پنج شنبه / ۲۲ دی ۱۴۰۱ / ۲۲:۰۳
کد خبر: 13028
گزارشگر: 213
۱۳۹۰
۱
۰
۳
در خصوص تصحیح جلد هفتم شاهنامه جلال خالقی مطلق

فردوسی به تحقیر قوم‌ها نیازی نداشت/بازنشر مصاحبه پروانه توکلی با زنده یاد ابولفضل خطیبی درباره «نسخه فلورانس؛ کهن ترین متن شاهنامه»

فردوسی به تحقیر قوم‌ها نیازی نداشت/بازنشر مصاحبه پروانه توکلی با زنده یاد ابولفضل خطیبی درباره «نسخه فلورانس؛ کهن ترین متن شاهنامه»
به بهانه درگذشت نابهنگام ابوالفضل خطیبی، شرق‌شناس و شاهنامه‌پژوه صاحبنام و محروم ماندن زبان فارسی از دانشنمدی دیگر، گفت و گویی با وی درباره تصحیح جلد هفتم شاهنامه جلال خالقی مطلق و نسخه فلورانس، در آسیانیوز بازنشر شده است.

به گزارش آسیانیوز، گفت‌وگو با ابوالفضل خطیبی، درباره ویژگی‌های شاهنامه «جلال خالقی مطلق» و اختصاصات نسخه فلورانس در سال 1387 در خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) منتشر شد که به بهانه در گذشت این شرق شناس و محروم ماندن زبان فارسی از دانشنمدی دیگر، بار دیگر در این رسانه بازنشر شده است که در ادامه می خوانید:  

پیراستن شاهنامه از بسیاری بیت‌های الحاقی، به ویژه بیت‌های زن‌ستیز، و حفظ این میراث ارزشمند از آفت نگاه‌های متعصب، و انجام کارهای پژوهشی دیگر درباره این سند ملی، عزمی خستگی‌ناپذیر می‌طلبید که دکتر خالقی مطلق از ۳۷ سال پیش بر آن همت گمارد. ایبنا به همین مناسبت با ابوالفضل خطیبی، مصحح جلد هفتم شاهنامه خالقی به گفت‌وگو نشسته است.

آغاز کار نخستین و کامل‌ترین تصحیح انتقادی شاهنامه، بعد از چاپ ژول مول و مسکو در سال ۱۳۴۹توسط دکتر خالقی مطلق صورت گرفت.

این شرق‌شناس و شاهنامه‌پژوه، پس از فارغ‌التحصیل شدن از دانشگاه هامبورگ، در همان دانشگاه به تدریس پرداخت. وی پس از گزینش ۵۰ نسخه از میان هزار و اندی نسخه قدیمی شاهنامه و پس از ۱۰ سال کار علمی و پژوهشی، ۱۶ نسخه را به عنوان مبنای تصحیح خود برگزید و نیز نسخه فلورانس را کهن‌ترین و معتبرترین نسخه شاهنامه تشخیص، و برای نخستین بار، اساس کار خود قرار داد.

خالقی مطلق با به‌کارگیری اصول علمی و امروزی تصحیح، تصحیح شاهنامه را در طول زمانی که از نگارش خود شاهنامه توسط فردوسی نیز طولانی‌تر است، به انجام رساند.

او گفته است که «هدف از این تصحیح ادای دینی به فردوسی شاعر بزرگ ایرانیان بوده است». به گفته وی، این کار مداوم و طولانی برای او خستگی و بیماری آورده است؛ ولی در عین حال، شاهنامه برایش نوشدارو بوده و نشئه زندگی.

دکتر خالقی‌مطلق در سال ۱۳۷۴ به دلیل مشقت کار، تصحیح دفتر ششم و هفتم را به دکتر «محمود امیدسالار» شاهنامه‌شناس کتابخانه دانشگاه ایالتی کالیفرنیا و "ابوالفضل خطیبی"، شاهنامه‌پژوه، واگذار می‌کند و سرانجام چاپ جلدهای دفتر اول تا هشتم برای اولین بار از سال ۱۳۶۶ به همت "بنیاد میراث ایران" در نیویورک آغاز می‌شود.
پس از آن هر هشت دفتر تصحیح خالقی، در سال ۸۶ توسط نشر "دایره‌المعارف بزرگ اسلامی" در تهران انتشار می‌یابد.

علل و انگیزه‌های تصحیح شاهنامه، مراحل و چگونگی کار و نقد و نظرهای متفاوت درباره آن، بهانه گفت‌وگوی ما با ابوالفضل خطیبی، شاهنامه‌پژوه و مصحح جلد هفتم تصحیح خالقی، عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی و نویسنده مقالات متعدد در زمینه شاهنامه‌پژوهی است.



آیا در حین پژوهش‌هایتان بر روی شاهنامه، هیچگاه به تصحیح آن فکر کرده بودید؟
نه. اصلاً. این حسن نظر دکتر خالقی مطلق به بنده بود که مرا به همکاری دعوت کرد. او در نامه‌ای بی آنکه مرا بشناسد، فقط بر اساس نوشته هایم، پیشنهاد کرد که دفتر هفتم را تصحیح کنم و به درستی یادآور شد که برای تحقیقات جدی دربارۀ شاهنامه لازم است که با نسخه های آن آشنا شوم. دکتر خالقی به دلیل آن که کار تصحیح سخت و نفس‌گیر بود و هراس داشت که مبادا عمرش وفا نکند و این تصحیح ناتمام بماند، تصحیح جلد ششم را که از اسکندر تا بهرام گور است به آقای دکتر محمود امید سالار و در سال ۱۳۸۰ جلد هفتم را که از یزدگرد سوم (پسر بهرام گور) تا پایان هرمز (پسر انوشیروان) و حدود ۷۰۰۰ بیت است، به بنده سپرد.

