آسیانیوز
ایران؛ سرویس ورزشی:
جادوگری
در فوتبال ایران؛ نشانهای از فروپاشی سیستماتیک
با اینکه
میدانیم فاصله فوتبال ایران با سطح اول فوتبال جهان زیاد است اما گاهی اتفاقاتی
مثل مصاحبه اخیر یحیی گل محمدی و حرفهایش در مورد خرافات و جادوگری این واقعیت
را مثل یک سیلی، تند و بیرحمانه به ما یادآوری میکند.در دورانی که فوتبال در سطح
حرفهای بر دادهکاوی، علم ورزش و مهندسی جزئیات استوار است، شاید تصور اتکا به
خرافات در باشگاههای فوتبال غیرقابلباور به نظر برسد. اما افشاگریهای اخیر یحیی
گل محمدی، واقعیتی تکاندهنده را آشکار کرد: جادوگری و تفکرات خرافی همچنان سایهای
سنگین بر فوتبال ایران انداختهاند.
مصاحبه
یحیی گل محمدی درباره جادوگری
یحیی
گل محمدی، سرمربی سابق پرسپولیس، در مصاحبهای جنجالی فاش کرد در دوران مربیگریاش
به او پیشنهاد شده بود با یک جادوگر مشورت کند. او حتی به پیشبینی عجیب آن جادوگر
اشاره کرد که گفته بود تیمش در دقیقه مشخصی از بازی، از روی نقطه پنالتی به گل میرسد
و دقیقاً همین اتفاق افتاد. آنچه باید بهعنوان یک ماجرای عجیب کنار گذاشته میشد،
به نمادی از مشکل عمیقتری تبدیل شد: وابستگی فوتبال ایران به خرافات، در نتیجه
عدم حرفهایگری و آشفتگی سیستماتیک.
ریشههای
فرهنگی خرافات
خرافات
سالهاست در فرهنگ ایران ریشه دوانده است؛ از اعتقاد به طلسم و جِن گرفته تا دعاهای
بازکردن بخت. این باورها بخشی از زندگی روزمره بسیاری از ایرانیان بودهاند. اما
حضور این تفکرات در فوتبال حرفهای نشانهای آشکار از عقبماندگی و عدم پیشرفت است؛
در حالی که باشگاههای برتر اروپایی با بهرهگیری از فناوریهای پیشرفته به دنبال
بهبود عملکرد بازیکنان خود هستند، باشگاههای ایرانی همچنان درگیر طلسم و جادو
هستند. در اروپا، مربیان با استفاده از دادههای پیچیده، عملکرد بازیکنان را تحلیل
میکنند و تاکتیکهای تیم را بر اساس اطلاعات دقیق درباره دویدنها، پاسها و شانسهای
گلزنی تنظیم میکنند اما در ایران، باورهای قدیمی به جادو و نیروهای ماورایی
همچنان قدرت دارند و فوتبال را از پیشرفت بازمیدارند.
زمین
حاصلخیز خرافات
وابستگی
فوتبال ایران به خرافات تصادفی نیست؛ بلکه نتیجه بحرانهای عمیقتر است. باشگاههای
ایرانی که با مشکلات مالی، فساد و ضعف مدیریتی دستوپنجه نرم میکنند، اغلب در
آستانه فروپاشی قرار دارند. بازیکنان ماهها حقوق نمیگیرند، امکانات ابتدایی در
دسترس نیست و روشهای تمرینی دههها از استانداردهای بینالمللی عقب ماندهاند. در
چنین شرایطی که حرفهایگری کمیاب و ناامیدی فراگیر است، روی آوردن به راهحلهای
جادویی اجتنابناپذیر به نظر میرسد. مربیان و بازیکنانی که احساس درماندگی میکنند،
ممکن است به سراغ کسانی بروند که ادعا میکنند میتوانند باطلالسحر کنند، طلسم
بشکنند و شانس تیم را بهبود بخشند.
