آسیانیوز
ایران؛ سرویس فرهنگی هنری:
بنیاد
پروانه اعتمادی اعلام کرد پروانه اعتمادی هنرمند نقاش تجربهگرا اول فروردین ماه
در ۷۸ سالگی
دار فانی را وداع گفت. پروانه اعتمادی همچین همسر رویین پاکباز تاریخنگار هنر،
منتقد و نقاش نوگرای ایرانیست که نقش مهمی را در تبدیل رشته تاریخ هنر به یک زمینه
علمی و دانشگاهی در ایران بر عهده داشته است. آثار پروانه اعتمادی در موزههای
معتبری چون موزه هنرهای معاصر تهران و مرکز ژرژ پمپیدو پاریس نگهداری میشوند. پروانه اعتمادی متولد ۱۳۲۶ در بیرجند، هنرمندی تجربهگرا است
که در طول بیش از پنجدهه فعالیت خود، دورههای کاری متفاوتی را تجربه کرده و به
تکنیکهای مختلفی رو آورده است. اعتمادی بیشاز همه با نقاشیهایی که از طبیعت بیجان
خلق کرده شناخته میشود. او نماهای خانگی یا اشیا آشنا و معمولی از زندگی روزمره
را با زبانی ساده، خلاصه و گاه شاعرانه به تصویر میکشید. در این نقاشیها، فرم و
شکل ظاهری اشیا بر روایت و بیانگری غلبه دارد. وی قدرت کشف زیبایی در چیزهایی را
داشت که شاید در نگاه عموم زیبا به نظر نرسند مثل بطریها، پیتهای حلبی و گلدانها.
جلال
آل احمد در دبیرستان شاهدخت معلم او بود. به گفته خودش: « وقتی مچم را گرفت با طراحی
سیاهقلم از صورت خودش در حاشیه کتاب فارسی، بهمن محصص را فرستاد سر خانه به من
نقاشی درس بدهد..» وی
در رشته نقاشی در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران درس خواند. اعتمادی که کار خود را با نقاشی انتزاعی ( آبستره ) شروع کرد،
در ادامه به نقاشی رنگ روغن و سپس مداد رنگی و کلاژ کشیده شد. آثار او اولین بار
در سال ۱۳۴۷ در تالار قندریز تهران روی دیوار رفت.اعتمادی،
نقاشی را نزد بهمن محصص آغاز کرد و تنها شاگرد مستقیم این هنرمند محسوب میشود. وی
وارد دانشکده هنرهای زیبای تهران شد، اما ۲
سال بعد تحصیل را نیمهکاره رها کرد. پروانه اعتمادی با نقاشیهای طبیعت بیجان و
بهطور اخص نقاشیهای سیمانی در دهه ۱۳۵۰
شناخته میشود. اعتمادی از اواخر دهه چهل به تجربهگراییهای فرمی رو آورد. شاخصترین
آثار او نقاشیهای طبیعت بیجان ساده، خلاصه و بدونجزییاتی است که روی بافت خشن
سیمانی تصویر کرده است.
اعتمادی
نخستین نمایشگاه خود را در سال ۱۳۴۸
در تالار قندریز برگزار کرد. در طول دهه ۱۳۶۰ و
۱۳۷۰ نیز
آثار متنوعی با تکنیک مدادرنگی آفریدهاست. به صورت کلی چهار دوره کاری با تکنیک
های رنگ روغن و سیمان، پاستل، مداد رنگی و کلاژ را می توان در آثار پروانه اعتمادی
مشاهده کرد.
در
سال ۱۳۹۸ بهمن
کیارستمی مستندی از زندگی اعتمادی با نام «پروانه» ساخت که گوشههایی از زندگی،
فعالیتها و نگاه ویژهی او نسبت به هنر و تاریخ معاصر ایران را نشان میداد. در
این مستند از عکسها و فیلمهای آرشیوی دوران جوانی این هنرمند هم استفاده شده و
نام پروانه اعتمادی، در انتهای فیلم در کنار نام کارگردان آمده است؛ نشانی از این
واقعیت که این هنرمند جستوجوگر در برابر ساخت فیلم زندگینامهای معمولی مقاومت
کرده و خودش در روند ساخت نقش داشته است.
با نزدیک به ۵ دهه حضور در صحنه هنرهای تجسمی، یکی از موفقترین هنرمندان، چه از
دیدگاه منتقدان هنری و چه در میان عامه مردم است. سبک
و شیوه سهل و ممتنع کار او، چه در دورههای اولیه فعالیت هنریاش – در
طبیعت بیجانها و ترمهها و انارها – و چه در دورههای متاخر کار او – یعنی دوره کلاژها و چیدمانهایش – حتی
به رغم حضور کمابیش محدودتر او در سالهای اخیر، وی را به هنرمندی مدرن، نوآور و در
عین حال شناخته شده میان مردم و مخاطبان گستردهاش بدل کرده است.