کار دکتر امید سالار حدود ۱۰ سال و کار من ۷ سال به طول انجامید. البته کار ما هم در مجموع با نظارت دکتر خالقی پیش می‌رفت و همکاری بسیار خوبی در این زمینه داشتیم.

بهتر نیست صحبت‌مان را با بیت‌های الحاقی شاهنامه شروع کنیم؟
اجازه بدهید با نقل خاطره‌ای پاسخ دهم. یک شب مهمان زن و شوهر جوانی از دوستان بودم و بحثی در مورد شاهنامه پیش آمد. آن خانم به من گفت: من هیچ وقت شاهنامه را نخوانده‌ام و دیگر هم نمی‌خوانم. دلیل این حرفش هم این بود که شاهنامه با این بیت به زن‌ها توهین کرده: زن و اژدها هر دو در خاک به/ جهان پاک از این هر دو ناپاک به. که البته من برایش استدلال‌هایی آوردم که خیر، این‌گونه نیست و فردوسی نسبت به بانوان توهینی نداشته است.

شاید همین موضوع سبب شد من آن مقاله «بیت‌های زن‌ستیزانه در شاهنامه» را بنویسم. در این مقاله غالب ابیاتی را که به نوعی توهین به زن‌ها را تداعی می‌کرد، گردآوری کردم. نه به لحاظ این که بخواهم دفاعی کرده باشم،‌ به این دلیل که واقعا بدانم سرنوشت این بیت‌ها چگونه است. بعد به لحاظ نسخه‌شناسی و علم تصحیح متن دیدم که غالب این ابیات که سر زبان‌ها هم افتاده‌اند، سروده فردوسی نیست. مثلا همین بیتی که برایتان خواندم، در هیچ کدام از ۱۶ نسخه مبنای تصحیح خالقی نبود. یا بیت دیگری مانند این: «زنان را ستایی، سگان را ستای/ که یک سگ به از صد زن پارسای»، که پس از بررسی دیدم که در هیچ کدام از نسخه‌ها و حتی در چاپ‌های بی‌اعتبار شاهنامه هم نیست.

در این مقاله تک تک این گونه ابیات جمع‌آوری و تحلیل شده و اینکه واقعا از چه زمانی وارد شاهنامه شده‌اند و دریافتم که غالب این شعرها به کلی سروده فردوسی نیستند. در حالی که یک سری از بیت‌های شاهنامه هست که ممکن است ضد زن باشند، ولی باید به این نکته توجه کرد که چه بسا این بیتها از زبان قهرمانان داستان مطرح می‌شوند و در منبع شاعر بوده اند. مثلاً اگر قهرمان رمانی را که می خوانید زن ستیز باشد می توانید حکم دهید که نویسندۀ آن حکماً زن ستیز بوده است؟!

به هر حال یکی از معضلات شاهنامه شناسی در عصر حاضر همین مساله بیت‌های الحاقی است. در جلد اول شاهنامه خالقی، از آغاز تا پایان پادشاهی کیقباد، که حدود یک هشتم شاهنامه را در بر می‌گیرد،
محمد روشن، مهدی قریب و علی رواقی، به این مساله توجه نکردند که هر نسخه شاهنامه معایب و محاسنی دارد. در سراسر سه مقاله‌شان، حتی یک حسن نسخه فلورانس هم گفته نشده و فقط نقص‌ها را برجسته و بزرگ کرده‌اند.
هزار بیت الحاقی وجود دارد. حالا شما حساب کنید در کل شاهنامه صدها بیت الحاقی هست که در چاپهای کم اعتبار شاهنامه و لغت‌نامه‌ها و فرهنگ های فارسی پراکنده‌اند.

‌منظور شما این است که می‌توان با جرات گفت همه بیت‌های الحاقی در شاهنامه خالقی حذف شده؟
تا اندازه‌ای. در حقیقت در این تصحیح چیزی حذف نشده است. یک مصحح در تصحیح انتقادی متن، این بیتها را در حاشیه ثبت می کند و کار مهم خالقی مطلق هم این است که این بیتها و همه اختلاف نسخه ها را با دقت و با حوصلۀ مثال زدنی ثبت کرده است. دکتر خالقی نه تنها ناهمخوانی نسخه ها را آوره، بلکه برای اولین بار در تصحیح یک متن فارسی همخوانی نسخه ها را هم متذکر شده است. البته آن بیتی که گفتم، در حاشیه چاپ خالقی هم نیست. یعنی در هیچ کدام از نسخه‌های مبنای تصحیح او هم نبوده.

متاسفانه در تحقیقات موجود دربارۀ موضوعات مختلف شاهنامه پر است از بیت‌های الحاقی؛ و کسانی که درباره شاهنامه تحقیق می‌کنند، طبعا ممکن است با استناد به این بیتهای الحاقی به نتایج نادرستی برسند.

