آسیانیوز- هرچند نخستینبار نیست که شاهد برخوردهای سلبی و حذفی با دانشگاهیان هستیم، با اینهمه مدتیست این مسئله ابعادی گسترده یافته و همین مسئله، موج انتقادات را از سوی چهرههای علمی، فرهنگی و سیاسی برانگیخته است. بایستی اذعان کرد که دانشگاه، تبلور آینده یک کشور است و هرگونه تضعیف این نهاد، آینده اقتصادی و فرهنگی جامعه را هدف قرار داده و تضعیف میکند.
در روزهای گذشته اخراج اساتید دانشگاه که اعتراض نخبگان جامعه را در برداشته، همچنان ادامه یافته است و انتقادات بسیاری را متوجه دولت سیزدهم کرده است. دامنه این بحث، تا جایی پیش رفته است که علاوه بر چهرههای علمی و شناختهشده نظیر حاتم قادری، مصطفی ملکیان، بیژن عبدالکریمی، تقی آزاد ارمکی و... حتی انتقاد مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه را هم در پی داشت.
چهارشنبه 15 شهریورماه، این مجمع در واکنش به اخراج اساتید بیانیهای خطاب به ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور صادر کرد. در بخشی از متن این بیانیه آمده است: «اخراج برخی اساتید دانشگاه، از تصمیمات بسیار تلخ و ناگواری است که دولت سیزدهم را بهشدت زیر سؤال برده است. هرگاه بنیانهای فرهنگ جامعه، سست، بیمحتوا و دستخوش ارباب قدرت شود، نتیجهای جز یأس و هراس و بیاعتمادی و دانشکشی و تصمیمات نادرست نخواهد داشت.»
پیشتر هم نهادها و چهرههای گوناگونی نسبت به این مسئله واکنش نشان دادند. کانون نویسندگان ایران با انتشار بیانیهای، نسبت به «تنگتر شدن حلقه سرکوب دانشگاه» و «تکرار فاجعه تصفیه دهه 60 دانشگاهها» هشدار داد و تأکید کرد «این اخراجها با شیوهها و بهانههای گوناگون صورت گرفته است، اما آشکارا ادامه سرکوب روزافزون دانشگاه» است.
حسن روحانی، رئیسجمهور پیشین ایران هم در واکنش به اخراج اساتید، اعلام موضع کرد و گفت: «باید حرمت دانشگاه و اساتید را حفظ کنیم. شکستن حرمت دانشگاه و اساتیدی که برخی از آنها اساتید بهنام و فرهیخته هستند و جدا شدن از دانشگاه برای دانشجویان، علم و کشور خسارت است. اخراج اساتید موجب گسترش مهاجرت میشود و امیدواریم مسئولین تدبیری به خرج بدهند و این موج را متوقف کنند.»
محمدرضا عارف، معاون اول رئیسجمهور در دولت محمد خاتمی و نماینده دوره دهم مجلس شورای اسلامی نیز این اقدام را سبب خدشهدار شدن استقلال دانشگاهها خوانده و تأکید کرد: «بسیاری از نخبگان به دلیل برخوردهای سیاسی حاشیهنشین و بعضا خانهنشین شدهاند که این روند برای آینده ایران خسارتبار خواهد بود.»
در تبیین این موضوع، به گفتوگو با آذر منصوری، رئیس جبهه اصلاحات نشستیم. این فعال سیاسی اصلاحطلب با انتقاد از اخراج اساتید دانشگاه گفت: «من فکر میکنم با توجه به مجموعه اتفاقاتی که قبل از شروع سال تحصیلی پیش رو افتاده و با انتشار لیست بلندبالایی از اساتید اخراجشده، باید بیش از پیش نگران آینده کشور بهخصوص در بحث توسعه باشیم.
طبیعیست وقتی اساتید توانا را از عرصه دانشگاه حذف کنیم و دانشگاه تبدیل به نهادی شود که دستهبندیهای جناحی و گروهی در بهکارگیری اساتید نقش تعیینکننده داشته باشند، آن اصل اولیه که استفاده از ظرفیت نیروهای متخصص و باتجربه برای رشد و توسعه کشور هست، خودبهخود از دستور کار نهادهای مسئول در کشور خارج میشود. ما طبعا در عرصههای مهمی که هم با سلامت شهروندان در ارتباط هست و هم با توسعه و پیشرفت علمی و صنعتی کشور، با مشکل مواجه خواهیم شد و اگر این نگاه بخواهد در حوزه آموزش عالی جریان پیدا کند، شاخصهای رشد و توسعه به مخاطره خواهد افتاد و افول خواهد کرد.»
رئیس جبهه اصلاحات در ادامه سخنانش با اشاره به ریشههای این مسئله گفت: «اگر بخواهیم یک نگاه ریشهای نسبت به این مسئله داشته باشیم، طبعا به نوع سیاستهایی برمیگردد که در دولت نهم و دهم به کار گرفته شد. یعنی در آن مقطع با عنوان بازنشسته کردن اجباری اساتید، ما شاهد حذف اساتیدی بودیم که به لحاظ جناحی غیرخودی محسوب میشدند و الان دولت سیزدهم یک گام فراتر گذاشته و بهطور علنی اقدام به اخراج اساتید میکند.
این در واقع تغییراتی هست که به گسترش نگاههای تنگنظرانه بازمیگردد. این روند را باید در امتداد اختیارات ویژهای دانست که به حراست دانشگاهها داده شد و تغییرات گستردهای که در نیروی انسانی این حوزه اتفاق افتاد. این اتفاقات را باید میدان دادن بیش از پیش به دستگاههای امنیتی دانست که در مقدرات دانشگاه دخالت میکنند. همان روندی که زمینه اعطای بورس دورههای دکتری را به افراد خودی ایجاد کرد و الان ما داریم آثار و تبعاتش را در دانشگاهها میبینیم. این را باید در امتداد ستارهدار کردن دانشجویان منتقد و معترض دانست.»
آذر منصوری در بخش پایانی سخنانش عنوان کرد: «از سوی دیگر متأسفانه خبر آماده کردن صحنه وزارت علوم برای تزریق ده تا پانزده هزار استاد جدید هم تا آنجایی که من اطلاع دارم توسط هیچیک از اعضای دولت به شکل رسمی تکذیب نشده است. تمام این مسائل بهشدت میتواند زمینه افزایش مهاجرت نخبگان کشور را ایجاد کند و به بیعدالتیهای آموزشی کشور دامن بزند، امری که میتواند بسیار مخاطرهآمیز باشد. بایستی توجه کنیم که نهاد دانشگاه باید به درجهای از استقلال برسد که در عرصههای علمی و پژوهشی و فرهنگی، نمادی از رشد و پویایی جامعه ایران باشد و خودش به منبع ارزشمندی از دانشمندان، دانشپژوهان و نیروهای توانمند در کشور تبدیل شود. از اینرو من فکر میکنم که بر همه چهرههای علمی، نخبگان و الیت جامعه واجب است که نسبت به این روند اعتراض کنند و از دولت بخواهند که این روند را متوقف کند، چرا که نگاه حذفی در حوزه آموزش عالی، در سرنوشت امروز و فردای ایران، اثرات مخرب و زیانباری بر جای خواهد گذاشت.»