آسیانیوز ایران؛ سرویس علم و تکنولوژی:
خطاهای تصمیمگیری
تصمیمگیری یکی از مهمترین فرآیندهای ذهنی است که انسانها در زندگی روزمره خود با آن مواجه میشوند. با این حال، این فرآیند اغلب تحت تأثیر خطاهای شناختی قرار میگیرد که میتواند منجر به انتخابهای نادرست و نتایج نامطلوب شود. در این مقاله نسبتا مفصل، به بررسی برخی از رایجترین خطاهای تصمیمگیری میپردازیم و راهکارهایی برای کاهش تأثیرات منفی آنها ارائه میدهیم. هر نوع تصمیمی چه بزرگ و چه کوچک، طی یک فرایند اتخاذ می شود . گرچه برخی از تصمیمات روزمره توسط ذهن ناخودآگاه ما و خیلی سریع صورت می گیرد، اما برخی از تصمیمات مهم تر در زندگی، وقت بیشتری را می طلبد. با آگاهی و تمرکز بر هر یک از مراحل در فرایند تصمیم گیری می توانیم کیفیت تصمیم هایمان را افزایش دهیم. طی فرآیند تصمیم گیری، ممکن است دچار خطاهایی شویم که مانع از اتخاذ تصمیمات درست شوند. در این مقاله به خطاهای رایج در تصمیم گیری، فرآیند کلی و روش های بهبود تصمیم گیری می پردازیم.
فرآیند کلی تصمیم گیری
گرچه تصممیم گیری در حوزه های مختلف به دانش خاص در آن زمینه نیاز دارد، اما فرآیند آن در همه زمینه ها یکیست و از این رو، تصمیم گیری به عنوان یک مهارت اساسی در توسعه فردی قلمداد می شود.
- در وهله اول باید مسئله را به خوبی درک کنید. اگر مسئله به خوبی درک نشده باشد، همه پاسخ های احتمالی نادرست خواهد بود.
- مرحله دوم، مرحلهیافتن راه حل های ممکن برای حل مسئله مذکور است.
- و در مرحله سوم باید یک معیار برای سنجش و ارزیابی راه حل های ممکن انتخاب کنید. به عنوان مثال می توانیم هزینه یا سود را معیار ارزیابی شقوق ممکن قرار دهیم؛ یعنی راه حل هایی را که هزینه کمتر یا سودی بیشتر دارند، مورد تائید قرار دهیم .
- در مرحله چهارمباید نتایج حاصل از هر یک از راه حل های ممکن را تعیین کنید. نتایج مثبت و منفی راه حل ها در این مرحله مشخص می شوند.
- سرانجام، مرحله آخر مرحلهارزیابی و انتخاب راه حل ها از طریق بررسی نتایج حاصل از آن ها است.
مهم ترین و رایج ترین خطاهای تصمیم گیری
برخی از مهم ترین خطاهای تصمیم گیری عبارتند از:
برخورد گزینشی با اطلاعات و خطای تایید خود
یکی از کارکردهای مهم مغز این است که می تواند پیام هایی را که برای ما جذاب یا مفید نیستند را فیلتر کند و انرژی خود را برای پردازش پیام های مفیدتر ذخیره نماید. همین مسئله می تواند به یک خطا در تصمیم گیری تبدیل شود. زیرا مغز ما اطلاعات را به صورت گزینشی دریافت و تحلیل می کند. عملا ما به صورت ناخودآگاه و ناخواسته، هر گزینه ای را که با باورهای ما یا این مسئله از این جهت نگرش های ما یا انتخاب های قبلی ما در تضاد باشند ، کنار می گذاریم . این مسئله از این جهت می تواند یک خطا محسوب شود که انسان ها همیشه دروغ های آرامش بخش را به واقعیت های تلخ ترجیح می دهند.
ترس از دست دادن و دام حفظ وضعیت موجود
به دست آوردن هر چیزی که ما آن را خوب می دانیم، لذت بخش است. اما رنج از دست دادن آن، بیشتر است. به همین دلیل انسان ها همیشه نگران از دست دادن هستند. اکثر انسان ها تصور می کنند با اتخاذ یک تصمیم جدید وضعیت موجود را از دست خواهند داد و این نگرانی مانع از اتخاذ تصمیم های جدید و خلاقانه می شود.
تمرکز بر آخرین اطلاعات
اکثر ما در شرایط تصمیم گیری، آخرین اطلاعاتی را که درباره موضوع دریافت کرده ایم، ملاک قرار داده و تمایل چندانی به تغییر دیدگاه و یا به دست آوردن اطلاعات جدید نداریم . در چنین حالتی بهتر است منابع اطلاعات را گسترده تر و به هر یک از منابع امتیاز جداگانه ای اختصاص دهیم تا تصمیم نهایی برآیند کلیه امتیازها باشد.
تفکر کلیشه ای یا استریوتایپ
ما انسان ها برای برای تحلیل و قضاوت سریع تر در مورد دیگران، روشی بسیار کاربردی و احمقانه آموخته ایم: طبقه بندی! ما انسان ها به صورت ذاتی از ابهام فرار می کنیم و طبقه بندی یکی از بهترین شیوه هایی است که مغز انسان برای کاستن از ابهام دنیای اطراف خود فرا گرفته است.
به این مثال توجه کنید: فرض کنیم من به شما بگویم: من مرد هستم. مسلمان هستم. در دهه پنجم زندگی خود به سر می برم. مدیرعامل و مالک یک شرکت هستم. متأهل هستم. دو فرزند دارم. در یک شهر بزرگ زندگی می کنم. چه اطّلاعاتی به شما داده ام؟
ذهن ما انسان ها بلافاصله – حتی بدون این که بفهمیم – نقاط کور خود را پر می کند. این که چه قضاوتی داریم، به عوامل متعدد، از جمله تجربیات قبلی زندگی ما بازمی گردد. به عبارت دیگر:
- مسلمان بودن هم، معنا و تبعات خود را دارد.
- مدیرعامل بخش خصوصی بودن هم می تواند حدسیات و نتیجه گیری هایی را به همراه داشته باشد.
- متأهل بودن هم همین طور.
این پدیده ای است که در میان خطاهای ادراکی ، استریوتایپ نامیده می شود. استریوتایپ، یعنی پیش داوری در مورد افراد بر اساس گروه یا جامعه ای که به آن تعلق دارند .
