آقای ابراهیم اسماعیلی هریسی، وکیل پایه یک دادگستری و فعال حقوق مهندسی است. ایشان تاکنون در سمتهای مختلفی فعالیت داشتهاند که از جمله آنها میتوان به عضو بنیاد بینالمللی هیأتهای حلّ اختلاف، داور مرکز داوری اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران و عضو کارگروههای تدوین قانون برگزاری مناقصات و اصلاح شرایط عمومی پیمان اشاره کرد. در ادامه گفتگوی ایشان با روزنامهی آسیا را میخوانیم.
***
-سلام عرض می کنم خیلی خوشحالم که وقتتان را دراختیار ما قرار دادید، خیلی خوشحالم که من عضو کوچک جامعه-ای هستم که شما از بزرگانش هستید. ممنون خواهم شد مقداری از سوابق تحصیلی و تالیفاتتان به ما بگوئید.
سلام و خیلی ممنون از شما. سعدی می فرماید :بنده را نام خویشتن نبود هرچه ما را لقب دهند آنیم. من در سال 1336 در تبریز متولد شدم تا دوره دبیرستان در تبریز تحصیل کردم و در سال 1357 وارد دانشگاه شیراز شدم. هم در دوره دبیرستان و هم در دوره لیسانس من شاگرد ممتاز دبیرستان و دانشکده بودم. بعد از فراغت از تحصیل قرار بود ما را بعنوان بورسیه تحصیلی به خارج از کشور اعزام کنند که زمان جنگ بود و بین ستاد انقلاب فرهنگی و وزارت آموزش عالی اختلاف نظری بود که این امر میسر نشد.
بعد از بازگشت از دوران خدمت سربازی سال 1368، پروانه کارآموزی را از کانون وکلا گرفتم و از آن سال یعنی 1368 تا کنون هم تقریباً نزدیک 31 سال می شود که من در این حرفه هستم .
کتاب های شما جز منابع تدریس دانشگاهی هستند. لطفاً در مورد کتب و تالیفاتتان و انگیزه تان و هدف تان از نوشتن این کتب که اکثرا بطور تخصصی در امور پیمان هاست توضیح دهید. چراکه که شما را در دانشگا ه ها پدر علم پیمان لقب دادند. لطفاً در این خصوص برای ما توضیح دهید.
به غیر از کتب مربوط به پیمان و صنعت احداث، بنده کتب دیگری هم نوشتم از جمله: حقوق مالکین آپارتمان ها و 9 جلد کتاب وکلای جوان بدانند که اکثراً کارآموزان وکالت استفاده می کنند و پاسخ پرسش های اختبار سال های گذشته است که به طور تحلیلی به نگارش درآمده است ولی تخصص اصلی من در پیمان از این جهت است که من درسال 1380 به طور اتفاقی توسط یکی از مهندسین وارد سازمان برنامه و بودجه شدم. در آن سازمان یکی از مواردی که در قرارداد و شرح وظایف من بود بحث آموزش بود. به طور اتفاقی شرایط عمومی پیمان را دیدم و به ذهنم خطور کرد در این موضوع کتابی بنویسم چراکه یک سند مهم حقوقی است و قرارداد خیلی مهمی است و همان سال (1380) با سازمان برنامه و بودجه قرارداد منعقد نمودم و به من حق التالیف پرداخت نمودند و من کتاب را نوشتم. این کتاب اسمش بود شرح حقوقی پیمان، که خود سازمان منتشر کرد. ما فکر نمی کردیم که از سوی مهندسین و حقوقدانان آنقدر استقبال شود. این کتاب جزء کتاب های پرفروش شد و قابل استفاده بود برای پیمانکاران و کارفرماها و حقوقدانان. تقریباً سه مرتبه چاپ شد ولی در دوران ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد دیگر به این کتاب اهمیت داده نشد. این کتاب با نام مبانی حقوق پیمان این-بار بصورت ماده به ماده (برخلاف کتاب قبلی که موضوعی بود) توضیح داده شد و بیش از 13 بار به چاپ رسید و خیلی ها تماس می-گرفتند برای تشکر بابت نگارش این کتاب و یا درخواست راهنمایی تا اینکه در سال 89 تا 90 من عضو کارگروه بازنگری شرایط عمومی پیمان در سازمان برنامه و بودجه شدم. دو سال در جلساتی که هر دوشنبه برگزار می شد شرایط عمومی پیمان را اصلاح کردیم با حضور 30 مهندس و تنها حقوقدان جمع من بودم. متاسفانه ما زبان مفاهمه با مهندسان محترم نداشتیم. آنها زبان حقوقی را متوجه نمی شدند. مثلاً بحث داوری و خاتمه پیمان. اشکالاتی را که من می گرفتم قبول نمی کردند. دوباره این را تغییر دادند وقتی تغییر یافت انجمن های صنفی پیمانکاری، سندیکا مخالفت کرد و طی نامه ای که نوشتند این امر را اعلام نمودند و بعد از آن مغفول شد.