نتایج این گونه اشتباهات در بحث محتوایی و نگاه تاریخی و فرهنگی نسبت به این اثر، تا چه حد تاثیرگذار خواهد بود؟
‌قطعا این تاثیرگذاری هست... در مورد زن که این اتفاق افتاده. در حالی که فردوسی نه تنها ضد زن نیست، بلکه در میان دیگر شاعران و نویسندگان احترام بیشتری نسبت به زنان قایل است و این ابیات الحاقی‌ است که چهره شاعر ما را در برخی موارد مخدوش کرده...

‌دلایل انتخاب نسخه فلورانس به عنوان نسخه اساس چه بوده؟
در یکی از مقالاتم هم گفته‌ام که نسخه فلورانس سرنوشت غمباری در میان نسخه‌های دیگر شاهنامه داشته.

بله و گفته بودید مورد ظلم واقع شده...
بله، نخستین بار این نسخه را «پیه مونتسه»، ایران‌شناس ایتالیایی، قبل از انقلاب کشف کرد. پیش از مونتسه، این نسخه را تفسیر و ترجمه‌ای از قرآن می‌دانستند و هیچ کس به آن توجهی نمی‌کرده؛ ولی ایران‌شناس ایتالیایی متوجه شد که این نسخه، دربرگیرنده نیمی از شاهنامه است و تاریخ آن به سال ۶۱۴ هجری مربوط است. این نسخه، تا آن زمان کهن‌ترین نسخه شاهنامه بود. پیش از آن قدیمی‌ترین نسخه شاهنامه در موزه بریتانیا، در لندن نگهداری می‌شود و در تاریخ ۶۷۵ هجری کتابت شده است. اولین بار دکتر خالقی نسخه فلورانس را بررسی کرد و دو مقاله درباره آن نوشت و ویژگی‌ها و اشکالات این نسخه را در آن‌ها مطرح کرد و بعد شروع کرد به تصحیح شاهنامه و این نسخه (فلورانس) را اساس تصحیح قرار داد.

وقتی جلد اول این تصحیح چاپ شد، گروهی جبهه‌گیری بسیار شدیدی راه انداختند و به جای آن که به نقد چاپ خالقی بپردازند، به نسخه اساس او تاختند چه تاختنی!.

‌چه اشکالاتی را به این نسخه وارد می‌دانستند؟
عمده مخالفت‌ها ‌به آن دلیل بود که نخستین بار دکتر خالقی این نسخه را اساس تصحیح قرار داد. حتی در همایشی (که من در یکی از مقالاتم به آن اشاره کرده‌ام) دکتر «روشن» قسم خورد که تاریخ نسخه فلورانس مخدوش است و به «پیه مونتسه» هم که در همایش حضور داشت، اجازه صحبت داده نشد... دکتر محمد روشن، مهدی قریب و علی رواقی، همزمان سه مقاله در رد نسخه فلورانس نوشتند. در حالی که استاد ایرج افشار که بزرگ‌ترین نسخه‌شناس کشور است و آیدین آغداشلو که متخصص درجۀ یک هنر دورۀ اسلامی است هم تاریخ نسخه را اصیل تشخیص دادند و هم اصالت نسخه را به لحاظ تذهیب و خط.

البته من نمی‌خواهم بگویم که در همه مقاله‌ها، ایرادهای مطرح شده، ناحق بوده؛ ولی آنها به این مساله توجه نکردند که هر نسخه شاهنامه معایب و محاسنی دارد و در سراسر سه مقاله‌شان، حتی یک حسن نسخه فلورانس هم گفته نشده و فقط نقص‌ها را برجسته و بزرگ کرده‌اند.

این اعتراض‌ها فقط به این دلیل بوده که نسخه فلورانس مبنای تصحیح دکتر خالقی بوده؟
‌هرچه بیش‌تر می‌گذرد، به این جریان بیش‌تر فکر می‌کنم و تصورم این است که چون هر سه معترض به این نسخه، شاهنامه‌شناس بوده‌اند، حسادت‌هایی نسبت به دکتر خالقی داشتند. حسادت به این که یک نفر به غیر از خودشان دارد تصحیح را بر اساس جدیدترین نسخه انجام می‌دهد.

در مقابل این موضع‌گیری‌ها چه واکنش‌هایی صورت گرفت و شما چه کردید؟
‌دکتر خالقی اعتنایی نکرد و تصحیح را بر همان مبنا پیش برد. من هم مقاله‌ای نوشتم با عنوان کهنترین نسخۀ خطی شاهنامه در مجلۀ نشر دانش و در آن بسیاری از مسایل را روشن کردم و نشان دادم که غرض ورزیها و ارزیابیهای غیر علمی سبب شد تا این میراث ارزشمند نیاکان ما در اذهان مخدوش جلوه کند. این مقاله در جشنواره حامیان نسخ خطی برنده جایزه هم شد.


با چه استدلال‌هایی به تصحیح خالقی اعتراض می‌کنند؟ ضمن آن که قبل از آن باید درباره خود تصحیح بیش‌تر بدانیم...
هر هشت جلد این تصحیح که به تصحیح دکتر خالقی مطلق معروف است، در ایران به طور کامل به چاپ رسیده است. پیش از چاپ خالقی ما دو چاپ معروف مسکو و ژول مول را داریم. البته چاپ‌های دیگری مثل چاپ دکتر دبیرسیاقی و بمبئی هم داریم که اهمیت دو چاپ اول را ندارند...

