*آیت ا...خامنهای: رقابت ما با عربستان بر سر مردم نیست، بلکه درگیریهای ژئوپلیتیکی و ایدئولوژیک است که نیاز به مذاکره دقیق دارد.
*ملک سلمان بن عبدالعزیز آل سعود - پادشاه عربستان سعودی: به خاطر جهان اسلام باید گفت وگو و تفاهم میان ملت های منطقه از جمله ایران را در اولویت قرار دهیم.
*حسن روحانی (رئیس جمهور اسبق ایران): ایران و عربستان سعودی تاریخ غنی و آینده مهمی دارند؛ گفت و گو کلید غلبه بر اختلافات ماست.
*ولیعهد محمد بن سلمان: ما نمی خواهیم شاهد درگیری با ایران باشیم. ما به دنبال حل اختلافات خود از طریق گفتگو و احترام متقابل هستیم.
آسیانیوز ایران؛ حکومت کشور عربستان، پادشاهی مطلقه است. در این کشور مجلس قانونگذاری وجود نداشته و هیئت وزیران انتصابی که عمدتا ازمیان شاهزادگان انتخاب میشوند، نوعی واحد قانونگذاری را تشکیل میدهند. شخص پادشاه، خود، نخست وزیر، فرمانده کل نیروهای مسلح، رئیس شورای عالی دانشگاهها، رئیس شورای عالی نفت و رئیس دانشگاه اسلامی مدینه منوره است. کشور عربستان از قسمتهایی متشکل شده که هر قسمت زیر نظر یک «امیر» اداره شده و این «اُمَرا» هستند که پاسخگوی پادشاه کشورند. پادشاه رئیس رسمی کشور است که مسئولیت خود را به کمک شورای وزیران به انجام میرساند. در سیستم جدید حکومتی کشور، مجلسی تحت عنوان «مجلس الشورای» متشکل از ۶۰ عضو وجود دارد. هر «امیر» نیز از شورای مشاوره ۱۰ نفره برخوردار است که در اتخاذ تصمیمات یاریش میکنند.
دهه ۱۹۲۰ تا ۱۹۷۰
عربستان سعودی و ایران در سال ۱۹۲۹ پس از امضای معاهده دوستی ایران و عربستان روابط دیپلماتیک برقرار کردند. این روابط تا سال ۱۹۴۳ ادامه داشت تا اینکه در سال ۱۹۴۳ یک زائر ایرانی به نام ابوطالب یزدی، متهم به ریختن استفراغ خود بر کعبه شد و توسط حکومت عربستان سریعا اعدام شد. ایران دولت عربستان را محکوم کرد و در سال ۱۹۴۴ روابط قطع شد و در سال ۱۹۴۶ ابن سعود نامه ای برای از سرگیری روابط به شاه فرستاد و این روابط دوباره آغاز شد.
با این حال، روابط ایران با عربستان تا دهه ۱۹۶۰ به دلیل تفاوت در اعمال مذهبی و به رسمیت شناختن اسرائیل توسط ایران، هرگز پررنگ نبود. در سال ۱۹۶۶، ملک فیصل با هدف تحکیم بیشتر روابط دو کشور همسایه به ایران سفر کرد. محمدرضا پهلوی نیز متقابلا سفر رسمی به عربستان سعودی داشت که در نهایت به حل و فصل مسالمت آمیز بین دو کشور و تاثیر بر منطقه انجامید. محمدرضا پهلوی، از تلاشهای فیصل در زمینه همبستگی اسلامی حمایت کرد و دو کشور در تأسیس نهادهای چندملیتی اسلامی از جمله سازمان کنگره جهانی اسلام، اتحادیه جهانی مسلمانان و سازمان کنفرانس اسلامی مشارکت فعال داشتند.