نقش
فدراسیون در گسترش بحران
فدراسیون
فوتبال ایران سهم بزرگی در این بحران دارد. نهادی که مسئولیت توسعه و حرفهایسازی
فوتبال ایران را بر عهده دارد، بهطور مداوم در اجرای اصلاحات اساسی و همراستا
کردن فوتبال ایران با استانداردهای جهانی ناکام بوده است. در حالی که باید روی
شفافیت مالی، آموزش مربیان و سرمایهگذاری در آکادمیهای فوتبال تمرکز شود، بیتوجهی
و سوءمدیریت باعث شده جادوگری و خرافات بدون نظارت رشد کنند. علاوه بر آن نکته دیگری
که وجود دارد مربوط به برخورد کمیتههای اخلاق و انضباطی با این قضایا است. در حالی
که بارها فیلمهایی از جادو و جنبل در فوتبال ایران منتشر شده اما کمیتههای اخلاق
و انضباطی به ندت به چنین ماجراهایی ورود میکنند و معمولا خودشان را کنار میکشند.
راه
نجات فوتبال ایران
شکستن
چرخه خرافات و عقبماندگی نیازمند اقدامات جسورانه و اصلاحات ساختاری است. اولین
گام، مدرنسازی فوتبال ایران از طریق سرمایهگذاری در زیرساختها، آموزش مربیان و
بهکارگیری تحلیلهای دادهمحور است. استفاده از فناوری در زمینههای تمرین، پیشگیری
از مصدومیت و آمادهسازی تیمها میتواند فاصله فوتبال ایران با استانداردهای جهانی
را کاهش دهد.
گام
دوم، آموزش بازیکنان و مربیان درباره نقش علم و روانشناسی در عملکرد ورزشی است تا
به آنها نشان داده شود که موفقیت در زمین فوتبال، حاصل تمرین، نظم و همکاری تیمی
است نه دعا و طلسم.
بازگشت
موج تازه جادو و جادوگری به فوتبال ایران؛
وقتی
آقای سرپرست 9 بازیکن تیمش را طلسم کرده بود!
با
اخباری که درباره جادو و جادوگری در فوتبال ایران و همچنین روزانه به فوتبالی می
رسد، به نظر می رسد موج جدیدی از جادو و جادوگری و رمالی و طلسم کردن و مسایل
مربوط به دعانویسی و انرژی های ماورایی در فوتبال ایران، دوباره سربرآورده و اگر
بنا باشد با این پدیده برخورد نشود، دامنه آن در فوتبال ایران گسترده تر هم بشود! حدود
5 ماه قبل، اطلاعاتی درباره این پدیده در
لیگ دسته اول در رسانه ها منتشر شد که نشان می داد، جادوگری و رمالی وطلسم و دعانویسی،
پای ثابت حاشیه های لیگ دسته اول بوده است.
به تازگی خبر آمده که در بازی نفت مسجدسلیمان و آریو اسلامشهر، وجود یک لیوان
پشت دروازه تیم آریو، توجه نفتیها را به خود جلب کرده و آنها به این موضوع مشکوک
شده بودند که نهایتا مشخص شد لیوان مذکور، هیچ ربطی به جادو و جادوگری ندارد. از
طرف دیگر، مصاحبهای از داریوش یزدی سرمربی نفت و گاز گچساران منتشر شده که در آن،
او گفته که تیمش طلسم شده و برای مثال، بازیکنانش هنگام گل زدن، قفل میشوند!
اما
روایت سوم هم در نوع خود جالب است. گویا مدیراجرایی یکی از تیمهای لیگ یکی که از
قضا شناخته شده و صنعتی و دارای سابقه حضور در لیگ برتر است، سراغ جادوگری رفته
منتها هدف او از این کار، ضربه زدن به تیم خودی برای زمین زدن سرمربی جدید این تیم
بوده است!!!
