آسیانیوز ایران؛ سرویس علم و
تکنولوژی:
کجای
دنیا به غیر از ایران می توان یافت که دانشجو مقاله بنویسد و در آخر به اسم استاد
به چاپ برساند؟ این دزدی علنی که دیگر نه توسط مسئول و مقام سیاسی بلکه توسط قشر
به اصطلاح فرهیخته ای صورت می گیرد که بسیاری از آنها خود را متفکر و پرفسور و
دکتر و دانشمند خطاب می کنند. کجای دنیا این میزان دانش و علم را به لجن می کشند
که در مقابل بزرگترین دانشگاه کشور دلالان فروش مقاله و پایان نامه دفتر و دَستک
دارند و آزادانه مشغول تبلیغ کار و فعالیت خویش باشند. کجای دنیا برای چاپ یک
مقاله ای که دانشگاه برای دانشجو اجباری کرده باید دهها میلیون تومان به دلالان
این حوزه (همان اساتید صاحب امتیاز نشریه) رشوه بپردازند. در این مملکت هم دانشجو،
هم استاد و هم دانشگاه و وزارتخانه می دانند که اکثریت این پایان نامه ها و
مقالاتی که روزانه در دانشگاههای مختلف ارائه و دفاع و چاپ میشود(به جز برخی
استثنائات) مجموعه ای کم ارزش از مطالب کپی شده از کتب مختلف است که نه دردی از
دردهای لاعلاج علم در این کشور را دوا می کند و نه ارزش مطالعه و صَرف وقت را
دارد. اما چه می توان کرد که در این مملکت مقاله هم مافیا و دلال خود را دارد.
استادی که میبایست
به دانشجو روش و منش را میآموخت، نمره را مکانیزمی قرار داد که فراتر از معیاری
برای میزان درک و فهم دانشجو از آنچه به او تعلیم داده، به ارتقای خود نیز کمک
کند. اینگونه شد که بتدریج نگارش دو و یا سه نفری مقالات در نشریات دارای درجه
علمی توسط یک استاد و یک یا دو دانشجو به یک مد تبدیل شد. از همان ابتدای آغاز به کار دانشگاه پیام نور، یکی از انتقاداتی که
به تشکیل این سبک از تعلیم و گسترش علم میشد، عدم حضور پر رنگ استاد در کنار
دانشجو بود. این بدان معنی بود که تعلیم دانش میبایست استادمحور باشد. بسیاری
مدعی بودند و البته هستند که استاد قرار نیست که به دانشجوی خود تنها در تعلیم
رشته تخصصیاش کمک کند بلکه دانشجو از استاد خود منش و اخلاق آموزش و پژوهش را نیز
میآموزد. آنچه امروز به چشم میآید اما بیانگر شرایطی دیگر است. روند ارزش زدایی
از جامعه ما که از سالهای پس از جنگ آغاز شد، ظاهرا به دانشگاههای ما نیز رسیده
است. منفعت طلبی که زمانی بنگاههای اقتصادی ما را کور نموده بود، به محافل فرهنگی
ما نیز پا نهاده است. اینگونه بود که بیاخلاقیهای پژوهشی در رابطه میان استاد و
دانشجویان ما نیز متبلور شد.
استادی که میبایست به دانشجو روش و
منش را میآموخت، نمره را مکانیزمی قرار داد که فراتر از معیاری برای میزان درک و
فهم دانشجو از آنچه به او تعلیم داده، به ارتقای خود نیز کمک کند. اینگونه شد که
بتدریج نگارش دو و یا سه نفری مقالات در نشریات دارای درجه علمی توسط یک استاد و
یک یا دو دانشجو به یک مد تبدیل شد. خدا را شکر نشریات کشور نیز در این زمینه
همراه بودند و از آن فراتر قواعد و قوانین پژوهش وزارت علوم که مدرک تحصیلی
نویسندگان یک پژوهش را در ارتقای یک مجله لحاظ مینمودند، به کمک استثمار دانشجو
آمد. اینگونه بود که حتی اگر دانشجویی توانسته بود به تنهایی مقالهای را بنویسد،
ناچار بود که به دنبال استادی باشد تا مقاله خود را با او منتشر کند.
این حالت بخش خوب ماجرا بود. بخش تاسف
بارش آنجا بود که استاد نوشتن یک مقاله علمی- پژوهشی را معیاری برای نمره درس خود
اعلام مینمود. بخش اخلاقی تر ماجرا آنجا بود که همه زحمات نگارش مقاله را دانشجو
بر عهده میگرفت و در هنگام ارائه به مجله، این استاد بود که به عنوان نویسنده
مسئول مقاله شناخته میشد. کسی که نه تنها در طرح موضوع و گردآوری و در نهایت
نگارش مقاله سهمی نداشت، بلکه در بهترین حالت چند بار مقاله را خوانده بود و
راهنماییهای خود را به دانشجو بیگناه ارزانی داشته بود! اخلاق پژوهشی به همین
راحتی در دانشگاههای کشور فدای ارتقای اساتید از استادیاری به دانشیاری و از
دانشیاری به استادی میشود. گاهی از لابه لای متن مقاله به خوبی میتوان دانشجو بینوای
نویسندهی مقاله را تنها و بیکس یافت. آنجا که در زیر عنوان مقاله نام دو و یا سه
نفر جا خوش کرده است و در درون متن آمده است که «نگارنده براین اعتقاد است که» و
البته نویسنده یادش نبود که باید بنویسد «نگارندگان»!
