نماینده ی کارگران در شورای عالی کار که از نظر حکمرانان اقتصادی نهادی به رسمیت شناخته است گفته است " حداقل دستمزد کارگران 35 در صد هزینه ی معیشت آنان را پوشش می دهد ." ( شرق : 16/6/98 ) وی همچنین پیشنهادهائی در جهت تامین مسکن و توزیع کالاهای اساسی باتوجه به ظرفیت تعاونی های کارگری به دبیرخانه ی شورای عالی کار ارائه داده است که از مفاد آن اطلاعی در دست نیست .
از بدو پیروزی انقلاب سیاسی بهمن ماه 1357 تا کنون یکی از دغدغه های اساسی جامعه پاسخگوئی به معضلان خیل عظیم جامعه ی کارگری ایران بوده است .
پس از انقلاب انتظار این بود حل مشکلات این طبقه ی با دخالت خودشان در امور جامعه حل شوند . مشکلات آنان نیز از سالیان متمادی قبل از انقلاب کاملاً کلاسه شده وتعریف شده بود .
در حین وپس از انقلاب انجمن های کارگری و شوراهای کارگری یکی پس از دیگری شکل گرفتند وطلیعه ی تحقق آرزوی دیرینه ی شان درخشان می نمود ؛ اما تدریجاً ورق برگشت و رشد نهادهای خود جوش کارگری فرو نشست تا کار به جائی رسید که دیگر نه از تاک نشان ماند ونه از تاکنشان !
از آن داستان های پر درد وآه اگر بتوان گذشت از اعتراضات کنونی پیاپی کارگری نمی توان گذشت .
هم اکنون بخش کثیری ازجمعیت 14 میلیونی کارگران که تازه شاغل هستند با حد اقل حقوق ماهیا نه روزگار سختی را سپری می کنند بطوریکه " نماینده ی کارگران در شورای عالی کار " رسماً و علناً اعلان می دارد این حقوق صرفاً تامین کننده ی ده روز معیشت کارگران درهر ماه است ؛ ولی در مقابل این اعتراض هیچگونه پاسخ رسمی ودست به نقدی دریافت نمی کنند .
سوال اساسی این است که حکمرانان اقتصادی که خود شاهد بروز انواع بحران های کارگری هستند ، غیر از آمادگی های امنیتی چه برنامه های کوتاه مدت ، میان مدت ودراز مدتی را در نظر دارند تا این طبقه ی تعیین کننده ی اقتصادی ازفشارهای به غایت طاقت فرسای اعمال شده بر آن ها رهائی یابند .
آیا این حق کارگران است که پس از گذشت چهل سال از انقلابی که خود در پیدایشش نقشی تعیین کننده داشتند ؛ دغدغه هائی چون شغل وامنیت شغلی ، مسکن ، بهداشت ودرمان ،اموزش و ابتدائی ترین حقوق به رسمیت شناخته ی جهانی را داشته باشند و با میزان حقوقی زندگی کنند که ثلث نیازهای واقعی آنان را برآورده می کند ؟
در شرایط فعلی روی آوردن به شغل دوم وسوم ــ که عموماً هم کاذب وفصلی هستند ــ در بهترین حالت به بقاء فیزیکی خانواده کمک می کند و اززوال آن جلوگیری نمی کند ...لذا ماحصل چیست ؟
چه وقت حکمرانان اقتصادی قرار است پای میز مواخذه حاضر شوند وبرای حاصل کار چهل ساله خودپاسخ های قانع کننده مطرح کنند ؟