حدود ۱۵۰ سال پیش اولین بار ژول مول فرانسوی در مقدمه چاپ خود نوشت که من براساس ۳۰ نسخه، این شاهنامه را تصحیح کرده‌ام؛‌ ولی از آنجا که این چاپ نسخه بدل ندارد، نمی تواند یک تصحیح علمی و انتقادی محسوب شود. البته ژول مول در زمان خودش کار خیلی بزرگی انجام داد. ولی شاهنامه ژول مول امروز نمی‌تواند در تحقیقات
تصورم این است که چون هر سه معترض به این نسخه (روشن، قریب و رواقی)، شاهنامه‌شناس بوده‌اند، حسادت‌هایی نسبت به دکتر خالقی داشتند. این که یک نفر به غیر از خودشان دارد تصحیح را بر اساس جدیدترین نسخه انجام می‌دهد، طبعا جایی برای جبهه‌گیری‌ها باز کرده است
جدی شاهنامه‌شناسی مورد استفاده قرار بگیرد، چون فاقد نسخه بدل است.

دیگر این که چون ژول مول به ما نسخه بدل نداده، نمی‌توانیم بگوییم که حتما از ۳۰ نسخه استفاده کرده است. این در حالی است که نود درصد متن ژول مول فقط با نسخه محفوظ در کتابخانۀ ملی پاریس که در ۸۴۴ هجری کتابت شده است همخوانی دارد...

و اما در میانه‌های قرن بیستم در شوروی، تصحیح دیگری از شاهنامه درآمد که باز هم در زمانه خودش بسیار اهمیت داشت و اولین بار با شیوه انتقادی ارایه می‌شد.

این تصحیح دارای نسخه بدل بود و همین، ویژگی مهم چاپ مسکو به شمار می‌رفت. در واقع انتشار چاپ مسکو بعد از ژول مول قدمی رو به جلو محسوب می‌شد؛ و البته اشکالاتی هم بر آن وارد بود.

یکی از اشکالات چاپ مسکو این است که در آن، نسخه‌های شاهنامه به درستی ارزیابی نشده بود. برای این تصحیح چهار نسخه در نظر گرفته‌اند که سه نسخه از آن در لنینگراد و شوروی سابق وجود داشت؛ یعنی این سه نسخه به دلیل آن که در شوروی موجود بوده، بررسی شده‌اند و اساس تصحیح قرار گرفته‌اند؛ نه این که بهترین بوده باشند.

البته ویژگی مثبت شاهنامه چاپ مسکو، این است که اولین بار مهم‌ترین نسخه کامل شاهنامه موجود در موزه بریتانیا، مورخ سال ۶۷۵ را اساس کار تصحیح قرار گرفت.

ولی همزمان نسخه‌های معتبرتر و قدیمی‌تری در قاهره و استانبول و... داشتیم. نکتۀ دیگری که در مورد این چاپ حائز اهمیت است این است که برای مصحح چاپ مسکو، نسخه اساس یعنی لندن ۶۷۵ هجری تقدس داشته؛ یعنی آن‌ها بدون کمترین بررسی، غالب مواردی را که در نسخه اساس (نسخه لندن) بوده، در متن آورده‌اند. شاید بتوان گفت چاپ مسکو به نوعی رونویسی این نسخه محسوب می‌شود.

و دلیل این کارشان؟
‌استناد همه جانبه به قدیمی‌ترین نسخه مکتبی است در فن تصحیح متن، اما نکتۀ مهم اینجاست که ما از شاهنامه نسخۀ قدیمی در دست نداریم. پس نمی‌توانیم بی چون و چرا به همۀ ضبط‌های یک نسخه ولو قدیمی‌تر اعتماد کنیم. کما اینکه پس از کشف نسخۀ کهن‌تر فلورانس مشخص شد که بسیاری از ضبط‌های نسخۀ لندن ۶۷۵ و چاپ مسکو که بر آن اساس تصحیح شده بود، نادرست بوده است. ولی دکتر خالقی با آگاهی از این مسئله هیچگاه کورکورانه از نسخۀ فلورانس پیروی نکرد و در گزینش ضبطها روش تحقیقی را به کار بست. در واقع تصحیح او انتقادی- تحقیقی محسوب می شود. از طرف دیگر، چون زبان فارسی زبان مادری مصححان روسی نبوده، در موارد حساسی که باید واژه و متن را بشناسند، دقیق عمل نکرده‌اند. مساله دیگر گریبانگیر چاپ مسکو، آن است که مصححان در روند تصحیح، خیلی مکانیکی عمل کردند.

امروز وقتی چاپ ژول مول را با مسکو مقایسه می‌کنیم، می‌بینیم یک سری بیت‌هایی که در چاپ ژول مول هست، در چاپ مسکو نیست و بالعکس بیت‌هایی هم هست که در چاپ ژول مول نیست ولی در چاپ مسکو هست. تا پیش از چاپ خالقی، هر محققی در کارش ناچار بود از هر دو چاپ استفاده ‌کند و اتفاقاً در بسیاری موارد بیت‌هایی که در یکی از این دو چاپ نیست، اصلی است.