افتضاح در این زمینه
آنقدر گسترده شده است که برخی از مجلات همچون مجله علمی- پژوهشی سیاست دانشگاه
تهران، ارائه مقاله استادیاران به همراه دانشجو در آن مجله را ممنوع اعلام نمودهاند.
شاید که بتوانند کمی از وضعیت بی اخلاقی های حاکم بر عرصهی پژوهش بکاهند. اوضاع
اسفبار اساتید در این زمینه را به راحتی میتوان آزمایش نمود. برخی از اساتید
آنچنان در داشتن مقالات پژوهشی طمع میورزند که در موضوعاتی بسیار متفاوت از حوزه
های تخصصی خودشان نیز صاحب مقاله شدهاند!
مدتی است اعتراضهایی
از طرف دانشجویان پیرامون قید نام استاد در مقالات دانشجویان رشتههای تحصیلات
تکمیلی بهخصوص مقالات استخراجشده از پایاننامهها مطرح میشود. اعتراضهایی که مشکل اصلی آنها در دستورات
دانشگاه و نشریات علمی و نحوه امتیازدهی نهفته است. براین اساس دانشجویان ملزم هستند
نام استاد خود را بهعنوان نویسنده اول و مسئول در مقالات خود بیاورند، با این کار
دانشجویان هم امتیاز کمتری نسبت به استاد خود دریافت میکنند و هم مقالهای که
ممکن است بهتنهایی آن را نوشته باشند، با استاد خود سهیم شوند. همین موضوع باعث
شده یکی از دانشجویان علامه طباطبایی در شکایتی به دیوان عدالت اداری خواهان حذف
تبصره ۱ ماده ۱۱ شیوهنامه نظارت
بر اجرای دوره دکتری آموزشی– پژوهشی دانشگاه علامه طباطبایی
مصوب ۱۳۹۴، مبنیبر درج شرط نویسنده مسئول بودن
استادراهنما در مقالات علمی– پژوهشی مستخرج از رساله
دکتری بشود. این دانشجو از دو جهت به این تبصره شکایت کرده است که اولا چاپ مقالات
دکتری باید همراه با نام استادراهنما باشد و ثانیا نام استادراهنما بهعنوان
نویسنده مسئول مقاله نوشته شود. اول مردادماه دیوان عدالت اداری حکم خود را مبنیبر
این شکایت صادر کرد و طرف دانشجو را گرفت.
براساس این
حکم الزام دانشجو به درج نام استادراهنما بهعنوان «نویسنده مسئول» مغایر قانون
است؛ چراکه براساس قانون حمایت از حقوق مولفان، مصنفان و هنرمندان (اصلاحی ۱۳۸۹)، مقاله علمی-پژوهشی مستخرج از
پایاننامه، اثر حقوقی مستقلی است که پدیدآورنده آن دانشجو است و مالک فکری آن
محسوب میشود و استادراهنما صرفا وظیفه نظارت بر آن را دارد و طبق آن شیوهنامه
نظارت بر اجرای دوره دکتری آموزشی-پژوهشی دانشگاه علامه طباطبایی بخشی را که ناظر
بر شرط نویسنده مسئول بودن استادراهنما در مقالات علمی و پژوهشی مستخرج از رساله
دکتری است، باطل کرد. به همین خاطر گفت و گویی با چند تن از دانشجویان و اساتید
دانشگاه پیرامون این موضوع داشتیم.
استاد راهنما کاری نمیکند!
شاید بتوان
این حکم دیوان عدالت اداری را گام تازهای در جهت احقاق حقوق دانشجویان تحصیلات
تکمیلی دانست که تاکنون مجبور بودهاند مقالات خود را با نام استاد به چاپ
برسانند. در همین مورد رحیمی، دانشجوی دکتری دانشگاه تهران ابتدا با اشاره به این
موضوع که هنوز رانت چاپ مقالات وجود دارد، گفت: «یک قانون نانوشته وجود دارد که
بیشتر اساتید از آن استفاده میکنند. در این روند نشریات و مجلات داخلی مقاله
دانشجویی را که براساس پایاننامه خود نوشته است اگر بدون ذکر نام استادراهنما
باشد، چاپ نمیکنند و درواقع حتما باید قبل از نام نویسنده عناوینی مانند دکتری وجود داشته باشد.»
