آسیانیوز ایران؛ سرویس
فرهنگی هنری:
پس از پستی و بلندیهای
فراوان، جدیدترین ساخته هومن سیدی با نام سریال وحشی از فیلمنت منتشر شد؛ سیدی
دوباره قهرمانی میسازد که آرام آرام در حال خشن شدن است. سریال وحشی به کارگردانی
و نویسندگی هومن سیدی و تهیهکنندگی محمد صابری از تاریخ ۲۵ فروردین ۱۴۰۴ در پلتفرم نمایش
خانگی منتشر شد. این پروژه جدید که بازیگر اصلی آن جواد عزتی است، یکی از مورد
انتظارترین تولیدات تصویری بهار امسال محسوب میشود و بسیاری آن را دنبالهای معنوی
بر مسیر تازهای میدانند که سیدی پیشتر با سریال «قورباغه» آغاز کرده بود. هومن
سیدی با «وحشی» دوباره به میدان سریالسازی بازگشته؛ تجربهای دوم پس از «قورباغه»
که با همهی حرفوحدیثهایش، هنوز یکی از جدیترین آثار شبکه نمایش خانگی بهحساب
میآید. این بار اما سیدی از ۲۵ فروردین ۱۴۰۱ سراغ پلتفرم فیلمنت
رفته تا داستانی را روایت کند که طبق ادعای تیتراژش، ریشه در واقعیت دارد. پیشازاین
نیز، او فیلم «خشم و هیاهو» را با الهام از پروندهای واقعی ساخته بود؛ بنابراین
بازگشت به جهان واقعیت مبنا، برای او بیسابقه نیست. در مرکز این روایت، جواد عزتی
قرار دارد که نقش داود اشرف را ایفا میکند؛ کارگری ساده در معدن که درگیر زندگی
با پدر و مادر سالخوردهاش است و دلباختهی دختری که سعی میکند با صبوری، اخلاقمداری
و حسابگری، از بروز بحرانها جلوگیری کند.هنوز قابهای درخشان هومن سیدی در سریال
قورباغه فراموش نشده که او با وحشی برگشت؛ اولین قسمت از این سریال منتشر شده و این
سوال را برمیانگیزد که وحشی چگونه وحشی میشود؟
در این مساله که
هومن سیدی کارگردان خوبی است، هیچ شکی وجود ندارد. هر قابی که او میبندد (یا بدون
اغراق اکثر قابهای او) بدون دیالوگ حرفهایی برای گفتن دارند. این هنری است که ریشهاش
در ذهن بسیاری از کارگردانهای ایران (در حال حاضر) خشک شده است. اما مساله تنها
قاب نیست؛ انتخاب بازیگر، بازی گرفتن از او و ایجاد لوکشینی فضاساز همگی دست به
دست یکدیگر میدهند تا از او کارگردانی درجه یک بسازند. به یاد بیاورید قابهای
ابتدایی سریال وحشی را که در فضای معدن بسته شده است. همین کافی است که بدانیم وحشی
کجا کار میکند؛ در واقع قابها به حدف کافی بیانگر هستند. در این سریال بازیگران
مطرحی، چون جواد عزتی، نگار جواهریان، احسان امانی، علیرضا ثانیفر و مهدی صباغی
نقشآفرینی میکنند. در ادامه نگاهی به قسمت اول سریال وحشی داشته و داستان آن را
مرور میکنیم.
داستان سریال وحشی
سریال «وحشی» داستان
داود اشرف، یک کارگر معدن، را روایت میکند که در تلاش است با مدارا و اخلاقمداری،
مشکلات خود و خانوادهاش را حل کند. اما زندگی او با ورود به دنیای پیچیده و خشونتآمیز
کارگران معترض، گرفتار درگیرهایی بیپایان میشود. داود که از یک زندگی ساده و
شرافتمندانه شروع کرده، به تدریج وارد مسیری تاریک میشود که او را به دنیای اراذل
و اوباش میکشاند. این سریال با فضاسازیهای تیره و تاریک، داستانی پیچیده از
خشونت، ناامیدی و تغییرات شخصیت را به تصویر میکشد.