با همین شیوه و سبک کار، علاقه و توجهش به خلق
زیبایی، توجه به ذوق و سلیقه خاص و عام، تعلق خاطرش به هنر فیگوراتیو، رنگ پردازی
متنوع و آفرینش زیبایی از رعایت تناسبات و ریتمهای هوشربا و چشمنواز باعث شده
که هر نمایشگاه او به رویدادی قابل اعتنا در عرصه هنر بدل شود. او
هر چند زاده تهران است اما سالهای کودکی اش را در شهر بیرجند (جنوب استان خراسان
در حاشیه کویر) زیست. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تهران گذراند و در سال ۱۳۴۶ برای ادامه تحصیل به دانشکده هنرهای زیبای
دانشگاه تهران رفت و در همان سالها، از همان ابتدای فعالیت تالار ایران به این
گروه از فعالان عرصه هنرهای تجسمی پیوست و در بیش از ۱۰ نمایشگاه گروهی این نگارخانه (از ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۶)
شرکت کرد. اولین نمایشگاه
انفرادیاش را هم در همین تالار ایران (قندریز) در سال ۱۳۴۸ بر پا کرد. او
معتقد بود در دنیایی که انسانها سر جای خودشان نیستند و هیچکس آنجایی نیست که
باید باشد، کار او نشاندادن این جابهجاییها و خرابکردن و ساختن است. وی شاگردی
بهمن محصص را کرده بود، نقاشی نوگرا که تاب تعصب و سنت و عادت را نداشت و خودش هم
مثل استادش معتقد بود کار نقاش بازسازی خاطرههای بومی و قومی نیست بلکه این
چیزها، این ریشهها و این حالتها در شخصیت و هویت و انتخابهای نقاش است. وی در
گفتوگویی با بهمن کیارستمی میگوید: «در جامعهای که فشارهای سیاسی و اقتصادی به
آدم میگوید چه کند و چه نکند و باید و نباید را برای آدم تعیین میکنند، در
دنیایی که سر گوسفند در یخچال قصابی و طباخیست و آدمها در طبقههای بالای آسمانخراشها
دید طبیعی ندارند و زیر پایشان را نمیبینند، کار من هم این است که ماهی را نقاشی
کنم که در آب نیست و آدمهایی را در کُلاژهایم بسازم که جابهجا شدهاند» پروانه اعتمادی همچنین همسر رویین پاکباز تاریخنگار هنر، منتقد و نقاش
نوگرای ایرانی است که نقش مهمی را در تبدیل رشته تاریخ هنر به یک زمینه علمی و
دانشگاهی در ایران بر عهده داشته است. آثار اعتمادی در موزههای معتبری چون موزه
هنرهای معاصر تهران و مرکز ژرژ پمپیدو پاریس نگهداری میشوند. آثار او اولین بار در سال ۱۳۴۷ در تالار قندریز
تهران روی دیوار رفت. او نمایشگاه های انفرادی و گروهی
بسیاری هم در بال (سوئیس)، پکن، پاریس، لس آنجلس، ونکوور و دهلی نو برپا کرده بود.
پیام
تسلیت معاون هنری وزارت ارشاد
معاون امور هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در پیامی نوشت:
مرحوم پروانه اعتمادی همانند بسیاری از هم نسلانش نقش موثری در توسعه و ترویج
فرهنگ و هنرناب ایرانی به دنیا ایفا کرد و آثاری را از خود بر جای گذاشت که در عین
دارا بودن زبانی ساده از اشیای معمولی زندگی پیرامونی ما انسان ها، شاعرانه و
زیباترین تصاویر را خلق می کرد.
نادره رضایی در این پیام که به مناسبت درگذشت پروانه اعتمادی
از هنرمندان پیشگام و نوگرای عرصه نقاشی صادر شد، آورده است: در اولین روزهای
دگرگونی طبیعت، بانو پروانه اعتمادی از هنرمندان پیشرو، پیشگام و نوگرای قبیله
نقاشی ایران از دنیای ما خداحافظی کرد. هنرمندی محترم و معتبر که همانند بسیاری از
هم نسلانش نقش موثری در توسعه و ترویج فرهنگ و هنرناب ایرانی به دنیا ایفا کرد و
آثاری را از خود بر جای گذاشت که در عین دارا بودن زبانی ساده از اشیای معمولی
زندگی پیرامونی ما انسان ها، شاعرانه و زیباترین تصاویر را خلق می کرد.
وی افزوده است: زیستی هنرمندانه، شاعرانه و سراسر جستجو و
مکاشفه زیبایی ها که آفرینش آثاری تجربه گرا، متفاوت و سرشار از خلق تکنیک های
مختلف نتیجه آن بود. مسیری پر از دستاوردهای درخشان که در فرم و محتوا بیانگر
دیدگاه و دریچهای متفاوت از زاویه نگاه یک نقاش بود و توانست آثار این هنرمند
فرهیخته را در بیرون از مرزهای ایران عزیزمان نیز معرفی نماید.
رضایی آورده است: آن چه از پروانه اعتمادی در عرصه نقاشی و
نگاه کاملا متفاوت و جستجوگر این هنرمند عزیز به هنر و تاریخ معاصر ایران به جای
مانده، لذت تماشای آثاری شاخص از هنرمندی است که با بهره مندی از مکاتب هنرمندان و
استادان ممتاز عرصه نقاشی جلوه های متفاوتی از طبیعت بی جان را خلق کرد. آثاری
ملهم از یک تجربه گرایی و فهمی عمیق که با تکنیک های مختلف به چشمان علاقه مندان
نقاشی هدیه شد. اینجانب به سهم خود درگذشت زندهیاد پروانه اعتمادی را به خانواده
و جامعه هنری کشورمان تسلیت عرض نموده و در این روزهای عزیز و گرانقدر آرزومند
رفیع ترین درجات الهی هستم.