خطای شماره 1: خطای شهودی
خطای شهودی یکی از رایجترین خطاهای تصمیمگیری است که در آن افراد تحت تأثیر تصورات و باورهای غلط قرار میگیرند و به اطلاعات ناکافی و نادرست اعتماد میکنند. این خطا میتواند ناشی از تحلیل نادرست اطلاعات، تأثیرات روانی، تجربیات گذشته یا فرضیات نادرست باشد.
ریشههای فلسفی و علمی خطای شهودی
فلاسفه بزرگی مانند دکارت، هیوم و کانت به محدودیتهای شناختی انسان و تأثیرات عواطف بر قضاوتها اشاره کردهاند. دکارت بر اهمیت شک و تردید در شناخت تأکید داشت، در حالی که هیوم بر نقش تجربه در شکلگیری باورها تمرکز کرد. کانت نیز به تعامل بین دادههای حسی و ساختارهای ذهنی اشاره کرد و نشان داد که چگونه این تعامل میتواند منجر به خطاهای شناختی شود.
راهکارهای کاهش تأثیرات خطای شهودی
1. جمعآوری اطلاعات از منابع متعدد: استفاده از منابع مختلف اطلاعاتی میتواند به کاهش خطای شهودی کمک کند.
2. تکیه بر دادهها و آمار: تصمیمگیری بر اساس دادههای عینی به جای قضاوتهای احساسی.
3. لیست کردن مزایا و معایب هر گزینه : این روش به شما کمک میکند تا دیدگاه جامعتری نسبت به گزینههای موجود داشته باشید.
4. بررسی سناریوهای مختلف: پیشبینی تأثیرات هر تصمیم و بررسی نتایج احتمالی.
5. گفتگو با دیگران: شنیدن نظرات مختلف میتواند به شما کمک کند تا دیدگاههای جدیدی کسب کنید.
6. مشاوره با کارشناسان: در امور پیچیده، مشاوره با متخصصان میتواند به کاهش خطاهای تصمیمگیری کمک کند.
7. ارزیابی مداوم فرضیات و شواهد: بررسی مداوم فرضیات و شواهد میتواند به شما کمک کند تا از خطاهای شناختی دور بمانید.
8. گوش دادن به دیدگاههای مخالف: این کار به شما کمک میکند تا از تعصبات خود آگاه شوید.
9. توجه به احساسات: پرهیز از تصمیمات احساسی و تلاش برای تصمیمگیری بر اساس منطق.
10. گذاشتن زمان برای آرامش: در مواقع استرسزا، بهتر است زمان بگذارید تا آرامش خود را بازیابید و سپس تصمیم بگیرید.
11. آزمایش تصمیمات: بررسی نتایج تصمیمات و یادگیری از تجربیات گذشته.
12. دریافت بازخورد از دیگران: بازخورد دیگران میتواند به شما کمک کند تا تصمیمات خود را بهبود بخشید.
خطای شماره 2: اثر هاله - تعمیم دهی نامطلوب
اثر هاله یک سوگیری شناختی است که در آن یک ویژگی مثبت یا منفی از یک فرد، محصول یا شرکت، باعث میشود سایر ویژگیها نیز به شکل مشابه ارزیابی شوند. به عنوان مثال، اگر فردی جذاب باشد، ممکن است بهطور ناخودآگاه تصور کنیم که او باهوش و موفق نیز هست.
علل و تأثیرات اثر هاله
اثر هاله ناشی از تمایل مغز به استفاده از میانبرها برای پردازش اطلاعات است. این سوگیری میتواند به تبعیض و ارزیابی نادرست عملکرد افراد منجر شود.
دیدگاههای فلسفی و روانشناسی
فیلسوفانی مانند ارسطو و دکارت بر اهمیت منطق و شکگرایی تأکید دارند و به ما یادآوری میکنند که نباید بر اساس یک ویژگی خاص قضاوت کنیم. روانشناسان نیز نشان دادهاند که چگونه ویژگیهای خاص میتوانند بر ارزیابی کلی تأثیر بگذارند.
تکنیکهای کنترل اثر هاله
1. شناخت اثر هاله : آگاهی از وجود این سوگیری اولین قدم برای کنترل آن است.
2. توجه به قضاوتهای خود : بررسی اینکه آیا قضاوتهای شما تحت تأثیر اثر هاله قرار گرفتهاند.
3. بررسی همه جوانب : ارزیابی همه ویژگیهای یک فرد یا محصول به جای تمرکز بر یک ویژگی خاص.
4. جمعآوری اطلاعات از منابع مختلف : استفاده از منابع مختلف اطلاعاتی به کاهش اثر هاله کمک میکند.
5. جلوگیری از تأثیر احساسات : پرهیز از تصمیمات احساسی و تلاش برای تصمیمگیری بر اساس منطق.
6. در نظر گرفتن دیدگاههای مختلف : شنیدن نظرات دیگران میتواند به شما کمک کند تا از تعصبات خود دور بمانید.
7. ارزیابی رفتارهای خاص : به جای قضاوت کلی، رفتارهای خاص فرد را ارزیابی کنید.
8. پرهیز از تعمیمدهی : اجتناب از تعمیم یک ویژگی به تمام ویژگیهای دیگر.
9. فهرست کردن مزایا و معایب : این روش به شما کمک میکند تا دیدگاه جامعتری نسبت به گزینههای موجود داشته باشید.
10. تعیین معیارهای تصمیمگیری : تعیین معیارهای عینی برای ارزیابی گزینهها.
11. شرکت در دورههای آموزشی : آموزش در زمینه تفکر انتقادی میتواند به شما کمک کند تا سوگیریهای شناختی را شناسایی و کنترل کنید.
12. تقویت مهارتهای شناختی : تمرین و یادگیری مداوم میتواند به شما کمک کند تا از خطاهای شناختی دور بمانید.
خطای شماره 3: میانبرهای ذهنی - اتوپایلوت ذهنی
میانبرهای ذهنی یا هیوریستیکها، راهکارهای سریع و سادهای هستند که افراد برای تصمیمگیری در شرایط پیچیده و با اطلاعات ناکافی استفاده میکنند. این میانبرها بهعنوان اتوپایلوت ذهنی عمل کرده و به ما کمک میکنند تا بدون صرف انرژی زیاد، تصمیم بگیریم. اما این فرآیند گاهی منجر به انتخابهای نادرست میشود.