این دانشجوی
دکتری گلایه خود را اینگونه بیان میکند: «استادراهنما مبلغی را در ازای همکاری
با دانشجو دریافت میکند، درصورتی که وظیفه او راهنمایی دانشجو است. پس عملا
الزامی برای ثبت اسم استادراهنما وجود ندارد، زیرا حتی یک کلام از مقاله یا پایاننامه
را استادراهنما ننوشته است. طبق اساسنامه حتی یک کلمه از پایاننامه متوجه استاد
نبوده و اگر پایاننامه و مقالهای دارای ایراد باشد، نقص آن برعهده نگارنده و
پژوهشگر است. در این روند استادراهنما بهطور کلی راهنماییهایی را انجام میدهد و
به دانشجو میگوید چه اقداماتی را انجام دهد، اما سایر موضوعات آن ازجمله تحقیقات
و جزئیات را محقق جلو برده است. جالب آنجاست اگر محقق اشتباه کرده باشد، اساتید
خطایی را برعهده نمیگیرند، اما میخواهند از سود آن که همان امتیازات چاپ مقاله
است، استفاده کنند، بدون آنکه ذرهای تلاش کرده باشند.» این دانشجو
میگوید: «حذف نام استادراهنما چنانکه گفته شد، باعث دشوار شدن چاپ مقاله در
ژورنالها و نشریات داخلی میشود، البته اگر دانشجو بتواند مقاله خود را برای
نشریات علمی خارجی بفرستد؛ به خاطر اینکه چنین عنوانهایی برای آنها اهمیت ندارد،
درواقع به شرط داشتن کیفیت، مقاله چاپ میشود.» او ادامه میدهد: «این اقدام، کار
بسیار خوبی است، چون عملا استادراهنما کار چندانی برای نوشتن پایاننامه یا مقاله
نکرده است که بخواهیم نام او را در ابتدای مقاله منتشر کنیم.»
زحمات دانشجو به نام اساتید
شکوهی یکی
دیگر از دانشجویان دکتری دانشگاه تهران این گام را به نفع دانشجو دانسته و گفت:
«این گام یقینا به نفع دانشجویان است و باعث میشود اساتید براساس پایههای دقیقتری
ارتقا پیدا کنند، چراکه یکی از ملاکهای ارتقای مراتب دانشگاهی اساتید مقالاتی است
که دانشجویان زحمت نگارش آن را برعهده دارند، اما نام استاد بهعنوان پژوهشگر در
آنها نوشته میشود.»
او گفت: «فرض
کنیم من استاد هستم و سالی چند دانشجو دارم که حداقل پایاننامه یا دکتری را با من
برداشتهاند، بهراحتی پس از چند سال میتوانم ۱۰ تا ۲۰ پایاننامه و به تبع آن مقاله
داشته باشم، بدون اینکه کار خاصی انجام داده باشم. مساله اینجاست که این موضوع به
پایهای برای ارتقای اساتید تبدیل شده است و حتی نوعی رکود علمی را در برخی اساتید
به وجود آورده، چراکه مقالات اساتید به این سبب که استادراهنمای دانشجویان هستند
به صورت اتومات توسط دانشجویان نوشته میشود و عملا اقدام خاصی برای تولید مقاله
توسط اساتید صورت نمیگیرد. در پایاننامهها و مقالات عملا اساتید راهنما کار
چندانی انجام نمیدهند و گاها حتی راهنمایی خاصی هم نمیکنند، درواقع اکثرا این
خود دانشجو است که کار را پیش میبرد. بهعنوان مثال من ۹۹% کارهای مقاله خودم را پیش بردم و
استاد اصلا راهنمایی خاصی نکرد.»
او گفت:
«معمولا مرسوم است از بابت احترام و اینکه مجلات علمی مقاله را برای چاپ قبول
کنند، نام استاد بهعنوان نویسنده مسئول منتشر شود و به همین دلیل اعتبار مقاله از
آن استاد میشود. در اینجا حق دانشجو ضایع میشود، چراکه استادراهنما کار خاصی
انجام نداده است، اما بیشتر امتیاز مقاله برای استادراهنما ثبت میشود و با آنکه
دانشجو همه کارها را انجام داده است عایدی خاصی از این طریق نصیبش نمیشود ولی
استاد از همین طریق میتواند پیشرفت کند.»
شکوهی گفت:
«مدتی پیش در یکی از سایتهای آماری پیرامون مقالات، آمار عجیبی دیدم؛ علی ربیعی،
سخنگوی دولت از سال ۸۸ تا ۹۵، ۲۳۲ مقاله داشته
است. اگر مثبت فکر کنیم و بگوییم کپی یا تقلب وجود نداشته، خیلی از این مقالات
برای دانشجویان بوده که پایهای برای ارتقای اساتید شده است.» او ادامه داد: «این
موضوع از این جهت میتواند مطلوب باشد که دانشجو استفاده خود را از مقالات و پایاننامههای
خود داشته باشد. استاد از دانشجو استفاده میکند، از طرفی پول استادراهنمایی خود
را نیز دریافت و به واسطه این مقالات ارتقا پیدا میکند و با آنکه عملا راهنمایی
خاصی انجام نداده، این مقالات در رزومه وی ثبت میشود.» این دانشجوی دکتری ادامه
داد: «یکی از موضوعاتی که نشان میدهد اساتیدراهنما کار خاصی انجام نمیدهند، این
است که اگر از خیابان انقلاب یک مقاله بخرید و آن را به استادراهنما تحویل دهید،
استاد متوجه این موضوع نمیشود. اگر استادراهنما واقعا در این سیستم دخیل باشد،
عملا چنین اتفاقی نخواهد افتاد. اما شاهد آن هستیم که استادراهنما اصلا در جریان
امور نیست. حال چگونه است که نام استادراهنما بهعنوان نویسنده مسئول مقاله قید میشود.