داستان
از این قرار است که در رختکن این تیم صنعتی، عکس 9 بازیکن – به جز دروازهبان
و یکی از مدافعان - در کمدهای مختلف، قرار داده شده بود. کمدهایی که البته هیچ ربطی
به صاحبان عکسها نداشت و همین مساله، باعث شک و تردید سرمربی تیم شده و او بعد از
تحقیق متوجه میشود که مدیراجرایی تیم، برای ضربه زدن به او و اینکه بازیکنان گل
نزنند و تیم به رده های پایین جدول برسد و مدیرعامل مجبور به اخراج سرمربی شود، 9
بازیکن تیمش را به این شکل طلسم کرده است. البته احتمالا پای دعانویس هم برای این
طلسم وسط بوده است.
نکته
عجیب اینکه این 9 بازیکن در هفتههای گذشته این تیم، انواع و اقسام بدشانسیها را
تجربه کرده بودند (از مصدومیت از ناحیه کتف و دررفتگی گرفته تا مصدومیت های کشیدگی
های کشاله و همسترینگ و خراب کردن موقعیتهای صدردصد گلزنی) و همین عوامل باعث شد
تا این سرمربی که کاملا به روز است و اعتقادی به جادو و جادوگری ندارد، از این
اقدام عصبانی شود و تصمیم به برخورد با عوامل این اتفاق شود. از وقتی که سرمربی تیم
متوجه اتفاقات مشکوک میشود و با سند و مدرک به مدیرعامل تیم اطلاع می دهد، مدیرعامل
هم با نظر سرمربی، مدیراجرایی تیم را کنار می گذارد. با کنار گذاشتن این مدیراجرایی
وپاک کردن رختکن و محل تمرین و حتی ورزشگاه از اثرات طلسم و جادو، اوضاع تیم بهتر
شد و در آخرین بازی این تیم در لیگ برتر هم بازیکنان طلسم شده گلزنی کردند و هم یک
پیروزی شیرین به دست آوردند و در کل اوضاع تیم بهتر شده است.
در همین
باره هم خبر رسیده که در زمین تمرین یکی از تیمهای لیگ برتری، در حین رسیدگی به
وضعیت چمن محل تمرین، چندین کاغذ برگه دعا و طلسم پیدا شده و باعث تعجب کارکنان و
مدیران محل تمرین شده است. خیلی زود برگههای دعا و طلسم را جمعآوری کردند و در
چند روز گذشته در حال گشتن در زمین و اطراف زمین، برای پیدا کردن دیگر برگههای
دعا و طلسم هستند تا اگر چیزی پیدا کردند آن را امحا کنند. این تیم در لیگ برتر
اصلا نتایج خوبی نگرفته و حالا باید دید پس از پیدا کردن این برگههای دعا و طلسم،
وضعیت این تیم چه میشود.
جادوگران
از فوتبال ایران چه میخواهند؟
طلسم و
جادو حتی اگر نتیجه بدهد لذتی در فوتبال باقی نمیگذارد. فوتبال برای هیجان واقعی
است نه داستانهایی خیالی و طلسمهای پوشالی که اگر واقعیت داشتند جهان امروز شبیه
چیزی بود که جادوگران میخواستند، نه چیزی که هم اکنون میبینیم. گاهی در فوتبال همهچیز طبیعی به
نظر میرسد. بازی آغاز میشود، توپ میچرخد، مربی فریاد میزند، هواداران تشویق میکنند
اما در گوشههای تاریک این ورزش، در سایههای پنهان از نگاه دوربینها چیزی رخ میدهد
که نه در تمرینات تاکتیکی جا دارد، نه در گزارشهای فنی. همچنان شنیده میشود در
رختکنهای فوتبال میان برخی مدیران و مربیان اعتقاد به جادو و طلسم بر برنامهریزی
و دانش ارجحیت دارد.
جادوی
خاک سحرآمیز!
