دوشنبه / ۲۵ فروردین ۱۳۹۹ / ۲۳:۲۹
کد خبر: 1633
گزارشگر: 99
۱۵۰۶
۰
۰
۰

به کجا چنین شتابان!

چند شب قبل طبق معمول برنامه تلویزیونی «سر صفحه» دوست و همکار دیرین و سردبیر و مدیر مسئول روزنامه آسیا ایرج جمشیدی عزیز را نظاره گر بودم.

این برنامه با اینکه مدت زمان اش کوتاه و حداکثر ده دقیقه است اما بسیار پر بارست، سرکی می کشد به نمایشگاه های مختلف هنری و فرهنگی، مراسم مختلف سفارتخانه های خارجی، کانون زندانیان سیاسی و بازتاب متفاوت اخبار مهم اقتصادی و سیاسی روز و نگاهی هر چند کوتاه به یادداشت های سیاسی و ...، در مجموع می توان گفت در این برهوت انحصاری صدا وسیما و دست به عصا رفتن خیلی از دست اندرکاران رسانه ای مجری «سرصفحه» با جسارت و زیرکی و هوشمندی به کاستی ها و مواردی اشاره می کند و انگشت می گذارد که دیگر همکاران به هر دلیلی حتی نیم نگاهی هم به این مسائل ندارند. به باورمن «سرصفحه» بسیار پربیننده است. یک خسته نباشید برای ایرج جمشیدی و همکاران اش، راه شان پر رهرو.
در برنامه «سرصفحه» یاد شده مجری در بدو امر اشاره ای داشت به افزایش غیرعادی قیمت لیمو ترش و لیمو شیرین که در چند هفته گذشته قیمت شان بشدت بالا رفته بود و از زبان رئیس اتحادیه فروشندگان میوه و سبزی تهران اضافه می کند که این افزایش قیمت ها حباب کاذب است و کار دلالان سودجو و ...، این مسئول اتحادیه هم چنین اعلام کرده است که قیمت لیمو ترش در میدان مرکزی میوه و تره بار بیست و نه هزار تا سی هزارتومان و قیمت لیمو شیرین هم پانزده هزار تا بیست و چهار هزار تومان قیمت گذاری شده است و ...، اولآ وقتی قیمت میوه ای در میدان مرکزی سی هزار تومان باشد و مغازه دار هم بتواند محصول را با این قیمت پیدا کند و خوش بینانه در مغازه خود با بیست درصد سود به معرض فروش بگذارد قیمت نهایی می شود سی و پنج هزارتومان برای یک کیلو لیمو ترش آنهم در فصلی که نه سرما هست و نه لیمو ترش میوه ای نوبرانه. این نوع روش و منش قیمت گذاری رسمی وغیر رسمی چندین دهه است که با وجود سازمان های نظارتی و تعزیرات و ... با بگیر و ببند و جریمه و حبس هنوز هم راه به جایی نبرده است و دلالان مورد اشاره که گوئی بسیار قوی و دارای لابی ها محکمی هم هستند و حتمآ هم از سوی دشمنان ما در بیرون از مرزها! هدایت و اجیر شده و می شوند تعیین کنندگان اصلی و حاکم بر همه قیمت ها در کشور هستند و این قصه هم چنان ادامه دارد. همواره افزایش نرخ یکباره چند برابری چندین قلم کالا از مایحتاج روزانه مردم را در طی سالهای پشت سر داشته ایم و مسئولان هم با چند ترفند از قبیل اینکه بیایید از محله ما بخرید ارزان تر است و یا فشار و توزیع و ... سعی کردند اوضاع را عادی جلوه دهند و بعد از چندی دوباره نوبت به چند قلم کالای دیگر می رسید و این دور باطل هم چنان ادامه دارد و خواهد داشت.