دلایل خطاهای ناشی از میانبرهای ذهنی
میانبرها برای سادهسازی مسائل طراحی شدهاند، اما ممکن است اطلاعات مهم را نادیده بگیرند. آنها اغلب بر اساس تجربیات گذشته ساخته میشوند و اگر این تجربیات نادرست باشند، میتوانند منجر به قضاوتهای نادرست شوند.
راهکارهای کاهش تأثیرات نامطلوب میانبرهای ذهنی
1. آگاهی از انواع میانبرها : شناخت انواع میانبرها و نحوه عملکرد آنها.
2. توجه به نشانههای استفاده از میانبرها : بررسی اینکه آیا تصمیمگیری شما تحت تأثیر میانبرها قرار گرفته است.
3. جمعآوری اطلاعات از منابع مختلف : استفاده از منابع مختلف اطلاعاتی به کاهش خطاهای ناشی از میانبرها کمک میکند.
4. بررسی همه جوانب مسئله : ارزیابی همه جوانب مسئله به جای تکیه بر یک جنبه خاص.
5. ارزیابی اعتمادپذیری اطلاعات : بررسی اینکه آیا اطلاعاتی که بر اساس آن تصمیم میگیرید قابل اعتماد هستند.
6. بررسی استدلالها و منبع اطلاعات : بررسی اینکه آیا استدلالهای شما بر اساس اطلاعات معتبر است.
7. بهبود مهارتهای تفکر انتقادی : تمرین و یادگیری مداوم میتواند به شما کمک کند تا از خطاهای شناختی دور بمانید.
8. چالش با باورهای خود : بررسی و چالش با باورهای خود میتواند به شما کمک کند تا از تعصبات خود دور بمانید.
9. بحث و گفتگو با دیگران : شنیدن نظرات دیگران میتواند به شما کمک کند تا دیدگاههای جدیدی کسب کنید.
10. اختصاص زمان کافی برای تفکر : گذاشتن زمان کافی برای تفکر و بررسی تصمیمات.
11. مدیریت احساسات : پرهیز از تصمیمات احساسی و تلاش برای تصمیمگیری بر اساس منطق.
12. مشاوره با متخصصان : در امور پیچیده، مشاوره با متخصصان میتواند به کاهش خطاهای تصمیمگیری کمک کند.
13. استفاده از فلوچارت : استفاده از فلوچارت برای تجزیه و تحلیل مسائل و تصمیمگیری.
14. تصمیمگیری گروهی : استفاده از دیدگاههای مختلف در تصمیمگیری گروهی.
15. استفاده از ماتریس تصمیمگیری : استفاده از ماتریس تصمیمگیری برای مقایسه گزینهها.
خطای شماره 4: سوگیری واپسنگری - توهم پیشبینی
سوگیری واپسنگری یا اثر پسنگری، تمایل افراد به ارزیابی بیشتر احتمال وقوع یک رویداد بعد از وقوع آن است. این پدیده به این معناست که افراد معمولاً پس از وقوع یک رویداد، آن را قابل پیشبینیتر از آنچه که در زمان وقوع تصور میکردند، میبینند.
ریشههای سوگیری واپسنگری
این سوگیری ناشی از تمایل توجه به اطلاعات جدید پس از وقوع رویداد است که به افراد احساس کنترل بیشتری میدهد. افراد به دنبال توجیه رویدادها هستند و تمایل دارند تا اطلاعات سازگار با نتیجه را تقویت کنند.
راهکارهای جلوگیری از سوگیری واپسنگری
1. ثبت رویدادها و تصمیمات : ثبت رویدادها و تصمیمات در دفترچه میتواند به شما کمک کند تا از سوگیری واپسنگری دور بمانید.
2. توجه به جزئیات و تاریخها : توجه به جزئیات و تاریخها میتواند به شما کمک کند تا از خطاهای شناختی دور بمانید.
3. درک اینکه آینده نامشخص است : پذیرش اینکه آینده نامشخص است و پیشبینیها همیشه دقیق نیستند.
4. بررسی سناریوهای مختلف : بررسی سناریوهای مختلف و پیشبینی تأثیرات هر تصمیم.
5. جمعآوری اطلاعات کافی : جمعآوری اطلاعات کافی قبل از قضاوت.
6. استفاده از منابع متنوع : استفاده از منابع متنوع و پذیرش اطلاعات مغایر با باورها.
7. مطرح کردن سوالات : پرسش سوالات و درخواست نظرات دیگران.
8. استفاده از ابزارهای تصمیمگیری : استفاده از ابزارهای تصمیمگیری مانند ماتریس تصمیمگیری.
9. جلوگیری از نادیده گرفتن اطلاعات پیچیده : بررسی همه جوانب مسئله و جلوگیری از نادیده گرفتن اطلاعات پیچیده.
خطای شماره 5: خطای حافظه - یادآوری گزینشی
خطای حافظه به نادرستی یا تحریف در یادآوری اطلاعات اشاره دارد. این خطا میتواند شامل فراموشی جزئیات، تحریف اطلاعات یا ساختن خاطرات جعلی باشد و معمولاً تحت تأثیر احساسات، تجربیات گذشته و زمینههای اجتماعی قرار میگیرد.
دلایل وقوع خطای حافظه
مغز بهطور طبیعی برای بازیابی سریع اطلاعات طراحی شده است، اما این فرآیند میتواند تحت تأثیر اطلاعات جدید یا فشار اجتماعی قرار گیرد. افراد معمولاً اطلاعاتی را به یاد میآورند که با باورها و احساساتشان سازگار است و ممکن است جزئیات نادرست را بهجای واقعیت به خاطر بسپارند.
راههای کنترل و کاهش خطای حافظه
1. شناخت انواع خطای حافظه : آگاهی از انواع خطای حافظه و نحوه عملکرد آنها.
2. مرور منظم اطلاعات : مرور منظم اطلاعات برای جلوگیری از فراموشی.
3. استفاده از تکنیکهای تصویرسازی : استفاده از تکنیکهای تصویرسازی و داستانسرایی برای بهبود یادآوری.
4. توجه دقیق به اطلاعات جدید : توجه دقیق به اطلاعات جدید و جلوگیری از سوءتفاهم.
5. پرسش سوالات واضح : پرسش سوالات واضح برای جلوگیری از سوءتفاهم.
6. کار در محیط آرام : کار در محیط آرام و بدون حواسپرتی.
7. خواب کافی و استراحت مناسب : خواب کافی و استراحت مناسب برای بهبود عملکرد مغز.