اخیراً کتاب جدیدی با عنوان شرح تفصیلی پیمان که حدود1200 صفحه است را نوشتم.
ممنون میشم اگر انگیزه خود را از شرکت کردن در انتخابات هیأت مدیره کانون های وکلای دادگستری بفرمایید و چه اهداف و برنامه هایی را برای این کانون دارید؟
اولاً من کاندیدا شدن در هیأت مدیره را وظیفه خودم می دانم. دوم یک سری ایراداتی هست که این انتخابات تا حال به صورت سنتی برگزار شده و همه وکلا هم از این مسأله ناراضی اند. توقعات زیاد و انتظارات بالاست ولی مقدورات خیلی کم و هر هیأت مدیره ای که به سر کار میآید و کارش را انجام می دهد درست یا نادرست. همه آنها را به باد انتقاد می گیرند. اصلا این روش اداره کانون درست نیست. ما باید بیاییم با خرد جمعی کانون را اداره کنیم. چطور؟ در قانون وکالت به غیر از هیأت مدیره، یک هیأت عمومی هم در واقع در نظر گفته شده. اصلا کار هیأت عمومی در هر شخصیت حقوقی این است که تصمیم واحد اتخاذ کنند با نظرات اکثریت. مجمع عمومی یا همان هیأت عمومی، تصمیم ساز و تصمیم گیرنده اصلی هستند. اینها باید تصمیمات را اتخاذ کنند و ارجاع بدهند به هیأت مدیره و هیأت مدیره اینها را اجرایی کند. در واقع هیأت مدیره بازوی اجرایی هیأت عمومیاند. متاسفانه در عمل این طور نیست و این حلقه مفقوده است. در فواصل و پریودهای زمانی مختلف ما بیاییم هیأت عمومی را تشکیل دهیم. همه در یک مکان بزرگی مثل مجلس، یک رئیس داشته باشد، لایحه نویس داشته باشد، آیین نامه داخلی داشته باشد، موافقین و مخالفین بیایند و در چهارچوب قانون و طبق نظر اکثریت تصمیم بگیرند. کاملا با دموکراسی رأی دهند و مصوبه بدهند به هیات مدیره برای اجرا. اما الان به این صورت نیست و فقط یک انتخابات است. هممه وکلا می آیند سرنوشت خود را می دهند دست چند نفر. خوب معلوم است به قول مولوی «این خردها چون مصابیح انور است. بیست مصباح از یکی روشن تر است». یک وقت است 5000 نفر تصمیم می گیرند و یک وقت است که 12 نفر تصمیم می گیرند. معلوم است که نظر 12 نفر ناپخته است. برنامه من این است که مجمع عمومی این کار را بکند بعد حالا ما یک سری مشکلاتی داریم که به خود کانون مربوط نیست و به حاکمیت بر می گردد. مثلاً مجلس یک قانونی را تصویب می کند که وکلا را ردّ صلاحیت میکنند. یعنی برای وکلا نظارت استصوابی گذاشته اند. این دست ما نیست و باید رایزنی و صحبت شود. باید بپذیریم حاکمیت ما یک حاکمیت ایدئولوژیک است استقلال کانون وکلا را نمی تواند درواقع تحمل کند. سازمان های مردم نهاد در حوزه های مختلف هستند فرهنگی، اقتصادی. یکی از آنها هم صنفی است. کانون وکلا یکی از انجمن های صنفی است . به هرحال اینها جوری است که در کشور ما افسارشان دست حاکمیت است ما نمی توانیم از چهارچوب آنها خارج شویم. خب این یکی از مشکلات است. جایی که عقاب پر بریزد از پشه لاغری چه خیزد. دیگران چه کار می توانند بکنند. مثلاً یک حزب بزرگ را نمی گذارند فعالیت کند. کانون که تعداد نفراتش چقدر می خواهد باشد. در نتیجه با یک مصوبهای دستورالعملی راحت می توانند از فعالیت شان جلوگیری کنند یا آن آزادی عمل را ندهند. در سال 76 قانون تصویب کردند با جدیت در مورد پروانه وکالت گفتند که وکلایی که کاندیدای هیأت مدیره می شوند اینها باید قبلاً صلاحیت شان احراز شود. هیچ ضابطه ای هم در این مورد نیست. ما می توانیم فوقش رایزنی کنیم که خارج از این ضابطه کسی ردّ صلاحیت نشود.
