودوناتیکس را تاسیس کرده و به باشگاههایی در انگلیس،
اروپا و حتی آمریکای لاتین درباره جذب بازیکن و تحلیل داده مشاوره میدهد، میگوید:«وقتی
پای باشگاه خودت در میان باشد، معنای متفاوتی پیدا میکند. ما اولین تیم بزرگ با
بودجه بالا بودیم که واقعاً دادهها را پذیرفتیم و سعی کردیم کارها را متفاوت
انجام دهیم. اینکه به جذب بعضی از بازیکنانی که تا ۵۰ سال دیگر هم نامشان
در لیورپول باقی خواهد ماند کمک کردهام، حس رضایت زیادی به من میدهد.»
آمار دیگری هم هست که هواداران لیورپول به آن چشم دارند- در نهایت
رسیدن به رکورد ۲۰ قهرمانی منچستریونایتد در لیگ، ۱۴ سال پس از آن که سرالکس فرگوسن و تیمش لیورپول را از صدر دور کردند. مت لادسون میگوید:«وقتی بچه بودم
و در دهه ۱۹۹۰ بزرگ میشدم، منچستریونایتد فرسنگها از ۱۸ قهرمانی لیورپول
عقب بود. ما میخواهیم دوباره از آنها جلو بزنیم- اگر هر دو ۲۰ قهرمانی داشته
باشیم و جامهای اروپایی را هم در نظر بگیریم، هیچ تردیدی باقی نمیماند که چه
تیمی موفقترین باشگاه در انگلیس است.» هواداران لیورپول که پنج سال پیش از این
فرصت محروم شدند، حالا رویای جشن گرفتن قهرمانی لیگ را برای اولین بار پس از سال ۱۹۹۰ دارند- در آنفیلد، همراه با بازیکنان و مربی. بازی خانگی مقابل
کریستال پالاس در ۲۵ می- ۲۰ سال پس از استانبول، میلان و تمام اتفاقات- اگر همهچیز طبق
برنامه پیش برود. یورگن کلوپ هرگز لحظهای که شایستهاش بود را در مقابل جایگاه
کوپ تجربه نکرد اما شاید اشلوت در اولین فصل حضورش در باشگاه این فرصت را به دست
آورد. هواداران لیورپول پس از کنارهگیری بیل شنکلی در سال ۱۹۷۴ از این ترسیدند که دوران این باشگاه به سر رسیده باشد اما آن
جدایی فقط پایان یک آغاز بود. لیورپول در طول ۹ سال پس از آن و
تحت هدایت باب پیزلی شش قهرمانی در لیگ برتر به دست آورد و سه جام اول اروپایی این
باشگاه هم پس از آن فتح شد. کلوپ که شخصیتی انقلابی مانند شنکلی بود، پایههای نسل
جدید را بنا گذاشت. اشلوت که مانند پیزلی زیرک است، فرصتی برای درو کردن ثمرهها
دارد.