به گزارش آسیانیوز، پریا اکبری، وکیل پایه یک دادگستری، پنجم تیر مصادف با روز جهانی مبارزه با مواد مخدر بهانه تلخی است تا با روایت تنی چند از موارد و گونه های عینی در باب مواد مخدر به بررسی پدیده همه گیری معضلی به نام اعتیاد بپردازیم.
متاسفانه در این گربه جغرافیایی و در این گستره که هر لحظه از هر کناری قدری تلخکامی به جانمان می نشیند با این معضل و درهم روبرو هستیم، روزگارانی بود که تنها مواد مخدر سنتی خاصی عرضه و توزیع می شد، افیون دردی جانکاه برای مردم بود، اما امروزه متاسفانه با انواع و اقسام مواد مخدر از همه شکل و فرمی مواجه هستیم، با نگاهی کوتاه به آمار و ارقام در می یابیم که خیل عظیمی از جمعیت ایران از نوجوانان گرفته تا کهنسالان با این بیماری دست به گریبانند.
روایت یک ماجرای واقعی: صبح یک روز پاییزی با تماس بانویی ایشان را به حضور دعوت کردم.
پس از لختی تامل اذعان داشتند برادرشان در یکی از شهرستان های ایران متولد شده و در تهران هنگام ارتکاب جرم توزیع و فروش مواد مخدر به همراه مقدار زیادی مواد مخدر دستگیر و روانه به آن سوی میله های آهنین زندان شده اند، سرنوشت محتوم پرونده را می دانستند و پی برده بودند که قصاص و اعدام در پی است، این میان بایستی اشاره کنم که خاطرم هست در دوران دانشجویی علاقه وافر و خاصی به پژوهش و انجام تحقیقات میدانی داشتم، در یکی از همین تحقیقات و جستن ها؛ دریافتم در برخی از شهرهای ایران زمین، خرید و فروش مواد مخدر به نوعی شغل آباء و اجدادی به شمار می رود!
لذا پس از تکلم این بانو نیز بازگشت اندکی به خاطرات گذشته در صندوقچه ذهنم زدم و متوجه شدم که اتفاقا این مورد خاص نیز متعلق به یکی از همین شهرهای «جرم خیز» می باشد. مدتی بعد از آن روز نیز با سه مورد پرونده مواد مخدر روبرو شدم که همگی متعلق به همین شهرهای جرم خیز بودند، با انجام پرونده وکالت تسخیری در باب مواد مخدر نیز به تکرار ملاحظه کردم که باز هم از همان شهرها کوچ به تهران کرده اند یا به نوعی گذرشان در هنگام ارتکاب این جرم خاص به تهران افتاده است. نمی توان به ضرس قاطع بیان کرد که هرکس که اهل شهر …… باشد قطعا اشتغال به این مشاغل دارد؛ لکن گفتار مشخص این است که این شهرها بسیار مستعد برای پرورش جوانان برای ارتکاب جرایم مرتبط با مواد مخدر هستند، مواد مخدری که سالانه جان بسیاری از انسان ها را می گیرد.
بسیار مشاهده شده که فردی در هنگام مصرف مواد و عدم دارا بودن حالت عادی و صحت عقلی دست به ارتکاب جرایمی همچون: تجاوز به محارم، قتل خانوادگی، سرقت های عجیب و غریب، کشتار و سلاخی حیوانات، رانندگی های بی محابا و خطرناک و تصادفات زنجیره ای و حتی خودکشی می زند. امروزه اگر با این معضل به شکلی صحیح، اصولی و منطقی با راه حل های کاربردی تحت نظارت آسیب شناسان، کارشناسان خبره و تمامی نیروهای ذیربط و مرتبط و مسوول در این زمینه؛ پیکار و مبارزه صواب، سالم و استواری صورت نگیرد شاهد نابودی و فنای قشر عظیمی خواهیم بود، در واقع این گفتار هشداری جدی به نهادهای ضابط و مسوول در این زمینه می باشد که چنانچه ساز و کار استوار، بی گزند و جسورانه ای به صورت مستدام با نگاه و رویکردی امیدوارانه در پیش نگیرند هر اندازه هم که نسل جدید به امر فرزند آوری ندای تمکین سر دهند باز هم همانگونه که پیشتر متذکر شدیم با مرگ، نیستی و فنای نسل جدید روبرو و مواجه خواهیم بود.
هرقدر و اندازه هم که منکر شویم و صرفا از جو و فضای خانه و خانواده ایمن خود صیانت، حفاظت و حراست کنیم؛ هر چقدر که با تلاش مضاعفی، سعی در پرورش فرزندانی بی نقص با راهنمایی و همراهی روان شناسان زبده و مدارس غیرانتفاعی داشته باشیم و جهد و کوشش در کنترل فرزندان خود به موجب نظارت، تفتیش و وارسی پنهان و آشکار فضای پیرامون فرزندان کنیم؛ باز هم نمی توانیم قیچی سانسور بر این امر مسلم و حقیقت محض بزنیم که بیماری، درد و آشوبی به نام مواد مخدر و اعتیاد که جان بشریت را تهدید می کند، وجود دارد و در کمین همگان جلوس کرده است و حتی خیز بی رحمانه ای برداشته و اکنون با نگاهی به آمار و ارقام ها که آسیب شناسان این حوزه به دست داده اند در می یابیم که مواد مخدر و دنیای فسفری و ابری ترسناک پیرامون آن اساسا و طبعا پیر و جوان، تحصیلکرده و عامی و …. نمی شناسد!
