به گزارش آسیانیوز؛ باید گفت با شناخت دقیق و واقعی امکانات توسعه کارآفرینی زنان، تواناسازی، شناسایی نیازهای آموزشی و رفع آنها در جهت کسب مهارتهای لازم، امکان مشارکت هر چه بیشتر زنان برای فعالیتهای مرتبط با استعدادها و قابلیتهای آنان در بخشهای مختلف فراهم آمده و سهم حاصل از فعالیت آنان، در تولید ملی افزایش چشمگیری خواهد یافت که این مهم نیازمند توجه به زیرساخت فرهنگی لازم است.
ظرفیت پذیرش مشارکت زنان در کارآفرینی، بسته به توقعات و ارزشهای فرهنگی جامعه در رابطه با زنان از کشوری به کشور دیگر متفاوت است. این مساله، نوع تجربیات زنان را که لازمه یک کسب و کار موفق است، محدود میکند. همچنین پژوهشها نشان میدهد زنانی که کسب و کار جدیدی را آغاز میکنند، معمولا با کمبود اطلاعات کسب و کار، مشاوره و دسترسی به شبکهها و نظامهای حمایتی مواجه هستند. علاوه بر این تحقیقات نشان میدهد زنان کارآفرین در کشورهای در حال توسعه با چالشهای متعددی روبرو هستند که در ذیل به آنها اشاره میشود:
مساله جنسیت: از نگاه برخی، کارآفرینی به عنوان یک مفهوم مردانه در نظر گرفته میشود. زنان هنگام راهاندازی کسب و کار با دشواری و با تبعیض آشکار و پنهانی رو به رو هستند. تفاوت گسترده دستمزد بین زن و مرد وجود دارد، و جامعه ارزش بسیار کمتری به زنان مستقل میدهد. زنان کمتر به دنبال کارآفرینی هستند، زیرا این امر با نقشهای جنسیتی مبتنی بر نظام پدرسالارانه مخالف است.
چالش کار و خانواده: زنان دائما با تعادل میان انتظارات اجتماعی و جاهطلبیهای خودشان در کشمکش هستند. زنان کارآفرین استرس دارند و غالبا بین مدیریت مشاغل و خانواده خود بار سنگینی را حس میکنند.
محدودیتهای مالی: دسترسی به امور مالی یکی از عمدهترین محدودیتهایی است که زنان کارآفرین در کشورهای در حال توسعه با آن رو به رو هستند. این تا حدی به این دلیل است که کارآفرینان در رده بالای ریسک قرار میگیرند. عدم تقارن اطلاعاتی، عدم سابقه اعتبار و وثیقه ناکافی دسترسی به وامها را برای همه کارآفرینان و به ویژه زنان کارآفرین دشوار میکند. کارآفرینان زن غالبا به دلیل داشتن سابقه ضعیف اعتباری ناشی از سابقه کار متناقض و پس انداز ناکافی، در افزایش سرمایه با مشکل بیشتری مواجه میشوند.
موانع رفتاری: گاهی دیده میشود که زنان اعتماد به نفس کمتری برای برداشتن گامهای بزرگتر دارند و از تواناییهای خود در جهت فعالیتهای مهمی چون کارآفرینی اطلاع صحیحی ندارند.
موانع فرهنگی و اجتماعی: دید منفی نسبت به زنان در کار، این باور که زنان باید وظایف دیگری به عهده داشته باشند، محدودیتهایی برحسب نوع شغل انتخابی، کمبود حمایت خانوادگی، کمبود تغییرپذیری و غیره به وجود میآورد.
موانع تحصیلی و شغلی: زنان سطوح تحصیلی پایینتری دارند و اغلب دسترسی محدود به فرصتهای شغلی دارند.
بطور کلی میتوان گفت کارآفرینی زنان، با توجه به اینکه زنان نیمی از جمعیت فعال جوامع را تشکیل میدهند، میتواند به رشد تولید و فروش، افزایش سرمایه، رفاه اقتصادی، قدرت رقابت و صادرات و در کل به توسعه اقتصادی و همچنین رشد و شکوفایی خود زنان نیز کمک کند. زنان به دلیل فراهم نبودن زمینه، تاکنون از بسیاری از پتانسیلها برای کارآفرینی اجتماعی بهره نبردهاند.
اگر چه در کشورهای پیشرفته، گامهای اساسی در رابطه با کارآفرینی زنان برداشته شده است، اما در برخی از کشورهای در حال توسعه ن هنوز اقدامات بنیادینی انجام نشده است و این موضوع میطلبد، جامعه بیش از پیش به این حوزه توجه برای رفع موانع موجود بر سر کارآفرینی زنان چارهاندیشی و چالشهای موجود را مدیریت کند و زیرساختهای فرهنگی لازم را پدید آورد.