شاید یک
روز که یک تیم باخت و مربی به جای آنکه خودش را مقصر بداند، گفت: «ما را طلسم
کردهاند.» پای جادو به فوتبال ایران باز شده باشد. یا شاید از وقتی که یک مدیر به
جای پرداخت حقوق بازیکنان، سراغ «آدمهایی» رفت که قول موفقیت را در ازای سحر و
جادو میفروختند. شاید هم از زمانی که یک دروازهبان، دروازهاش را با «خاک سحر
شده» خطکشی کرد تا گل نخورد. برخی از این افراد که خودشان را "استاد" مینامند،
با وعدههای عجیبوغریب، از باشگاهها و مربیان پول میگیرند. مثلا یکی از آنها
مدعی بود که میتواند کاری کند که توپهای تیم حریف فقط به تیرک بخورد! در حالیکه
چیزی که باعث برد و باخت میشود، تمرین، تاکتیک و انگیزه است، نه طلسم و دعا. کم نیستند
داستانهایی که در فوتبال ایران دهانبهدهان میچرخند. از مربیانی که نیمهشب در
زمینهای متروکه سحر و جادو دفن کردند تا دروازه ی تیمشان طلسم شود. از مدیرانی
که کنار زمین دعانویسانی را مخفیانه به کار گرفتند تا داوران را تحت تأثیر قرار
دهند. از بازیکنانی که برای بستن یک قرارداد خوب، نه به تمرین بیشتر بلکه به «طلسمهای
قدرت» متوسل شدند.
طلسم تیرک!
روزی
در یکی از باشگاهها پس از چند باخت پیاپی زمزمههایی شنیده شد: «مربی رقیب با کمک
جادوگر تیم ما را بسته است.» آنها کسی را فرستادند تا طلسم را پیدا کند. چند هفته
بعد یک بطری پر از مایعی عجیب را در نزدیکی نیمکت تیم پیدا کردند. گفتند این
«جادو» باعث شده بازیکنان گیج شوند یا توپهایشان به تیرک بخورد و ضرباتشان بیدقت
شود. در یک تیم دیگر مدیری شنیده بود که مربی رقیب برای بردن بازی سراغ
جادوگر رفته پس خودش هم تصمیم گرفت از همان روش استفاده کند! دو هفته بعد در جلسهای
خصوصی مردی با لباسهای عجیب طلسمی را روی میز گذاشت و گفت: «حالا دیگر شکستناپذیر
میشوید!» اما نتیجه چه شد؟ تیم شکست خورد، مربی اخراج شد و آن مدیر به جای یادگیری
از اشتباهات باز هم به دنبال مقصر گشت.
مربیان
خرافاتی!
از آنجایی
که برای بسیاری از مدیران و مربیان فوتبال پیروزی همهچیز است، وقتی تیم میبرد،
مربی قهرمان میشود، هواداران او را روی سرشان میگذارند و مدیران به او اعتماد میکنند
اما وقتی شکست میآید انگشتهای اتهام به سمتش نشانه میرود. فشار برای موفقیت،
وحشت از اخراج و ترس از شکست برخی مربیان را به سمت خرافات و جادوگری سوق داده
است. برخی مربیان بهجای آنکه به تاکتیک، تمرین و روانشناسی تیمی اعتماد کنند،
دنبال میانبری خیالی میروند. در ذهن آنها اگر تیمشان موقعیتهای زیادی از دست میدهد
بدون شک یک «دست پنهان» در کار است! اگر بازیکنان بیدلیل مصدوم میشوند، شاید
«طلسم» شدهاند! این توجیهات راهی برای فرار از پذیرش اشتباهات است. از طرفی برخی
جادوگران و دعانویسان خود را به مربیان نزدیک کردهاند و با داستانهایی از موفقیتهای
جعلی آنها را مضطرب کرده و فریب میدهند و از ترس آنها سوءاستفاده میکنند. یک مربی
که تحت فشار مدیران و هواداران است شاید وسوسه شود که «فقط یک بار» امتحان کند اما
همین یکبار آغاز سقوط است.
جادوی
قاتل!
