بیکاری همواره به عنوان یک پدیده مخرب اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی مطرح بوده و رفع آن همواره، از جمله دغدغه های اساسی سیاستگذاران بوده است بنابراین بهره برداری کامل و مناسب از منابع انسانی کشورمان باید به عنوان یکی از اهداف راهبردی توسعه در نظر گرفته شود اما متاسفانه تغییر در تعریف از فرد بیکار و بیکاری در سالهای گذشته موجب پنهان ماندن میزان واقعی بیکاری در کشور است موضوعی که بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که تعریف جدید شخص بیکار ، سیاست دولتمردان برای کمتر نشان دادن نرخ بیکاری در کشور می باشد.
طبق گزارش ارایه شده از سوی مرکز آمار ایران:
تا قبل از سال ۱۳۸۳ «فرد بیکار» در ایران شخصی تعریف می شد که ۲ روز در هفته مورد بررسی دارای شغل بود اما از این سال به بعد و در دوره دولت هشتم تعریف نرخ بیکاری تغییر نمود. بنا به تعریف جدیدی که معمول شد، هر کس حداقل ۱ ساعت در هفته کار کند، شاغل محسوب می شود اما سوالی که مطرح می شود این است که طبق ماده ۸۷ قانون مدیریت خدمات کشوری و تامین اجتماعی ایران، هر فرد شاغل باید ۴۴ ساعت در هفته کار کند بنابراین چگونه یک ساعت کار میتواند ملاک اشتغال باشد، آیا فردی با یک ساعت کار در هفته میتواند نیازهای حداقلی خود را تامین کند و
همچنین تناقض میان مفهوم اشتغال از منظر قانونی واقتصادی از یک سو و اندازه گیری آماری اشتغال از سوی دیگر باعث نوعی سر درگمی و پنهان ماندن آمار واقعی بیکاران در کشور می شود بنابراین این تعریف از اشتغال اگر بطور واقعی، منجر به به تامین نیاز مادی نیروی کار نشود و یا در رشد اقتصادی موثر نباشد، بازتاب واقعیت اقتصادی کشور نبوده و بکارگیری آن موجه نیست.
فراموش نکنیم که بیکاری، یکی از نامطلوب ترین پدیده های اقتصادی و اجتماعی است که پیامدهای منفی و ناگواری را در زمینه های مختلف به دنبال خواهد داشت و متاسفانه در سال های اخیر و به ویژه در حال حاضر، اقتصاد ایران به ویژه در شهرستانها روستاها به شکل بحرانی گریبانگیر این معضل می باشند مسئله ای که باعث می شود هر ساله نیروی انسانی فعال و بیکار موجود در روستاها را راهی شهرها کنند، شهرهایی که خود از این جنبه، مشکلات کمی ندارند، با ورود این گروه از مهاجرین ؛ مشکلات آن دو چندان شده و علاوه بر معضل بیکاری، مشکلات دیگری مثل حاشیه نشینی، فساد، ترافیک و .... گریبانگیر آن می شود.