به گزارش آسیانیوز، صد روزی که زیر پرچم طالبان در افغانستان گذشت، تنها در هفت استان از ۳۴ استان افغانستان دختران به مکتب رفتهاند.
از آنجایی که تفکر طالبانی ریشه در تعریف بنیادگرایانه از دین دارد و افراطیت دینی در میان طالبان به نحوی افتخار تلقی میشود، جابجایی این باور با باورهای مدنی و انسانگرایانه معضلی حل ناشدنی بهنظر میرسد.
یلوفر لنگر نوشت، نصیره، از ۲۱ سال پیش به اینسو، در دو شهر افغانستان به عنوان پزشک متخصص زنان، بدون تفکیک قوم، زبان، مذهب یا حتی وجه سیاسی دوست و دشمن، به مداوای زنان و دختران پرداخته است.
در این دو شهر، شمار زیادی از مردم او را میشناسند. پیش از این، وقتی وارد مغازه میشد، یا به ادارهای برای انجام کاری سر میزد، همه با احترام با او برخورد میکردند و به عنوان یک پزشک متعهد و مهربان گرامیاش میداشتند. به دلیل اینکه پزشک است و کارش به چشم مردم بزرگتر میآید، هرگز کسی به او نگفت تو یک زن استی عقب بایست!
در سه ماه گذشته پس از تسلط طالبان بر افغانستان، و محدود شدن خدمات بانکها، او هر هفته برای گرفتن مقدار ناچیزی از پول خودش که قبلا در بانک گذاشته بود، در صف طولانی بانک میایستد و آنجا زنان و مردان زیادی را ملاقات میکند که او را میشناسند و کماکان حرمت میگذارند.
اما این بار یک سرباز طالب که با سر و وضع به شدت آلوده و کثیف، اسلحه بر دوش در دروازه بانک نگهبانی میدهد، به او با شدیدترین الفاظ توهین میکند. سرباز طالب به او میگوید تو یک زن هستی، هر هفته تو را میبینم میایی اینجا، برو به خانهات، بگو شوهرت بیاید دنبال پول. خانم پزشک به رفتار تحقیرآمیز او پاسخ میدهد، سرباز طالب به او حملهور میشود، کیف دستی خانم پزشک را به سوی خود میکشد و به دور پرتاب میکند. سرباز طالب با عصبانیت تمام، او را «روسپی و کثیف» خطاب میکند.
مردم دور خانم پزشک جمع میشوند و از او میخواهند تا در برابر افراد طالبان سکوت کند وگرنه کشته خواهد شد. زنان دیگری هم آنجا هستند که با کودکان خردسالشان برای گرفتن پول به بانک آمدهاند، وقتی نوبت میرسد و هر یک از زنان از در بانک عبور میکنند، سرباز طالب صورتش را برمیگرداند و استغفرالله میگوید. او به آرامی به این زنان که از خانه بیرون آمده اند لعنت میفرستد.
این روایتی از زندگی روزمره زنان افغانستان زیر پرچم طالبان است، چیزی که دیگر برای زنان افغانستان جدید نیست. این تحقیر و ناچیزانگاری زنان در افغانستان ریشه دیرینه در ساختارهای تربیتی زنستیزانه جامعه دارد، اما در بیست سال اخیر با تلاشهای که برای فرهنگسازی از طریق رسانهها، فعالیتهای مدنی، دادخواهی سازمانهای حقوق بشری و مدافعان زنان صورت گرفته بود، فضا اندکی انعطاف پذیرتر شده بود.
موجودیت نهادهای حقوقی دولتی و غیردولتی برای پیگیری پروندههای خشونت علیه زنان، دست کم راه را برای شکایت و دادخواهی باز گذاشته بود. اما در سه ماه اخیر پس از تسلط طالبان، دیگر نه نهادی بنام پلیس وجود دارد که با وجود فساد گسترده در ساختار آن،
مردم بتوانند دست کم در روی جاده از آن کمک بطلبند، نه سازمان حقوقی یا مدنی وجود دارد که پروندههای خشونت علیه زنان را پیگیری کند و نه چیزی بنام آزادی بیان باقی مانده است که مردم بتوانند حداقل زبان باز کنند و حرفی بزنند. اکنون به نظر میرسد، در حاکمیت طالبان پاسخ به همه خشونتها، فشارها و بی عدالتیها فقط سکوت است و در غیر آن شکنجه و مرگ.
تهدید و حذف، پاسخ طالبان به اعتراضات زنان
از میان زنانی که در سه ماه اخیر در برابر زیرپا شدن حقوق شان و ممنوعیت از آموزش و کار، اعتراض کردهاند، شمار زیادی از آنان تعقیب شدهاند، تماسها و پیامهای تهدید آمیز دریافت کردهاند و شماری هم شکنجه و زندان را گذشتاندهاند و حتی عدهای از آنان به قتل رسیدهاند.