حالا مشکلات دیگر خود کانون هم دارد. اول این که مهم ترین چیز برای قوام یک جامعه مهربانی و محبت است. ما اگر بتوانیم جا بندازیم وکلا بهم نپرند و به هم پنجه نندازند و بدو بیراه نگویند و توهین نکنند این اتحاد ایجاد می شود اگر کینه را کنار بگذاریم. «رو سینه را چون سینه ها هفت آب شو از کینه ها» باید جا بندازیم. اول خودمان درست شویم. محبت ایجاد شود. محبت که ایجاد شد اتحاد هم ایجاد می شود و همه چیز حل می شود. اینها مشکات اساسی ما هستند که من امیدوارم اگر راه پیدا کردم بتوانم جا بیندازم که واقعاً هیأت عمومی بتواند قوام پیدا کند، احیا بشود و بتواند کانون فعالیت خودش را انجام دهد.
شما برنامه ای برای تخصصی کردن رشته های مختلف حقوقی دارید؟ آیا کانون وکلا برنامه ای دارد برای فارغ التحصیلان رشته حقوق که پشت آزمون وکالت و قضاوت می مانند که برنامه کارآفرینی داشته باشد؟ آیا اینها در برنامه شما جایگاهی دارد؟
وکلا هم مثل پزشکان باید متخصص بشوند. نه تنها پزشکان بل که الان تمام حِرف این گونه است و رو به تخصص است چرا وکلا نباشند. قانون برای چندین دهه پیش است. آن موقع ما بیش از هزار تا دوهزار وکیل نداشتیم. الان آنقدر فارغ التحصیل حقوق وجود دارد. یکی از اشکالات ما این است که همه شهرها دانشکده حقوق دارد. این باید جلویش گرفته شود و محدود بشود به چند دانشکده حقوق و این ها کار با کیفیت انجام دهند و اینها فارغ التحصیلان این دانشکده ها بیایند کانون وکلا را اداره بکنند. این یک موضوع است.
دوم اینکه به نظر من وقت آن رسیده الان که قانون وکالت در حال اصلاح است این مسأله تخصصی شدن وکلا را حتماً در آن قانون بگنجانیم. یک ضوابطی داشته باشیم هرکسی در رشته خاصی. این هم کارآفرینی ایجاد می کند و هم دقت یک وکیل را می برد بالا. تمرکز می کند روی موضوعات خاص.
الان در مورد بدن انسان مثلاً زانو که بخش کوچکی از بدن است، متخصص دارد یا چشم و هر عضو دیگر که تخصص اندر تخصص است.
چرا وکالت این گونه نباشد و یک مورد دیگر این که ما بتوانیم در قانون وکالت این اصلاحیه را بگنجانیم که وکلای جوان هم بیایند در هیأت مدیره وارد شوند؛ یعنی تلفیقی از آنهایی که باتجربه اند و آنهایی که جوان هستند و شوری در سر دارند. چون جوان تجریه ندارد در عوض توانمند است و در عوض معمرین معمولاً توانشان کمتر است ولی تجربه بیشتری دارند. اگر ما بتوانیم این ترکیب را درست بکنیم، مثلاً نصف اعضای هیأت مدیره زیر40 سال باشد و نصفشان بالای 40 سال. ما اگر بتوانیم این را اصلاح بکنیم ترکیب خوبی می شود. اگر هیأت مدیره کلا جوان باشد مسلماً خام و ناپخته است و اگر کلاً معمرین و افراد باتجربه باشند آنها ناتوانند. در نتیجه اگر ترکیب هردو باشد خیلی ایده آل می شود.
خیلی ممنونم از اینکه وقت خود را در اختیار ما قرار دادید با آرزوی پیروزی شما در انتخابات هیأت مدیره کانون وکلا.