8. مدیریت تأثیرات عاطفی : مدیریت تأثیرات عاطفی بر حافظه.
9. استفاده از تکنیکهای دقیق یادآوری : استفاده از تکنیکهای دقیق یادآوری در مواقع خاص.
خطای شماره 6: میانبر عاطفی - بازیابی سریع و گزینشی اطلاعات
خطای میانبر عاطفی یکی از رایجترین خطاهای تصمیمگیری است که زمانی رخ میدهد که افراد به جای تحلیل منطقی، تحت تأثیر احساسات و عواطف خود تصمیم میگیرند. مغز انسان برای صرفهجویی در انرژی و سرعت بخشیدن به تصمیمگیری، از میانبرهای ذهنی مانند احساسات استفاده میکند.
راههای کاهش تأثیر خطای میانبر عاطفی
1. افزایش آگاهی از تأثیر احساسات : آگاهی از تأثیر احساسات بر تصمیمگیری.
2. مکث و تأمل قبل از تصمیمگیری : گذاشتن زمان کافی برای تفکر و بررسی تصمیمات.
3. استفاده از تحلیل منطقی و دادهمحور : تصمیمگیری بر اساس دادههای عینی به جای قضاوتهای احساسی.
4. جمعآوری اطلاعات و بررسی جوانب مختلف : جمعآوری اطلاعات کافی و بررسی همه جوانب تصمیم.
5. مشورت با دیگران : شنیدن نظرات دیگران و دریافت دیدگاههای متفاوت.
6. تمرین ذهنآگاهی : تمرین ذهنآگاهی برای کنترل احساسات.
7. ایجاد چارچوبهای ساختاریافته : ایجاد چارچوبهای ساختاریافته مانند لیست معیارها.
8. بررسی تصمیمات گذشته : بررسی تصمیمات گذشته برای شناسایی الگوهای احساسی.
خطای شماره 07: توهمات شناختی - اشتباهات سیستماتیک
توهمات شناختی به اشتباهات سیستماتیک در پردازش اطلاعات و اتخاذ تصمیمات اشاره دارد. این خطاها معمولاً ناشی از روندهای ذهنی خودکار، پیشداوریها و فیلترهای شناختی هستند که منجر به قضاوتهای نادرست میشوند.
تکنیکهای کاهش تأثیرات توهمات شناختی
1. جمعآوری شواهد و اطلاعات کافی : جمعآوری شواهد و اطلاعات کافی قبل از تصمیمگیری.
2. چالش با فرضیات و قضاوتهای خود : بررسی و چالش با فرضیات و قضاوتهای خود.
3. گوش دادن به نظرات دیگران : شنیدن نظرات دیگران و دریافت دیدگاههای متفاوت.
4. اختصاص زمان برای تأمل و بررسی : گذاشتن زمان کافی برای تفکر و بررسی تصمیمات.
5. مشورت با مشاوران : مشاوره با متخصصان در امور پیچیده.
6. ارزیابی نتایج تصمیمات : بررسی نتایج تصمیمات و یادگیری از تجربیات گذشته.
7. تهیه فهرست مزایا و معایب : تهیه فهرست مزایا و معایب هر گزینه.
8. بررسی سناریوهای مختلف : بررسی سناریوهای مختلف و پیشبینی تأثیرات هر تصمیم.
9. تعیین معیارهای عینی : تعیین معیارهای عینی برای ارزیابی گزینهها.
10. یادگیری بیشتر درباره روانشناسی تصمیمگیری : آموزش در زمینه روانشناسی تصمیمگیری.
11. توجه به تأثیر احساسات : توجه به تأثیر احساسات بر قضاوتها.
12. اشتراکگذاری ایدهها در گروه : اشتراکگذاری ایدهها در گروه و دریافت بازخورد.
13. تعیین اهداف مشخص : تعیین اهداف مشخص برای هدایت تصمیمات.
14. استفاده از تمرینات و بازیهای شناختی : استفاده از تمرینات و بازیهای شناختی برای بهبود مهارتهای تصمیمگیری.
خطای شماره 8: ضعف مهارت - نبود دانش مناسب
ضعف مهارت در تصمیمگیری به وضعیتی اشاره دارد که فرد به دلیل کمبود اطلاعات، تجربه یا مهارتهای لازم، قادر به اتخاذ تصمیمات بهینه نیست. این خطا میتواند به شکلهای مختلفی از جمله عدم آگاهی از اطلاعات ضروری، عدم توانایی در تحلیل اطلاعات، پیشفرضهای نادرست، عدم توانایی در ارزیابی گزینهها و حتی ترس از عدم موفقیت ظاهر شود.
راههای کنترل ضعف مهارت
1. شرکت در دورههای آموزشی : شرکت در دورههای آموزشی مرتبط با تصمیمگیری.
2. شناسایی نقاط قوت و ضعف : شناسایی نقاط قوت و ضعف و یادگیری از تجربیات.
3. مشاوره با افراد متخصص : مشاوره با افراد متخصص در امور پیچیده.
4. تهیه فهرست مزایا و معایب : تهیه فهرست مزایا و معایب هر گزینه.
5. تفکر انتقادی و تحلیل اطلاعات : تفکر انتقادی و تحلیل اطلاعات.
6. استفاده از معیارهای قابل اندازهگیری : استفاده از معیارهای قابل اندازهگیری برای ارزیابی گزینهها.
7. جمعآوری اطلاعات از منابع معتبر : جمعآوری اطلاعات از منابع معتبر.
8. یادگیری تکنیکهای بهبود تمرکز : یادگیری تکنیکهای بهبود تمرکز.
9. انجام تمرینات شناختی : انجام تمرینات شناختی برای تقویت مهارتهای تفکر.
10. تعیین اهداف کوتاهمدت : تعیین اهداف کوتاهمدت برای ارزیابی پیشرفت.
خطای شماره 9: ضعف کنترل توجه - با یک دست نمیتوان چند هندوانه را برداشت
ضعف کنترل توجه به ناتوانی در تخصیص مناسب توجه به فعالیتهای مهم در زمان وقوع چندین رویداد همزمان اشاره دارد. این نوع خطا زمانی رخ میدهد که فرد یا سیستم قادر به مدیریت منابع توجه خود نیست و منجر به از دست دادن اطلاعات حیاتی میشود.
تکنیکهای کاهش خطای ضعف کنترل توجه
1. خودداری از انجام چند کار بهطور همزمان : تمرکز بر یک وظیفه در هر بار و اتمام آن.
