محسن ظهوری
«جَم» پادشاه اساطیری ایران، سوار بر تختی که دیوها حملش میکردند، از آسمان به کَردههای خود مینگریست. او در سالهای طولانی حکومتش، با آموختن ساخت ابزار و پوشاک و خانه و هرچه لازم بود، زندگی مردم را راحت کرده بود. او که تیرگی و بیماری و سرما را از زمین دور کرده بود، در آذربایجان به زمین نشست و تاج کیانی را بر سر گذاشت. خورشید کمکم بالا میآمد و نور آن جهان را روشن میکرد. وقتی نور خورشید بر تاج زرین «جَم» افتاد، جهان نورانی شد و مردم شادمانی کردند.
۲۶ اسفند ۱۳۹۷ ۰۹:۰۷