حتی در برخی مقالات و پایاننامهها برخی دانشجویان دست به آمارسازی نیز میزنند،
اما استادراهنما اصلا متوجه نمیشود. همه اینها نشاندهنده آن است که اتفاق اخیر
میتواند به نفع دانشجویان باشد و البته روند ارتقای اساتید تصحیح شود و هر فردی
نتیجه زحمات خود را دریافت کند.»
دانشجو پله رشد اساتید
نادیان یکی
دیگر از دانشجویان دکتری دانشگاه تهران در حمایت از این اقدام دیوان عدالت اداری،
گفت: «معمولا وقتی استادراهنما با دانشجویی کار میکند، عملا بار اصلی روی دانشجو
است. برای مثال استادراهنمای خودم با آنکه از پایاننامه راضی بود، تنها زمانی
پایاننامه من را دید که تکمیل شده بود و فقط آن را مطالعه کرد. در همین روند میشود
گفت وقتی مقالهای از این پایاننامه به دست میآید، هیچ ارتباطی با استادراهنما
ندارد؛ چراکه هیچ کار علمیای برای آن انجام نداده است. بیشتر اوقات استاد برای
اینکه کاری روی مقاله انجام نداده حتی نمیداند مقاله درمورد چه چیزی است.» او نیز در رابطه با اعمال سختگیری در روند چاپ مقاله دانشجویان در
ژورنالهای داخلی، گفت: «اما زمانی که دانشجویان برای چاپ مقاله سراغ مجلهای میروند
این خلأ وجود دارد که اگر نام استاد نباشد، مقاله چاپ نمیشود یا سختگیرانه چاپ میشود.»
این دانشجوی مقطع دکتری ادامه داد:
«پولی که استاد دریافت میکند به این دلیل است که بتواند دانشجوی خود را پرورش
دهد، اما در دانشگاهها چنین اتفاقی نمیافتد. در دانشگاههای ما یک معامله دوسر
سود برای استاد رخ میدهد، از طرفی استاد با آنکه کاری برای مقاله انجام نداده، با
توجه به بودن اسم استادراهنما بهعنوان نویسنده مسئول امتیاز آن را دریافت کرده و
میتواند از امتیازهای ارتقای آن استفاده کند، از طرفی مبلغی را در این زمینه
دریافت کرده است. البته برخی اساتید حق را رعایت میکنند.»
او از ذینفع
دانستن دانشگاه در مقالات دانشجویان نیز گلایه کرده و گفت: «دانشگاه و استادراهنما
خود را بهعنوان ذینفع میدانند و عملا زمانی که فرد قصد چاپ کردن مقاله یا
انتشار آن به صورت کتاب را دارد، باید مجوز این دو را دریافت کند. زمانی که دانشجو
برای نوشتن مقاله خود بیشتر اقدامات علمی را انجام داده است، این موضوع که بدون
اجازه استادراهنما و دانشگاه چاپ نمیشود، نمود خوبی ندارد و یک نوع بیرغبتی برای
دانشجویان ایجاد خواهد کرد.» نادیان گفت:
«دانشجویان در روند فعلی متضرر شده و بهعنوان پلهای برای رشد استاد محسوب میشوند،
زیرا زمانی که مقاله با نام نویسنده مسئول دیگری چاپ میشود، عمده امتیاز برای آن
فرد آورده میشود. این درصورتی است که استادراهنما زحمت بسیار کمتری نسبت به
دانشجو کشیده. درنهایت باید گفت دیوان عدالت اداری گام بسیار خوبی را در دفاع از
حقوق دانشجویان برداشته است.»
توهینی به جامعه علمی کشور
علیاشرف
نظری، عضو هیاتعلمی دانشگاه تهران نیز در ادامه با تایید سخنان دیگر افراد موافق
میگوید: «از ابتدا ایده من این بوده که در رساله، پایاننامه، مقاله یا هر چیز
دیگری که حاصل زحمت دانشجو است، الزامی برای اینکه اسم افراد دیگری در آن قرار
بگیرد، وجود نداشته باشد. البته این مساله متاسفانه رایج شده و فقط زمانی که
دانشجو زحمت بسیاری کشیده و میخواهد مقالهای به چاپ برساند، باید اینگونه عمل
کند.»
او افزود:
«مجلههایی هستند که ادعا میکنند ما فقط فلان دکتر و استاد را میشناسیم و از نام
آنها استفاده میکنند، در حالیکه اصلا به محتوا توجه نمیکنند. ایده کلی من این
بوده که این روش مرسوم غلط است. در دانشگاه تهران هم از ابتدا چنین روشی در گروه
علوم سیاسی مرسوم نبوده و استادان پیشکسوت که ما از محضر آنان استفاده کردیم و
دانشجویشان بودیم، با مناعتطبع و حتی با اصرار ما دانشجویان آن موقع حاضر به
پذیرش چنین چیزی نمیشدند.» این استاد دانشگاه
تهران ادامه میدهد: «استاد راهنمای خودم را اگر بخواهم مثال بزنم، به هیچ عنوان
الزامی از طرف ایشان وجود نداشت و ایشان اصلا الزامی به اینکه ما دانشجویان با نام
او حتما مقالهای چاپ کنیم، نداشتند. بنده پیشنهادم این است که هرکسی حاصل زحمات
خود را منتشر کند؛ به نظرم اینگونه عمل کردن در چارچوب احترام به اصل نگارش علمی
حقوق نویسنده شایستهتر است. اگر اغلب اساتید موردنظر
مشارکتی در کار یا مقاله داشته باشند، یک بحث دیگر است. حتی اگر بازبینی خاصی
انجام دهند و پوشه اولیه را نیز نگهداری کنند، نشان میدهد چقدر در کار مشارکت
داشتهاند. باز هم حرفی نیست، اما متاسفانه روال جاری نشان میدهد یکسری افراد بیآنکه
هیچ نقشی در کار، محتوا و تحقیقات داشته باشند، اسمشان را اضافه میکنند، به خاطر
این است که برخی اساتید در کتاب «روش پژوهش و نگارش علمی» که نوشته خودم است، حدود
۳۰۰ مقاله در
سال ۹۶ به چاپ
رساندهاند. مگر چنین فرضی اصلا منطقی است؟ اسم استاد فقط ظرفیتی شده برای چاپ
مقالههایی که اساسا حتی آن را ندیدهاند و وقتی ایرادی هم بر آن گرفته میشود،
عنوان میکنند که آن کار برای من نبوده و برای دانشجو است.