بحث اصلی در این سطور این نیست که چرا قیمت لیمو ترش بالاتراز نرخ مصوب است و ...، وقتی قیمت یک کیلو لیمو ترش که وارداتی هم نیست و کاشت و برداشت اش هم سخت نیست و قیمت رسمی اش بیست و نه هزار تومان در میدان مرکزی اعلام شده در درون خوانده و شنونده فریادی برمی آید که داریم به کجا می رویم و با چه سرعتی! اولا مگر می شود که قیمت برخی از مایحتاج روزانه ما نه از کشورهای همسایه که از کشورهای اروپائی هم گرانتر باشد! قیمت یک کیلو لیموترش با احتساب قیمت رسمی یورو می شود دو یورو، این در حالی ست که در اکثر کشورهای اروپائی در حال حاضر قیمت یک کیلو لیمو ترش با کیفیت خوب و با این امتیاز به خریدار که آن را خود انتخاب و جدا کند یک و نیم یورو است. جالب است که در همین برنامه مجری از تعیین حداقل حقوق کارگران در سال جاری خبر داد و اعلام کرد حداقل حقوق کارگران در سال جدید یک میلیون و هشتصد و سی و پنج هزار تومان تعیین و تصویب شده و البته اضافه هم نمود که امضاء نماینده کارگران در پای مصوبه خالی ست، چرا که رقم اعلام شده مورد قبول جامعه کارگری نیست و در اصل مصوبه با افزایش ۲۱ درصدی نسبت به حداقل حقوق سال گذشته بدون امضاء نماینده کارگران و با امضاء دیگر اعضاء جلسه تعیین و اعلام شده است. این در حالی است که کارگران با توجه به تورم موجود درخواست افزایشی چهل درصدی داشته اند. آنچه تعجب آور است اینکه چگونه وقتی مهم ترین نماینده حاضر در جلسه عدم توافق خود را با این رقم افزایش اعلام نموده و مصوبه را امضاء نکرده اعلام می شود که مصوبه تعیین و تصویب و امضاء شده است! بقول معروف: خود گوئی و خود خندی،
عجب مرد هنرمندی!
اصلا یک میلیون و هشتصد و اندی هزارتومان نه و فرض کنیم حقوق یک کارگر و یا کارمند سه میلیون تومان است و یا کمی بیشتر، با گوشت کیلویی ۱۱۰ هزار تومان، برنج ۲۰ تا ۲۵ هزارتومان، مرغ ۱۳ هزارتومان، تخم مرغ شانه ای بیست هزارتومان، آب بطری ٢.۵ هزار تومان و ... یک کارگر و کارمند چگونه باید زندگی خود و خانواده اش را بچرخاند و همواره دعا گوی مسئولان خوش قد و بالا و کاربلد کشور هم باشد! خرید پسته کیلویی ۲۰۰ هزار تومانی وفندق و موز و حتی پرتقال شمال و سیب و نارنگی و... هم بماند برای از ما بهتران.
بخوبی می دانیم که در اقشار ضعیف جامعه و یا مستضعفین سابق! تنها نان آور پدر خانواده است و معمولا هم فرزندان شان از یکی دو تا بیشتر است، اما ملاک را می گذاریم برای یک خانواده چهار نفره و کل درآمد هم سه میلیون تومان و یا سی میلیون ریال سابق! اگر این خانواده یک سرپناه پنجاه، شصت متری در اجاره داشته باشد آیا هزینه اجاره ماهیانه درنقاط مرکزی و پایین شهرها کمتر از ۱.۵ میلیون تومان است! با یک و نیم میلیون باقیمانده برای مخارج خوراک و لباس و آب و برق و.... (و بدون کوچکترین هزینه ای برای گردش و تفریح) چگونه باید رقم درآمد خود را با مخارجی که همواره هم افزایشی ست بالانس کند!