در واقع نسخه لندن (۶۷۵) در دسترس ژول مول نبوده و به‌عکس، نسخه‌ای که او در دست داشته، یعنی نسخه مورخ ۸۴۴ محفوظ در کتابخانه ملی پاریس، در دسترس محققان روسی و مصححان شاهنامه مسکو نبوده است. ولی وقتی خالقی کار را شروع کرد، معایب تصحیح‌های گذشته را می‌دانست و تلاش کرد متن درخور اعتمادی ارایه دهد.

به این ترتیب غالب قریب به اتفاق نسخه‌های مبنای کار دانشمندان روسی و نسخه‌های مبنای تصحیح‌های دیگر را بررسی کرد. همچنین، کهنترین نسخه شاهنامه یعنی نسخه فلورانس را اساس تصحیح خود قرار داد که هیچ یک از مصححان دیگر استفاده نکرده بودند.

در واقع خالقی از میان حدود ۱۰۰۰ نسخه که در فهرستهای نسخه های خطی کتابخانه های مختلف جهان درج شده بود ۵۰ نسخه را برگزید وبه رغم مشکلات عدیده همه آنها را تهیه کرد و در نهایت از میان آنها ۱۶ نسخه از کهن ترین و معتبرترین نسخه های شاهنامه را اساس تصحیح خود قرار داد.

تا آنجا که می توان گفت برخی از این نسخه های مهم تا پیش از او و نیز پس از او هیچگاه مورد استفاده هیچ مصححی قرار نگرفته است. به ویژه آنکه برای اولین بار خالقی همه نسخه بدلها را در پانوشت درج کرده و راه را برای هرگونه تحقیقی در زمینه نسخه های شاهنامه باز گذاشته است. وقتی از این منظر به چاپ خالقی نگاه کنیم، می‌بینیم که تمام محاسن چاپ‌های گذشته را دارد و از همه معایب آن‌ها عاری است.

ویژگی دوم تصحیح خالقی که اهمیت بسیار دارد، این است که در نسخه فلورانس بسیاری از بیت‌هایی که در گذشته به نام فردوسی ضبط شده‌اند، وجود ندارد. من در مقاله‌ای با مثال‌هایی نشان داده‌ام که نسخه فلورانس ضبطهایی دارد که در هیچ کدام از نسخه‌هایی که از شاهنامه باقی مانده، به چشم نمی‌خورد. متاسفانه کسانی که غرض‌ورزی می‌کنند، این‌ها را نادیده می‌گیرند و تا به حال اصلا مطرح نکرده‌ یا اگر مطرح کرده اند، بدون ارائۀ دلایل کافی آنهارا گویش کاتب نسخۀ فلورانس پنداشته‌اند. مثلاً دکتر رواقی نوشته است ضبطهای دشخوار به جای دشوار و زمی به جای زمین در نسخۀ فلورانس گویشی است، حال آنکه این ضبط‌ها را هم برخی نسخه‌های دیگر شاهنامه تأیید می‌کنند و هم مهمترین متون معاصر فردوسی.

در شانزده نسخه دیگر چطور؟ مثلا همین ابیات در شانزده نسخه دیگر چه وضعیتی دارند؟
موردی باید برخورد کنیم. یک سری بیت‌ها در هیچ کدام از این نسخه‌ها نیست، یا ممکن است برخی از این بیت‌ها در دو نسخه باشد. ولی در واقع دانش نسخه‌شناسی امروز می‌گوید از ۱۶ نسخه،
ویژگی سوم شاهنامه خالقی که واقعا مهم است و اولین بار دکتر خالقی آن را تشخیص داد و در جریان تصحیح به کار برد، مبنا قراردادن این دانش است که ضبط دشوارتر، برتر است
اگر بیتی در دو سه نسخه باشد و در نسخه اساس نباشد، نمی‌تواند سروده فردوسی باشد.

اما ویژگی سوم شاهنامه خالقی که واقعا مهم است و اولین بار دکتر خالقی آن را تشخیص داد و در جریان تصحیح به کار برد، مبنا قراردادن این اصل است که: ضبط دشوارتر، برتر است. این روش رهاورد مغرب زمین است و اولین بار متون کهن غربی بر این اساس تصحیح شدند.

قدیمی‌ترین نسخه‌ای که ما داریم، دویست سال بعد از فردوسی کتابت شده است. یعنی اگر ما نسخه‌ای را از قرون پنجم یا ششم داشتیم، شاید بسیاری از مشکلاتمان حل می‌شد؛ ولی ما به فاصله بیش از ۲۰۰ سال پس از فردوسی نسخه‌ای نداریم و طبیعی است که در اثر کتابت‌های متوالی، بسیاری از واژه‌ها و ساخت‌های نحوی قدیم در نسخه‌های کتابت‌شده در سده‌های بعد متروک می‌شود.

مثلا یک واژه در زمان فردوسی رواج داشته، ولی ما آن را در قرن ششم نمی‌بینیم که این مساله شامل ترکیبات نحوی خاص هم می‌شود.