در سال ۱۹۶۸، عربستان سعودی و ایران قرارداد مرزی امضا کردند. هنگامی که بریتانیا در اواخر دهه ۱۹۶۰ اعلام کرد که از خلیج فارس خارج خواهد شد، ایران و عربستان سعودی مسئولیت اصلی صلح و امنیت در منطقه را بر عهده گرفتند. در اواخر دهه ۱۹۶۰، شاه ایران سلسله نامههایی برای ملک فیصل فرستاد و از او خواست که عربستان سعودی را مدرن کند و گفت: "خواهش می کنم، برادرم، مدرنیزه کن. کشورت را باز کن. مدارس را با زن و مرد مخلوط کن. بگذار زنان دامن بپوشند. دیسکو داشته باش، مدرن باش. در غیر این صورت، نمی توانم تضمین کنم که روی تخت خود بمانی. "
ملک فیصل پاسخ داد:«اعلیحضرت، من از نصیحت شما قدردانی می کنم، ممکن است به شما یادآوری کنم، شما پادشاه فرانسه نیستید؛ شما اهل الیزه نیستید! شما اهل ایران هستید.... و ۹۰% جمعیت شما مسلمان هستند این مهم را فراموش نکنید.»
در طول دهه ۱۹۷۰، نگرانی اصلی عربستان سعودی با ایران، نوسازی ارتش ایران و تسلط نظامی آن در منطقه بود. دوم، اشغال جزایر تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی در سال ۱۹۷۱ توسط ایران که ادعای امارات در مورد جزایر را به چالش کشید. این اختلاف تا امروز ادامه دارد، اما روابط ایران و عربستان هرگز به اندازه سال های ۱۹۶۸ و ۱۹۷۹ دوستانه نبوده است.
روابط دو کشور در اواسط تا اواخر دهه ۱۹۷۰ بدون تنش نبود. در حالی که شاه در تلاش برای ایجاد یک معماری امنیتی ایرانی در منطقه بود، سعودی ها در برابر این تلاش ها مقاومت کردند. در عوض، ملک خالد تلاش کرد تا روابط امنیتی دوجانبه با کشورهای کوچکتر همسایه خلیج فارس برقرار کند که تا امروز ادامه داشته است.سعودی ها همچنین در سال های ۱۹۷۶ و ۱۹۷۷ استدلال کردند که قیمت های اوپک کمتر از آنچه ایران می خواهد است.
«شیرین هانتر» در یکی از مقالات خود که با محوریت تعامل ایران و کشورهای عربی به ویژه عربستان در منطقه خلیج فارس در سال ۱۹۸۴ میلادی نوشت، اشاره میکند که پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، آمریکا و هم پیمانانش در منطقه انقلاب اسلامی ایران را به عنوان تهدیدی برای نظامهای حکومتی عرب قلمداد کردند و این تصور را به وجود آوردند که ایران برای سرنگونی این حکومتها تلاش میکند و تهدیدی علیه نظامهای حکومتی آنهاست.
هانتر در ادامه اضافه میکند که این تصویر ایجاد شده در این کشورها زمینه ساز تلاشهایی از سوی آنان برای اتخاذ سیاستهای مقابلهای با هدف کاهش قدرت سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی ایران میشود که در کنار دیگر گزینه های موجود از جمله حمله نظامی به ایران در دستور کار قرار میگیرد و موجبات عدم شکلگیری یک روند و تعامل سازنده میان ایران و کشورهای عربی خیلج فارس شده است.
«پیروز مجتهدزاده»، در کتاب «امنیت و مسائل سرزمینی در خلیج فارس» که در سال ۱۳۸۰ منتشر شد، نوشته است که تاریخ نشان میدهد با وجود اختلافهای سرزمینی و مرزی در خلیج فارس و در دهه های گذشته ایران و همسایگان عرب با یکدیگر همکاری قابل ذکری نیز داشته اند. بهترین مثال در این زمینه همکاری این کشورها در طول سالهای ۱۹۶۸ تا ۱۹۷۸ است، که انگیزه این دوره ده ساله از همکاری ایران و اعراب، احساس اضطرار ناشی از طرح مسئله خروج نیروهای بریتانیا از شرق سوئز و واگذار کردن مسئولیت و امنیت خلیج فارس به قدرت های ساحلی آن بود که با طرح دکترین نیکسون مبنی بر عدم مداخله در درگیری های منطقهای و واگذاری امنیت در نقاط مختلف جهان به بازیگران منطقه ای هم زمان شد.
