محمدحسین واحدی:
پادشاهی خواهی امری است که در ایران کنونی جریانی قوی دارد. پادشاهی سیستم حکومت ایران در طول تاریخ بوده است. به گونه ای که اسلام در برخورد با تمدن ایران باستان از آن اقتباس کرده و بحث خلافت مطرح شده است. خلافت بحثی پر از جنجال بوده تاکنون در تاریخ اسلام چرا که جانشین خداوند محسوب می شده است. اما با این حال در شیعیان بحث خلافت اهمیتی آن چنان ندارد و بیشتر متمرکز بر بحث امامت است.تفاوت خلافت و پادشاهی تقریبا بسیار کم است. چرا که در ایران باستان پادشاه را ارج می نهادند و میگفتند جانشین خداوند است. اسلام هم در بحث خلافت، همین جانشین خداوند را مطرح می کند.
باگذر از این بحث باید مطرح کنم که فیلمر فیلسوف انگلیسی مانند توماس هابز پادشاه را مانند پدر یک جامعه معرفی می کند و خواستار اطلاعت مردم از آن است. جان لاک ولی با این بحث مخالف است و می گوید در یک خانواده هم پدر و هم مادر نقش مهمی در تربیت فرزندان دارد و پادشاه نیز به تنهایی نقشی ندارد. او می گوید حاکمیت بر اساس خواست مردم به وجود می آید پادشاه باید متناسب با خواست آنان عمل کند. مردم در اندیشه جان لاک گله یا عوام نیستند. جان لاک به حقوق افراد جامعه احترام قائل است. وی معتقد است قانون باید در بردارنده حقوق طبیعی همه مردم باشد. جان لاک برای پادشاه و حکومت نقش محدودی قائل است و توجه اش بیشتر بر روی مردم معطوف است. در اروپا یک مجسمه معروفی وجود دارد که قانون همیشه بر روی فقرا می نشیند. جان لاک نیز معتقد است که قانون باید برای همه افراد جامعه طوری اجرا شود که به آنها ظلم نشود.
جان لاک در مقابل فیلسوفانی مانند توماس هابز، فیلمر و ماکیاولی قرار دارد. او خیلی بر روی قانون ، جامعه و مردم اهمیت می دهد. لیبرال ها او را پدر یا پیامبر خود می دانند به نوعی که حاضر نیستند از اندیشه های او دست بکشند. او علاوه بر این ها بر مالکیت خصوصی نیز خیلی اهمیت قائل است. جان لاک می گوید هرکه اولین بار درجایی چیزی بکارد چون در آن دخل و تصرف انجام مال خود آن شخص می شود و کسی حق ندارد،مال وی را به زور تصاحب کند. جان لاک که یک فیلسوف تجربه گرا است و خرد نقش کمی در اندیشه های او برای شناخت جهان دارد. با این حال کاملا معقول نظرات فلسفی خوبی را ارائه می دهد./