کاتبی که در قرن هفتم دارد شاهنامه را کتابت می‌کند، اگر واژه‌ای از زبان بیرون رفته و متروک شده باشد، واژه دیگری را جایگزین آن می‌کند. به همین دلیل است که هیچ کدام از نسخه‌های شاهنامه حتی در یک بیت نیز با هم اتفاق نظر ندارند و این به دلیل تغییرات عدیده‌ای است که در طول تاریخ اتفاق افتاده...

در هر حال این اصل تصحیح می‌گوید ضبطی درست‌تر است که امروزه برای ما دشوارتر باشد. به این دلیل که به اصل سروده فردوسی نزدیک‌تر است.

در حال حاضر هم چاپ خالقی نسبت به چاپ ژول مول و مسکو دشوارتر است و فهم آن نیز شاید گاهی اوقات سخت‌تر باشد. همه این تلاش‌ها به این دلیل است که ما به اصل سروده شاعر نزدیک شویم، نه این که شاهنامه را طوری تصحیح کنیم که امروزه آسان فهم‌تر باشد...

همراه با رعایت ترکیبات نحوی، زبانی و...
بله و این که محصول قرن چهارم است، نه ششم... ما در گروه فرهنگ‌نویسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی در حال تالیف فرهنگ جامعی برای لغات فارسی هستیم و یکی از محققان ما که درباره تعریف واژه "آسیب"، به بیت‌های شاهنامه در لغت‌نامه دهخدا، لغتنامه فارسی و فرهنگ بزرگ سخن، مراجعه کرده بود، گفت شش بیت در شاهنامه داریم که در آن واژه آسیب به‌کار رفته است. ما وقتی به چاپ خالقی مراجعه کردیم، دیدیم که هیچ کدام از این شش بیت در ۱۶ نسخه نیست. همچنین بر اساس پیکرۀ رایانه‌ای تهیه شده در فرهنگستان متوجه شدیم که این واژه در متون کهن زبان فارسی در مقایسه با قرون بعدی کمتر استفاده شده و در برخی متون قدیمی اصلاً استفاده نشده است. در شاهنامه خالقی فقط در سه بیت واژه آسیب آن هم در ترکیب به کار رفته است. شما در نظر بگیرید تصحیح شاهنامه برای کسی که روی واژه‌ها و لغات تحقیق می‌کند، چقدر اهمیت دارد....

با این وصف ما با یک نسخه پاکسازی شده روبه‌رو هستیم...
نسبتا. البته خود خالقی این ادعا را نکرده است که متن او متن نهایی شاهنامه است...

فکر می‌کنید تصحیح خالقی چند درصد به نسخه اصلی شاهنامه نزدیک است؟
من گمان می‌کنم ما ۸۰ تا ۹۰ درصد به متن اصلی نزدیک شده‌ایم و دست کم می‌توانیم بگوییم نسبت به تصحیح‌های قبلی شاهنامه قدم‌های بسیار محکمی برداشته شده...

شاهنامه مشکلات عدیده‌ای دارد. ما برخی اوقات اصلا با بیت‌های الحاقی سر و کار نداریم؛ بلکه با داستان‌های الحاقی سر و کار داریم. یعنی یک کاتبی آمده ۵، ۶ صفحه، شامل صدها بیت را به شاهنامه اضافه کرده.

دکتر خالقی در غالب موارد این بیت‌ها را کنار نگذاشته بلکه در پانوشت آورده است و در تک تک موارد، چه در یادداشت‌های شاهنامه و چه در مقالات جداگانه، نشان داده که این بیت یا داستان چرا الحاقی است.

پس در نسخه بدل‌ها به توضیح این موارد پرداخته نشده؟
‌متن وقتی تصحیح می‌شود، در حاشیه به جز درج نسخه بدل دیگر جای بحث‌های مفصل نیست. آنجا فقط مصحح نسخه بدل‌ها را ارایه می‌کند و جداگانه با نگارش مقالات یا شرحهایی دلایل انتخاب ضبطهای نسخه‌ها یا ابیات را توضیح می‌دهد. تعدادی از این یادداشت‌ها در آمریکا چاپ شده و بقیه آن‌ها هم زیر چاپ است.

پس برای هر دفتر شرح جداگانه‌ای چاپ می‌شود؟
بله، همراه جلدها، یادداشت‌های شاهنامه به صورت مستقل چاپ شده. تا به حال شرح بیت‌های جلدهای یکم تا پنجم در آمریکا منتشر شده و جلدهای دیگر هم زیر چاپ است. این یادداشت‌ها در ایران همراه چاپ دوم شاهنامه منتشر می شود.

آیا در جریان تصحیح خالقی تغییرات عمده‌ای در روند برخی داستان‌های شاهنامه اتفاق افتاد؟ یعنی مواردی بوده که با شناختی که ما امروزه از یک داستان شاهنامه داریم، متفاوت باشد؟
در حد زیر و رو شدن داستان موردی را اکنون به یاد ندارم. ولی کافی است شما از شاهنامه خالقی داستان رستم و سهراب را با چاپ‌های دیگر مثل ژول مول مقایسه کنید؛ آن وقت خواهید دید که چقدر در آن چاپ‌ها بیت‌های الحاقی وجود دارد.

فکر می‌کنید بیت‌های الحاقی چقدر در تفکر یا عملکرد قهرمانان داستان نسبت به نسخه اصلی تفاوت ایجاد کرده؟ منظورم نتیجه‌گیری‌هایی است که ممکن است بر کیفیت تمدن یا فرهنگ ما تاثیرگذار باشد.