«بهادر زارعی» در کتاب مطالعات منطقهای خلیج فارس خود که در سال ۱۳۹۵ منتشر شده است، ضمن اشاره به دیدگاههای متفاوت کشورهای عربی خلیج فارس به ویژه عربستان سعودی با ایران پیرامون چگونگی تأمین امنیت خلیج فارس، نوشته است که عربستان به عنوان شریک استراتژیک کشورهای عربی و با وجود حساسیتهای داخلی اتفاق و اتحاد با آمریکا را برای خود حیاتی تشخیص داده است. این در حالیست که ایران با چنین رویه و رویکردی موافق نیست و همین مسئله یکی از اصلیترین محلهای اختلاف نظر و تنش میان ایران و عربستان است.
در ادامه نیز در این کتاب تأکید شده است البته در شرایط کنونی و با توجه افزایش قدرت عربستان در زمینههای مختلف نباید این کشور را به طور کامل و دست بسته در اختیار اهداف و منافع آمریکا دانست، بلکه با افزایش قدرت ملی و تبدیل شدن به قدرت منطقه ای، عربستان به مرور سیاستهای امنیتی و منطقهای مستقل تری را اتخاذ و دنبال خواهد کرد. «بنفشه کینوش»، در کتاب Saudi Arabia and Iran Friends or Foes? که توسط شقایق حیدری در سال ۱۳۹۶ به فارسی ترجمه شد، به روابط ایران و عربستان سعودی در ابعاد مختلف در سال و دهههای گذشته پرداخته است. در این کتاب علاوه بر مروری بر روابط ایران و عربستان به چگونگی شکل گیری این روابط تحت تأثیر مذهب پرداخته شده است.
همچنین در این کتاب به تاریخچه روابط دیپلماتیک دو کشور و فراز و نشیب آن اشاره شده است. کینوش در کتاب خود به حادثه ۱۱ سپتامبر، بحران عراق و نیز تحولات شام، لبنان، سوریه و فلسطین به عنوان نقاط عطف روابط ایران و عربستان پرداخته است و از زاویه دانش ژئوپلیتیک این مسائل را بررسی کرده است. از جمله موضوعات قابل تأمل در این کتاب اشاره به نقش و بازیگریهای فرامنطقهای آمریکا به عنوان یک عامل بی ثبات کننده در منطقه اشاره شده و تأکید شده است که رقابت سیاسی میان ایران و عربستان به لحاظ ژئواستراتژی امری طبیعیست و هر دو بازیگر در طول تاریخ رقابتی اغلب سالم تجربه کرده اند، اما، چون تعادل قدرت در منطقه خلیج فارس و تاریخ اخیر آن همواره به ثبات ایران، عربستان و عراق وابسته بوده است و، چون نقش آمریکا در تغییر این تعادل و توان نسبی این سه کشور منطقهای گسترده بوده، ایران و عربستان در روابط خود دچار سردرگمی شده اند.
قطع ۷ ساله روابط
در ۱۸ فروردین ۱۳۹۴، با تعرض مأموران بازرسی فرودگاه جده به دو نوجوان ۱۴ و ۱۵ ساله زائر ایرانی که قصد بازگشت به کشورشان را داشتند، چالش جدی در روابط دو کشور آغاز شد. پس از آنکه حسن روحانی، دستور بررسی مسئله تجاوز دو مأمور عربستانی به دو نوجوان ایرانی را به علی جنتی داد، در ۲۴ فروردین ۱۳۹۴، علی جنتی، وزیر ارشاد ایران اعلام کرد پس از مطالعات و بررسیهای انجام شده به سازمان حج و زیارت دستور داده شد تا زمانی که این افراد مجرم (متجاوزان به دو نوجوان ایرانی در فرودگاه جده) محاکمه بشوند و مورد مجازات قرار بگیرند، فعلا عمره متوقف میشود و پروازهای ایران تعلیق خواهد شد.
