به گزارش آسیانیوز؛ در این سخنان که به نوبه خود از جهت محتوایی تازگی داشت و بررسی علمی نطریه ویلفردو پارتو با ملاکهای شاهنامه انجام شد، دکتر رسولی گفت: «بهطور کلی نظریه پارتو در این خصوص این است که نخبگان باید در حاکمیت باشند و بین حضور نخبگان چرخش در جریان باشد. هرگاه انباشت نخبگان فقط محدود به گروه مشخص و معینی از نخبگان باشد، نظم جامعه ممکن است به خاطر عدم توازن به هم بریزد و پیامدهای سیاسی، اجتماعی و حتی انقلاب در پی داشته باشد.»
دکتر رسولی ادامه داد: «این نظریه کلی آقای ویلفردو پارتو است که البته از دید او «نخبگان» لزوما بهترینها نیستند. بلکه زرنگترها، باهوشتر و آنان که توان ایجاد جنبش اجتماعی دارند، جزو نخبگان قرار میگیرند. اما از منظر شاهنامه ،همین نظریه تایید میشود با این توضیح که از دید شاهنامه نخبگان متقی و پرهیزگار، یعتی نخبگانی که افراد خوب و شایستهای هستند باید در مناصب امور قرار گیرند. شاهنامه گاه با ارائه نمونهای از اشخاص منفی و پخمه، به روش برداشت مفهوم مخالف، به ما میگوید که اگر افراد نامناسب و غیرنخبه در مصدر امور قرار گیرند، چه فجایعی ممکن است به بار آید و بر عکس افراد نخبه مثبت متصدی مناصب باشند، اوضاع جامعه خوب میشود.«
دکتر محمد رسولی در ادامه با پرداختن به یک رویداد از شاهنامه در زمان خسروپرویز که برای تنبیه مردم شریف ری، یک آدم پخمه و بد را به حکمرانی آنجا میگذارد و این فرد پلید، در مدتی کوتاه، کاری کرد که شهر آباد ری رو به ویرانی نهاد و چنان شد که مردم شهر را گذاشتند و از شهر رفتند، گفت: «این داستان برای ما کلی پیام دارد که ناکارآمدی و کارنابلدی میتواند کلی آثار شوم در پی داشته باشد، وای به اینکه مسئولی در جایی آگاهانه بخواهد چوب لای چرخ امور بگذارد. هنگامی که از روی ندانم کاری امور انجام شود، طبعا مشکلات زیادی به وجود میآید. وای به اینکه از روی «دانمکاری» تصمیمات نادرست اتخاذ شود. مثل همین موردی که در شاهنامه از حاکم ری میخوانیم. این حاکم ستمگر هنگام ورود به شهر ری، نخست دستور میدهد هر چه ناودان است بکنند و تخریب کنند. سپس هنگام باران و بارندگی خانهها رو به خرابی و ویرانی رفت. یا در دستور دیگری گفت هر چه گربه در شهر است از بین برود. پیامد این دستور افزایش پرتعداد موش در شهر شد.»
دکتر رسولی در بخش دیگری از سخنانش عنوان کرد: «سرانجام اقدامات خرابیآور این حاکم نابکار در شهر ری سبب شد شهر ویران شود و همه از آنجا بروند. آنچه از شاهنامه میتوان با توجه به نظریه سایر جامعهشناسان و صاحبنظران از جمله آقای ویلفردو پارتو، راجع به حضور نخبگان در حکمرانی فهمید، این است که کار باید به دست کاردانان (که کاردان عنوان دیگری برای همان نخبه است) باشد. کاردانانی که دغدغه منافع ملی داشته باشند و لازمه چنین کاردانی آشنایی و علاقه به تاریخ و فرهنگ و جغرافیای کشور است. اینها را از شاهنامه میتوان استنباط کرد.»