چمدانهایی که بسته میشوند!
آسیانیوز - علاوه بر پزشکان، مهندسان و دانشجویانی که در مقاطع دانشگاهی و در دانشگاههای معتبر تحصیل میکنند، این روزها حتی دانشآموزان هم در فکر یافتن مفری برای مهاجرت هستند. در تبیین ریشههای این مسئله، بیتردید نبود امنیت اقتصادی و نداشتن دورنمایی از ثبات و رفاه، از جمله مهمترین عوامل است.
بهرغم آنکه همگان نقش وضعیت اقتصادی را در این بحث برجسته میدانند و درمان این درد را در تغییر الگوی سیاستورزی و بهتبع آن اقتصاد ایران میدانند، اما بهنظر میرسد هیچ تلاشی در راستای تغییر و اصلاح صورت نمیگیرد. چه اینکه وزیر آموزش و پرورش چاره کار را در تقویت حب وطن میداند و معتقد است: «باید بر مسئله هویت و حب به وطن کار شود.»
مهاجرت بیبازگشت یک فرد، ثلمه است
روز دوشنبه رضامراد صحراییدر همین زمینه با ایلنا گفتوگو کرد. خبرنگار با اشاره به ویدئوی منتشرشده که نفرات برتر کنکور در آن اعلام کردند حتما به مهاجرت فکر میکنند، از تدبیر مسئولان در این زمینه پرسید و وزیر در پاسخ گفت: «موضوع مهاجرت دلایل متعددی دارد. بالاخره آن کسی که رتبه برتر کنکور را آورده است،یعنی اینکه خوب درس خوانده و مدرسهاش عموماً مدرسه خوبی بوده است و دلیل تصمیمش برای مهاجرت میتواند آموزش و پرورش لااقل نباشد و دلیلش چیزی دیگری است.»
وزیر آموزش و پرورش با بیان اینکه موضوع مهاجرت دلایل متعددی دارد، اظهار داشت: «باید بر مسئله هویت و حب به وطن کار شود و یکی از دلایل مهاجرت به اعتقاد من این است که اگرچه دوره دبیرستان فرصت تربیتی گوهرباری است، اما به دلیل کنکور این مهم را از دست دادهایم. یعنی دانشآموزان نمیآیند مدرسه که درسها را دریافت کنند، عموماً حتی از مدرسه بینیاز میشوند و میخواهند کلاس کنکور بروند. یکی از دلایل ضریب تحصیل قطعی همین بود که دانشآموز به مدرسه بیاید.»
صحرایی تأکید کرد: «هنگامی که دانشآموز به مدرسه میرود، در معرض تربیت و برنامه درسی ملی قرار میگیرد و همین اینها هستند که هویت، حب وطن، عشق به سرزمین و خانواده را در وی تقویت میکند که ما این اهداف را دنبال کردهایم، اما برای موفقیت در این راه باید دست به دست هم دهیم.» وی در خصوص اینکه دانش آموزان سرمایههای کشور هستند و برای آنان هزینههای مادی و معنوی پرداخت شده است، بیان کرد: «فقط این نیست، خیلی اتفافات دیگر هم هست و اگر رفتن یک فرد به قصد بازگشت نباشد، یک ثلمه است.»
عوامل درونزا و برونزای مهاجرت
بهرغم آنکه جامعهشناسان سالهاست نسبت به تبعات سنگین مهاجرت هشدار دادهاند، اما گویی همچنان مدیران و تصمیمگیران از ابعاد این فاجعه مطلع نیستند. در همین بحث، دکتر امانالله قراییمقدم، جامعهشناس و عضو هیأت علمی دانشگاه در گفتوگو با آسیا گفت: « حدود بیست سال قبل مقالهای در همین مورد نوشتم با این مضمون که چه کسی خسارت فرار نخبگان از کشور را میپردازد؟ و مصاحبههای متعددی در همین مورد انجام دادهام. در مسأله مهاجرت دو عامل مهم و اساسی دخالت دارد: نخست عوامل درونزا که بسیار بر آن تأکید دارم و دیگری عوامل برونزا. عوامل درونزا از دیدگاه ژوزف شومپیتر در اصل هشتم و یازدهم از دوازده اصل اقتصاد توسعهاش، آب و هوای نامساعد اجتماعی است؛ یعنی فقر، بیکاری، مسأله تأمین معاش، ناامیدی نسبت به آینده و پیشرفت و ترقی، مسئله مسکن، عدم امکان ازدواج، نارواییها و رانت و رشوه و روابطمداری، نبود آزادی بیان و اندیشه، نبود شادی و نشاط در جامعه، و غیره و غیره. اینها جزء عوامل درونزا هستند.
در فقدان چشمانداز و پرسپکتیو روشن برای جامعه و با وجود عواملی که برشمردم، فرار مغزها از کشور اتفاق میافتد که متأسفانه رخ داد. ارزش هر کدام از این مغزها معادل یک چاه نفت است. بنده قبلا هم گفتهام و دوباره تکرار میکنم؛ فرار هر نخبهای از کشور مثل این است که یک چاه نفت نابود شود. بنیامین هگلز، استاد توسعه اقتصادی دانشگاه هاروارد میگوید بدبختانه هیچ سازمان و مقرراتی نمیتواند در زمینه رشد و توسعه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و فرهنگی موثر باشد، مگر مردانی که آن را اداره میکنند. منظور افراد ماهر و متخصص است.»