آقایان مسئولان ما را چه می شود و یا بهتر بگویم شما را چه می شود! در هر دوره ای کاندیدایی با رنگی خاص و سمبلی و هزاران وعده بر سرکار می آید و اندک اندک هم فراموش می کند و هم حاشا وعده ها و قول هایش را! از رئیس دولتی که با کاپشن پنج هزارتومانی برتن و با ادعای همراه آوردن غدای خود از خانه در جلسه هیئت دولت و خوردن نان و پنیرگرفته ... تا رئیس دولت فعلی که با کلیدی که گویی از نوع طلائی بود و نویدی صد روزه برای اصلاح ضربتی مسایل اقتصادی و رفع و رجوع خرابکاری های دولت قبلی!! لابد باید منتظر باشیم تا نفر بعدی با دسته کلید و یا شاه کلیدی و با رنگ انتخابی سرخ خود را معرفی کند و به مردم بقبولاند که ناجی تنها اوست و انتخاب و حاکم شود و دوباره روز از نو و روزی از نو! بیائید باور کنیم که برجام و پسا برجام و تحریم ها و کرونا و ... همه و همه بهانه های فصلی همه دولت ها هستند و تنها چیزی که در همه دولت ها همواره جاری بوده و کم هم نشده و با شتابی باورنکردنی و پیشرو تر از نرخ تورم رو به فزونی گذاشته اختلاس هایی ست که ارقام شان در ماشین حساب ها نمی گنجد! اما وقتی پای کمبودها و معیشت کارگران و کارمندان و حداقل حقوق شان پیش می آید مسئولان لاک پشت وار و با خست تصمیم گیری واعلام نظرمی کنند.
درکشورهای اروپایی حداقل حقوق کارگر ساده ساعتی ده تا پانزده یورو هست و حداقل ماهانه هزار یورو، به عبارتی کارگر روز مزد ساده حدوداً ماهی هفده میلیون تومان درآمد دارد و از چند ماه قبل از شروع سال جدید هم نمایندگان تمام سندیکاهای کارگری با نشست های متعدد با مسئولان سعی می کنند نظرات شان را در مورد افزایش حقوق ها به کارفرمایان چه دولتی و چه خصوصی بقبولانند. و دولت و کارفرمایان خصوصی هم با تأسی از توافق های انجام شده که با در نظر گرفتن نرخ تورم جاری و پشت سر نسبت به افزایش حقوق همه کارگران و کارمندان و حتی با اندک درصدی فراتر از نرخ تورم را محاسبه و ازاولین ماه سال به حساب شان واریز می کنند و در صورت عدم دسترسی به توافق بین هر کدام از سندیکاها با کارفرمایان کارگران و کارمندان راه اعتصاب را برمی گزینند. مشخص نیست ما که تاریخ و تمدنی بسیار طولانی تر از دیگران داریم و مدعی هستیم که باید راه و روش دولت هایمان الگویی باشد برای دیگر کشورها چرا دراینگونه موارد و یا سایر موارد هنوز اندرخم یک کوچه ایم!!
نگاهی گذرا و کوتاه به تصمیم ها و عملکرد دولت های اروپایی در باب برخورد و مواجه با کرونا و قرنطینه کردن مردم در خانه های شان:‌ به محض اینکه بوی رسیدن کرونا به این کشوری رسید و نیاز بود که مردم در خانه ها بمانند و قرنطینه شوند دولت اعلام کرد و مردم هم به خانه هایشان رفتند. در یکی دو روز قبل از شروع قرنطینه تعدادی از قفسه های مواد خوراکی و غیرخوراکی در سوپرمارکت ها خالی شد و روز بعد دوباره قفسه پرمثل روزهای معمولی . مردم به دولت شان و قول و قرارش باور داشتند و از خانه ها هم بیرون نیامدند و هنوزهم وضع ادامه دارد. آنانی که حقوق بگیر دولت بودند حقوق شان را کامل دریافت می کنند. کارگران و کارمندان بخش خصوصی هم در مدت زمان اضطراری و قرنطینه و تا هر زمانی که نیاز باشد از حقوق بیکاری که دولت پرداخت می کند استفاده خواهند کرد و این مدت در سوابق شان برای بیکاری احتمالی در آینده منظور نخواهد شد. تمام بانک ها موظف هستند که در دوران درگیری با کرونا اگر اقساط وام ها پرداخت نشد پرداخت این اقساط را به چندین ماه و یا سال دیگر موکول کنن. به شرکت های خصوصی کمک هائی مورد نیازشان