اما این
طلسمها، این سحر و جادوها، نهتنها تیمها را قویتر نکرد بلکه ارزشهای فوتبال
را کمکم از بین برد. فوتبال، بازی تلاش است، بازی تاکتیک، تمرین، شجاعت و هوش اما
وقتی مربی به جای آنکه برای تیمش برنامهریزی کند دنبال طلسم و دعا باشد فوتبال چیزی
جز یک نمایش خرافی نخواهد شد. وقتی مدیری به جای آنکه به فکر زیرساختهای باشگاه
باشد سراغ دعانویسان برود باشگاهش هرگز پیشرفت نخواهد کرد. جادو حتی اگر نتیجه
بدهد لذتی در فوتبال باقی نمیگذارد. فوتبال برای هیجان واقعی است، برای لحظههایی
که بازیکنی با سختکوشی خودش گل میزند، برای وقتی که یک تیم با اتحاد و برنامه
بازی را برمیگرداند اما وقتی تیمی به سحر و جادو متکی باشد دیگر چیزی برای لذت
بردن باقی نمیماند.
از عطش
قدرت تا نابودی مطلق!
بسیاری
از همان مربیان و مدیرانی که سالها پیش به سحر و جادو متوسل شدند، امروز دیگر در
فوتبال نیستند. چرا؟ چون فوتبال جای کاربلدهاست، نه جادوگران. آنهایی که به جای
دانش و تجربه دنبال طلسم بودند دیر یا زود سقوط کردند. تیمهایی که سحر را به تمرین
ترجیح دادند حالا در دستههای پایینتر دستوپا میزنند. فوتبال جادوی خودش را
دارد. جادوی یک دریبل زیبا، یک پاس طلایی، یک گل دقیقه ۹۰ که قلب میلیونها نفر را به شماره میاندازد. این
جادو واقعی است. این جادو تنها جادویی است که فوتبال به آن نیاز دارد. بگذارید
فوتبال، فوتبال بماند. بدون سحر، بدون طلسم، بدون خرافه. فقط با هیجان ناب و تلاش
واقعی.
در تاریخ
فوتبال هیچ تیم بزرگی با جادو موفق نشده است. یوهان کرایف، پپ گواردیولا، یورگن
کلوپ، سر آلکس فرگوسن، کارلو آنچلوتی و دیگر مربیان بزرگ تیمهایشان را با دانش و
تلاش ساختند، نه با دعا و طلسم. اگر قرار بود جادو تعیینکننده باشد چرا تیمهایی
مثل بارسلونا، بایرن مونیخ و منچسترسیتی ساعتها تمرین میکنند؟ یا پاریسسن ژرمن
با ثروت جادوییاش سراغ جادوگران بزرگ جهان میرفتا تا لیگ قهرمانان اروپا را فتح
کنند و این همه سال در حسرت این جام اروپایی نسوزند! جادو شاید در نگاه اول یک راه
میانبر باشد، اما در نهایت فوتبال فقط به کسانی پاداش میدهد که برایش زحمت کشیدهاند.
پس بیایید اجازه ندهیم که این خرافات فوتبال ما را بیشتر از این تسخیر کند.
جادوگران
فوتبال ایران را رها نمیکنند، چون هنوز بازاری برای خرافه وجود دارد. هنوز مربیانی
هستند که به جای تحلیل تاکتیکی دنبال «بستن پای حریف» هستند. هنوز مدیرانی هستند
که به جای سرمایهگذاری روی تیم دنبال «باز کردن طلسم» میروند. روزی که فوتبال ایران
بر پایهی دانش، روانشناسی ورزشی و حرفهایگری بنا شود دیگر جادوگران جایی در این
زمین نخواهند داشت. آن روز فوتبال به همان چیزی که باید باشد تبدیل میشود: «یک
بازی زیبا، نه یک نمایش تاریک از خرافه و فریب!»
پایان یک
افسانه؟!
اگر در
فوتبال ایران، مربیان و مدیران به اندازه کافی با علم روانشناسی، استراتژیهای
تاکتیکی و روشهای علمی آمادهسازی تیم آشنا بودند، دیگر کسی به سراغ جادوگران نمیرفت
اما وقتی یک مربی بهجای مطالعه، یادگیری و پیشرفت دنبال راههای ماورایی برای
موفقیت باشد، جادوگران همیشه برایش آمادهاند!
