به گزارش آسیانیوز؛ در بعد از ظهر بارانی چهارم ژانویه، وقتی آلبر کامو عازم پاریس بود، در نزدیکی سن، در حادثهای تراژیک در یک تصادف رانندگی کشته شد و روز بعد روزنامههای فرانسه از فقدان روشنفکری نوشتند که خالق برخی از مهمترین آثار ادبی و فلسفی سالهای بعد از جنگ جهانی دوم بود.
بههمراه او، یک بلیط قرار و دستنوشته آخرین اثرش با نام «آدم اول» یافتند. اثری که در باره آن به دوستی نوشت: «همهه تعهداتم را برای سال ۱۹۶۰ لغو کردهام. این سال، سال رمانم خواهد بود.» با اینهمه «آدم اول» تبدیل به آخرین اثرش شد که پس از مرگ او منتشر شد.
آلبر کامو در سال ۱۹۱۳ در دهکدهای کوچک در الجزایر تحت استعمار فرانسه متولد شد. پدرش «لوسین کامو» فرانسوی فقیری بود که در الجزیره کشاورزی میکرد و در آنجا با زن خدمتکاری که اهل اسپانیا بود ازدواج کرد. سال ۱۹۱۴ با شروع جنگ جهانی اول، پدر کامو به جبهه فرانسه اعزام شد و در حالیکه آلبر ۱۴ ساله بود، در جنگ کشته شد. تأمین مخارج زندگی بر عهده مادرش افتاد و این سالها، سالهای سختی برای کامو بود. خودِ او در مورد این دوره از زندگیاش گفته است: «فقر مانع این شد که فکر کنم زیر آفتاب و در تاریخ، همه چیز خوب است.»
کامو در سال ۱۹۳۰ پس از دریافت دیپلم، در دانشگاه الجزیره شروع به تحصیل فلسفه کرد و تا پیش از آنکه اولین نشانههای ابتلا به بیماری سل در او نمایان شود، همزمان با جدیت به مطالعه ادبیات به ویژه آثار نمایشی پرداخت و در همکاری با گروههای تئاتر دانشجویی، شروع به نوشتن نمایشنامه و اجرای آنان روز صحنه کرد.
هرچند در سالهای جنگ جهانی دوم، کامو قصد داشت به جنگ برود، ولی به دلیل وضعیت جسمانی و گرفتاریاش به بیماری سل نتوانست عضو ارتش شود. با اینهمه در این سالها او در نهضت مقاومت فرانسه سبیار فعال بود و به انتشار مجلات مخفی بر علیه نازیها پرداخت. او تمام مقالههای خود را به صورت اول شخص مینوشت که تا آن زمان در شیوه گزارشگری فرانسوی متداول نبود.
بعد از ۱۹۴۴ او چندین نمایشنامه را با بازی ماریا کاسارس، هنرپیشه معروف اسپانیایی، روی صحنه برد و همین ملاقاتها، سرآغاز عشقی جنونآسا بود و کامو تا آخر عمر دلباخته کاسارس ماند. رابطه عاشقانه او و معشوقهاش در «مکاتبات» آن دو که در سال ۲۰۱۸ بهوسیله دخترش منتشر شد، ثبت شده است. این اثر تحت عنوان «خطاب به عشق؛ نامههای عاشقانه البر کامو و ماریا کاسارس» در ایران نیز ترجمه شد.
البر کامو در سال ۱۹۴۲ که هنوز به ۳۰ سالگی نرسیده بود، دو اثر مهم منتشر کرد که میتوان آنها را دو پایهی محکم برای نوشتههای فلسفی قرن بیستم دانست: رسالۀ «افسانه سیزیف» و رمان «بیگانه». او با انتشار این دو اثر به شکل طبیعی در کنار اگزیستانسیالیسم قرار گرفت، جنبش فلسفی غالب آن عصر که بر خلاقیت هنری و ادبی سایه انداخته بود. هنگامی که داستان «بیگانه» در پاریسِ اشغالشده انتشار یافت، ژان پل سارتر، که نامدارترین سخنگوی اگزیستانسیالیسم بود، بیدرنگ در مقالهای به ستایش از کتاب نویسنده جوان پرداخت و همین منجر شد میان کامو و سارتر دوستی عمیقی برقرار شود.
البته گفته شده است که دوستی آنها از آغاز با بحث و جدلهای فکری و فلسفی همراه بود. کامو همیشه به سارتر خرده میگرفت که نمیتواند ذهن خود را از قالبهای ایدئولوژیک رها کند. دوستی آنها به ویژه پس از جنگ و با شکاف میان اردوهای شرق و غرب، به سردی گرایش پیدا کرد. در سال ۱۹۵۷ ، آلبر کامو در ۴۴ سالگی به خاطر «آثار مهم ادبی که به روشنی به مشکلات وجدان بشری در عصر حاضر میپردازد» برنده جایزه نوبل ادبیات شد. تنها 3 سال بعد از دریافت مهمترین جایزه ادبی جهان، کامو بر اثر تصادف رانندگی جان خود را از دست داد.