بله، کاملا. به جز بیتهای زن ستیزانه‌ای که مطرح شد در همین داستان رستم و سهراب که معروف خاص و عام است همه بیتهای مربوط به اسب گزینی سهراب که شبیه اسب گزینی رستم است الحاقی است و آن بخش از داستان هم که بنا
دکتر خالقی هراس داشت که مبادا عمرش وفا نکند و تصحیح جلد ششم را که از اسکندر تا بهرام گور است به آقای محمود امید سالار و در سال ۱۳۸۰ جلد هفتم را که از یزدگرد سوم (پسر بهرام گور) تا پایان هرمز (پسر انوشیروان) و حدود ۷۰۰۰ بیت است، به بنده سپرد
بر آن نیمه شب موبدی را فرامی خوانند تا تهمینه را به عقد شرعی رستم درآورند الحاقی است یا کل بخش آگاهی یافتن مادر سهراب از مرگ سهراب هم الحاقی است. در دیباچه شاهنامه ستایش خلفای راشدین از فردوسی نیست . مثالی دیگر: وقتی «نوشزاد» پسر مسیحی انوشیروان شورش می‌کند و از رومیان و مخالفان انوشیروان کمک می‌گیرد، اعلام می‌کند که پدر من مرده و در حقیقت قصد دارد تاج و تخت را بگیرد.

در چاپ ژول مول بیتی هست که گفته شده مادر مسیحی نوشزاد، با استفاده از گنج پادشاهی، از او حمایت مالی کرده و این نکته در کتاب‌های مختلف آمده. طبیعی است وقتی در مورد تاریخ انوشیروان و شورش نوشزاد بحث می‌شود، این مساله هم مطرح است؛ ولی در جلد هفتم که خود من تصحیح کرده‌ام، این بیت الحاقی تشخیص داده شده است و از این موارد فراوان داریم.

در مقاله‌ای که با عنوان «بیت‌های عرب‌ستیزانه در شاهنامه» نوشتم، تمام بیت‌هایی که می‌گویند ضد عربی است را جمع و بررسی کرده‌ام و از بیتی معروف که ایرانی‌ها خیلی دوست دارند و ورد زبانشان است، یاد کرده‌ام:
ز شیر شتر خوردن و سوسمار/ عرب را به جایی رسیده است کار/
که تخت کیانی کند آرزو/ تفو بر تو ای چرخ گردان تفو!

این بیت الحاقی است... فردوسی واقعا بیزار بوده که بیاید قوم دیگری را تحقیر کند. امروزه برخی که فکر می‌کنند فردوسی ملی‌گرایی افراطی بوده، کاملا در اشتباهند. درست است که فردوسی بسیار ایراند‌وست بوده و اصلا هدفش، احیای هویت ایرانی و زبان فارسی بوده است؛ ولی علاقه او به هویت ملی به این شکل نیست که بخواهد قوم‌ها و ملت‌های دیگر را تحقیر کند... . این ابیات را شعوبی‌های بعد از فردوسی به شاهنامه اضافه کردند.

هویت ملی در شاهنامه فردوسی مبتنی بر بنیادهای غنی و ارزشمند فرهنگی است که ویژه ایران است و در طول تاریخ تأثیر به سزایی بر ارتقای فرهنگ جهانی داشته است. فردوسی با چنین پشتوانه فرهنگی چه نیازی داشته است که هویت ملی ایرانی را در تحقیر قومها و ملت‌های دیگر جستجو کند؟!

می‌توانیم بگوییم که فردوسی دارای هیچ نوع نگراش جزمی نبوده... چه ملی و چه مذهبی؟
‌بله، فردوسی شیعۀ معتدلی بوده و جزم‌اندیش نبوده است.

فکر می‌کنید تصحیح خالقی از این پس در روند فردوسی‌شناسی، شاهنامه‌پژوهی و تفاسیر شاهنامه، چه تاثیرات تازه‌تری خواهد گذاشت؟

چه در داخل و چه درخارج، اجماع مثبتی درباره تصحیح شاهنامه خالقی وجود دارد. دکتر سعید حمیدیان که از ادبای بزرگ روزگار ماست درباره آن گفته است: من به این تصحیح و کار بزرگ نظر مثبتی دارم و معتبرترین چاپ شاهنامه را چاپ خالقی می‌دانم و بعید می‌دانم که کاری روی دست این متن بیاید.

وی اضافه کرده است که: با انتشار شاهنامه خالقی مطلق، چاپ خود را (که همان ویرایش چاپ مسکو است )کنار می‌گذارم و این تصحیح را اختیار می‌کنم. دکتر امین ریاحی، دکتر علی اشرف صادقی ،استاد ایرج افشار و... و عده زیادی از غربی‌ها، این تصحیح را تایید کرده‌اند.

و منتقدان تا به حال چه اشکالاتی را به این تصحیح وارد دانسته‌اند؟
مرحوم شهبازی که یکی از بزرگ‌ترین ایران‌شناسان ماست و چند سال پیش در گذشت، بعد از چاپ جلد سوم، نقدی بر شاهنامه خالقی نوشت که من چند بار در مقالاتم به آن نقد استناد کرده‌ام.

