جمعه / ۱۴ اَمرداد ۱۴۰۱ / ۱۵:۴۶
کد خبر: 11247
گزارشگر: 213
۳۵۹۰
۲
۰
۳۰۱
نگاهی به نمایش"چه کسی جوجه تیغی را کشت؟"/علی زنداکبری

شهرت یا مالیخولیا؟

شهرت یا مالیخولیا؟
جوانی با آرزوهای هنری بزرگ و شهرت در سال 1401 با عواقب غیر منتظره شهرت دست به گریبان می شود؛ در داستان اول او با جوان نوجوئی روبرو هستیم که مشکلات پیشه رویش ساده و سر راست مثل خود او هستند، افشاری نامعروفی که ابتدای راه است، با اندامی لاغر، صورتی آفتاب سوخته و لهجه ای شیرین!

شهرت یا مالیخولیا؟علی زنداکبری asianews

به گزارش آسیانیوز، علی زنداکبری: تئاتر "چه کسی جوجه تیغی را کشت؟" با کارگردانی بهرام افشاری سرانجام به پایان رسید، کاری که با موفقیت بر صحنه بود و علاوه بر رضایت تماشاگران استقبال اهالی هنر را نیز به دنبال داشت، نقش کلیدی این اثر را بهرام افشاری بر عهده داشت او که در سال 94 تئاتری با نام "جوجه تیغی" را به صحنه برده بود در ادامه همان روند دست به تلفیقی از نمایش/واقعیت می زند.

جوانی با آرزوهای هنری بزرگ و شهرت در سال 1401 با عواقب غیر منتظره شهرت دست به گریبان می شود؛ در داستان اول او با جوان نوجوئی روبرو هستیم که مشکلات پیشه رویش ساده و سر راست مثل خود او هستند، افشاری نامعروفی که ابتدای راه است، با اندامی لاغر، صورتی آفتاب سوخته و لهجه ای شیرین. صحنه اثرش به پیرایگی شخصیتش است، او از آرزوهایش می گوید، از آنچه می خواسته و نشده تا رویاهائی که خواهانش است.

چه کسی جوجه تیغی را کشت؟ asianews

در داستان دوم و نمایش "چه کسی جوجه تیغی را کشت؟" گذری هفت ساله روی داده و او در دنیائی مالیخولیائی اسیر واژه ائیست به نام شهرت، بهرام افشاری که در دنیای سینما نیز محبوب شده و با کار در گستره هنر هفتم تجربه اندوزی کرده است، با حفظ همان سادگی روحی و شخصیتی، مشکلات پیچیده هنرمندان را بازگو می کند. آنچه که کارگردان در هر دو تئاترش رعایت کرده حفظ صداقت و طرح مسائلش با زبان مردم عادی جامعه است طرح نکاتی اساسی با ظرایفی کنایه آمیز اما طنز محور.
او شخصیت بازیگر ممنوع الکاری را ایفا می کند که برای بازگشت مجدد به کار به کشور بازگشته اما باید پاسخگوی فردی باشد که نماینده قشریست که همواره در آنسوی میز نشسته و دیدگاهها و نظریات ویژه خود را داشته است.

نگاهی اصلاحی-ارشادی که با شکل گرفتن خط داستانی نمایش و بازی خوب "تینو صالحی" از زوایای مختلف به آن نگاه شده است از سوء تفام های موقعیتی تا پیش زمینه هائی که شاید برای تماشاگران هم نا آشنا باشد؛ زوایایی از مشکلات مدیریت فرهنگی که پیچیده تر از آنست تا تماشاگر تئاتر خودش را دوران پسا کرونا درگیرش کند.

این ندانستن ها مرکز ثقل بازی هوشمندانه و دو طرفه صالحی/افشاریست هر دو در فضائی توهم گونه در گیر مشکلات خود هستند و تماشاگر به عنوان ناظر علاوه بر درک متقابل به تحلیل هر دو شخصیت می پردازد، آیا آنها درست فکر می کنند؟ آیا راه مناسب را در پیش گرفته اند؟ آیا آنها را درک کرده ایم؟ شاید ما زیاد پیچیده فکر می کنیم و دیدگاه این دو خیلی ساده تر باشد؟ آیا حق قضاوت آنها را داریم؟ اصلا تفکر ما درست است یا آنها؟

آیا این دوشخصیت را باید انسانهای معمولی دید یا انسانهائی خاص و یا متفاوت؟ این شکل گیری آرام سوالات در ذهن تماشاگران، از نقاط قوت نمایش است و بی آنکه بخواهد او را بیآزارد لبخندی را نیز بر روی صورت او می نشاند و چالش فرامتنی خالق اثر را به راحتی پذیرا می شود.