2. تعیین زمان مشخص برای هر کار : تعیین زمان مشخص برای هر کار و مدیریت زمان.
3. استفاده از تکنیک پومودورو : استفاده از تکنیک پومودورو برای مدیریت زمان.
4. ایجاد فضایی آرام : ایجاد فضایی آرام و بدون مزاحمت.
5. اجتناب از عوامل حواسپرتی : اجتناب از عوامل حواسپرتی.
6. خواب کافی و استراحت منظم : خواب کافی و استراحت منظم.
7. تغذیه مناسب : تغذیه مناسب برای بهبود عملکرد مغز.
8. استفاده از نرمافزارهای مدیریت زمان : استفاده از نرمافزارهای مدیریت زمان.
9. خاموش کردن اعلانها : خاموش کردن اعلانها برای جلوگیری از حواسپرتی.
10. تقسیم کارهای بزرگ به بخشهای کوچکتر : تقسیم کارهای بزرگ به بخشهای کوچکتر.
11. شناسایی و کاهش عوامل حواسپرتی : شناسایی و کاهش عوامل حواسپرتی.
12. تعریف اهداف واضح و قابل اندازهگیری : تعریف اهداف واضح و قابل اندازهگیری.
خطای شماره 10: نابینایی محیطی - کوری انتخابی
کوری انتخابی به عدم توجه به رویدادهای موازی که میتوانند بر تصمیمگیری تأثیر بگذارند، اشاره دارد. هنگامی که فرد بر یک محرک خاص تمرکز میکند، سایر اطلاعات مهم محیطی نادیده گرفته میشوند.
تکنیکهای کنترل کوری انتخابی
1. شناخت و درک شرایط بروز این خطا : آگاهی از شرایط بروز کوری انتخابی.
2. تقویت مهارتهای توجه و تمرکز : تقویت مهارتهای توجه و تمرکز از طریق تمرینات و کارگاهها.
3. ایجاد محیط کار یا مطالعه آرام : ایجاد محیط کار یا مطالعه آرام و بدون مزاحمت.
4. انتخاب مکانهای مناسب برای فعالیتها : انتخاب مکانهای مناسب برای فعالیتها.
5. استفاده از تکنیکهای مدیتیشن و تنفس : استفاده از تکنیکهای مدیتیشن و تنفس.
6. استفاده از نرمافزارهای تعقیب توجه : استفاده از نرمافزارهای تعقیب توجه.
7. بررسی همه جوانب و گزینهها : بررسی همه جوانب و گزینهها هنگام تصمیمگیری.
8. نوشتن فهرست از عوامل مهم : نوشتن فهرست از عوامل مهم مرتبط با تصمیمات.
9. برنامهریزی برای وقفههای کوتاه : برنامهریزی برای وقفههای کوتاه در فعالیتهای طولانی.
10. بررسی نتایج تصمیمات : بررسی نتایج تصمیمات و شناسایی اطلاعات نادیدهگرفته شده.
11. دریافت بازخورد از دیگران : دریافت بازخورد از دیگران درباره تصمیمات خود.
خطای شماره 11: ضعف خودکنترلی - مقاومت در برابر تغییر
ضعف خودکنترلی، یا خطای وضعیت موجود، به تمایل افراد برای حفظ شرایط فعلی و نادیدهگرفتن گزینههای جدید اشاره دارد. این تمایل معمولاً ناشی از احساس راحتی با وضعیت کنونی و ترس از ناشناختهها است.
روشهای کاهش تأثیرات نامطلوب
1. آموزش : شناخت خطای وضعیت موجود و تأثیرات آن.
2. تحلیل تجربیات گذشته : شناسایی موارد تحت تأثیر این خطا.
3. فهرست گزینهها : نوشتن و ارزیابی مزایا و معایب.
4. تفکر در مورد آینده : تأمل در نتایج بلندمدت تغییرات.
5. محیط حمایتی : ایجاد محیطی که پذیرش تغییر را تشویق کند.
6. کاهش حواسپرتی : حذف عوامل مزاحم.
7. تکنیک "اگر ... سپس" : برنامهریزی برای اقدام.
8. مشاوره : مشارکت و دریافت نظرات.
9. تغییرات کوچک : آزمایش تغییرات تدریجی.
10. بازخورد : دریافت بازخورد از دیگران.
11. تنظیم احساسات : تمرینات تنفسی و مدیتیشن.
12. چالش با افکار منفی : شناسایی و چالش با افکار منفی.
خطای شماره 12: فرسایش ایگو - وقتی اراده تحلیل میرود
فرسایش ایگو به کاهش توانایی فرد در کنترل تکانهها و اتخاذ تصمیمات منطقی اشاره دارد. این پدیده به ویژه زمانی رخ میدهد که فرد نیاز به خودکنترلی مداوم دارد.
راهکارهای مقابله با فرسایش ایگو
1. برنامهریزی برای استراحتهای کوتاه : برنامهریزی برای استراحتهای کوتاه.
2. تمرینات مدیتیشن و تنفس عمیق : تمرینات مدیتیشن و تنفس عمیق.
3. سادهسازی زندگی روزمره : سادهسازی زندگی روزمره.
4. ایجاد روتینهای مشخص : ایجاد روتینهای مشخص.
5. مصرف غذاهای سالم و مغذی : مصرف غذاهای سالم و مغذی.
6. نوشیدن آب کافی : نوشیدن آب کافی.
7. ایجاد ارتباطات خوب با دیگران : ایجاد ارتباطات خوب با دیگران.
8. همکاری در پروژهها : همکاری در پروژهها.
9. تعیین اهداف کوچک و قابل دستیابی : تعیین اهداف کوچک و قابل دستیابی.
10. ارزیابی منظم پیشرفت : ارزیابی منظم پیشرفت.
11. ورزش منظم : ورزش منظم.
12. شناسایی علائم فرسایش ایگو : شناسایی علائم فرسایش ایگو.
13. تأخیر در تصمیمگیریهای مهم : تأخیر در تصمیمگیریهای مهم تا زمان مناسب.
14. تمرکز بر کارهای مهم و حذف کارهای کماهمیت : تمرکز بر کارهای مهم و حذف کارهای کماهمیت.
15. تغییر محیط برای کاهش وسوسهها : تغییر محیط برای کاهش وسوسهها.
16. یادگیری از شکستها : یادگیری از شکستها.