تلخ است که مکرر بیان کنم خاطرم هست زمانی برای حضور در پرونده ای به یکی از شهرهای بهشتی شمال ایران سفر کرده بودم، از رهگذر حضور در دادگاه حقوقی با فردی دارای شخصیتی به ظاهر بسیار متین یا موجه آشنا شدم که این جنتلمن (اصطلاحا) با کت شلوار ایتالیایی و کفش های آرمانی واکس زده و ساعت لاکتوخ و کلامی شیوا و سرشار از اعتماد به نفس و حرمت نفس این تصور را به ذهن متبادر می کرد که به معنای واقعی با یک تاجر تحصیلکرده و مدیر مدبر روبرو هستیم، در کمال تاسف این جنتلمن قلابی ظرف کمتر از سی چرخش مه به دور زمین دست به عمل هولناکی زد.
شبی که اقدام به استماع عمل وی کردم بر جای خود میخکوب شدم، خون در عروقم منجمد شد، به نقل قول از کتاب های قدیمی: دود از کله ام بلند شد!!
مشخص شد که آقای جنتلمن دارای ثروت کلان، کبیر و عظیمی بوده که تحصیلات آکادمیک خود را در بهترین دانشگاه های دنیا گذرانده است، به دو زبان زنده دنیا مسلط است و در سه رشته ورزشی نیز کاملا به مرتبه تبحر، استادی و هادی بودن رسیده است، تفریحات متعددی داشته و حتی سیگار نیز مصرف نمی کرده است، شبکه و دایره دوستان مفید، سالم و بی گزندی داشته لکن این میزان از عالی و بی مثال بودن کمی زیادی خوب نیست؟!
نکته همین جاست، آقای جنتلمن یک قاتل حرفه ای بوده است!! به جهت اشباع شدن از لذت های دنیوی و به جهت ارضا کردن روح و خوی لذت جو و خرسند پرست؛ به دنبال لذت جدیدتری دست به استعمال نوع بسیار خاصی از مواد مخدر زده است و در هنگام ملاقات با دختران جوان نیز اقدام به استعمال همان نوع خاص از مواد مخدر می کرده است و تا آن زمان در دو مورد به قتل رساندن بانوان برای وی موفقیت آمیز بوده است، لکن در مواردی خاص، دختران جوان با پی بردن به حال غیر عادی این فرد به اصطلاح جنتلمن؛ دست به فرار زده اند و از ترس کام خود را برای بیان حقیقت نزد پلیس و ضابط دادگستری بسته اند.
در هر حال مشخص شد که وی در نقشه اخیرش شبی که با بانویی قرار ملاقات داشته است به جهت استعمال بیش از اندازه فوت می کند. اندیشه پریشان من در لحظه شنیدن خبر مشوش تر شد، چرا که حدود یک ماه بعد بنا بود که من نیز ایشان را ملاقات کنم! که اگر این امر شوم به وقوع می پیوست من اکنون نگارنده این مرقومه نبودم.
قابل ملاحظه است که جوانی با توانایی ها و قابلیت های وی چرا بایستی به آسانی در گرداب اعتیاد رها شود و چه آسان موفق به تهیه مکرر مواد بسیار خاصی بشود؟
تمنای حضور دارم از کمک و یاری مسوولان و عزیزانی که به هر نوعی در ید قدرت و حیطه اختیارشان کنترل و ساماندهی اعتیاد و امور مرتبط با مواد مخدر است و از دست و ذهنشان ساخته می شود و به منصه ظهور و بروزمی رسد تا در این فقره حیاتی تدبیری اندیشیده شود.
همچنین در این زمینه می توان به خانواده های آسیب دیده از این معضل و بلا اشاره کرد، هر فردی که با پدیده اعتیاد روبرو باشد قطعا و طبعا عزیزان و راهپیمایان مسیر زیست خود را نیز درگیر و نالان می کند، لذا در روز جهانی مبارزه با مواد مخدر صرفا به افرادی که شخصا درگیری و ارتباطی با مصرف، خرید یا فروش مواد مخدر دارند نمی پردازیم؛ بلکه مقصود ما این نیز هست که تمامی افراد کنار، همراه و وابسته به افراد آسیب دیده از بلای مواد مخدر نیز دچار آسیب های متعدد می شوند و متاسفانه باید بیان کنیم که بسیاری از این آسیب ها همیشگی و جبران ناپذیر است.
اکنون که سال هاست همنشین و قرین تکنولوژی و پیشرفت شده ایم و از روزگارانی که فقط افیون درد خاتون در اندرونی و پنجدری بود و از غمش آه از نهادش بر می آمد،؛ آرام پشت دری ها را کنار می زد و با گوشه چارقد ململ اشک از چشمخانه می سترد، گذشته است! لکن این پیشرفت، به ما درد و سختی جانکاهی به نام انواع متعدد مواد مخدر از نوع جدید و نوین داده که انگشت غم به کام بگزیم.
مایل هستم این گفتار را با این جمله به پایان ببرم که چشممان روزی را نظر کند که هیچ جانی دردمند از این معضل نباشد.هیچ جانی/