براساس آخرین گزارش های بین المللی ازوضعیت ظرفیت های بازارایران نشان می داد که این کشوردرطی 20 سال می تواند در مسیرتوسعه خود به حدود یک تریلیون دلاری به تولید ناخالص داخلی وایجاد ۹میلیون شغل دست پیدا کند.که بعد ازتوافق هستی به نظرمی رسیدعصری جدید برای اقتصاد ایران آغازشده است.درپی کاهش تحریمهای بینالمللی ایران که تا آن زمان دریک شرایط سخت به سرمی برد و ازروابط گستردهای با کشورهای غربی برخوردارنبوده، می توانست ازفرصت پیش آمده استفاده کند وپینوندهای خود را با اقتصاد جهانی ازسربگیرد.انتظاری که هم درداخل ایران وهچنین دیگرکشورهای توسعه یافته جهان به آن امید بسته بودند.حتی دولت روحانی این موافقتنامه را سرآغازفصلی تازه درتاریخ نظام بعد ازانقلاب ارزیابی میکرد که قراراست هم جایگاه ایران را درصحنه جهانی عوض کند وهم فضای لازم را برای انجام اصلاحات درداخل به وجود بیاورد.باید خاطرنشان کرد که پیش ازاجرایی شدن «برجام»، شخصیتهای ترازاول قدرتهای مهم صنعتی،ازنخست وزیرایتالیا گرفته تا وزیراقتصاد آلمان،دررأس هیاتهای بزرگ اقتصادی وحتی مدیران ارشد شرکتهای بینالمللی، رهسپارتهران شدند.البته این موضوع نشان می داد که ایران درپی سال ها انزوا دروازه های جهانی را به روی خود گشوده است.علاوه براین سفرحسن روحانی به اروپا درژانويه ۲۰۱۶، که منجربه امضای قراردادهایی شد که امکان مشارکت وسرمایگذاری خارجی را فراهم آورد و درآن شرایط به نظرمی رسید موانع های زیادی ازپیش ایران برداشته شده واین کشوربه زودی درمسیرتوسعه قرارمی گیرد.ازطرفی شرکتهای اروپایی بیش ازهمه به آینده بازارایران امیدواربودند وبرای دستیابی به چنین بازاری با یکدیگررقابت می کردند.درواقع اروپایی ها به امکانات کشوری چشم دوخته بودند که با جمعیتی درحدود 80 میلیون نفر، دارای چهارمین ذخایرنفتی ودومین یا به روایتی دیگرنخستین ذخایرگازی جهان، می باشد که برای سرمایه گذاری ومشارکت درزیرساخت های اقتصادی امکانات وظرفیت های زیادی دارد.اما آنچه که پیش بینی نشد وبسیاری ازصاحبنظران اقتصادی جهان آن را ارزیابی نکردند.انتخاب دونالد ترامپ به ریاست جمهوری آمریکا وبه بن بست کشاندن«برجام» توسط اوبود.به طوری که وقتی دولت آمریکا خروج کشورش را از«برجام» اعلام کرد،شمارزیادی ازشرکتهای بزرگ اروپایی وآسیایی حاضردربازارایران، ویا آنهایی که قصد سرمایهگذاری دراین کشوررا داشتند، به این نتیجه رسیدند که همکاریشان با ایران به مویی بند است.ولی همین امید اندک نیزدرپی آغازموج اول بازگشت تحریمهای آمریکا بباد رفت وباعث خروج شرکتهای بزرگ ازکشورشد.مانند شرکت های بزرگی چون توتال، پژو، سیتروئن، زیمنس وآلستوم که دراقتصاد ایران حضوری داشتند وهمچنین با نزدیک شدن موج دوم تحریمها،حتی شرکتهای کوچک ومتوسط اروپایی نیز،که دربازارایالات متحده منافعی ندارند به وحشت افتادند وبه همین دلیل آنها به گزینه خروج ازایران روی آوردند.ازطرفی سرمایهگذاران، وحتی شرکتهای بازرگانی کوچک ومتوسط به تدریج ازآینده خود دربازارایران قطع امید کردند وبه احتمال زیاد آنهایی که تا کنون به همکاری خود درزمینه های مختلف ادامه داده اند ایران را ترک خواهند کرد.ترس بزرگ همه شرکت های غیرآمریکایی که با ایران همکاری می کنند،به ثبت رسیدن نام آنها درلیستی است که درکنترل وزارت خزانه داری امریکا قراردارد.دراین فهرست نام کسانی به ثبت می رسد که ازراه انجام مبادلات اقتصادی ومالی با کشورزیرتحریم تجارت می کنند.درحال حاضرتوافقی که می توانست سرآغازگشایشی بزرگ باشد،طی مدت زمانی نسبتاً کوتاه،به کلافی سردرگمی بدل شده است