خطای شماره 13: ضعف بار شناختی - بارگذاری بیش از حد بر حافظه موقت
ضعف بار شناختی به میزان تلاش ذهنی ای اشاره دارد که برای پردازش اطلاعات در حافظه کاری انسان صرف میشود. وقتی بار شناختی بیش از حد باشد، میتواند منجر به خطاهای تصمیمگیری شود.
تکنیکهای کاهش و کنترل خطای بار شناختی
1. تقسیم وظایف به بخشهای کوچکتر : تقسیم وظایف به بخشهای کوچکتر.
2. اولویتبندی وظایف : اولویتبندی وظایف.
3. کاهش عوامل حواسپرتی : کاهش عوامل حواسپرتی.
4. استفاده از ابزارهای کمکی : استفاده از ابزارهای کمکی.
5. تمرکز بر یک task در هر زمان : تمرکز بر یک task در هر زمان.
6. استراحتهای کوتاه : استراحتهای کوتاه.
7. استفاده از تصاویر و نمودارها : استفاده از تصاویر و نمودارها.
8. تمرین تمرکز و ذهنآگاهی : تمرین تمرکز و ذهنآگاهی.
9. یادگیری تدریجی : یادگیری تدریجی.
10. کاهش بار اضافی : کاهش بار اضافی.
11. استفاده از قوانین و چارچوبها : استفاده از قوانین و چارچوبها.
12. آموزش و تمرین : آموزش و تمرین.
13. استفاده از فناوریهای هوشمند : استفاده از فناوریهای هوشمند.
14. بهبود سلامت جسمی و روانی : بهبود سلامت جسمی و روانی.
15. درخواست کمک : درخواست کمک.
خطای شماره 14: ضعف توان اراده - خستگی تصمیمگیری
ضعف توان اراده به حالتی اشاره دارد که فرد در مواجهه با چالشها، مشکلات یا انتخابهای پیچیده، ناتوان از استفاده مؤثر از قدرت اراده خود برای اتخاذ تصمیمات منطقی و بلندمدت میشود.
راهکارهای کاهش ضعف توان اراده در تصمیمگیری
1. برنامهریزی و اولویتبندی : برنامهریزی و اولویتبندی.
2. استراحت و خواب کافی : استراحت و خواب کافی.
3. تمرین اراده : تمرین اراده.
4. کاهش بار تصمیمگیری : کاهش بار تصمیمگیری.
5. مدیریت استرس و احساسات : مدیریت استرس و احساسات.
6. درک اهداف بلندمدت : درک اهداف بلندمدت.
7. استفاده از کمکهای خارجی : استفاده از کمکهای خارجی.
خطای شماره 15: قانون کمترین تلاش - صرفهجویی در انرژی
قانون کمترین تلاش یک مفهوم روانشناختی است که بیان میکند انسانها تمایل دارند در تصمیمگیریها و انجام کارها، راهحلهایی را انتخاب کنند که کمترین انرژی روانی و فیزیکی را نیاز دارد.
روشها و تکنیکهای کنترل این نوع تصمیمگیری
1. آشنایی با سوگیریهای شناختی : آشنایی با سوگیریهای شناختی.
2. ایجاد یک فرآیند ساختاریافته : ایجاد یک فرآیند ساختاریافته برای تصمیمگیری.
3. اختصاص زمان کافی برای تصمیمگیری : اختصاص زمان کافی برای تصمیمگیری.
4. مشورت با افراد متخصص : مشورت با افراد متخصص.
5. بررسی نقاط قوت، ضعف، فرصتها و تهدیدها : بررسی نقاط قوت، ضعف، فرصتها و تهدیدها.
6. استفاده از درخت تصمیم : استفاده از درخت تصمیم.
7. استفاده از ماتریس تصمیمگیری : استفاده از ماتریس تصمیمگیری.
8. تمرین ذهنآگاهی : تمرین ذهنآگاهی.
9. مرور تصمیمهای گذشته : مرور تصمیمهای گذشته.
10. استفاده از نرمافزارهای مدیریت پروژه : استفاده از نرمافزارهای مدیریت پروژه.
خطای شماره 16: خطای توالی استدلال - نتیجهگیری معکوس
خطای توالی استدلال یکی از رایجترین اشتباهات فکری است که میتواند به تصمیمگیریهای نادرست منجر شود. این خطا به نوعی اشتباه در فرآیند فکر و استدلال اشاره دارد که در آن اول نتیجهای به ذهن میرسد و سپس به دنبال شواهد یا استدلالها برای توجیه آن نتیجه خاص میگردید.
راهکارهای کنترل خطای توالی استدلال
1. شناخت اینکه ما ممکن است تحت تأثیر این نوع اشتباه قرار گیریم: شناخت اینکه ما ممکن است تحت تأثیر این نوع اشتباه قرار گیریم.
2. جمعآوری دادهها و شواهد: جمعآوری دادهها و شواهد قبل از نتیجهگیری.
3. تلاش برای تمام دادهها و شواهد: تلاش برای تمام دادهها و شواهد.
4. بحث با دیگران: بحث با دیگران و شنیدن دیدگاههای آنها.
5. بررسی شواهد ردکننده: بررسی شواهد ردکننده نظریه اولیه.
6. استفاده از ابزارهای تصمیمگیری: استفاده از ابزارهای تصمیمگیری.
7. کنترل احساسات: کنترل احساسات در تصمیمگیریهای منطقی
8. تمرین فکری و حل مسائل منطقی: تمرین فکری و حل مسائل منطقی.
خطای شماره 17: خطای عدم تعهد – توجه به نکرده ها
خطای عدم تعهد یکی از اشتباهات شناختی است که در تصمیمگیریها رخ میدهد و به این معنی است که افراد به طور غیرعمد یا خودکار به عملهایی که انجام ندادهاند (عدم تعهد) بیشتر از عملهایی که انجام دادهاند (تعهد) علاقه مند هستند. این خطای شناختی میتواند باعث شود که ما اقدام به انجام کارهایی که میتوانند وضعیت فعلی را بهبود بخشند، نکنیم، زیرا ترس از پیامدهای منفی این اقدامات را بیشتر از فواید آنها احساس میکنیم. در واقع، خطای عدم تعهد به این موضوع اشاره دارد که ما ممکن است ترجیح دهیم به وضعیت موجود ادامه دهیم، حتی اگر تغییر وضعیت به نفع ما باشد، زیرا احساس میکنیم که با عدم اقدام، مسئولیت پیامدهای ناخوشایند را بر عهده نداریم.
