این روزها مردم ایران روزهای خوبی را سپری نمی کند از آلودگی هوا گرفته تا اعتراضات اخیر برای گرانی بنزین و قطعی اینترنت و بیماری آنفولانزا و غیره،ایرانیان که مدتی بود پس از جهش ارزی سال پیش تازه با گرانی محصولات خو گرفته بودند این روزها نیز با تحمل آلودگی شدید هوا و رکود کسب و کار پس از قطعی اینترنت در ده روز گذشته سعی می کنند با گران شدن بیشتر مواداولیه پس از گرانی بنزین دست و پنجه نرم کنند.
بهتر است تعارف را کنار بگذاریم و اینبار واقعیات زندگی مردم عادی ایران را بیان کنیم اینکه حداقل دستمزد برای سال ٩٨ مبلغی است که این رقم تناسبی با هزینههای واقعی زندگی مردم در این روزهای سخت ندارد؟
آیا غیر از این است که طبق گزارشات فاصله بین خط فقر و تورم به ٥٣ درصد رسیده است و واقعا در این شرایط حقوق یک کارگر کفاف ١٠ روز از ماه را نمیدهد.
یک سوال از دولتمردان عزیز و اینکه آیا واقعا اوضاع کارگران در این شرایط خوب است؟
آیا غیر از این است که کارگری که پس از چندین سال زحمت موفق به خرید خانه ای شده است که پس از جهش ارزی پارسال به یکباره قیمت خانه اش چند برابر شده است و به قول دولتمردان عزیز صاحبان خانه های ٩٠٠ میلیونی از یارانه معیشتی برخوردار نمی شوند در اصل قیمت خانه آن کارگر ٣٠٠ میلیون بوده است!
آیا واقعا وقت آن نرسیده است که به گفته دکتر نیلی دولت جهت نجات اقتصاد کشور از راه "نوسازی اعتماد عمومی" وارد عمل شود،
آیا وقت آن نرسیده است که با بازسازی امید و اعتماد مردم به آینده از راه آغاز "گفتوگوی ملی" دولتمردان عزیز جان خود را فدای مردم ایران نمایند!
آیا همیشه همراه با اعتراضات مردم راه حل تنها قطع اینترنت و بازداشت و غیره است !
آیا واقعا نیروهای نظامی و انتظامی در شرایط اعتراض آمیز نمی توانند نیروهای سره را از ناسره تشخیص دهند ؟
سخن آخر اینکه چندی پیش مطلبی خواندم که اگر کارگر ایرانی در حالت فرضی بخواهد همه درآمد روزانه خود را برای خرید کباب کوبیده هزینه کند، تنها میتواند دو سیخ و نیم کباب بخرد اما در همین موقعیت کارگر فرانسوی قادر است با درآمد روزانهاش ۴۷ سیخ کباب کوبیده در ایران بخرد و این است تفاوت حداقل حقوق در ایران با سایر کشورها!
و کمی افسوس خوردم که اگر این مطلب واقعیت داشته باشد بدا به حال ملت ایران که همچنان پس از افزایش نرخ ارز و کاهش ارزش پول ملی و حال افزایش قیمت بنزین ، چشم انداز دقیقی برای تامین معیشت خود و خانواده اش نخواهد داشت چه برسد به تمرکز در کار و تولید و اختراع و رشد و شکوفایی اقتصادی !