شکریه رحیمی، فعال حقوق زن، یکی از برگزار کنندهگان اعتراض خیابانی زنان در شهر مزارشریف، گفت: «اولین تظاهرات را که با الهام از دختران هرات در ۶ سپتامبر انجام دادیم، با اعتراضی مسالمتآمیز آغاز شد، اما به خشونت کشانده شد.». او افزود: «در جریان تظاهرات سربازان طالبان به خبرنگاران حمله کردند، عدهای از دختران و پسران معترض را بازداشت کردند و با خود بردند و عدهای دیگر را نیز تعقیب کردند.»
به گفته شکریه، بیش از ۶۵ تن شامل زنان و مردان در این تظاهرات از سوی طالبان بازداشت شدند که عدهای از آنان پس از چند روز زندان و شکنجه به کمک واسطهها و حتی دادن رشوه به مقامهای محلی طالبان، آزاد شدند اما از سرنوشت عدهای دیگر هنوز اطلاعی در دست نیست.
در سه ماه گذشته، شماری از فعالان مدنی و حقوق بشر در مزار شریف و دیگر شهرهای افغانستان به گونههای مرموزی به قتل رسیدهاند و برای پوشیده ماندن ماجرا، قتلهای آنان اکثرا از سوی طالبان جنبه ناموسی داده شده است.
چندی قبل نیز دختر جوانی به اسم آرزو، از یکی از افراد طالبان که آمر حوزه یازدهم پلیس کابل است در ویدیویی انتقاد کرد. در این ویدیو دختر جوان صورتش را با روبند پوشانده بود. این دختر جوان مدعی شد که این فرد طالبان از او درخواست رابطه جنسی کرده و پس از رد درخواستش، وی را شکنجه کرده است.
او تصاویر بدن زخم خوردهاش را هم در ویدیو نشان داد. اما چند روز بعدی دختری شبیه آرزو که معلوم نیست خود او بود یا کسی دیگر، مجبور به یک اعتراف اجباری جلوی دوربین شد و پس از آن ناپدید شد. اکنون هیچ خبری از آرزو در دست نیست. عدهای میگویند طالبان این دختر را تیرباران کردهاند اما هیچ منبع موثقی خبر کشته شدن و یا زنده بودن او را تایید نکرده است.
صد روز شد دختران به مکتب نرفتهاند
در صد روزی که زیر پرچم طالبان در افغانستان گذشت، تنها در هفت استان از ۳۴ استان افغانستان دختران به مکتب رفتهاند. طالبان در دوره نخست حکومتشان در افغانستان، هیچ نهادی آموزشی را به روی دختران و زنان باز نگذاشتند.
دخترانی که پس از سرنگونی طالبان در سال ۲۰۰۱ به مکتب رفتند، دست کم پنج سال از آموزش عقب مانده بودند و این سبب بحران بزرگی در دستگاه آموزش افغانستان شد. تا اینکه وضعیت نظام آموزشی پس از سال ۲۰۱۰ اندک اندک به حال عادی برگشت اما هنوز هم حاشیههایی داشت.
اما این بار با تصویرسازی های که از تغییر ذهنیت طالبان به ویژه در میان جامعه جهانی شکل گرفت، انتظار میرفت که فضا برای آموزش زنان اندکی روشن تر از دوره اول باشد. با این حال در نخستین روزهای تسلط طالبان بر افغانستان، دروازه های مکاتب به روی دختران بسته شدند. در سه ماه حضور طالبان، در آغاز تنها در چهار استان از ۳۴ استان افغانستان مکاتب دخترانه فعال بودند اما در ۳۰ استان دیگر دختران به آموزش دسترسی نداشتند.
بسته شدن مکاتب دخترانه اعتراضهای زیادی را در شبکههای اجتماعی و رسانههای داخلی و خارجی برانگیخت. شماری از زنان در گوشه و کنار افغانستان با اعتراض در خیابان و یا نشر عکس و ویدیو از خودشان اعتراض شان را در مورد بسته بودن مکاتب اعلام کردند. حتی نهادهای بین المللی همچون سازمان ملل متحد اعلامیههایی در این مورد به نشر رساندند. اما در پی دادخواهیهای این نهادها فقط چند مکتب در چند استان محدود از جمله هرات بازگشایی شد که بلافاصله دوباره از سوی طالبان به دلایلی مرموز مسدود شد.
اکنون با وصف فشارهای جهانی بر طالبان در مورد آموزش زنان، طالبان میگویند که این گروه مشکلی با آموزش زنان ندارد اما آموزش باید در چارچوب شریعت اسلامی صورت بگیرد. طالبان دلیل بسته بودن مکاتب دخترانه را کار روی میکانیزمی که بتواند آموزش دختران را در چارچوب اصول شریعت اسلامی مدیریت کند،عنوان میکنند.