وقایع حج تمتع سال ۱۳۹۴، موجب تیرگی بیشتر روابط دو کشور شد. سقوط جرثقیل در مکه و همچنین فاجعه منا دو رویدادی بود که به خصومت دو کشور دامن زد. در خلال این دو حادثه که به کشتهشدن صدها ایرانی منجر شد، ایران، مقامات عربستانی را مقصر اصلی خطاب کرد و خواهان عذرخواهی آنها شد. حمله به سفارت عربستان و کنسولگری این کشور در مشهد در تاریخ شنبه ۱۲ دی ۱۳۹۴ که بعد از اعدام شیخ نمر باقر النمر، روحانی مخالف دولت عربستان صورت گرفت، به تشدید تنشها میان دو کشور دامن زد. عادل الجبیر وزیر امور خارجه دولت عربستان سعودی در تاریخ ۱۳ دی ۱۳۹۴ اعلام کرد که روابط دیپلماتیک خود با ایران را قطع کردهاست و از هیئت دیپلماسی ایرانی خواست تا ظرف ۴۸ ساعت خاک این کشور را ترک کنند.
یک روز پس از اعلام قطع رابطه عربستان با ایران، عادل الجبیر، وزیر خارجه عربستان سعودی، در این باره توضیح داد که این قطع رابطه شامل پایان یافتن تمامی مناسبات تجاری و همچنین لغو پروازها بین دو کشور میشود، اما مسئله سفر ایرانیان به مراسم حج را در بر نمیگیرد. سرانجام «علی شمخانی» دبیر وقت شورایعالی امنیت ملی نیمه اسفند ۱۴۰۱ با هدف پیگیری توافقات سفر بهمن ماه آیتا... رئیسی به پکن، مذاکرات فشردهای را بهمنظور حل و فصل نهایی موضوعات دوجانبه با همتای سعودی خود در چین آغاز کرد.
در پایان این مذاکرات، بیانیه سهجانبهای برای «حل و فصل اختلافات و پابندی به اصول و اهداف منشور سازمان ملل متحد و سازمان همکاری اسلامی و اصول و رویههای بینالمللی» به امضای «شمخانی» نماینده مقام معظم رهبری و دبیر شورای عالی امنیت ملی، «مساعد بنمحمد العیبان» وزیر مشاور و عضو شورای وزیران و مشاور امنیت ملی عربستان سعودی و «وانگ ئی» عضو دفتر سیاسی کمیته مرکزی حزب کمونیست و رئیس دفتر کمیسیون مرکزی امور خارجی حزب و عضو شورای دولتی جمهوری خلق چین رسید.
در این بیانیه که نوزدهم اسفند امضا شد، آمده بود که جمهوری اسلامی ایران و پادشاهی عربستان سعودی ظرف حداکثر دو ماه، روابط دیپلماتیک خود را از سر گرفته و سفارتخانهها و نمایندگیها را بازگشایی و قرار شد وزرای امور خارجه دو کشور جهت اجرای این تصمیم و انجام تمهیدات لازم برای تبادل سفرا با یکدیگر ملاقات کنند. در متن این بیانیه سهجانبه آمده است: در پاسخ به ابتکار جناب شی جین پینگ رییس جمهوری خلق چین و همچنین تمایل دو کشور به حل و فصل اختلافات از طریق گفتوگو و دیپلماسی بر اساس پیوندهای برادرانه و با تأکید بر پایبندی دو کشور به اصول و اهداف منشور سازمان ملل متحد و منشور سازمان همکاری اسلامی و اصول و رویههای بینالمللی، هیأتهای جمهوری اسلامی ایران و پادشاهی عربستان سعودی از تاریخ ۱۵ تا ۱۹ اسفندماه سال ۱۴۰۱ خورشیدی در پکن با یکدیگر دیدار و گفتگو کردند و دو کشور با تاکید بر احترام به حاکمیت و عدم دخالت در امور داخلی یکدیگر در زمینه اجرای موافقتنامه همکاریهای امنیتی امضا شده در تاریخ ۱۳۸۰.۱.۲۸ خورشیدی و نیز موافقتنامه عمومی همکاریهای اقتصادی، بازرگانی، سرمایهگذاری، فنی، علمی، فرهنگی، ورزشی و جوانان، امضا شده در تاریخ ۱۳۷۷.۳.۶ خورشیدی توافق کردند. همچنین دو کشور با سپاس و قدردانی از جمهوری عراق و سلطنت عمان به خاطر میزبانی گفتوگوهای انجام شده بین دوطرف در سالهای ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۱ خورشیدی و دولت جمهوری خلق چین برای میزبانی و حمایت از گفتوگوهای انجام شده در این کشور و تلاش برای به ثمر نشستن آن تشکر کردند.