وی گفت: «صحبت آلفرد مارشال، برنده جایزه نوبل در اقتصاد که میگوید ارزش یک نابغه به اندازه صد سال هزینهای است که آموزش و پرورش صرف میکند. یعنی ارزش نابغهای مثل خانم مریم میرزاخانی و صدها نفر مانند او و همین آمار هفتاد تا هشتاد درصدی از المپیادیهای ما که متأسفانه مهاجرت کردند، اینگونه است. این افراد چرا میروند؟ در حالیکه شرقیها اصولا وطندوست هستند، مثل مردمان ژاپن و کره و کشور ما. یعنی دلبستگی عمیقی به میهن دارند. ولی ببینید چه آب و هوای بد اجتماعی بهقول شومپیتر درست کردند که فرار از کشور به مقطع راهنمایی رسیده است! یعنی دیگر بچههای کوچک هم میگویند که بهتر است برویم، چون در این مملکت به جایی نمیرسیم. اقتصاد و امنیت و وضعیت اجتماعی که چنین است. شادی نیست و بهجای آن فقر و بیکاری فراوان هست!»
اهمیت پرورش نیروی متخصص و ماهر
این جامعهشناس باسابقه در ادامه عنوان کرد: «آنچه گفتم همگی عوامل درونزا هستند. اما در مسئله مهاجرت عوامل برونزا هم دخیل است. در کشورهای توسعهیافته مثل آمریکا و اروپا، سرمایه انسانی را که معادل همان صدسال هزینه آموزش و پرورش است، از طریق مهاجرت افراد از کشورهای دیگر به رایگان دریافت میکنند. میتوان گفت یکی از عوامل پیشرفت آمریکا همین فرار مغزها به آنجاست. از دیدگاه اندیشمندان جامعهشناسی بالاترین و مهمترین ثروت هر کشوری، سرمایه انسانی آن کشور است. در همین رابطه بنیامین هگلز میگوید اگر کشورهایی که دارای درآمد ارزی فراوانی هستند مثل عربستان، کویت و بحرین و غیره بتوانند با این درآمد، پیشرفتهترین صنعت و تکنولوژی را وارد کنند، ولی نتوانند نیروی متخصص و ماهر پرورش دهند، به رشد و توسعه دست پیدا نخواهند کرد. و این نیروی انسانی شامل مهندس، پزشک، خبرنگار، استاد دانشگاه، متخصصین و غیره است. از نظر جمعیتشناسی که آلفرد سووی جمعیتشناس فرانسوی مطرح کرده، میگوییم هزینه سرانه فرد. یعنی هر کسی که در یک جامعه زندگی میکند هزینهای برایش صرف شده است. در نظر بگیرید در حال حاضر تقریبا دو میلیارد دلار برای هزینه فارغالتحصیلی دانشگاه هر فرد هزینه میشود. خب کشورهای دیگر بهراحتی این اشخاص را با تبلیغات، با در باغ سبز نشان دادن، وعده ایجاد شغل و مسکن و امکانات زندگی راحت به سمت خودشان میکشند. با هوای نامساعد اجتماعی موجود، بدیهی است همه به دنبال مهاجرت به کانادا، آمریکا و اروپا خواهند بود.»
آب و هوای اجتماعی را مساعد کنیم
دکتر قراییمقدم در بخش پایانی سخنانش گفت: «بنابراین عوامل درونزا اهمیت بسیاری دارد و چنانکه گفته شد از صدها عامل مهم و متعدد تشکیل میشود که باعث شده جوانان به این کشورها مهاجرت کنند. الان از پزشکان ما، مهندسین، خبرنگاران، از المپیادیها، نفرات اول کنکور، چند نفر رفتهاند؟ بر اساس آمار خود مسئولان هفتاد تا هشتاد درصد مهاجرت کردهاند. درد ما، درونزاست نه برونزا. چرا ژاپنی یا کرهای از کشورش نمیرود؟ هیچ چیز به اندازه نیروی انسانی مهم و ارزشمند نیست. در دنیا دو کشور هستند که از لحاظ منابع طبیعی فقیرند: ژاپن در آسیا و دانمارک در اروپا. اما این دو کشور به دلیل نیروی انسانی ماهر و متخصص، جزء پیشرفتهترین کشورهای جهان محسوب میشوند. اما ما چه کردیم؟ ما عواملی را که موجب فرار نخبگان میشود، نهتنها حل نکردیم که به آن مدام اضافه میکنیم. کشور ما دارد از نیروی انسانی تهی میشود، و بهراحتی و رایگان این سرمایه باارزش را در اختیار کشورهای دیگر میگذاریم. بهقول شومپیتر باید آب و هوای اجتماعی را مساعد کنیم.»