به گزارش آسیانیوز، نیمه شب شده و خوابت نمی بره،همش تقصیر نسکافه خوردنه،می خوری تو سالن خوابت نبره و شب می خواهی بخوابی،تاثیر نسکافه هنوز در بدنت فعال است. به هر زحمتی که بود،کمی می خوابن و توی خواب از شدت خنده، از خواب می پرم و دیگه قاتی می کنم و سعی می کنم رویدادهای روزانه را بنویسم و می نویسم و ناگهان خوابم می برد.اینترنت هم تا صبح فردا روشن است.
------------
بیشتر بخوانید
اکران «خائن کشی» و ماجرای کسوف تهران/حضور جنجالی مهران مدیری+عکس
--------------------------------------------
خبرها از شدت امیکرون نام دیگر کرونا و قرمز شدن شهرهای کوچک و بزرگ و دوباره بحران مرگ و میر آغاز می شود.
وقتی به برج میلاد می رسم.عکاسان بدو بدو به طرف فرش قرمز که نه،فرش سورمه ای می روند تا از عوامل فیلم چند کادری کاسب شوند.ما هم تو صف سالن که داریم می رویم داخل سالن و فشردگی و نزدیکی دوستان منتقد و خبرنگاران و روزنامهنگاران نسبت به هم،کمی ترس را در دلمان راه می دهیم.این کرونای بی همه چیز،هیچی نمی فهمد.
فیلم « بی مادر» مرتضی فاطمی شروع می شود و داستان خانواده ای که وقت بچه دار شدن ندارند ولی دوست دارند که بچه دار شوند و درنهایت به رحم اجارهای می رسند.
فیلم شیک و با فضا سازی مدرن و پیشرفته و با ادبیات از ما بهترون،اغاز می شود.خانواده مترقی با خانواده فرودست با مرام، با چالش های متعددی روبرو می شوند.
بازیها،تصویر،صدا وتدوین و حتی موسیقی همراه با قصه بخوبی پیش می رود.
اما باور باور پذیری نیست و مخاطب کمتر با شخصیت ها همذات پنداری می کند.انگاری قصه ما آدم ها نیست و عاریتی است.
--------------
بیشتر بخوانید
علت انصراف مسعود کیمیایی و پسرش از جشنواره فیلم فجر/پولاد درباره «قضاوت و داوری» چه نوشت؟
-------------------------------
بعد از تمام شدن فیلم یه پا روشنفکر می شوی و حرف ها و تکه کلمات بازیگران را تکرار می کنی و وقتی که کیک و نسکافه را به بدن می زنی،از دنیای فیلم بیرون می آیی و شنونده حرف های بی ربط و مرتبط دوستان منتقد را می شنوی،
نیم ساعتی با خودت خلوت می کنی و دوست همه دوران هنریت جناب آقای لطفی به طرفت می آید و سیب زردی را دونصف کرده و از لای نایلون بهت تعارف می کند و تو هم بر می داری و بعد نون تست شده را هم با من تقسیم کرده و به یاد سال های خیلی دور دهه شصت که باهم در انجمن سینمای جوانان قزوین درس سینما می خواندیم،رفتیم.
فیلم بعدی« دسته دختران» ساخته منیر قیدی که قبلاً فیلم خوب « ویلایی ها» را ساخته بود و انتظارات را بالا برده بود.
فیلم که شروع می شود،شلوغی و درهم برهمی آزارت می دهد و معلوم نیست که قصه چه کسانی را بازگو می کند و کم کم متوجه می شویم که به عده چند نفره خانم برای مأموریت مهمی عازم یک منطقه دیگر خرمشهر می شوند.
سراسر فیلم پر از انفجار های الکی و بی ارتباط با کل قصه می باشد و داستان های کوتاه و سردرگمی در طول فیلم رخ می دهد.
وقتی متوجه می شوی که فیلم بیش از بیست میلیارد تومان هزینه برداشته است،شوکه می شوی و این همه هزینه برای هیچی سرمایه گذاری کردند، هم حماقت خارقالعاده ای می خواهد.
اصلأ چه نیازی به داستان فانتزی و اگر همین پول را به مردم همان منطقه محروم از همه چیز می دادند،خیلی عالی می شد.
نکته جالب اش هم این بود که نیکی کریمی چشم آبی در خرمشهر چکار می کنه و مگه عرب و چشم آبی داریم.نمی دونم شاید داشته باشیم.
فیلم که تمام می شود ،حوصله من هم تمام می شود و دوست ندارم نه بحث های دوستان منتقد شرکت کنم و نه هیچ گونه مصاحبه ای با رسانه ها نداشته باشم.در همین گیر و دار برنامه هفت به سراغم آمد و اصرار داشت که درباره امیتازات فیلم حرف بزنم.گفتم تا وقتی برنامه هفت امثال ریش قرمز انبوه را دارید،نیازی نمی ببینم که در باره فیلم ها با شما مصاحبه کنم.
درهمین حین شنیدم که چند نفر از عکاسان امیکرون گرفته اند و کارت هایشان را باطل کرده اند./