سلمان بن عبدالعزیز پادشاه عربستان در نامهای به آیت ا... رئیسی رئیس جمهور ایران ضمن استقبال از توافق دو کشور برادر، از ایشان برای سفر رسمی به ریاض دعوت کردند و خواهان تقویت همکاریهای اقتصادی و منطقهای شدند. رئیس جمهور ایران با استقبال از این دعوت، بر آمادگی ایران برای تقویت همکاریها تاکید نمودند. به همین منظور حسین امیرعبداللهیان وزیر وقت امور خارجه چهارشنبه ۱۶ فروردین در صدر هیاتی وارد پکن شد و پس از دیدار با فیصل بن فرحان همتای عربستانی خود بیانیهای مشترک به امضا رساندند. بحران روابط پرتنش بین ایران و عربستان سعودی یکی از چالشهای بزرگ سیاسی و امنیتی در خاورمیانه است. این بحران به دلیل تاریخچه طولانی تنشها، اختلافات مذهبی، و رقابتهای منطقهای به وجود آمده است. در ادامه، پنج راه حل برای کاهش تنش و بهبود روابط بین این دو کشور ارائه میشود:
۱. دیپلماسی فعال و مذاکرات مستقیم
دیپلماسی فعال و برقراری مذاکرات مستقیم یکی از موثرترین ابزارها برای کاهش تنش است. ایران و عربستان سعودی باید با ایجاد کانالهای ارتباطی مستقیم، بهویژه در سطوح عالی دولتی، به گفتگو بپردازند. این گفتگوها میتوانند به سوءتفاهمات پایان دهند و فضایی برای تبادل نظر و همفکری ایجاد کنند. همچنین، برگزاری نشستهای بینالمللی میتواند بستری مناسب برای دیپلماسی فراهم آورد. این نوع مذاکرات میتوانند به طرفین کمک کنند تا درک بهتری از مواضع یکدیگر پیدا کنند و تفاوتها را به تفاهم تبدیل کنند. از طریق گفتگوی مستمر، دو کشور میتوانند به بیاعتمادیهایی که تا کنون وجود داشته، خاتمه دهند و زمینههای همکاریهای جدید را شناسایی کنند. : به رغم این که دیپلماسی میتواند موثر باشد، ممکن است با مشکلاتی مانند موانع سیاسی و عدم تمایل دو طرف برای گفتگو مواجه شود. بنابراین، نیاز است تا جامعه بینالملل به عنوان تسهیلکننده دخالت کند و از طرفین برای شرکت در مذاکرات و اتخاذ رویکردهای سازنده حمایت کند.
۲. تعاملات اقتصادی و تجاری
ایران و عربستان سعودی میتوانند با تقویت روابط اقتصادی و تجارت، به بهبود وضعیت روابط سیاسی خود کمک کنند. ایجاد توافقهای تجاری، پروژههای مشترک اقتصادی و همکاری در زمینههای انرژی میتواند موجب افزایش وابستگی دو کشور به یکدیگر و کاهش تنشها شود. این نوع همکاریها میتوانند فضای مثبتی برای گفتوگو و تعامل فرهنگی فراهم آورند. توسعه روابط اقتصادی میتواند به کاهش تنشهای سیاسی کمک کند، زیرا دو کشور با افزایش تجارت و سرمایهگذاری متقابل، منافع مشترکی را به وجود میآورند. همچنین، این نوع تعامل میتواند به اشتغالزایی و توسعه اقتصادی در هر دو کشور منجر شود. یکی از چالشهای ممکن در این راستا، تحریمهای اقتصادی و موانع تجاری است که از سوی کشورهای دیگر وضع میشود. بعلاوه، ممکن است برخی از کسبوکارها و نهادهای اقتصادی داخلی با این نوع همکاری مخالف باشند و به سیاستهای ناسیونالیستی دامن بزنند.