مثالهای خطای عدم تعهد در زندگی روزمره
1) درمان پزشکی: فرض کنید یک شخص دچار سرطان است و پزشک به او پیشنهاد میکند که جراحی را انجام دهد. اما این فرد به دلیل ترس از ریسکهای مرتبط با عمل جراحی (مانند مرگ در حین عمل)، تصمیم میگیرد که از عمل جراحی صرف نظر کند و به درمان دارویی ادامه دهد، حتی اگر احتمال شفای کامل با جراحی بالاتر باشد. شخص به دلیل ترس از پیامدهای منفی اقدام (جراحی)، تصمیم میگیرد که از انجام عمل خودداری کند، در حالی که این تصمیم ممکن است به وضعیت بدتری منجر شود.
2) تغییر شغل: یک کارمند ممکن است به دلیل ترس از ناموفقیت در شغل جدید، تصمیم بگیرد که در شغل فعلی خود باقی بماند، حتی اگر شغل فعلی او پر از استرس و نامطلوب باشد و شغل جدید فرصتهای بیشتری ارائه میدهد. این کارمند به دلیل ترس از نتایج ناخوشایند اقدام (پذیرفتن شغل جدید)، تصمیم میگیرد که به وضعیت فعلی خود ادامه دهد.
3) استثمار مالی: فرض کنید یک نفر داراییهایی را در حساب بانکی خود نگهداری میکند و توصیه میشود که این داراییها را در سهام سرمایهگذاری کند. اما این فرد به دلیل ترس از کاهش ارزش سهام، تصمیم میگیرد که این داراییها را در حساب بانکی خود نگهداری کند، حتی اگر بازدهی سهام بالاتر باشد. این شخص به دلیل ترس از ریسک اقدام (سرمایهگذاری در سهام)، تصمیم میگیرد که به وضعیت فعلی خود ادامه دهد.
چگونه میتوان خطای عدم تعهد را کنترل کرد؟
• اولین قدم برای کنترل خطای عدم تعهد، شناسایی آن است.
• قبل از اتخاذ هر تصمیم، تمام پیامدهای احتمالی اقدام و عدم اقدام را بررسی کنید.
• به جای تمرکز بر روی نتایج ناخوشایند احتمالی، تمرکز کنید بر احتمال وقوع هر یک از این نتایج.
• با مشاوره با دوستان، خانواده یا متخصصان، میتوانید نظرات مختلفی دریافت کنید که ممکن است به تصمیمگیری بهتری منجر شود.
• تمرین تصمیمگیری تحت شرایطی که شامل ریسک است، میتواند به شما کمک کند تا به تدریج با ترس از ریسک آشنایی بیشتری پیدا کنید.
• تمرکز بر اهداف بلندمدت میتواند کمک کند تا تصمیمگیریهایتان بیشتر بر اساس منافع بلندمدت باشد و نه فقط بر اساس ترس از پیامدهای کوتاه مدت.
خطای شماره 18: خطای کانون توجه – وسوسه تکرار
خطای تصمیمگیری کانون توجه یکی از اشتباهات شناختی است که در تصمیمگیریها رخ میدهد و به این معنی است که افراد در زمان تصمیمگیری، بیش از حد توجه خود را به یک عامل خاص (کانون) جلب میکنند و دیگر عوامل مهم را نادیده میگیرند. این خطا باعث میشود که ما تصمیمات خود را بر اساس یک عامل واحد بگیریم، در حالی که دیگر عوامل هم میتوانستند تأثیر بسزایی در تصمیمگیری داشته باشند. به عبارت دیگر، این خطا به این موضوع اشاره دارد که ذهن ما به طور غیرعمد به یک "مرکز" یا "کانون" خاص توجه میکند و سبب میشود که تصمیمات ما تحت تأثیر این کانون قرار گیرد، حتی اگر این کانون تنها یکی از بسیاری از عوامل مهم باشد.
مثالهای خطای تصمیمگیری کانون توجه در زندگی روزمره
1) خرید خانه: فرض کنید که یک شخص تصمیم میگیرد خانهای را خریداری کند و فقط به موقعیت جغرافیایی آن توجه میکند (مانند نزدیکی به محل کار). اما او از عوامل دیگر مثل حالت داخلی خانه، امکانات محله، یا قیمت دقیق خانه نادیده میگیرد. این شخص به دلیل توجه بیش از حد به موقعیت خانه، دیگر عوامل مهم را نادیده گرفته است.
2) انتخاب شغل: یک فرد ممکن است شغلی را انتخاب کند که فقط به دلیل حقوق بالای آن جذاب به نظر میآید، بدون توجه به شرایط کاری، استرس شغلی، یا فرصتهای تحصیلی و حرفهای که این شغل ارائه میدهد. حقوق بالا به عنوان کانون توجه انتخاب شده است، در حالی که عوامل دیگر نادیده گرفته شدهاند.
3) تصمیمگیری در خرید محصولات: فرض کنید که یک شخص تصمیم میگیرد تلفن همراهی را خریداری کند و فقط به برند آن توجه میکند بدون بررسی ویژگیهای فنی، قیمت، یا نظرات دیگران. برند به عنوان کانون توجه انتخاب شده است، در حالی که دیگر عوامل مهم نادیده گرفته شدهاند.
4) تصمیمگیری در روابط: یک فرد ممکن است تصمیم بگیرد که با شخصی رابطه برقرار کند که فقط به دلیل ظاهر فیزیکی آن شخص جذاب به نظر میآید، بدون توجه به شخصیت، ارزشها، یا توافقهای فرهنگی و اجتماعی. ظاهر فیزیکی به عنوان کانون توجه انتخاب شده است.
چگونه میتوان خطای تصمیمگیری کانون توجه را کنترل کرد؟
1) قبل از اتخاذ هر تصمیم، تمام عوامل مهم را بررسی کنید و تلاش کنید که توجه خود را به یک عامل واحد محدود نکنید.
2) استفاده از یک لیست بررسی که شامل تمام عوامل مهم در تصمیمگیری است، میتواند کمک کند تا از نادیده گرفتن عوامل مهم جلوگیری شود.
3) با مشاوره با دوستان، خانواده، یا متخصصان، میتوانید نظرات مختلفی دریافت کنید که ممکن است به شناسایی عواملی که شما نادیده گرفتهاید کمک کند.
