سینما ، تاثیرات مهمی بر شیوه زندگی ،الگوی رفتاری و سبک زندگی انسان قرن بیستم داشته است. سینما خواسته یا نا خواسته در پوشش و لباسی که هم اکنون استفاده می کنیم، در الگوی مصرف بسیاری از ما ، در سیر و سلوک رفتاری جامعه تاثیر داشته است.
----------------------
بیشتر بخوانید:
سینمای مستند ایران «بودجه» ندارد
---------------------------------------------------------------------------
مخاطب همواره یکی از دغدغه های سینمای ایران بوده و هست و جذب تماشاگر همواره به عنوان شاهراه اصلی حیات سینما برای بازگشت سرمایه تولید فیلم و سود آوری محسوب می شود.
در برخورد با سینماT مخاطب دارای حقوقی است و مدیران، مسئولین و سینماگران در هر حوزه ای باید متوجه حقوق معنوی مخاطب باشند. این نکته از اهمیت ویژه ای برخورد داراست چرا که در شرایط موجود کشور ، همه تریبون ها از حقوق تضییع شده سینما گران می گویند. در حالیکه حقوق مخاطب نادیده گرفته می شود.
------------------------
بیشتر بخوانید:
سینمای مستند «آگاهی بخشی» را بر عهده دارد
------------------------------------------------------------------------
لزوم شناخت مخاطب امروز یکی از مهمترین ضروریات حوزه پژوهش در سینما است.
پیش از انقلاب و زمانی که موج نوی سینمای ایران به وقوع پیوست، سینمای ایران چندان پیوند مستقیمی با مسائل زندگی مخاطبان خود نداشت، در آن دوره فیلمها حالت رویاپردازی و سرگرمکنندگی داشتند و سینمای ایران دور از واقعیتهای عریان جامعه، بیشتر به فانتزی و خیال میپرداخت. بنابراین، سینمای آن دوران بیشتر وظیفة رویاسازی را به عهده داشت.
بعد از انقلاب در دهة ۶۰ که به دهة طلایی سینمای ایران مشهور است وضعیت فرق کرد. در آن دوره استقبال از سینمای مسئلهمحور بیشتر شد. . که این بیشتر به دلیل وحدت و همبستگی عمومی در میان مردم به واسطه پیروزی انقلاب و همبستگی و انسجام اجتماعی جاری میان آنان بود و البته جنگ هم مزید بر علت شده بود و این همبستگی مردمی را تقویت میکرد.
از دهة ۷۰ به بعد، سینماگران تلاش کردند معضلات اجتماعی را بیشتر ببینند و همین موجب شد تا مشکلات اقتصادی در سینما مطرح شود. این اتفاق باعث شد نگاه مخاطبان به سینمای ایران انتقادیتر شود. بعدتر مسائل اجتماعی جوانان و زنان، و در دهة ۹۰ هم فقر و حاشیهنشینی به آن افزوده شد. از دهة ۷۰ به بعد پای سینما به سیاست باز میشود و برخی از اهالی سینما وارد موضوعاتی سیاسی میشوند.
این نکته را نباید نادیده گرفت که در دهة ۶۰ بیشتر خانوادهها مخاطب سینما بودند. در دهة ۹۰ اما این جوانان هستند که مخاطبان اصلی سینما تلقی میشوند. به تبع این تنوع، ذائقة مخاطب هم متکثر شده است.
در میان آثاری که به مسئله مخاطبان میپردازند، تعداد معدودی توانستند مخاطب عام را جذب کنند.
پس سینماگری که به مسائل اجتماعی توجه دارد، باید حواسش باشد که مخاطب فقط بازتاب مسئلة اجتماعی را نمیخواهد بلکه ضمن میل به تماشای فیلم خوب و دغدغهمند، بعد سرگرمی هم برایش مهم است.
مخاطب شاهرگ سینماست و برای تپیدن قلب سینما باید به دیدگاه و ذائقه مخاطب احترام گذاشت و با تغییر و تحول نگاه و ذائقه مخاطب در طول زمان شاید لازم باشد هنر هفتم نیز دچار دگردیسی و تحول شود./