جمعه / ۱۸ شهریور ۱۴۰۱ / ۰۹:۳۰
کد خبر: 11916
گزارشگر: 213
۱۵۹۵
۰
۰
۱
روایت تلخ و شیرین فرار مغزها از ایران

مهاجرت نه؛ فرار

مهاجرت نه؛ فرار
مهاجرت هرگز امر مذموم و ناپسندی نبوده و نیست و در سرتاسر دنیا هم امری رایج و معمول است، ولی وقتی معنی و مفهوم آن، فرار از شرایط موجو د باشد، دیگر مهاجرت نیست، پشت پا زدن و قهر از وضع موجود است.

به گزارش آسیانیوز، از خاندان کوچک و جمع و جور ما،طی یک ماه گذشته سومین عضو فامیل هم راهی دیار غربت شد.دخترم پس از دو سال نامه نگاری و پیگیری و سماجت با دانشگاه های آینسو و آنسوی دنیا ،از ینگه دنیا پذیرش تحصیلی گرفت و رفت.

از تایید پذیرش تحصیلی تا دریافت ویزا ماراتن پر غصه ای است که چند سالی گریبان خانواده ها را گرفته ،رها نمی کند و هیچ چشم انداز روشنی مبنی بر تغییر این رویه مشاهده نمی شود.

هفت خوان پر مشقتی شامل، تهیه و ترجمه مدارک تحصیلی ،میزان تمکن مالی و اعتبار بانکی ،اسناد و مدارک مایملک داوطلب و والدین،تعهدات مالی مبنی پرداخت هزینه های زندگی و تحصیلی ، و سایرمدارکی که در تمام عمر فقط یکبار مورد مصرف پیدا می کنند ،آن هم برای ارائه به سفارت خارجی . بدیهی است هزینه تهیه و ترجمه آنها به چند میلیون تومان میرسد.

از همه بدتر وحقارت آمیز تر ماجرای انگشت نگاری در کشور سوم و مشاهده صف چند صد نفری ازدختران و پسران فارغ التحصیل از برترین دانشگاه های کشور است که در اوج جوانی ، زیبایی، انرژی و کارایی علمی و فنی ، متقاضی دریافت ویزای کشور بیگانه هستند.آنها آماده شده اند تا تمام نیرو و دانش و توانایی خود را علیرغم همه ی هزینه هایی که در داخل برایشان صرف شده در اختیار کشور میزبان قرار دهند.

مشاهده این صف طولانی از جوانان تحصیل کرده ی ایرانی جلوی سفارتخانه های کشورهای غربی در کشورهای همسایه و دوروبرمان، دل هر انسان دردمند و وطن پرستی را به در می آورد . این هم بنوبه خود هزینه ای چند ده میلیونی شامل بلیط و هتل و خورد و خوراک و گردش ،خرید و... بر خانواده ها تحمیل کرده و سود قابل توجه ارزی نصیب کشورهایی می کند که از این آب گل آلود ماهی صید می کنند.

بسیاری از این جوانان در موطن یا از جستجوی کار ناامید شده اند یا کاری متناسب با تحصیل و شرایط خود نمی یابند و در نهایت افقی پیش روی خود نمی بینند و لذا مهاجرت و به عبارتی فرار را بر قرار ترجیح می دهند و دانش و انرژی خود را به رایگان در اختیار کشور میزبان قرار می دهند.

کشور میزبان هم با گزینش های سخت و علمی و پی بردن به توانایی های داوطلبان، آنها را دستچین کرده ، بدون هزینه و بدون دردسر وارد عرصه اقتصادی اجتماعی و فرهنگی خود می کند.

دخترم تا زمانی که با ما بود ، تقریبا دست به سیاه و سفید نمیزد.غذای آماده ، لباس های شسته شده و اطو کشیده ،اتاق شسته رفته ،دریافت ماهانه نقدی برای یک زندگی معمولی، و ...خلاصه هرچه نیاز متوسط یک زندگی معمولی ، نه مرفه، نه آسیب پذیر را در اختیار داشت. با اینحال به همه آنها پشت پا زد و رفت تا جور همه آنچه را داشت، خود یک تنه بر دوش کشد.

او بعلاوه باید به درس و تکالیف تحصیلی اش برسد ، برای تامین کمک هزینه تحصیلی کار پاره وقت هم پیدا کند و با غربت و تنهایی و سروکله زدن با آدمهایی که فرسنگ ها از فرهنگ و گرایش های او بدورند را نیز به جان بخرد. اما او خوشحال است چون می داند علیرغم همه موهبت هایی که از دست می دهد، امید دارد شغلی مرتبط با دانش و توانایی خود پیدا کند. امید دارد در هر واحدی که مشغول کار می شود، مدیر یا رییس آن مجموعه، نورچشمی یا رانتخوار بالا دستی نیست، نگران بی ثباتی ارزش حقوق دریافتی اش نیست،نگران افزایش روزانه کرایه خانه نیست،نگران بارش باران و برف و ساعتها معطل شدن برای تاکسی و اتوبوس نیست، نگران پیدا کردن جای پارک ماشین و احیانا سرقت آن نیست و...