4) تلاش کنید که اولویتهای خود را به طور واضح تعیین کنید و تصمیمات خود را بر اساس اولویتهای بلندمدت خود بگیرید، نه فقط بر اساس یک عامل کوتاهمدت.
5) قبل از اتخاذ تصمیم نهایی، تلاش کنید که تصمیمات خود را آزمایش کنید.
6) آگاهی از وجود خطای تصمیمگیری کانون توجه میتواند کمک کند تا در زمان تصمیمگیری به آن توجه کنید و تلاش کنید که تأثیر آن را کاهش دهید.
خطای شماره 19: خطای تداعی گری – خرافات
خطای تداعی گری در تصمیمگیری به این معناست که ذهن ما به طور خودکار بین رویدادها، اشیا یا ایدههایی که به هم مرتبط نیستند، ارتباط برقرار میکند و این ارتباطات نادرست میتوانند بر تصمیمات ما تأثیر بگذارند. این خطا زمانی رخ میدهد که ما الگوهایی را در رویدادها میبینیم که واقعاً وجود ندارند یا به اشتباه فکر میکنیم که یک رویداد باعث رویداد دیگر شده است، در حالی که این دو رویداد لزوماً ارتباط علّی ندارند.
مثالهایی از خطای تداعی گری در زندگی روزمره
1. خرافات: مثلاً فردی ممکن است باور کند که پوشیدن یک لباس خاص باعث میشود در امتحان موفق شود، زیرا یک بار این لباس را پوشیده و نمره خوبی گرفته است. در واقع، این دو رویداد (پوشیدن لباس و موفقیت در امتحان) ارتباط علّی ندارند، اما ذهن آنها را به هم مرتبط میکند.
2. بازاریابی و برندها: برخی افراد ممکن است فکر کنند که محصولات یک برند خاص همیشه کیفیت بالایی دارند، زیرا یک بار محصولی از آن برند خریداری کردهاند و راضی بودهاند. این در حالی است که ممکن است سایر محصولات آن برند لزوماً کیفیت مشابهی نداشته باشند.
3. تصمیمات مالی: فردی ممکن است فکر کند که خرید سهام یک شرکت خاص همیشه سودآور است، زیرا در گذشته یک بار سهام آن شرکت را خریده و سود خوبی به دست آورده است. این در حالی است که شرایط بازار ممکن است تغییر کرده باشد و این تصمیم لزوماً درست نباشد.
4. ورزش: برخی ورزشکاران ممکن است باور داشته باشند که انجام یک سری حرکات یا تشریفات خاص قبل از مسابقه باعث موفقیت آنها میشود، در حالی که این حرکات ممکن است هیچ تأثیری بر عملکرد آن ها نداشته باشند.
راههای کنترل و کاهش تأثیرات خطای تداعی گری
1) قبل از تصمیمگیری، به دقت بررسی کنید که آیا واقعاً ارتباط علّی بین دو رویداد وجود دارد یا خیر.
2) به جای تکیه بر یک یا دو نمونه، به دنبال شواهد بیشتری باشید.
3) فرضیههای خود را آزمایش کنید.
4) با مطالعه و یادگیری درباره خطاهای شناختی مانند خطای تداعی¬گری، میتوانید آگاهی خود را افزایش دهید و از تأثیرات منفی آن بر تصمیمات خود بکاهید.
5) گاهی اوقات مشورت با افراد دیگر میتواند به شما کمک کند تا از زاویه دیگری به موضوع نگاه کنید و ارتباطات نادرست را شناسایی کنید.
6) در تصمیمات مهم، سعی کنید از دادهها و آمار استفاده کنید تا ارتباطات واقعی را از تصورات نادرست جدا کنید.
خطای شماره 20: خطای پیش زمینه سازی – تلقین
خطای پیشزمینهسازی زمانی رخ میدهد که فرد تحت تأثیر یک محرک اولیه قرار میگیرد و این محرک به طور ناخودآگاه بر تصمیمات بعدی او تأثیر میگذارد. در این حالت، فرد بدون آگاهی به این موضوع که محرک اولیه وجود داشته است، در تصمیمات خود تحت تأثیر آن قرار میگیرد. محرک اولیه میتواند یک کلمه، عکس، صدا یا حتی محیط فیزیکی باشد که ذهن ما را به جهت خاصی هدایت کند و در نتیجه تصمیمات ما را به سمت یک جهت خاص متغیر کند.
مثالهای خطای پیشزمینهسازی
1) در یک آزمایش، شرکتکنندگان به کلماتی مثل "ناتوانی"، "بیماری"، "سالمندی" و "عصا" مواجه کردند. پس از این آزمایش، حرکتهای آنها در ترک اتاق آزمایش بسیار کندتر شد، بنابراین محرک کلمات مرتبط با سالمندی به طور ناخودآگاه رفتار آنها را تغییر داد.
2) اگر شخصی در یک کافه با موسیقی کلاسیک رو به رو با یک مشتری باشد، احتمالاً رفتارش مهربانتر و محترمانتر خواهد بود نسبت به موقعیتی که موسیقی راک یا هیپ هاپ در همان کافه شنیده باشد. موسیقی کلاسیک به طور ناخودآگاه احساسات مثبت و مهربانی را فراخوانی میکند.
3) در بازار بورس، اگر قیمت یک سهام ابتدا بالا باشد و سپس کاهش یابد، سرمایهگذاران ممکن است فکر کنند که این سهام همچنان ارزشمند است و از خرید آن خودداری نکنند، در حالی که این افزایش اولیه فقط یک محرک بوده و واقعیت وضعیت سهام ممکن است متفاوت باشد.
راههای کنترل خطای پیشزمینهسازی
1) اولین و مهمترین قدم برای کنترل این نوع از خطای تصمیمگیری، آگاهی از وجود محرکهاست.
2) قبل از تصمیمگیری، لیستی از معیارهایی که باید بررسی کنید تهیه کنید و از آن استفاده کنید..
3) گاهی اوقات، دیدگاههای دیگران میتواند به شما کمک کند تا از تأثیر محرکهای ناخودآگاه جلوگیری کنید.
4) تلاش کنید تا محیط تصمیمگیری خود را مدیریت کنید و از محرکهای ناخودآگاه دوری کنید.
5) تمرینات آگاهی ذهنی میتواند به شما کمک کند تا بیشتر به تفکرات و احساسات خود توجه کنید و از تأثیر محرکهای ناخودآگاه جلوگیری کنید.