در این
بین رسانهها باید این موضوع را همچنان جدی بگیرند و پروندههای مرتبط را بررسی
کنند. هر بار که مورد مشکوکی مشاهده یا پای جادو و جادوگری به یک تیم باز شد باید
آن را علنی کرد. از سوی دیگر باید با آموزش مربیان و مدیران یاد داد که موفقیت نتیجهی
تمرین و برنامهریزی است، نه طلسم و دعا. بهتر است که فدراسیون فوتبال به این
موضوع بیشتر ورود کند و اگر جادوگری در یک تیم اثبات شد، باشگاه و مسئولانش باید
جریمه و محروم شوند. همچنین
نباید فراموش کنیم که همچنان دلالها حرف اول و آخر را در فوتبال میزنند. باید
باور داشته باشیم که تا حذف «دلالهای پشت پرده» که با برخی از مدعیان جادوگری در
ارتباط هستند کلید نخورد این داستانها ادامه خواهد داشت چراکه حیات و ممات آنها
به وجود هم گره خورده و تا زمانی که دلالها در فوتبال ایران فعالاند شاهد جولان
جادوگرها هم خواهیم بود. فدراسیون باید با تمام قوا به این بازی ترسناک پایان دهد.
خداباوری
کارترون و مرخرف بودن جادوگری
پاتریس
کارترون، سرمربی فرانسوی سپاهان، در غائله اخیر مربوط به بحثهای سحر و جادو در
فوتبال ایران حرف درست و اصلی را زد. او در دو نشست مطبوعاتی قبل و پس از دیدار
حساس سپاهان مقابل
فولاد و در شرایطی
که یحیی گل محمدی، سرمربی پیشین پرسپولیس، اخیراً در یک برنامه تلویزیونی درباره این
مسئله صحبت کرده بود، قرار بود رو در روی وی قرار بگیرد، ابتدا از کنار این بحث
گذشت و در نشست دوم خطاب به خبرنگاری که دوست داشت حرف بیشتری از زبانش بیرون بکشد
گفت یک خدا باور است و موضوع سحر و جادو در فوتبال را مزخرف تلقی میکند.
کلمه «مزخرف»
مهمترین توصیف درباره باوری است که سالها فوتبال ایران را درگیر خود کرده است.
در واقع مشخص نیست که از چه زمانی پای موضوعات مربوط به سحر و جادو و استفاده از
افرادی که در این مسیر برای خود کاسبی مقرون به صرفهای راه انداختهاند به فوتبال
ایران باز شده است، اما با گذشت خرافهها در این رشته ورزشی مثل علف هرز بخش زیادی
از مساحت ذهنی حاکم بر فوتبال را اسیر خود کرده و حالا میشود گفت معدود آدمهایی
هستند که به صورت کلی ورودی به این بحث ندارند. البته به نظر هنوز اکثریت
شاغل در فوتبال ایران به سمت موضوعات ماورایی نمیروند اما از آنجایی که فوتبال
ورزشی است که با شانس سر و کار بسیار زیادی دارد، سرمربیان و بازیکنان و حتی مدیران
این استعداد را دارند که خیلی زود درگیر مسائل خرافی فوتبال بشوند. البته خرافاتی
مثل عوض نکردن پیراهن، اصلاح نکردن، استفاده از رختکن خوش یمن، تعویض یا عدم تعویض
استوکهای فوتبال یا چیزهایی از این دست در فوتبال جهان نیست، اما اگر این موضوع
تبدیل به یک مسئله سیستماتیک شود و قرار باشد افراد دیگری با عناوین مختلف اقدام
به استفاده از روشهای سنتی این حرفه در فوتبال بکنند، آنجاست که باید با این
مسئله کمی جدیتر برخورد کرد.
