بابام از دیشب پروژه مهمون گریزی برا عید رو کلید زده و داره از مضرات خوردن آجیل و شیرینی مطلب میفرسه گروه و بعدشم خودش ریپلای میزنه مینویسه التماس تفکر..»
شوخیش هم خوب نیست
قبل از این نیز پیامهای این چنینی زیاد دیده بودم. این نظرها در ظاهر طنز است. گاهی لبخند هم به لب میآورند اما در باطن پیامهای خطرناکی هستند. که شوخیشان هم قشنگ نیست.
اگر این حرفها را میزنیم که به مسؤولان کشور بر بخورد، خیالتان راحت نمیخورد اما اگر با این کار به دنبال کمرنگ کردن روابط خانوادگی به بهانه گرانی هستیم، سخت در اشتباهیم.
آنقدر زندگی ما ایرانیها با برخی رفتارها به هم تنیده شده است که حاضریم به خاطر آنها از روابط خانوادگی خود کم کنیم چون احساس میکنیم زشت است.
بسیاری از میهمانیهای ما تنها و تنها در سفرهای رنگین خلاصه شده است بدون اینکه از کنار هم بودن لذت ببریم. واقعا خندهدار نیست خیلی از مردم آجیل عید میخرند چون فکر میکنند، اگر مهمان بیاید و آجیل نباشد زشت است.
روبروی نمایشگاه بهاره در مصلای تهران، منتظر دوستی بودم که این دیالوگ را از دو زن شنیدم. «بچهها میگفتن آجیل نخر گرونه اما من آبرو دارم، یعنی چی که آجیل نخرم»
واقعا نبودن آجیل در سفره عید باعث رفتن آبرو میشود؟ واقعا چرا اینقدر درگیر حواشی زندگی شدهایم؟ چرا این قدر برای به رخ خودمان به دیگران خود را به زحمت میاندازیم.
کاش میشد از مردم دیگر سرزمینها پرسید نظر شما در مورد کسانی که برای آغاز کردن زندگی خود زیر بار قرض میروند تا مراسم عروسی چند ده میلیونی برگزار کنند تا مردم بعدها بگویند چه عروسی بود و چه غذایی، چیست؟
این زشت بودن را از سبک زندگی خودمان حذف کنیم. به خدا زشت نیست وقتی میهمان به خانه میآید، تنها بایک نوع غذا از او پذیرایی کنیم. به خدا زشت نیست دو نوع میوه در بشقابها باشد. به خدا زشت نیست میهمانیهای عید بدون آجیل باشد.
زشت این است که ما برای رضایت دیگران زندگی کنیم. واقعا میهمانی که میخواهد برای یک دیس بیشتر برنج یا نیم کیلو شیرینی به خانه ما بیاید بهتر است نیاید.
واقعا از نظر مالی دادن شام یا ناهار به مهمانها برایمان در این وضعیت اقتصادی سخت است، خوب، به یک دورهمی بعد از شام رضایت دهیم.
بیاییم کمی هم نگران روابط خانوادگیمان، عموها و خالهها، دوستان و پدر و مادر خود باشیم. این روابط را قربانی چند دانه برنج و یا چندکیلو آجیل نکنیم. برخی از ما زندگی را خیلی جدی گرفتهایم، خیلی.