همین نکته برای جامعه علمی کشور توهین است. در گذشته اصلا
اینچنین نبود و اساتید به این شکل عمل نمیکردند. ما باید مقید باشیم کاری که برای
ما نیست، حتی اگر تلاشی هم برای بازبینی یا ارزیابی کار داشته باشیم، اسم خودمان
را بهعنوان نویسنده چاپ کنیم، بلکه از او بهعنوان یک داور، ارزیاب یا کسی که از
او مشورت فکری گرفته شده است، یاد شود نه بهعنوان کسی که نویسنده کار است.»
حداقل سهم استاد راهنما ۵۰ درصد است!
به نظر میرسد
مسئولان دانشگاهی نظر متفاوتی نسبت به دانشجویان پیرامون این مساله دارند، سیدحسین
حسینی، معاون آموزشی دانشگاه تهران رای دیوان عدالت اداری را رای عجیبی دانست و
گفت: «اتفاق عجیبی رخ داده است، پایاننامه یک طرح تحقیقاتی است که موضوع آن توسط
استادراهنما تصویب میشود، بنابراین ایده طرح با استادراهنماست. از طرفی ممکن است
در حوزههایی مانند علوم انسانی نیازی به پشتیبانی مالی وجود نداشته باشد اما در
حوزههای فنی، کشاورزی و…
طرحهایی هستند که نیاز به پشتیبانی مالی دارند یعنی استاد باید با کمک از گرنت پژوهشی
خود این موضوع را پشتیبانی کند و اگر این پشتیبانی صورت نگیرد قطعا پایاننامه و مقاله
به جایی نخواهد رسید. بنابراین موضوع اصلا کاملا برعکس است.» حسینی اما
نظر عجیبی پیرامون مالکیت مقالات دارد و معتقد است که استادراهنما حداقل سهمی ۵۰ درصدی از مقالات دانشجویان دارد.
او ادامه میدهد: «از لحاظ مالکیت مادی و معنوی سهمی که باید برای طرفین قائل
شویم، سهمی ۵۰- ۵۰ است.»
او پیرامون
دلایل استفاده از نام استادراهنما بهعنوان استاد مسئول نیز گفت: «در دانشگاه نیز
گفته میشود که حتما نویسنده اول در مقالاتی که از پایاننامه استخراج میشود، اسم
دانشجو بهعنوان اسم نویسنده مسئول آورده شود، ولی نویسنده مسئول بودن از این جهت
اهمیت دارد که هر اتفاقی که صورت گیرد باید یک نفر که شخصیت حقوقی دارد پیگیر آن
باشد، به همین دلیل عضو هیاتعلمی به دلیل داشتن این نوع شخصیت و به این دلیل که
میتواند اگر مقالهای در مجلهای بیکیفیت چاپ شود، پاسخگو باشد.»
حسینی ادامه
میدهد: «چیزی که اکنون ترویج میشود و سهم ما نسبت به دنیا در آن کم است، ترویج
مشارکت علمی گروهی است، خلاف آنچه فکر میکنیم انتشار مقاله به نام یک نفر یک عمل
پسندیده علمی نیست، بلکه میانگین تعداد افرادی که در مقالات خارجی در حوزههای فنی
منتشر میشود بالای هفت نفر و در حوزه علوم انسانی بالای سه، چهار نفر است. عملا
انفرادی پیش رفتن ما امر پسندیدهای در این زمینه نیست.»