افشاری به عنوان کارگردان ظرفیت بازی با موقعیت های ساده و طنز را طوری گسترده می کند که رفت و برگشتهای گفتمان هر دو شخصیتش تماشاگران را به همراهی با هر دو کاراکتر وادار می کند. گاهی دوست دارد جای مرد زیرک با حماقتهای کودکانه اش باشد و گاهی جای هنرمند سرخورده، رانده شده با اشتباهاتی ناخواسته که به بازیهای کمیک گونه در برخورد با دوستان، همکاران و طرفدارانش کشیده می شود.

داستان این دو داستان بند بازی دو طرفه آدمهائیست که به درستی نه درک شده اند و نه دیده .

طی نمایش، کار با "کمدی موقعیت" کارگردان، لحظات ساده اما کمیکی را به وجود آورده که تماشاگر را هم متعجب می کند و هم می خنداند مثل صحنه حرکت شنا گونه صالحی بر روی میز، یا طفره رفتن هنرمند از پاسخ به سوالات به بهانه خوردن آب.

طراحی صحنه این نمایش به سادگی همان نمایش قبلیست با این تاکید که ابزار حاضر نقش مهمی در آگاهی تماشاگر در روند اتفاقات دارد. فاصله گذاری بین دو شخصیت با میزی به بلندی چندین متر از تفاوت تفکری بین این دو حکایت دارد و نمایش تکه هائی از تئاتر جوجه تیغی بر روی پرده انتهای صحنه علاوه بر یادآوری داستان آن اثر برای تماشاگری که بیننده آن بوده به تماشاگری که آنرا ندیده به فهم راحت قصه پیشه رو کمک می کند.

زاویه دید کارگردان در کلیت اثر به غیر از دو شخصیت محوری گوشه چشمی دارد به سوم شخصیتی در اجتماع که به هر دلیلی درگیر با مسائل شهرت در جامعه است؛ انسانهائی که بر مدار شیوه ای از زندگی قرار گرفته اند که بخشی از آن از جاده ای به نام شهرت عبور می کند. جاده ای که گاهی برایشان پر پیچ و تاب است و گاهی هموار، گاه شیرین است و گاه پر چالش و جالب و مهمتر از همه آنکه این جاده آبستن حوادثی است ناخواسته و غیر قابل کنترل و سوال مهم اینکه آیا این گروه از افراد جامعه از اتفاقات ناخواسته به سلامت عبور می کنند؟ در این راه چقدر آنها، چقدر اطرافیانشان و چقدر جامعه مسئول هستند؟

"چه کسی جوجه تیغی را کشت؟" با هر معیاری نمایش خوبی است، اثری که انتظارات را از بهرام افشاری نه به عنوان یک بازیگر سینما و یا تلویزیون بلکه به عنوان هنرمندی که با تئاتر حرفها برای گفتن دارد، بالا می برد./

آسیانیوز
https://www.asianewsiran.com/u/7pr
اخبار مرتبط
نمایش پروین، نمایشی است برای مخاطب خاص؛ اینکه چه تعریفی از مخاطب خاص داشته باشیم نکته دیگری است، اما این نمایش گذشته از درک تئاتری، صبر و حوصله را برای هضم احساسی هر پرده از اجرای آن می طلبد.
علیرضا غفاری مجری پیشکسوت صدا و سیما که خاطرات بسیاری را با اجراهایش از دهه 60 رقم زد، صبح امروز درگذشت.
آسیانیوز ایران هیچگونه مسولیتی در قبال نظرات کاربران ندارد.
دوما
۱۴۰۱/۰۵/۱۵
5
0
1

عالی

فاطمه
۱۴۰۱/۰۵/۱۵
0
0
0

تئاتر هم شده مال پولدارا!


تعداد کاراکتر باقیمانده: 1000
نظر خود را وارد کنید