بصورت وام و فوری پرداخت خواهد شد تا از اخراج کارگران وکارمندان خود و هم چنین انحلال شرکت ها جلوگیری شود. در مدت زمانی که کشور درگیر کروناست هیچ کارفرمایی نیاز نیست که حق بیمه برای کارمندان و کارگران خود به دولت پرداخت کند. شرکت های آب و برق و گاز و تلفن بهیچوجه حق قطع اشتراک مشترکان را بعلت عدم پرداخت قبوض مصرفی شان را نخواهند داشت. مالکان تا شش ماه حق شکایت از مستأجران را بعلت عدم پرداخت اجاره به دادگاه ها نخواهند داشت. مستاجران در صورت اخراج از کار و یا کمبود نقدینگی برای پرداخت اجاره بها به بانکی معرفی می شوند تا در کمترین زمان ممکن وامی برای این نیاز دریافت کنند و ...، اما در کشور ما که زودتر از اروپائی ها کرونا میهمان مان شد مسئولان مان تا چند هفته با گفتن انشاالله گربه است که هم چنان هم ادامه دارد سعی کردند موضوع را کم اهمیت جلوه دهند و مثلا دل مردم را خالی نکنند چرا که اگر مانند دیگر کشورها قاطعانه مردم را به خانه ها می فرستادند و زمانی چند هفته ای برای قرنطینه اعلام می کردند دولت باید هزینه می کرد که معمولا دولت های ما درمواردی از این دست دست بده ندارند و بقول معروف : برای همه مادره برای من زن بابا! و در نهایت که هنوز خطر جدی کرونا بیخ گوش ماست و بدتر از شروع آن دولت با سخاوت اعلام کرده که به چند میلیون نفر قشر آسیب پذیر جامعه وام یک میلیونی پرداخت خواهد شد و بتدریج از یارانه هایشان کسر خواهد شد و البته با بهره ای که درصدی را دولت پرداخت می کند و درصدی را هم خودم اقشار آسیب پذیر!! یک میلیون تومان یعنی کمتر از شصت یورو و آنهم نه قرض الحسنه که با بهره متعلقه که نام دیگرش کارمزد هست!!
آیا با اینگونه رفتار کردن با مردم و همواره آنان را در تنگنا گذاردن باید توقع داشت که مردم همواره ساکت و خاموش بمانند وبتوانند به زندگی پر از مشقت خود هم ادامه دهند!
نقش مجلس و پارلمان که نمایندگان اش با رأی مستقیم مردم انتخاب می شوند در اینگونه موارد چیست؟ با ابتلاء چند نماینده مجلس کلآ و سریع تعطیل شد و همه به خانه های خود رفتند و حتی برای تشکیل جلسه از راه دور هم مجلس به اکثریت نرسد، این رویه در دورانی اضطراری و پر خطر در کجای دنیا معمول و مرسوم است! راستی بزرگترین فراکسیون مجلس فعلی که بیش از نیمی از کل نمایندگان مجلس عضو آن هستند و نام فراکسیون امید را بر خود گذاشته اند و مدعی اصلاح طلبی هستند برای این روزهای رنج و درد مردم چه کردند. رئیس این فراکسیون در طی دوره چهار ساله و رو به اتمام آن چند بار نطق پیش از دستور داشته است! ایشان که به ادعای فرزندش ژن برتر است و باید هوشمندانه پیگیر مطالبات مردم باشد چه کرده و کجاست!! البته آخرین خبر از رئیس فراکسیون امید این بود که چند روز پیش فرموده بودند من با رئیس مجلس که به کرونا مبتلا شده و در خانه خود در قرنطینه هست تماس تلفنی داشتم، حال شان خوب است و بنا بر توصیه پزشکان نیازی به بستری شدن در بیمارستان نداشته اند.
گفته اند (نقل به مضمون) یکی از یاران ناپلئون از او در زمانی که در اوج قدرت بود پرسید ازچه نیرو و ارتشی در دنیا هراس داری و او در پاسخ گفت: تنها انقلاب خطرناک، انقلاب گرسنگان است. من از شورشهایی که دلیل آن بی نانی باشد، بیش از نبرد با یک ارتش دویست هزار نفری بیم دارم.

به هوش باشیم.
esitavana@gmail.com

ارسلان آریا
https://www.asianewsiran.com/u/19t
آسیانیوز ایران هیچگونه مسولیتی در قبال نظرات کاربران ندارد.
تعداد کاراکتر باقیمانده: 1000
نظر خود را وارد کنید