چاپ مقاله بدون اسم استاد راهنما
ممنوع
غلامرضا
وثوقی، مدیر تحصیلات تکمیلی دانشگاه صنعتیشریف نیز با مخالفت با حکم دیوان عدالت
اداری گفت: «نظر شخصی من این است که اگر چنانچه استاد راهنما نقش در پیشبرد علمی
مقاله داشته باشد قاعدتا نقش ایشان در مقاله عنوان بشود، مگر اینکه حضور استاد در
نوشتن مقاله کم باشد. رساله دکتری با نام یک دانشگاه صحت و اصالت پیدا میکند، اگر
پس از آن خدشهای در اعتبار مقاله چاپ شده در مجلهای به وجود بیاید، چه کسی
پاسخگوی آن مجله خواهد بود. از طرفی قاعدتا لازم است تا کیفیت علمی مقاله توسط
استادی تایید شود و اگر نام استادی نباشد، یعنی نظارت و مسئولیت صحت متوجه
دانشجویی میشود که پس از فارغالتحصیلی دیگر در دانشگاه هیچ مسئولیتی ندارد و ضرر
و زیان اشتباه در مقاله معطوف به دانشگاه میشود در صورتی که استاد ماندگاری دارد.۷۰ تا ۸۰ درصد کار مقالات را دانشجویان انجام میدهند اما چاپ مقاله بدون
نام استاد یقینا اشکال دارد. هرچند نقش خود را جزئی بداند و در مواردی استاد اگر
نقشی نداشته باشد در مقاله اسم خود را نمیآورد.»
در حالی که
عده ای از دانشجویان نسبت به درج نام استاد در مقاله مستخرج از پایان نامه معترض
هستند مدیر کل پژوهشی وزارت علوم می گوید: نقش نداشتن استاد در مقاله باید ثابت
شود. در
آیین نامه چاپ مقالات تاکید شده در مواردی که مقاله مستخرج از پایان نامه بصورت
مشترک بین دانشجو و استاد راهنما تهیه شده باشد، دانشجویان ملزم به درج نام استاد
راهنما هستند؛ در حالی که برخی دانشجویان بر این باورند در شرایطی که بخش عمده کار
علمی و پژوهشی توسط خود دانشجو انجام می شود، چرا نام استاد راهنما به عنوان
نویسنده مسئول در مقالات باید ذکر شود.
حکم دیوان درباره درج نام استاد راهنما
در مقاله مستخرج از پایان نامه
چندی
پیش دیوان عدالت اداری در پی شکایت یکی از دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی اعلام
کرد که الزام دانشجو به درج نام استاد راهنما بهعنوان
«نویسنده مسئول» مغایر قانون است؛ چراکه براساس قانون حمایت از حقوق مؤلفان، مصنفان
و هنرمندان (اصلاحی ۱۳۸۹)، مقاله علمی-پژوهشی مستخرج از
پایان نامه، اثر حقوقی مستقلی است که پدید آورنده آن دانشجوست و مالک فکری آن
محسوب می شود و استاد راهنما صرفاً وظیفه نظارت بر آن را دارد.
در
نهایت دیوان عدالت اداری شیوه نامه نظارت بر اجرای دوره دکتری آموزشی-پژوهشی
دانشگاه علامه طباطبایی در قسمتی که ناظر بر درج شرط نویسنده مسئول بودن استاد
راهنما در مقالات علمی و پژوهشی مستخرج از رساله
دکتری است، را باطل کرد. از
آنجا که به واسطه ذکر نام استاد راهنما در مقالات مستخرج از پایان نامهو همچنین سایر مقالات مشترک پژوهشی با دانشجویان، آن ها مراتب
ارتقا به دانشیاری و استاد تمامی را در فاصله کوتاهی به اتمام می رسانند دانشجویان
معتقدند کهاخلاق علمی در این روندرعایت نمی شود.
مقالات مستخرج شده از پایان نامه، حاصل پژوهش های استاد و دانشجو است
در
همین رابطه محسن شریفی مدیرکل دفتر سیاستگذاری و برنامهریزی امور پژوهشی وزارت
علوم در گفتگو با مهر، گفت: در ابتدا باید به این اشاره کنم که پایان نامه ها و
مقالات مستخرج شده از آن در واقع حاصل پژوهشهایی است که در قالب برنامه مشترک
استاد و دانشجو انجام می شود. مدیرکل
دفتر سیاستگذاری و برنامهریزی امور پژوهشی وزارت علوم در پاسخ به این سوال که
برخی دانشجویان عنوان می کنند، اساتید راهنما بعضا نقشی در نگارش مقالات ندارند و
بیشتر کار توسط دانشجو انجام می شود، گفت: این موضوعروال و روتیننیست و ممکن است تعداد کمی از دانشجویان
نسبت به این موضوع معترض باشند. وی ضمن تاکید بر اینکه درمقالات مستخرج شده که استاد و دانشجو مشترکا کار را انجام داده اند،
نام هر دوباید ذکر شود، اظهار داشت: اینکه دانشجویی
معتقد است که استاد راهنما در نگارش مقاله نقشی نداشته، در وهله اول باید اثبات
شود و نمی شود ادعای چنین دانشجویی را به راحتی پذیرفت. شریفی با اشاره به اینکه استاد
راهنما فردیست که یک برنامه پژوهشی بزرگ داشته و در جهت اجرا، چند پایان نامه را
در دل آن تعریف می کند، افزود:در این میان ممکن است موضوعاتی را برای
تعدادی از دانشجویان در یک سال و یا در چند سال متوالی و مختلف، تعریف کند تا آن
پروژه کلان به نتیجه برسد. مدیرکل
دفتر سیاستگذاری و برنامهریزی امور پژوهشی وزارت علوم گفت: وقتی از استاد راهنما
سخن به میان می آوریم، منظور فردی است که صاحب پروژه بوده و لحظه به لحظه در جریان
پیشرفت کار است. این فرد باید تراز ایده و فکرش آنقدر بالا باشد که دانشجو از
پژوهش زیر نظر او بهره مند شود.