مروری بر قسمت اول
سریال وحشی؛ خشونت و ناامنی
قسمت نخست سریال وحشی
به کارگردانی هومن سیدی، در فضایی پرتنش و اجتماعی آغاز میشود و تماشاگر را مستقیماً
به دلِ یک بحران کارگری و فضای خشنِ ناشی از آن پرتاب میکند. همانطور که گفته شد
سریال با اکستریم کلوزآپهایی از معدن آغاز میشود؛ جایی تاریک، بسته و نفسگیر که
داود – شخصیت اصلی داستان – در آن کار میکند؛
گویی این فضای فیزیکی خود استعارهای است از وضعیت روانی و اجتماعی شخصیتها: در
محاصره، درگیر، در تاریکی.
با عبور داود از تاریکی
معدن به روشنایی سطح زمین و مواجهه با جمعیت معترض، سیدی هوشمندانه گذار از خشونت
ساختاری (Structural Violence) به خشونت عینی و ملموس را تصویر میکند. این
انتقال در واقع همان چیزیست که یوهان گالتونگ، نظریهپرداز صلح، دربارهاش هشدار
میدهد: خشونتی که ابتدا در قالب فقر، نابرابری و تبعیض ظاهر میشود، در نهایت به خشونت
فیزیکی میانجامد. کارگران از ساختار مدیریتی معدنی که در آن کار میکنند شاکی
هستند؛ این را همان اوایل از دیالوگها متوجه میشویم:
- بخدا راهش
این نیست.
- پس راهش چیه
داداش؟ وقتی بیناموس پول هیچکس رو نمیریزه، حق دارن شاکی بشن دیگه...
تجمع اعتراضی
کارگران نه صرفاً یک حرکت صنفی، بلکه نمود عینی فشارهای ساختاری و اقتصادیست. داود
که نمایندهی انسانی خویشتندار، قانونمدار و اهل مدارا است، در این فضای پرتنش
سعی دارد تعادل را حفظ کند؛ اما همین ویژگی، بهویژه در سکانس پایانی قسمت اول، به
پاشنه آشیل او تبدیل میشود.
در اولین دیالوگ او
میگوید:
«بالا خیلی
شلوغه؟» و وقتی متوجه وخامت ماجرا میشود؛ اضافه میکند «این راهش نیست.»
اما، در یک موقعیت
بحرانی با دو کودک، تنها به دلیل اشتباه درکشده و سوءِتفاهم، وارد چرخهای از
خشونت و بیاعتمادی میشود که تبعاتش مشخصاً فراتر از کنترل اوست. این نقطه، محل
تقاطع تحلیل اجتماعی و فلسفهی سیاسی هانا آرنت است؛ جایی که آرنت میان قدرت و
خشونت تمایز قائل میشود و خشونت را نشانهای از فروپاشی اعتماد اجتماعی میداند. در
سکانس پایانی به بچههایی که سوار ماشین او هستند میگوید: «همین الان ندیده و
نشناخته سوار ماشین من شدید. چرا بهم اعتماد کردید؟ نگفته پدر و مادرتون اینها رو
بهتون؟!»
بر اساس اندیشهی
آرنت، خشونت نه نشانهی قدرت که نشانهی فقدان آن است. در وحشی نیز، آنچه بر سر
داود میآید، حاصل فقدان سازوکارهای اعتماد اجتماعی، گفتوگو و عدالت است و گویی
او از سر بیقدرتی روی به خشونت میآورد. حتی کنش پرهیزکارانهی او – تلاش برای آموزش به
کودکان درباره خطرات اعتماد – در بستر بیاعتمادی عمومی، نتیجهای معکوس دارد. همانطور
که دختر بچه پس از شنیدن صحبتهای داود میگوید: «ببخشید عمو ما پیاده میشیم.»
این نشان میدهد که
در فضای این سریال و ساخت و پرداخت داستان آن که خشونت ساختاری نهادینه شده، نیتهای
خوب نیز میتوانند پیامدهای فاجعهبار به همراه داشته باشند. از منظر روایی، سیدی در این قسمت موفق میشود یک
درام اجتماعی با عمق روانشناختی و فضای پرتعلیق خلق کند. اما آنچه بیش از هر چیز
تأملبرانگیز است، تقابلیست که بین «خشونت ناگزیر» و «خشونت درونیشده» ایجاد میشود.
