آسیانیوز - مشورت میگرفت از دوستان و حتی دشمنان به اصطلاح دوست ..در حین اینکه با کارمندانش گاهی اوقات خیلی جدی میشد ولی علاقه قلبی به انها داشت، مدیریت میکرد و مدبر بود…
روانشانسی رنگ بلد بود و هر سکانس از زندگیش با چند رنگ لباسی متفاوت در برنامه اش حضور میافت..
اعتقاد دلشت به اینکه که هفت صبح باید سر برنامه ات باشی وگرنه اون روز برایت تمام میشود..
سخت کوش بود ،همیشه یک عکاس و فیلمبردار همراه خود داشت ، تا لحظه لحظه زندگیش را ثبت کند..
تمام جهان را گشته بود و با مردمان هر جا به سبک خودشان نشست و برخواست میکرد…
تاریخ و جغرافیا را کامل و به سبک خودش میدانست..
از میهمان برنامه اش جلو میزد و همجا قدرتش را به رخ میکشید ولی در عین حال هم متواضع و فروتن بود…
همیشه شوخ طبع، با دهانی خندان و خوش خنده بود،
قلبی بزرگ و رئوف داشت که برای دشمنانشم هم هیچگاه بد نخواست..
به زندگی امید داشت، چون میدانست میتواند معضلات زندگی را به مانند میهمانان برنامش اچمز کند!!..
عشق به فرزندان و همسر و فامیل برایش مهم بود و همیشه امیدبخش انها بود..
و این جمله اش را هرگز فراموش نمیکنم
که بهم میگفت :امیر زبده در شرایط بحرانی، همچنان زندگی جاریست….
و او کسی نبود جز ایرج جمشیدی ژورنالیست جسور و صاحب سبک ایرانی
روحش شاد و نامش جاویدان