ما والدین ،هم خوشحالیم ،علیرغم اینکه می دانیم ارزش پولمان در برابر ارزهای خارجی هر لحظه در خطر تهدید است و آنچه را طی سالیان دراز اندوخته ایم تا عصای دست دوران بازنشستگی مان شود و شاید مجبور شویم به چوب حراج بسپاریم تا سعادت فرزند را تامین کنیم و باقی عمر پیش ر و را با تردید و ترس از بی ثباتی اقتصادی سالهای پایانی سر کنیم .با اینحال خوشحالیم .

دخترم در تمام سال های تحصیل لباس و حجاب عرفی جامعه را رعایت کرد و حتی یکبار هم ازعوامل تحصیلی تذکر نگرفت ولی همواره من این ترس در وجودم غالب بود که امروز یا فردا تلفنی خواهم داشت مبنی بر ارائه وثیقه و تعهد به اماکن و ... برای بیرون افتادن چند تار مو.

دیگر دغدغه این را نداریم در کوچه و خیابان گرفتار خفت گیری و سرقت موبایل و کیف و انگشتر و اسیب های ناشی از این نا امنی ها باشیم. ترس از موتورسوارانی که با دیدن یک دختر تنها ی در حال رانندگی شروع به حرکات نمایشی و ایجاد خطر و اضطراب برای راننده را دارند نداریم،ترس از تاریک شدن هوا و عبور از چند کوچه بی روشنایی و تاریک تا رسیدن به خانه را نداریم و...

.مهاجرت هرگز امر مذموم و ناپسندی نبوده و نیست و در سرتاسر دنیا هم امری رایج و معمول است ،حتی از سفارشات دینی ما هم هست، ولی وقتی معنی و مفهوم آن، فرار از شرایط موجو د باشد، دیگر مهاجرت نیست ،پشت پا زدن و قهر از وضع موجود است که باید چاره اندیشی شود. تا چند سال پیش وقتی کسی اقدام به مهاجرت می کرد،خانواده ها با اشک و آه و غم و اندوه و نگرانی ،مسافر خودرا با آب و آش رشته پشت پایی بدرقه می کردند ، ولی این روزها نه تنها پشت پای مهاجر آب نمی ریزند ، آش رشته پشت پایی هم نمی پزند.

یا بیان جمله "بری که برنگردی"از صد ناسزا ی چاله میدانی و نفرین بدتر بود ،ولی این جمله آشنایی است که دوستان و آشنایان با زبان طنز به فرد مهاجر ابراز می کنند با این آرزو که دوستشان برود و اقامتش روبراه شود و دیگر به خانه بازنگردد. در پایان چنان با جشن و شادی با مسافر خود وداع می کنند که گویی محبوس را از حبس نجات داده اند./

نویسنده: محمد پورزادی

آسیانیوز
https://www.asianewsiran.com/u/87x
اخبار مرتبط
بسیاری از کاربران گمان می‌کردند که طرح محدودیت فضای مجازی موسوم به طرح صیانت به دلیل مخالفت‌های فراوان به فراموشی سپرده‌ شده‌. اما روز گذشته تعدادی از ماده‌های مهم این طرح به تصویب رسید.
با ما در معرفی زیباترین شهرهای کانادا برای زندگی همراه باشید.
براساس گزارش رسانه های قزاقستان کمیته خدمات مهاجرت وزارت امور داخلی جمهوری قزاقستان و اظهارات سرکنسول جمهوری اسلامی ایران در آکتائو، این کشور طبق توافق های قبلی، به طور زمینه یکجانبه سفر بدون روادید( ۱۴ روزه) را برای شهروندان ایران، هند و چین فراهم کرده است.
برای مهاجرت روش های بسیاری وجود دارد که افراد باید طبق شرایط خود بهترین راه را انتخاب کنند. به طور قطع نمی توان گفت که کدام راه مهاجرت به کانادا ارزانتر است!
طرح ساماندهی استخدام کارکنان دولتی و حذف پیمانکاران از دغدغه های اصلی کارگران پالایشگاهی است که به گفته کارشناسان در صورت عدم تحقق این موضوعات، نیروهای تخصصی به کشورهای همسایه مهاجرت می کنند.
دریافت ویزای کانادا، به روش های مختلف و گوناگونی امکان پذیر است. کانادا در سال های اخیر در صدر لیست پرطرفدار ترین مقصدها برای مهاجرت ایرانیان تبدیل شده است. شما می توانید با دریافت بعضی از ویزاهای کانادا و داشتن شرایط مخصوص به این کشور مهاجرت کنید.
متاسفانه عدم حمایت کافی و بی توجهی از تولیدات علمی ، منجر به این شده که بسیاری از دانشمندان و نخبگان ما بار کوچ ببندند و از ایران بروند و بسیاری از فارغ التحصیلان نخبه ما بیکار هستند.
آسیانیوز ایران هیچگونه مسولیتی در قبال نظرات کاربران ندارد.
تعداد کاراکتر باقیمانده: 1000
نظر خود را وارد کنید