داود هنوز وحشی نشده، اما نشانههای آن در بستر پیرامونش کاشته شدهاند. اینکه آیا
جامعه داستانی او را به خشونت سوق میدهد یا او از درون به سمت آن متمایل میشود،
سوالیست که سریال در ادامه باید به آن پاسخ دهد. در مجموع، قسمت اول سریال وحشی با ظرافتی قابلتوجه
پرسشهایی جدی درباره منشأ خشونت، بیعدالتی و بحرانهای اخلاقی در بستر داستان
مطرح میکند؛ اگر سریال این خط تحلیلی را حفظ کند، میتواند به یکی از تأملبرانگیزترین
آثار اجتماعی سالهای اخیر بدل شود.
ورود به سیاهی؛ زیرزمین،
صدا، زوال
«وحشی» با
نمایی بسته از درون معدن شروع میشود؛ جایی که صداگذاری، تدوین و کارگردانی دستبهدست
هم دادهاند تا فضای خفقانآور و سردی را برای مخاطب ترسیم کنند. هشدارهایی در تیتراژ
درباره خشونت نیز همان آغاز، مخاطب را آمادهی مسیر تاریکی میکند که سریال پیش رو
دارد. یک پلان بلند از کارگرانی که با بالابر از اعماق زمین بالا میآیند، فرصتی میشود
برای نمایش تیتراژ اصلی و ورود به سطح زمین؛ جایی که جمعیتی از کارگران معترض،
سردرگم و منتظر ایستادهاند. این تقابل «تاریکی معدن» و «روشنایی معترضانهی زمین»
تنها تمهیدی بصری نیست، بلکه استعارهای از سرنوشت داود است: شخصیتی که قرار است
از سیاهیای به سیاهی دیگر کشیده شود.
شکلگیری سقوط؛ از
تماشاگر تا بازنده
این صحنهی ابتدایی،
در کنار تصاویر و تیزرهای رسمی منتشرشده، بهخوبی دست مخاطب را میگیرد و او را به
سمت خط اصلی روایت هدایت میکند. داود که در آغاز، تماشاگر ماجراست و سعی میکند
در برابر خشم کارگران، خونسردیاش را حفظ کند، رفتهرفته به بازیای کشیده میشود
که بازگشتی برایش نیست. موقعیتی که پیشازاین، شبیه آن را در آغاز فیلم «قهرمان»
اصغر فرهادی دیدیم: قهرمانی که از زندان بیرونآمده، اما در محیطی دیگر، دوباره در
قفسی نمادین گرفتار میشود. مسیر داود هم چنین است؛ میان ازدحام کارگرانی که نمیگذارند
بهسادگی راهش را باز کند، انگار از یک زندان واقعی به زندانی اجتماعی قدم گذاشته
است.
بازتابهایی از سینمای
معاصر ایران
سیدی بار دیگر به
علاقهاش در ارجاع به آثار سینمایی دیگر وفادار مانده است. «قورباغه» مملو از
اشارات سینمایی بود، «وحشی» نیز از این قاعده مستثنی نیست. البته که این امتیازی
برای اثر نیست؛ همانطور که در قورباغه هم ارجاعها گاهی امتیاز منفی سریال بودند. سکانس اعتراض
کارگران و سکوت مصلحتاندیش داود، تداعیگر صحنهای مشابه در «برادران لیلا»ی سعید
روستایی است؛ جایی که علیرضا (با بازی نوید محمدزاده)، تلاش میکند از درگیری
فاصله بگیرد تا تبعاتی متوجه خانوادهاش نشود. اما سیدی در «وحشی»، این موقعیت را
نه بهعنوان بازسازی یا ادای دین، بلکه بهعنوان بستری برای شکلگیری منش داود
استفاده میکند؛ شخصیتی که سعی دارد از میان بحران، با حفظ عقلانیت عبور کند.