عوامل موثر در ارتقا اساتید
وی
درباره ارتقا هیئت علمی نیز توضیح داد و گفت: ارتقاء درجه از مرتبه استادیاری به دانشیاری حداقل ۴ سال و به استاد تمامی نیز حداقل ۴ سال است؛ با این وجود اما علاوه بر سنوات، عملکرد
و داشته های علمی فرد تعیین کننده است. شریفی بیان کرد: علاوه
بر تاثیرگذاری مقالات در ارتقا، مواردی نظیردروس تدریسی، طرح ها، پروژه ها و کتابهای که تالیف
کرده است،ضروری است و اهمیت
دارد.
همین امروز چهار مورد مراجعه
برای یک مشکل مشابه داشتم. چهار دانشجویی که باید مقاله علمی پژوهشی می داشتند تا
بتوانند از پایان نامه خود دفاع کنند. بنده
درک می کنم که اصل این رویه کاری است که هم در دنیا معمول است و هم از نظر پیشرفت
علمی اقدامی درست. به هر حال هر دانشجویی وقتی یک تا سه سال پایان نامه ای را می
نویسد باید محصول خالص علمی کار خود را در یک یا دو مقاله عرضه کند. جای عرضه آن
هم مجله ای است که اصولی برای درج مقالات و چاپ آنها دارد و حالا در داخل به عنوان
مجلات علمی پژوهشی و اگر خارجی باشد به عنوان مقاله I S I می شناسیم.
اما مشکل درج مقالات دانشجویان در آنها
از حد معمول گذشته و حاشیه های زیادی پیدا کرده است که ادامه آنها به اصل کار آسیب
خواهد زد مگر آن که راه حلی برای آنها پیدا شود. در اینجا اصلا نمی خواهم در باره
مشکل نگارش پایان نامه ها خارج از دانشگاه و به صورت های تقلبی و استیجاری صحبت
کنم، همین طور نمی خواهم در باره کارهای ساختگی چاپ مقالات در مجلات خارج از کشور
که غالبا وضع مفتضحی دارد مطلبی بنویسم بلکه هدفم فقط همان مشکلی است که در ابتدا
عرض کردم.
برخی از مشکلات کار دانشجویان برای چاپ مقاله در مجلات علمی پژوهشی عبارت است
از:
1. به دلیل اجباری که
برای چاپ مقاله در چنین مجلاتی وجود دارد، و این مشکل انواع و اقسامی دارد که ممکن
است به ضعف مقاله یا نبودن ظرفیت یا عدم وجود ارتباط با مدیران و مانند اینها
باشد، زمینه نوعی فساد به خصوص فساد مالی فراهم می شود. در این زمینه افرادی از دو
طرف گرفتار پیشنهادهای مالی شده و زمینه ای را برای گسترش حرام خواری در این حوزه
پدید می آورند. گاه شنیده شده که مبالغی تا دو میلیون برای درج یک مقاله پیشنهاد
یا گرفته می شود که امیدوارم این موارد بسیار نادر یااصلا نباشد.
2. طول کشیدن زمان بررسی
مقالات که امری عادی شده و گاه یک سال و حتی بیشتر به درازا می کشد، کار دفاع
دانشجویان را به عقب انداخته و فرصت های زندگی آنها را از دستشان می گیرد. طبیعی
است که تاخیرهای یکساله برای دفاع انواع هزینه های را برای دانشجو و دانشگاه ایجاد
کرده و به خصوص وضع چنان می شود که دانشجو از وضع تحصیل و تحقیق دور شده و سراغ
دیگر مسائل زندگی خود رفته و از موضوع اصلی پایان نامه خود برای مدتی فاصله بگیرد.
3. از سوی دیگر امتیازی
که به استادان بابت چاپ مقالاتشان در این مجلات تعلق می گیرد و زمینه ارتقاء یا
دریافت وجوهی از دانشگاه می شود، اغلب کار دانشجویان را به تاخیر می اندازد. این
موارد مربوط به زمانی است که کسانی با اعمال نفوذ یکسره به چاپ مقالات خود می
پردازند. به طوری که همین اواخر شنیده شد که یک استاد ده مقاله از پایان نامه
دکتریش در یک مجله که زیر نظر خود او بوده چاپ کرده است. این چیزی بود که در رسانه
ها آمد و بنده در باره آن قضاوتی نمی کنم. نتیجه این امر خسارتی است که دانشجو
باید متحمل آن شود.
4. در اغلب موارد که بخشی
از پایان نامه به نام دانشجو همراه با استاد و مشاور چاپ می شود، استاد حتی یک
مرور ساده هم بر مقاله نمی کند. بنده خود بارها به چشم دیده ام که استاد حتی رنگ
مقاله را هم ندیده است. معلوم نیست چگونه چنین مطالبی به نام استادی منتشر می شود
در حالی که روح او هم از آن خبر ندارد. خواهید گفت به هر حال او استاد راهنماست،
اما خواهم گفت که چون نظارتی بر کارا راهنمایی استادان نیست، عملا اصل کار از
خاصیت و هدفی که در کار بوده فاصله خواهد گرفت و جامعه از این دانش طرفی نخواهد
بست. شده است که دانشجو با سرهم بندی مقاله ای را نوشته یا آن را از جایی برداشته
و پس از چاپ آبروی استاد را هم برده است.
