یکشنبه / ۱۶ آبان ۱۴۰۰ / ۲۰:۰۴
کد خبر: 6544
گزارشگر: 300
۸۰۲
۰
۰
۲
به قلم علی سعادت آذر؛

سخنی با تصمیم سازان سیاست خارجی کشور در حوزه ترکیه و قفقاز

سخنی با تصمیم سازان سیاست خارجی کشور در حوزه ترکیه و قفقاز
به گزارش آسیانیوز، تصمیم گیری در سیاست خارجی یکی از مهمترین عوامل و شاید مهترین عامل پیشرفت و توسعه و تغییر جایگاه یک کشور در عرصه بین المللی است.
محاسبه نادرست از توان و ضعف و البته نیازهای خود و سایر بازیگران در قفقاز در کنار افراط و تفریط هایی که در تحلیل پدیده‌ها در عرصه سیاست خارجی رخ می‌دهد، ایران را به بازیگر حاشیه‌ای یا مودبانه آن "بازیگر فرمایشی" تبدیل کرد.
 
به گزارش آسیانیوز، تصمیم گیری در سیاست خارجی یکی از مهمترین عوامل و شاید مهترین عامل پیشرفت و توسعه و تغییر جایگاه یک کشور در عرصه بین المللی است.

 

این تصمیم گیری می تواند منشاء متفاوتی داشته باشد. طیفی از تصمیم گیری و محاسبه  عقلانی منتهی به هدف (rational choice) گرفته تا تصمیم گیری احساسی (Imotional choice) و واکنشی.

 

بدیهی است هر قدر محاسبات دقیق تر و منطقی تر شده تر باشد(آن هم در دوره ثبات) هدف گذاری و احتمال رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده (حتی در شرایط بحران) افزایش پیدا خواهد کرد.

 

البته سخن از سیاست خارجی در کلان قامت آن، از تخصص و توان این نگارنده خارج است، اما به طور تخصصی تر در حوزه آسیای مرکزی، قفقاز و مسائل ترکیه به بیان واقعیت هایی از رفتارهای حساب نشده و برگرفته از فشار احساسی طی سالهای گذشته می پردازیم.

 

آنچه مسلم است رفتار سیاست خارجی ایران در آسیای مرکزی و قفقاز برگرفته از فشار ناشی از دو نگاه متعارض "ایران شهری افراطی" و "ترس امنیتی از قوم گرایی" است و این فضا در داخل مملو از اتهام زنی ها و برچسب زدن ها است که برآیند دو نیروی یاد شده منجر به بروز دو مولفه در سیاست خارجی می شود:

 

اولی "واکنشی شدن" رفتار در سیاست خارجی که مخالف "برنامه ریزی راهبردی" و دومی رفتارهای "احساسی کوتاه مدت" برای تسکین افکار عمومی که ترکیب این دو می تواند باعث بروز سردرگمی و تضعیف قدرت ملی و در نتیجه پرهزینه شدن دستاورها در عرصه منطقه ای شود.
اتفاقی که هم اکنون به وقوع پیوسته و ایران بیش از آنکه "بازی ساز" و بازیگر کلیدی در تحولات منطقه ای باشد به تماشاچی احساسی می ماند.

 

ایران در دوسال گذشته در هیچ تحول جدی منطقه ای نتوانسته حضور داشته باشد و چه بسا ماه ها بعد از تحولات هم امکان مداخله و موازنه سازی پیدا نکرده است. 

 

محاسبه نادرست از توان و ضعف و البته نیازهای خود و سایر بازیگران در قفقاز در کنار افراط و تفریط هایی که در تحلیل پدیده ها در عرصه سیاست خارجی رخ می دهد، ایران را به بازیگر حاشیه ای یا مودبانه آن "بازیگر فرمایشی" تبدیل کرده است.

 

غفلت در نقش آفرینی منطقه ای و تحلیل نادرست از روندهای موجود و البته فقدان مکانیسم های تولید وابستگی متقابل بین ایران و ریزقدرت های منطقه ای، فضا را برای حضور و نفوذ دیگران فراهم می کند. یادمان نرود که رژیم صهیونیستی یک شبه به منطقه نیامده و برای خارج کردن آن نیازمند اقدامات بلند مدتی هستیم. 
جنگ دوم قره باغ و تحولات پیچیده بعد از جنگ (از قرادادهای بعد از جنگ گرفته تا مرحله بازسازی و تثبیت مرز) نمونه بارز این ادعاست. 

 

البته نباید فراموش کنیم که موضوعات مربوط به برجام و آمریکا در دهه ای که گذشت، سطح دستگاه سیاست خارجی را به اداره ای کوچک و متمرکز بر مسئله هسته ای تقلیل داده و امکان بروز و تعالی یک رویکرد جامع منطقه ای را از بین برده است. (قبلاً در مقاله ای عرض کرده بودم که دستگاه سیاست خارجی در دولت تدبیر به اداره برجام و مسافرت دوستان به خارج تبدیل شده بود).

 

در جنگی که گذشت، معلوم شد که تحلیل های موجود در کشور و نهادهای تصمیم گیر تا چه میزان از پراکندگی و واگرایی برخوردار بوده و تا چه حد پدیده بیرونی قابلیت تبدیل شدن به عامل تفرقه و شکاف داخلی دارد.
معتقدم که رفتار ایران در منطقه قفقاز پسا رویدادی است. برای پیشا رویدادی بودن در این منطقه پر آشوب و تنش، نیازمند تدوین راهبرد هستیم. سناریو سازی و ارائه طرح های متفاوت از پیشران های متفاوت منطقه، درک درست و به دور از احساسات از تحولات، عدم انفعال و  شناخت دقیق خود و دیگری و نیازهای طرفین، استفاده درست از ابزارهای چانه زنی، میزان برخورداری از تصمیم گیری عقلانی را افزایش می دهد.  

 

یادمان نرود سیاست خارجی موفق هم نیاز به زیر ساخت دارد. عشق و نفرت (در ادبیات سیاسی سیاه و سفید دیدن بازیگران) هیچکدام زیرساخت یک سیاست خارجی توسعه گرا و موفق نیست.

 

امیدوار بودن به وقوع حادثه ای خوشایند در محیط بیرونی، آفت دیگر سیاست خارجی است. رفتن یا ماندن حزبی یا گروهی در راس قدرت یک کشور رقیب، آرزو کردن برای تغییر ترکیب قدرت در کشور دیگر و بدتر از همه انتقال این مفاهیم به افکار عمومی و تجهیز ذهنی مردم به این سبک از سیاست خارجی همگی برگرفته از انفعال در سیاست خارجی است.
آرزو و آمال ما در جهان سیاست بین الملل بدون پویایی و حسابگری محقق نخواهد شد. 
 
 
علی سعادت آذر مدیرگروه ترکیه شناسی اسلام معاصر

 

https://www.asianewsiran.com/u/46k
آسیانیوز ایران هیچگونه مسولیتی در قبال نظرات کاربران ندارد.
تعداد کاراکتر باقیمانده: 1000
نظر خود را وارد کنید