نقشپردازی داود؛ میان
زخمهای قدیمی و ترسهای تازه
در قسمت اول، سریال
تمرکزش را روی شناخت بیشتر داود میگذارد. باگذشت از سکانس افتتاحیه، او را در
مکالمه با همکاران میبینیم که تلاش دارد آنها را از تصمیمهای هیجانی منصرف کند؛
از شکایت به کارفرما گرفته تا دامنزدن به شایعات. در صحنهی معاملهی زمین، گذشتهی
مبهم و پرتنش داود نیز کمکم به تصویر کشیده میشود: زندگیای که با مواد مخدر،
قاچاق و مرگ برادر گرهخورده است. به نظر میرسد این بخشها در قسمتهای بعدی با دیالوگ
یا فلاشبکهایی بیشتر باز خواهند شد؛ الگویی که پیشتر در «قورباغه» نیز مورد
استفاده قرار گرفته بود. جواد عزتی بعد از تجربهی بسیار بد زخم کاری، با نقشآفرینی
درخشان دیگری بازگشته. البته عزتی در بیشتر زخم کاری خوب بود؛ اما سریال بهقدری
فاجعهآمیز پیش رفت که او هم قربانی شد. عزتی در قسمت اول سطح بالا ظاهر میشود و
همه را امیدوار میکند.
سکانس طلایی قسمت
اول؛ تراژدی از دل مراقبت
اوج داستان در دقایق
پایانی رقم میخورد؛ جایی که بهظاهر همه چیز آرام پیش میرود؛ اما زیر پوست آن،
فاجعهای بزرگ در حال جوشش است. داود در مسیر بازگشت، دو کودک را سوار ماشینش میکند.
در گفتوگوی کوتاه با آنها، باز هم همان دغدغهی همیشگیاش را میبینیم: محافظت،
هشدار، آیندهنگری. اما همین احتیاط بیش از حد، بذر ترس را در دل بچهها میکارد.
وقتی دختربچه پارچهی آغشتهبهخون را در ماشین میبیند (باقیمانده از سکانس قبلی
بیمارستان) اضطرابش به اوج میرسد. در نتیجه، تصمیم میگیرد از ماشین بگریزد؛ تصمیمی
که تبدیل به فاجعهای بزرگ میشود.
فرار بهجایماندن؛
وقتی ترس، معقول میشود
این نقطهی عطف زمانی
عمق مییابد که واکنش داود را میبینیم. او، در مواجهه با وضعیت اضطراری، همان چیزی
را نشان میدهد که از ابتدا در رفتارش بود: نگرانی از قضاوت دیگران. پیشتر در ماشین
گفته بود: «مهمه بقیه چی فکر میکنن» و حالا، وقتی با پیکر بیجان کودک روبهروست،
از ترس برداشتهای دیگران عقبنشینی میکند و فرار را انتخاب میکند. تصمیمی انسانی،
تلخ و درعینحال قابلفهم که شخصیت او را از کلیشه دور کرده و پیچیدهتر میسازد.
پیشدرآمد یک ضایعه
اخلاقی یا جنایی؟
تمام این سکانسها
بدون دخالت تصادفهای ناگهانی یا چرخشهای اجباری رخ میدهند؛ همه چیز بر بستری طبیعی
و ارگانیک شکل میگیرد و این دقیقاً نقطهی قوت قسمت اول است. برخلاف «قورباغه» که
گاه به فانتزی و اغراق پهلو میزد، این بار سیدی به شکلی واقعگرایانه مسیر تراژدی
را هموار میکند. مخاطب نهتنها با داستان همراه میشود، بلکه درونیات داود را هم
لمس میکند؛ مردی که شاید یک تصمیم از سر احتیاط، مسیر زندگیاش را به ویرانی میکشاند.
افقهای روایی؛ از
کارگر تا مجرم
با مرور تیزر سریال
و نگاهی به اتفاقات قسمت اول، بهراحتی میتوان تصور کرد که داستان به سمت یک مسیر
جنایی – دراماتیک پیش میرود؛
داود پایش به زندان باز خواهد شد، نگار جواهریان احتمالاً در نقش وکیل وارد داستان
میشود و روایت، حالا حول محور سقوط و فروپاشی یک انسان اخلاقمدار شکل میگیرد. ایدهای
که در «جنگ جهانی سوم» نیز ردپایی از آن دیده میشد: آدمهایی که در مواجهه با
ساختارهای ظالمانه، چارهای جز تغییر چهره نمییابند.
جمعبندی؛ امید به
ادامهای درخشان
قسمت نخست «وحشی»
نشان میدهد که هومن سیدی این بار در مسیر سنجیدهتری قدم گذاشته است. او که همیشه
ذهنی پر از ایدههای خلاقانه داشته، گاه در چیدمان درست آنها ناکام بوده و آثارش
به کلافهایی پیچیده بدل میشدند. اما این بار، همه چیز از ابتدا تا انتها با حسابگری
دقیق پیش میرود. اگر همین روند ادامه پیدا کند، «وحشی» میتواند یکی از بهترین
آثار نمایشی این سالها باشد. دستکم، ما که فعلاً به آن امیدواریم؛ چون هنوز هم
آدمی به امید زنده است.