5. جالب است که در برخی
موارد نام سه تا چهار نفر و حتی بیشتر روی مقاله آمده است. در این صورت شک نباید
کرد که نوعی بده بستان در کار است. یعنی کسانی هستند که نام رفقای خود را هم روی
مقاله می گذارند تا برای او هم امتیازی ثبت شود و طبعا او هم در عوض کاری برای
آنها انجام خواهد داد یا در جای دیگری نام وی را خواهد آورد. آنها که با محاسبه
امتیازات آشنایند می دانند که در هر حال هر دو سود کلانی خواهند برد بدون آن که در
این میانه زحمت جدی کشیده باشند. این در حالی است که گاه موضوع این مقالات در حوزه
علوم انسانی چنان محدود و گاه چنان غیر علمی است که حتی بودن نام یک نفر هم روی
مقاله زیاد است چه رسد به نام سه تا پنج نفر! در یکی از این مجلات که بنده به
عنوان عضو هیئت تحریریه هستم، به طور تقریب هشتاد درصد مقالاتی که می رسد رد می
شود در حالی که انبوهی از اسامی استادان دانشگاه های عجیب و غریب همراه نام
دانشجوی مربوطه روی مقالات آمده است، چیزی که نشان می دهد این رویه به یک دکان
تبدیل شده است.
6. بارها دیده شده است که
دانشجو عاجزانه از استاد خواسته است که اجازه دهد نام او کنار مقاله اش باشد، چرا
که اگر نباشد جایی به چاپ نخواهد رسید. این به چه معناست؟ معنایش این است که کسی
برای کار علمی ارزشی قائل نیست و تا نام استادی کنار دانشجو نباشد مورد توجه مدیر
مجله قرار نخواهد گرفت. و این درست در حالی است که استاد مربوطه اگر خیلی هنر کند،
تنها نگاهی به مقاله می اندازد، اما اصولا چون در آن زمینه ورود جدی نداشته،
پیداست که هیچ مطلب مهمی به ذهن مبارکش نخواهد رسید. فراوان دیده شده است که نام
استادی در انواع و اقسام مقالات با حوزه های پژوهشی مختلف در کنار نام دانشجو آمده
در حالی که یقین داریم استاد مربوطه در بیشتر این حوزه ها ورودی ندارد و معلوم است
که صرفا با نوعی رفاقت و بند و بست این تقارن میان نام دانشجو و استاد آمده است.
7. در تمام دورانی که ما
در تاریخ علم وادب با آن آشنا هستیم همیشه حقوق معنوی واقعی یک نوشته با نسبت دادن
آن به یک نویسنده مشخص محفوظ بوده است اما مع الاسف در اینجا این حق به مقدار
زیادی نادیده گرفته شده و صاحبان واقعی اندیشه ها شناخته نخواهند شد. در مورد یک
مقاله اگر واقعا کار مشترکی بین استاد و دانشجو باشد، می توان به اشتراک حق معنوی
آن دو در آن نوشته نظر داد و اما این در حالی است که اغلب استادان ما حتی اشراف
درستی هم بر مقاله ندارند و در نگارش آن سهمی ندارند، بنابر این چطور می توان به
اشتراک این حق نظر داد؟ به نظر می رسد باید فکری کرد تا صاحب هر مقاله و نویسنده
هر نوشته، چنان که هزاران سال چنین بوده، به نوعی مشخص باشد و البته قید شود که
فلان استاد مشرف بر این مقاله بوده است. اما چاپ مشترک مقاله برگرفته از یک پایان
نامه به اسم دانشجو و استاد دست کم میان ما ایرانیان که اکثریت قریب به اتفاق
همراهی واقعی استاد را در نگارش سراغ نداریم، یک مشکل جدی است. در واقع کار مشترک
ممکن است وجود داشته باشد اما اینها که ما شاهدش هستیم واقعا کار مشترک نیست. بنابرین
شاید بهتر باشد کمی تامل کنیم و ببینیم آیا می توان به وضعیت قبلی برگشت و درعین
حال حق استاد و مشاور را حفظ کرد یا نه.
8. در مواردی که بنده خود
به نوعی کار بررسی را انجام می دادم مشاهده کردم که یک استاد با ده دوازده مقاله
دانشجویانش قصد ارتقای علمی دارد. در حالی که یقین دارم با بند و بست از یک پایان
نامه ارشد دانشجویش چهار مقاله مشترک به اسم خود و او چاپ کرده است! من می پذیرم
که او حق بزرگی برای استادیش دارد اما او باید با نوشته های خودش از مقاله و کتاب
استادیش را ثابت کند. دانشگاه باید با کار خود استاد که مطمئن به آن است استاد را
ارتقاء دهد. آنچه در حال حاضر وجود دارد محک خوبی برای سنجش اساتید نیست مگر آن که
همزمان کارهای جدی از خودشان هم داشته باشند. اینها گوشه ای از
ایراداتی بود که به ذهن بنده رسید. باز هم تاکید می کنم که بنده می پذیریم که باید
دانشجو حاصل کار علمی اش را ارائه دهد اما این رویه را با این حاشیه ها نمی توانم
هضم کنم.