۳. همکاری در حوزههای امنیتی و نظامی
ایران و عربستان سعودی میتوانند از طریق برقراری همکاریهای امنیتی، به تقویت ثبات منطقه و کاهش تنشها کمک کنند. این همکاریها میتوانند شامل تبادل اطلاعات امنیتی، همکاری در مبارزه با تروریسم و جرایم سازمان یافته و انجام مانورهای مشترک نظامی باشند. حضور کارشناسان و مشاوران در این حوزه نیز میتواند به کاهش سوءتفاهمات کمک کند. توسعه همکاریهای امنیتی میتواند اعتبار و اعتماد بین دو کشور را تقویت کند و تسهیلکننده مذاکرات سیاسی باشد. هرگونه افزایش همکاری در این زمینه میتواند به امنیت منطقهای کمک کند و کشورها را در برابر تهدیدات خارجی تقویت کند. ختلافات دیدگاهی و ایدئولوژیک بین دو کشور ممکن است مانع از توسعه این نوع همکاریها شود. در این راستا، نیاز است تا دو کشور بر اساس منافع مشترک عمل کنند و از تعصبات ملی و مذهبی بپرهیزند.
۴. نقشآفرینی سازمانهای بینالمللی
سازمانهای بینالمللی مانند سازمان ملل، اتحادیه عرب و دیگر نهادهای منطقهای میتوانند به عنوان میانجی در حل بحرانهای موجود بین ایران و عربستان سعودی عمل کنند. این سازمانها میتوانند به ترویج گفتوگو و همکاریهای صلحآمیز بین دو کشور کمک کنند و بر لزوم احترام به حاکمیت ملی و حقوق بشر تاکید کنند. نقشآفرینی سازمانهای بینالمللی میتواند به کاهش تنشهای بینالمللی کمک کند و جوّ را برای حل و فصل مسالمتآمیز بحرانها فراهم آورد. این نهادها خدمات مشاورهای و فنی را نیز میتوانند ارائه دهند که میتواند در تصمیمگیریهای سیاسی موثر باشد.البته مداخله سازمانهای بینالمللی ممکن است با واکنش منفی برخی کشورها مواجه شود و باعث افزایش تنشهای موجود شود. همچنین، عدم هماهنگی و تضاد منافع بین کشورهای مختلف میتواند اثر بخشی این نهادها را کاهش دهد.
۵. تقویت روابط فرهنگی و اجتماعی
ایجاد و تقویت روابط فرهنگی و اجتماعی میتواند به کاهش تنشها و ایجاد شناخت بهتر بین مردم دو کشور کمک کند. برگزاری برنامههای فرهنگی مشترک، جشنوارهها و تبادل هنرمندان و دانشگاهیان میتواند به ایجاد ارتباطات انسانی کمک کند که در نهایت به کاهش تنشهای سیاسی میانجامد. قویت روابط فرهنگی میتواند به شکستن دیوارهایی که توسط سیاستها ساخته شدهاند کمک کند. این نوع تعامل، درک متقابل را افزایش میدهد و زمینهساز همزیستی مسالمتآمیز در منطقه خواهد بود. البته تحول رفتارهای فرهنگی و اجتماعی زمانبر است و ممکن است تحت تأثیر تنشهای سیاسی موجود قرار گیرد. بنابراین، ایجاد یک چشمانداز مشترک و پایدار در این زمینه نیاز به حمایت و همکاری جدی از سوی مقامات دو کشور دارد.