البته
بسیاری از فوتبالیستهای ایرانی هنوز آلوده این ماجرا نشدند اما ناراحت کننده
آنجاست که آنها باوری هرچند ضعیف به این مسئله دارند و در بهترین حالت با حالت نصیحت
گونه از دیگران میخواهند که از این توانایی استفاده نکنند. در واقع بسیاری از آنها
منکر نیستند که چیزی به اسم سحر و جادو و تاثیر آن در فوتبال وجود ندارد، بلکه
خواستار این هستند که با رعایت جوانمردی از نیروهای خفیه و ماورایی در فوتبال
استفاده نشود! موضوع اخیری که گوشهای فوتبال ایران تیز کرد صحبتهای یحیی گل محمدی
در برنامه برمودا با اجرای کامران نجفزاده بود که او در آن با ذکر خاطرهای از یک
ماجرای قدیمی درباره فردی صحبت کرد که یکی از بازیهای پرسپولیس را برای او پیشبینی
کرده بود و اتفاقاً پیشبینی او دقیقا درست از آب درآمده بود. او پس از واکنش تند
هواداران استقلال به این موضوع و زیر سوال بردن قهرمانیهای سرخپوشان، حرف خود را
پس گرفت و تصحیح کرد و در نهایت هم در نشست مطبوعاتی دیدار مقابل مقابل سپاهان
اعلام کرد که کسی با عنوان جادوگر و غیره جرئت نمیکند سمت وی بیاید. البته یحیی
به گواه اطرافیان و بنابر شناختی که از وی وجود دارد، آدمی نیست که از او سابقهای
در موضوع سحر و جادو وجود داشته باشد و حتی با قاطعیت میشود گفت که او از این
موضوع بری است و مشخص نیست که چرا با وجود همه محافظه کاری درونیاش ناگهان پای
خود را به این موضوع باز کرده تا مجبور به تکذیبهای نه چندان پذیرفتنی بشود. این
مسئله حتی باعث شد که هم خودش و هم افشین پیروانی به کمیته اخلاق احضار بشوند تا
به این شکل برای اولین بار برای سرمربی سابق پرسپولیس مشکلات این چنینی ایجاد بشود...
نکته
مهم اما این است که فوتبال ایران هنوز با موضوعی پوچ مثل سحر و جادو که در محاوره
فوتبالیها جادو و جنبل خوانده میشود، به نتیجه واقعی نرسیده است. اینکه این بحثها
زمانی متوقف میشود که همه باور کنیم کنشهای ماورایی و غیرعقلانی تاثیری در رقم
خوردن نتایج در زمین فوتبال ندارد و اگرچه تلاش افراد برای استفاده از این موضوع
قابل تقبیح است، اما این مسئله بیشتر به واسطه غلط بودنش قابل پیگیری است، نه اینکه
اصالت بر نتیجه بخش بودن این تلاش و غیر منصفانه و غیرعادلانه بودن استفاده از آن
باشد.
در
واقع بهتر این است که برای یک بار برای همیشه موضعمان را نسبت به جادوگری در
فوتبال مشخص کنیم؛ همان چیزی که پاتریس کارترون گفته است، مربیای با تجربه کار در
کشورهای شمال آفریقا که در این زمینه چند پله جلوتر از ما هستند. میشود گفت اگر
خدا باور هستید، این مزخرف را باور نمیکنید. اگرچه در فوتبال ایران شیادها حتی در
زمانی تا بالاترین سطوح فکری اداره فوتبال هم رخنه کرده و حتی موفقیتهایی مثل
صعود به جام جهانی را در راستای تاثیرات فردی میدانستند که از قبل ایران صعود ایران
به جام جهانی را پیش بینی کرده بود، در حالی که این برد به واسطه درخشش بازیکنان و
درایت کادر فنی به دست میآمد...
در پایان
این بحث، مسئله را با رجوع به یکی از آیان قرآن کریم به پایان می بریم:
آیه
مبارکه 77 سوره یونس: «قَالَ مُوسَى أَتَقُولُونَ لِلْحَقِّ لَمَّا جَاءَکُمْ أَسِحْرٌهَ ذَا وَلایُفْلِحُ السَّاحِرُون»
موسی
گفت: آیا درباره حق هنگامی که به سویتان آمد، می گویید: آیا این جادوست؟ [نه، این
جادو نیست، اگر جادو بود پیروزی نداشت] زیرا جادوگران پیروز نمی شوند.