این نقد، نمونه عالی یک نقد واقع‌بینانه بود. او تصحیح خالقی را با این نسخه‌ها و روش تصحیح، بهترین تصحیح موجود دانست و بعد هم به ارایه ایرادهایش از این تصحیح پرداخت.

ایشان براساس نسخه بدل‌های دکتر خالقی، تغییراتی در نام‌ها داد و این هم یکی از وجوه ممتاز نسخه خالقی است که تمام نسخه‌بدل‌ها را در اختیار محققان قرار داده است.

دکتر خالقی هم به این موارد پاسخ داد و برخی از انتقادها را پذیرفت و گفت که در چاپ‌های بعدی اصلاح می‌کند. نقد لازم است، ولی به شرط آن که دور از غرض‌ورزی باشد و به قصد تخریب نوشته نشده باشد.

مساله این است که غرض‌ورزان بدون عرضۀ مدارک و شواهد قانع‌کننده، نسخۀ اساس این تصحیح، یعنی نسخۀ فلورانس را زیر سوال بردند که هیچ پاسخی هم برای آن وجود ندارد. به این نکتۀ جالب توجه بفرمایید: آقای مهدی قریب در مصاحبه با خبرگزاری فارس دربارۀ تعداد زیاد نسخه‌های مبنای تصحیح خالقی مطلق گفت: خالقی شانتاژ می کند. همین آقا تا کنون سه بار شاهنامه را به اصطلاح تصحیح کرده و سه ناشر مختلف سه تصحیح مختلف از ایشان را چاپ کرده اند. یکی نیست بپرسد آقای عزیز اولاً خودت کدام تصحیح را قبول داری؟ دوم اینکه هیچ یک از این چاپها اصلاً نسخه بدل ندارد. نمی دانم چه بگویم! تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل! شما به همانجا مراجعه کنید غیر از اشان همۀ استادان دیگر این تصحیح را ستودند و کار ارزشمند خالقی را تأیید کردند.

تصحیح خالقی مطلق از شاهنامه، بیش از زمانی که خود فردوسی برای سرودن شاهنامه صرف کرده، طول کشیده و نیم قرن زمان برده. همه می‌دانند که با یک گردش قلم نباید ارزش نیم قرن زحمت را آن هم به ناحق به باد داد.

از ویژگی‌های دیگر تصحیح خالقی اگر چیزی از قلم افتاده بفرمایید..
استفاده از چند منبع دیگر، شاید از موارد گفته نشده باشد: یکی، استفاده از ترجمه عربی شاهنامه (ترجمه بنداری اصفهانی) مربوط به قرن هفتم و دیگری، استفاده از منابع جنبی مانند منابع فارسی و عربی دوره اسلامی که اخبار خود را مانند شاهنامه با واسطه یا بدون واسطه از «خداینامه» گرفته اند.

شاهنامه خالقی به دلیل تمام این ویژگی‌ها می‌تواند الگویی ارزشمند برای تصحیح سایر متون فارسی نیز باشد./

منبع:ایبنا

پروانه توکلی
https://www.asianewsiran.com/u/92g
اخبار مرتبط
ابوالفضل خطیبی، عضو هیئت علمی و معاون گروه فرهنگ‌نویسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی و معاون سردبیر مجله«نامه ایران باستان» درگذشت.
ناهوکو تاواراتانی، پژوهشگر ژاپنی که حدود دو دهه در ایران زندگی کرده و پژوهشگر ادبیات فارسی و ژاپنی است، به دریافت هایی جدید و نو درباره ماهیت دیو می پردازد.
یدالله مفتون امینی، شاعر پیشکسوت و دارنده مجموعه‌های شعر «دریاچه»، «کولاک»، «انارستان» امروز درگذشت.
یدالله رویایی، شاعر و ادیب صاحبنام ایرانی، روز چهارشنبه، ۲۴ شهریورماه، در اثر بیماری در پاریس درگذشت؛ دو کتاب «هلاک عقل به‌وقت اندیشیدن» و «از سکوی سرخ» که به مقالات، سخنرانی‌ها و گفتگوهای او اختصاص دارد جزء مهم‌ترین کتاب‌های نظری شعر فارسی طی دهه‌های چهل تا ۶۰ شمسی هستند.
مراسم تشییع پیکر هوشنگ ابتهاج، شاعر معروف ایرانی، روز جمعه، چهارم شهریور، در تهران برگزار شد و دارای حاشیه هایی بود.
آسیانیوز ایران هیچگونه مسولیتی در قبال نظرات کاربران ندارد.
ناصر
۱۴۰۱/۱۱/۱۷
0
0
0

دکتر محمد رسولی (شاهنامه شناس) معنقد است شاهنامه ی اقای خالقی مطلق که به کمک دیگران از جمله اقای خطیبی تدوین شده پر از اشکال است. در حدی که ویکی پدیا به نظر استاد دکتر محمد رسولی(شاهنامه شناس آکادمیک) را راجع به اشکال این شاهنامه اشاره کرده است. دکتر محمد رسولی بر این نظر هست که شاهنامه ی تدوین شده توسط خالقی مطلق و شادروان خطیبی رویکرد علمی و درست ندارد.


تعداد کاراکتر باقیمانده: 1000
نظر خود را وارد کنید