رسانه دیگر سکوی موفقیت زنان نیست
حضور زنان در رسانههای افغانستان در سالهای پسین به دلیل چالشهای امنیتی در شهرهای مختلف، کشتارهای هدفمند خبرنگاران به ویژه زنان خبرنگار و تکثیر باورهای سنتی درمیان مردم، به تدریج در حال کاهش بود.
اما به گزارش کمیته مصونیت خبرنگاران افغانستان، تا آغاز سال ۱۴۰۰ خورشیدی دست کم ۱۳۷۷ تن از زنان در رسانههای افغانستان فعالیت داشتند.
به گزارش انجمن قلم نروژ، این ارقام تا واپسین روزهای حکومت جمهوریت در افغانستان به ۷۰۰ تن کاهش یافته بود، اما در سه ماه پسین، با حضور طالبان و بسته شدن بیش از ۲۰۰ رسانه در افغانستان، شمار زنان فعال در رسانهها به ۱۰۰رسیده است.
طالبان به تازگی راهبرد جدید شان را برای رسانههای افغانستان اعلام کردند. دراین راهبرد به حجاب کامل زنان خبرنگار تاکید شده است و نیز فعالیت زنان در سینما و نمایشهای تلویزیونی بطور کامل منع شده است.
این در حالی است که در بیست سال اخیر، رسانهها و سینمای افغانستان دو سکوی بزرگی بودند که زنان در آنها به موفقیت های قابل توجهی دست یافته بودند.
دستآوردهای ۲۰ سال کار زنان نابود شدند
مرضیه سعادت زن جوانی است که حدود ۷۰۰ هزار دلار در بسته بندی میوههای تازه و خشکبار افغانستان سرمایه گذاری کرده بود. او اکنون در گوشهای شهر کابل در حالی که نگران امنیت جان خود و خانوادهاش است، به فروپاشی تجارتاش و آرزوهای که برای پیشرفت و گسترش آن داشت فکر میکند.
مرضیه در کارگاهاش ۴۲ کارمند داشت که ۳۸ تن آنان زنان بودند. او شعبههای کوچکی در استانهای مختلف برای گسترش تجارت اش ایجاد کرده بود که آنجا نیز امکان اشتغال برای دهها تن را فراهم کرده بود. پس از چیرهگی طالبان بر افغانستان، کار و فعالیت زنان بیرون از خانه و در کارخانههای تولیدی به صورت عموم منع شد. کارمندان مرضیه همه خانهنشین شدند و او مجبور شد در تجارت صدها هزاردلاریاش را ببندد.
مرضیه گفت: «شعبههای استانی تجارت ما حدود ۲۰ روز پس از تسلط طالبان هم فعالیت کردند اما دیگر امکان ادامه کار را نداشتیم. با همه کارمندان تصفیه حساب کردم و کار تمام شد.»
هزاران زن دیگر همچون مرضیه در ۲۰ سال اخیر به کمک پروژههای توانمندسازی زنان همچون USAID, GIZ, UNDP و دهها سازمان بینالمللی دیگر، مسیر تجارت و کار خصوصی را درپیش گرفته بودند و در نمایشگاههای ملی و بین المللی محصولات شان را به فروش میگذاشتند. پس از مسلط شدن طالبان بر افغانستان، فتانه بیات، یکی از زنان تجارت پیشه افغانستان در صفحه فیسبوک شرکت تجاریاش، عکس جای خالی شرکتاش را در نمایشگاه تجارتی بین المللی هند IITF گذاشت و با حسرت نوشت که امسال جای شرکت ما در نمایشگاه خالی است.
زنان تجارت پیشه افغانستان نه تنها خودشان در چرخه اقتصادی سهم فعال داشتند بلکه سبب اشتغال هزاران زن دیگر شده بودند که این روند هم در تقویت اقتصاد خانوادهها و هم در زمینه کاهش خشونتهای خانوادگی علیه زنان موثر بود. اما به نظر میرسد که زنان افغانستان دوباره درچارچوب خانه محصور شدهاند و مجبورند فقر و در پی آن افزایش خشونتهای خانگی را تحمل کنند.
از آنجایی که تفکر طالبانی ریشه در تعریف بنیادگرایانه از دین دارد و افراطیت دینی در میان طالبان به نحوی افتخار تلقی میشود، جابجایی این باور با باورهای مدنی و انسانگرایانه معضلی حل ناشدنی بهنظر میرسد. آنچه که مردم افغانستان به ویژه زنان در ۲۰ سال اخیر برای بهدست آوردن آن تلاش کردند، فرهنگسازی و حساسیتزدایی در برابر رفتارهای مدنی و همگام شدن با ساختارهای مدرن زندگی در جامعه سنتی افغانستان بود.
زنان با قربانیهای بیشماری توانسته بودند دستکم روزنهای برای رسیدن به آرمان برابری و زندگی به سبک امروزی و انسانگرا ایجاد کنند. اما اکنون به نظر میرسد که این رویاها نقش بر آب شدهاند و زود است که در هجوم موجهای بزرگتری از افراطیت و زن ستیزی محو شوند./