آیا سریال «وحشی»
ارزش دیدن دارد؟
«وحشی» با کلوزآپهای
از فضای سیاه و خشن معدن آغاز میشود. فضایی که خط ابتدایی ورود به یک داستان تلخ
و تاریخ است. سطح خشونت و تیرگی قسمت تا جایی است که در تیتراژ این موضوع را به
اطلاع مخاطب میرساند. ماشین و ظاهر زندگی داوود نشان از مشکلات مالی اش میدهد. آنجایی
که حتی توان خرید یک عروسک را ندارد و فروش زمینی در ناکجاآباد تنها راه نجات خود
میداند. به نظر میرسد او برادرش را در دعوا و درگیری از دست داده است به همین دلیل
تبدیل به یک شخصیت محافظه کار و ترسو شده است.
تدوین و فیلمبرداری
سریال نیز به گونهای صورت گرفته که فقر و درد را به مخاطب القا کند. هومن سیدی به
با هوشمندی به سراغ داستانی رفته تا قدرت کارگردانی خود را به رخ مخاطب بکشد. همچنین
بر اساس نظر مخاطبان و منتقدان قسمت اول این سریال نقطه بازگشت جواد عزتی به اوج
بازیگری است. برای نقد کامل سریال وحشی
باید منتظر ادامه داستان ماند، اما قسمت اول نشان داد که این سریال ارزش دیدن و
وقت گذاشتن دارد.
بازیگران و تیم فنی
سریال وحشی
سریال «وحشی»، به
کارگردانی هومن سیدی، با حضور یک تیم فنی و بازیگری برجسته در دنیای سینما و تلویزیون
ایران تولید شده است. در اینجا به معرفی مهمترین اعضای تیم سازنده و بازیگران این
سریال پرداختهایم:
تیم تولید سریال وحشی
سریال «وحشی» به
کارگردانی هومن سیدی، با تیم تولیدی نامآشنایی از جمله مرتضی نجفی (مدیر فیلمبرداری)
و محسن نصراللهی (طراح صحنه و مدیر هنری) ساخته شده است. این تیم فنی با تجربههای
خود در سینما، نقش مهمی در خلق فضایی منحصربهفرد برای این سریال ایفا کردهاند. موسیقی
متن سریال توسط دو آهنگساز بینالمللی ساخته شده است که با استفاده از موسیقی مینیمال
و دلهرهآور، به تقویت فضای روانشناسانه و پرتنش داستان کمک کردهاند. همچنین،
هومن سیدی خود کار تدوین سریال را نیز بر عهده داشته که با تسلط به ریتم داستان و
خلق فضای پرتعلیق، به کیفیت سریال افزوده است.
تیم بازیگران سریال
وحشی
در زمینه بازیگری،
جواد عزتی و نگار جواهریان از جمله بازیگران اصلی سریال هستند. عزتی که در نقش
داود اشرف، یک کارگر معدن، حضور دارد، با بازی متفاوت خود در این سریال درخشیده
است. نگار جواهریان پس از حضور در سریالهای موفقی،
چون «خاتون»، برای اولین بار به دنیای تصویر بازگشته و در این سریال ایفای نقش
کرده است. به نظر میرسد نقش او در سریال وحشی در قامت وکیلی جوان باشد. سایر
بازیگران شامل احسان امانی، علیرضا ثانیفر و مهدی صباغی هستند.
زمان پخش سریال وحشی
سریال «وحشی» ابتدا
قرار بود در اواخر سال ۱۴۰۳ پخش شود، اما اولین قسمت آن در تاریخ ۲۵ فروردین ۱۴۰۴ به صورت اختصاصی از
پلتفرم فیلمنت پخش شد. این سریال هر هفته دوشنبهها منتشر میشود و به نظر میرسد
که پلتفرم فیلمنت با پخش این سریال هیجانانگیز، قصد دارد موفقیتهای قبلی خود را
در پخش سریالهایی، چون «پوست شیر» تکرار کند.